|•○💌|
نه فانوسی کنارِ لحظہهای تارمان مانده
نہ دیگر زلف تاکی بر سر دیوارمان مانده
فقط اندوه می گیرد، سراغی از غریبیمان
همان کہ یارمان بوده کماکان یارمان مانده
بپرس از پیشگوهای قدیمی این معما را
چقدر از روزهای مثلِ زهر مارمان مانده
چقدر از دلخوشےهای کم و کوتاهمان رفته
چقدر از داغهای بر جگر بسیارمان مانده
سزای خواندن ازعشق است ،درگوش کرِ جنگل
اگر که قطره خونی، گوشهی منقارمان مانده
تو تقدیر منی ای عشق، اما عقل می گوید:
بیا بگذر ز تقصیرت همین یڪ کارمان مانده!
#حامد_عسکری
𝕋_𝕘𝕙𝕒𝕝𝕒𝕞♥
○
•
نشستهام به در نگاه میکنم
دریچه آه میکشد
تو از کدام راه میرسی
خیال دیدنت چه دلپذیر بود
جوانیام در این امید پیر شد
نیامدی و دیر شد
#هوشنگ_ابتهاج
#یامهدی
𝕋_𝕘𝕙𝕒𝕝𝕒𝕞♥
•○
صبح تا حالا هزاران ناز کردی با جهان
خستهای حتماً حسابی، نازنینم شب بخیر...(:🌙
ᴛ_ɢʜᴀʟᴀᴍ✨
•●[♥️]
میدونے من کجام؟
من دقیقا اونجام کہ هوشنگ ابتهاج میگہ:
"نمیدانم چه میخواهم بگویم
غمی در استخوانم میگدازد"
من اینجا گیر کردم، خیلے وقتہ!
|т_gнαℓαм|
رقیه.m4a
2M
◉━━━━━━───────♡
↻ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ
•|ما شما را خیلے دوست داریم♡:)
🎙|با صدای: سیده رقیه
🖋|به قلم: #بانوی_ایهام
#آقای_اباعبدالله
#قسمت_اول
↬𝚃_𝚐𝚑𝚊𝚕𝚊𝚖♥