هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#عید_نوروز_در_کنار_بچه_بسیجیها
تحویل هیچ سالی را با هم نبودیم. قبل از تحویل آخرین سال زندگی #حاجی، با او زیاد صحبت کردم؛ که بگذارد این عید را با هم باشیم🙁. #حاجی گفت: «می دانی! بسیاری از بچه های بسیجی، چند ماه است که خانواده هایشان را ندیده اند😢.بگذار من عذاب نداشته باشم، بگذار سال تحویل را با این بچه ها در سنگر بمانم.😢
راوی:همسرشهید
#محمد_ابراهیم_همت🌹
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#زندگینامه_شهیدهمت
#قسمت_دهم
همســر #شهیدهمّت، درباره ویژگی های اخلاقی همسرش می گوید: «احترام و علاقه به همسر و فرزند، یکی از خصوصیات او بود🌸. تقوا و پای بندی به اصولی که به آن اعتقاد داشت، آن هم تحت هر شرایطی، از خصلت های دیگر حاجی بود👌. اما بیش تر و بالاتر از همه این ها، مسؤولیت او در مقابل نیروهای بسیجی بود. بارها از حضور خود در خانه متأسف و ناراحت می شد و می گفت: ما بسیجی هایی داریم که بیش تر از یازده ماه است که در جبهه می جنگند و به خانواده شان سر نزده اند😞؛ آن وقت ما.... دوستانش می گفتند: تا وقتی مطمئن نمی شد که غذای مناسب به نیروهای خط مقدم جبهه رسیده است، لب به غذا نمی زد☝️. گاهی نیمه های شب که برای شیر دادن بچه ها بیدار می شدم، #حاجی را نمی دیدم. خوب که دقت می کردم، ازسوز و صدای ناله اش، می فهمیدم که در اتاق دیگری مشغول عبادت است».✨🌹
#ادامه_دارد...
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
صدام برای سر #حاجی، جایزه گذاشته بود صدام از بی بی سی اعلام میکند، هر کسی سر #همت را برای ما بیاورد، جایزه دارد وقتی #حاجی شهید میشود🕊، دوباره صدام در بی بی سی اعلام میکند، خمینی دیدی #همتت را هم کشتیم😒 امام هم این را میشنود آن موقع امام دستور میدهد، تشییع باشکوهی برای او برپا کنید #شهیدهمت ۱۷ اسفند۶۲ در گمنامی به شهادت رسید💔 و بعد از چهار روز جستجوی همرزمان باوفایش در معراج الشهدای اهواز بین شهدای مجهول الهویه در لشکر عاشورا شناسایی شد😔 و خبر شهادتش در ۲۴ اسفند اعلام شد #شهیدهمت ۲۴ اسفند در تهران ۲۵ اسفند در اصفهان و جمعه ۲۶ اسفند در شهرضا در حلقه محبت همرزمان و همشهریانش تشییع و در جوار امام زاده شاهرضا آرام گرفت🍁 اما او و همه شهدا روزی برای یاری امام غربیشان بازخواهند گشت👌
به امید دیدن آن روز به زودي ان شاء الله😭
#شهید_بیسر
#فرمانده_دلها❤️
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#زندگینامه_شهیدهمت
#قسمت_چهاردهم
آزمایش با کفر و ایمان
بعد از عملیات خیبر و فتح جزیره مجنون، بر اثر شدت آتش دشمن🔥، پُل های متحرک خراب و ارتباط با خط قطع شده بود و تدارکات و ارسال نیروی کمکی، ممکن نبود.😣 زمانی که #حاجهمّت، اوضاع را آشفته و روحیه بچههای خط را پریشان دید، 🙁با هر زحمتی بود، خود را به خط رساند. جوانان رزمنده با دیدن #حاجی، به طرف او دویدند😍 و با این استدلال که به دلیل نداشتن مهمات، سنگینی آتش دشمن⚡️و نرسیدن نیروهای پشتیبانی و تدارکات، نتوانسته اند به خوبی ایستادگی کنند، اظهار شرمساری کردند😞. #شهیدهمّت با شنیدن این سخنانِ مأیوسانه بچه ها گفت: «هیهات... هیهات... من چی دارم میشنوم.برادرها، این حرف ها را نزنید. ما در این جنگ، به سلاح و تجهیزات نظامی متکی نبوده ایم و نیستیم. ما اتّکای به خدا داریم.😌☝️ما این جنگ را با خون پیش می بریم. خداوند در این جنگ، صدام را با کفرش میآزماید و ما را با ایمانمان»✨. با این هشدار #حاجي، بچه ها روحیه تازهای یافتند و صدای تکبیرشان به هوا برخاست.😇✌️
#ادامه_دارد...
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#زندگینامه_شهیدهمت
#قسمت_هفدهم
فروتنی
روزی که بچه های گردان به عملیات رفته بودند، عدهای در آسایشگاه بودند ڪه #حاجهمّت وارد آسایشگاه شد و بر پا داده و همه را به خط کرد و گفت ڪه باید مهمات بار بزنیم😑 و امکان دارد که این کار تا صبح طول بکشد.😶 بچه ها چون #حاجے را نمیشناختند، شروع به غرغر کردند. ولی #حاجی با ایجاد روحیه و با اخلاق خوش☺️، به بچه ها کمک کرد تا مهمات را بار بزنند. گاهی که بچه ها خسته می شدند و دست از کار می کشیدند، حاجی آن ها را تشویق می کرد و دل گرمی می داد. به این ترتیب، تا صبح سه کانتینر مهمات💣🔫 بار زده شد. بعد از چند مدت، زمانی که #حاجهمّت در مقر تیپ سخنرانی🎤 می کرد، تمام بچه ها از این که متوجه شدند شخص ناشناسی که آن شب همراه آنان در حمل مهمات ها💣 کمک می کرده، همان حاجهمّت، فرمانده لشکرشان بوده، شرمنده شدند و به تواضع بےکران او آفرین گفتند.😇🌹
#ادامه_دارد...
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
دوستان #شهیدهمّت، از اواخر حضور او در کردستان، خاطرات بسیاری دارند که نشان از روحیه اخلاص، فداکاری و مردم دوستی او دارد. یکی از هم رزمان #شهیدهمّت در این باره می گوید: یک شب در مقّر بودیم. شنیدیم که کسی صدا می زند: من می خواهم بیایم پیش شما. گفتیم که اگر می خواهی بیاییی، نترس، بیا جلو. او گفت: من #حاجهمّت را می خواهم. او را پیش #حاجی بردیم. آن مرد کُرد، با دیدن #حاجهمّت، خواست دست او را ببوسد، ولی حاجی اجازه نداد. آن مرد گفت که آمده است پناهنده شود و اشتباه کرده است که به طرف ضدانقلابیون رفته است. او با اخلاقیات و رفتارهای دوستانه و مهربانانه #حاجهمّت، شیفته او شده بود و از این که #حاجهمّت به او اجازه داده بود که یک پاسدار باشد، بسیارخوشحال بود.
جالب این جاست که تعداد دیگری از افراد گروهک های فریب خورده هم که خود را تسلیم کرده بودند، درهمان لحظه ورود، سراغ #حاجهمّت را می گرفتند و می گفتند: #حاجهمّت کیست؟
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
#لشکر_27_محمد_رسول_اللهﷺ
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌸🌈🌱
•|... ﷽... |• 💛طلائيه بوديم. دم دماي صبح، بچههايي كه رفته بودند جلو🚶، مجبور شده بودند عقبنشيني كنند. زمين و زمان ميلرزيد⚡️. اصلاً حس ميكردي توي اين دنيا نيستي، اينقدر كه شدت آتش زياد بود.☄
📞بيسيم به دست، بالاي خاكريز ايستاده بود. داشت با فرماندهِ گردان صحبت ميكرد. ميخواست برگشتِ بچهها با كمترين تلفات باشد✌️. ما اونطرف خاكريز پناه گرفته بوديم. با هر صدا دلم هري ميريخت پايين. ميگفتم الآن موج #حاجي را ميگيرد.
خودم را انداختم روي #حاجي و با هم غلت خورديم تا پايين خاكريز. نفسش بند آمده بود😣، ولي چيزي نگفت. آرام بلند شد و دوباره رفت سر كارش.😐😶
#فرمانده_دلهـــا
#شهید_محمد_ابراهیم_همت❤️ 🌸🌈🌱
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌸🌈🌱
•|... ﷽... |• در سنگر فرماندهی با #حاجی نشسته بودیم که ناگهان یک نفر با داد و فریاد وارد شد. بدون مقدمه #حاجی را خطاب قرار داده و در مقابل همه با لحنی اهانت آمیز سر #حاجی فریاد می کشید😒. وسط حرف هایش پریدم و گفتم :« مرد حسابی! این چه وضع حرف زدنه⁉️ درست صحبت کن، داری با فرمانده ی لشکر حرف میزنی ها. گیریم حق با تو باشه، ولی کی به تو همچین اجازه ای داده که با حاجی این جوری صحبت کنی؟» گفت:« بشین سرجات! تو دیگه چی کاره ای؟😤» بعد هم دوباره به حرف هایش ادامه داد. سر مسئله ای اعتراض داشت و حاجی را مقصر میدانست که چرا توجه نمی کند.☹️
در تمام مدتی که او سر حاجی فریاد می کشید، حاجی ساکت و آرام نشسته بود😊 و بدون کوچکترین عکس العملی به حرف های او گوش می کرد. آخر سر هم وقتی حرف هایش تمام شد، به او گف :« حق با شماست، ناراحت نباش، خونسردی خودت را هم حفظ کن. من حتما قضیه رو پی گیری میکنم. انشاءالله درست میشه.»☺️🌹
همه از این نحوه برخورد حاجی درس گرفتیم که او چطور توانست خودش را کنترل کند و در کمال آرامش و ادب جواب او را بدهد و خشمگین نشود.👌 #شهید_محمد_ابراهیم_همت
#درس_اخلاق
🌸🌈🌱
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌸🌈🌱
•|... ﷽... |• هنوز آفتاب🌤 نزده بود كه به #دوڪوهه رسيديم. بعضي بچهها تازه رسيده بودند و ڪنار راهآهن داشتند نماز ميخواندند. #حاجي تا اين صحنه را ديد، رنگش پريد و قدمهاش تند شد🏃.
- اين چه وضعشه؟ بچهها بايد رو سنگ و كلوخ نماز بخونن؟ اقلاً يه حسينيه بزنين اينجا.☝️
- بودجه نيست، #حاجي.
#حاجي از كوره در رفت «اگه بودجه نيست، يه صندوق بزنين كه هركي از اينجا رد ميشه دوتومن توش بندازه. اينجوري بودجه تأمين ميشه.»🍃
آشفتگي #حاجي را كه ديد، با شرمندگي گفت:«ديگه چوبكاري نكنين. انشاءالله درست ميشه.»☺️
گوشهي انبار يك كلنگ🔨 بود. #حاجي برش داشت و گفت «كلنگ اول رو ميزنم. اگه تا بيست روز ديگه پول جور نشد، صندوق رو به پا ميكنم.»😇😐 #حاج_محمدابراهیم_همت🌹 🌸🌈🌱
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌸🌈🌱
•|... ﷽... |• صدام برای سر #حاجی، جایزه گذاشته بود صدام از بی بی سی اعلام میکند، هر کسی سر #همت را برای ما بیاورد، جایزه دارد وقتی #حاجی شهید میشود🕊، دوباره صدام در بی بی سی اعلام میکند، خمینی دیدی #همتت را هم کشتیم😒 امام هم این را میشنود آن موقع امام دستور میدهد، تشییع باشکوهی برای او برپا کنید #شهیدهمت ۱۷ اسفند۶۲ در گمنامی به شهادت رسید💔 و بعد از چهار روز جستجوی همرزمان باوفایش در معراج الشهدای اهواز بین شهدای مجهول الهویه در لشکر عاشورا شناسایی شد😔 و خبر شهادتش در ۲۴ اسفند اعلام شد #شهیدهمت ۲۴ اسفند در تهران ۲۵ اسفند در اصفهان و جمعه ۲۶ اسفند در شهرضا در حلقه محبت همرزمان و همشهریانش تشییع و در جوار امام زاده شاهرضا آرام گرفت🍁 اما او و همه شهدا روزی برای یاری امام غربیشان بازخواهند گشت👌
به امید دیدن آن روز به زودي ان شاء الله😭
#شهید_بیسر
#فرمانده_دلها❤️
🌸🌈🌱
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌸🌈🌱
•|... ﷽... |• #حاج_همت مثل مالک اشتر بود که در عین خضوع و خشوعی که در مقابل خدا☝️ و برابر برادران دلاور بسیجی داشت در مقابله با دشمن کافر همچون شیر غرّنده و همچون شمشیر برّنده بود.✌️ جان کلام آن که آنچه خوبان همه داشتند او یک جا داشت و هنگامی که اطمینان نداشت غذای مناسب به نیروهای خط مقدّم جبهه رسیده باشد لب به غذا نمی زد🍃 و در خانه هم که بود اجازه نمی داد دو جور غذا سر سفره بگذارم🙂 و هنگامی که صدای اذان را می شنید آرام و بی صدا می رفت و مشغول نماز می شد. به ندرت نمازی از #حاجی می دیدیم که در آن نماز اشک نریزد.💔 #شهید_محمد_ابراهیم_همت 🌸🌈🌱
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌸🌈🌱
•|... ﷽... |• ريخته بودند دور و برش و سر و صورت و بازوهاش رو ميبوسيدند.هر كار ميكردي، نميتوانستي #حاجي را از دستشان خلاص كني. انگار دخيل بسته باشند، ول كن نبودند.☹️ بارها شده بود #حاجي،توي هجوم محبت بچهها صدمه ديده بود؛زير چشمش كبود شده بود، حتي يك بار انگشتش شكسته بود.🍁
سوار ماشين🚙 كه ميشد،لپهايش سرخ شده بود؛ اینقدر كه بچهها لپهاش رو برداشته بودند براي تبرّك❗️بايد با فوت و فن براي سخنراني🎤 ميآورديم و ميبرديمش. خب، حالا قِصِر در رفت! يواشكي آوردنش! وقتي خواست بره چي؟ بين بچهها نشسته بودم و ميشنيدم چي پچ پچ ميكنند.داشتند خط و نشان ميكشيدند. #حاجي را يواشكي آورده بوديم و توي چادر قايمش كرده بوديم.🙊 بعد كه همه جمع شدند، #حاجي براي سخنراني آمد.بعد از اتمام صحبتهاش سريع سوار ماشين🚙 كرديمش.تا چند صد متر، ده بيست نفري به ماشين آويزان بودند😱.آخر سر مجبور شديم بايستيم و #حاجي بياد پايين.😃
🌹 یاد سردار بیسر
#حاج_محمدابراهیم_همت
🌸🌈🌱
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f