هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌸🌈🌱
•|... ﷽... |• #مرد_لاف_زن
#همت كسانی را كه اهل جهاد و مبارزه بودند، دوست میداشت☺️ و از كسانی كه فقط اهل شعار بودند و در موقع عمل، از ترس مخفی میشدند، بیزار بود😐.در آن دوران، یك نفر بود كه خودش را مبارز میدانست. حتی در ابتدا #همت با او همكاری میكرد. او شخصی بود كه فقط شعار میداد و هر كجا كه میدید خطری متوجهاش نیست، صحبت میكرد🙂، فریاد میزد و شعار میداد ولی تا بوی خطر به مشامش میرسید، صدایش درنمیآمد.😶
بعد از اینكه #همت به اتفاق مردم مجسمه شاه را از میدان اصلی شهر پایین كشیدند، آن شخص نیز داد و فریاد راه انداخته بود و طوری وانمود میكرد كه گویی تمام این كارها را انجام داده است😧. مردم كه از باطن او خبر نداشتند، گمان میكردند كه فرد مخلص و متعهدی است.
یك بار، #حاجی و بقیه دوستان برای راهپیمایی برنامهریزی كرده بودند. آن شخص هم با حرفهای فریبكارانه سعی داشت تا خود را در این برنامه سهیم جلوه دهد🙄. ولی شب هنگام، سربازان شاه تمام شهر را در اختیار گرفتند. آن شخص تا اوضاع را چنین دید، اعلام كرد كه فردا راهپیمایی نیست و برنامه لغو شده است😑. #همت گفت: «نه! تظاهرات برقرار است و اصلاً نباید از حضور مأموران وحشت كرد.»🙂
آن شخص گفت: «خطرناك است؛ همه جا پر شده از پلیس.»
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌸🌈🌱
•|... ﷽... |• #مرد_لاف_زن
#همت كسانی را كه اهل جهاد و مبارزه بودند، دوست میداشت☺️ و از كسانی كه فقط اهل شعار بودند و در موقع عمل، از ترس مخفی میشدند، بیزار بود😐.در آن دوران، یك نفر بود كه خودش را مبارز میدانست. حتی در ابتدا #همت با او همكاری میكرد. او شخصی بود كه فقط شعار میداد و هر كجا كه میدید خطری متوجهاش نیست، صحبت میكرد🙂، فریاد میزد و شعار میداد ولی تا بوی خطر به مشامش میرسید، صدایش درنمیآمد.😶
بعد از اینكه #همت به اتفاق مردم مجسمه شاه را از میدان اصلی شهر پایین كشیدند، آن شخص نیز داد و فریاد راه انداخته بود و طوری وانمود میكرد كه گویی تمام این كارها را انجام داده است😧. مردم كه از باطن او خبر نداشتند، گمان میكردند كه فرد مخلص و متعهدی است.
یك بار، #حاجی و بقیه دوستان برای راهپیمایی برنامهریزی كرده بودند. آن شخص هم با حرفهای فریبكارانه سعی داشت تا خود را در این برنامه سهیم جلوه دهد🙄. ولی شب هنگام، سربازان شاه تمام شهر را در اختیار گرفتند. آن شخص تا اوضاع را چنین دید، اعلام كرد كه فردا راهپیمایی نیست و برنامه لغو شده است😑. #همت گفت: «نه! تظاهرات برقرار است و اصلاً نباید از حضور مأموران وحشت كرد.»🙂
آن شخص گفت: «خطرناك است؛ همه جا پر شده از پلیس.»
#همت گفت: «تو اگر میترسی، میتوانی بروی خانه، كنار خانوادهات و همانجا مخفی شوی تا مبادا جانت به خطر بیفتد.»😊
فردای آن روز، #همت و دوستانش موفق شدند تا سربازان را به وسیله قلاب سنگ از میدان دور كنند و بعد سایر مردم را به خیابانها بكشانند👌. بعد از اینكه مردم موفق شدند سربازان را فراری دهند، #همت آن شخص را دید و گفت: «حالا فهمیدی كه جرأت مبارزه نداری😏. این مردم كه از هیچ چیز نمیترسند و به راحتی زیر باران گلوله فریاد میزنند، اینها مبارزند.»
آن شخص گفت: «مگر شما چكار كردهای.»😕
#همت گفت: «هیچی! فقط كاری كردیم كه دیگر برنگردند و این طرفها پیدایشان نشود.»🙂✌️
راوی : ولی الله همت
#برادرشهیدهمت❤️ 🌸🌈🌱
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌱
•|... ﷽... |• #التزام_به_اقتصاد_مقاومتی
گونی های نان خشک را چیده بودیم کنار انبار، #حاجی وقتی فهمید خیلی عصبانی شد😐. پرید به ما که: «دیگه چی؟ نون خشک معنی نداره»😶
از همان موقع دستور داد تا این گونی ها خالی نشده، کسی حق ندارد☝️ نان بپزد و بدهد به بچه ها. تا مدتها موقع ناهار و شام، گونی ها را خالی می کردیم وسط سفره🍃، نان های سالم تر را جدا می کردیم و می خوردیم.🙂😑
#شهید_محمدابراهیم_همت❤️
🌱
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
❤ #سپاه_محمد_ص_می_آید 🚩
🌸
✔
💠
📖 #سعید_قاسمی که همراه با گروه سوم عازم #سوریه شد، می گوید:
... ماجرای سفر هم خیلی عجیب بود. پانصد نفر نیرو را سوار یک هواپیمای جمبوجتِ «کارگو» [ ویژه حمل بار ] کردند! از فرط تراکم مسافر، درِ هواپیما را به زور توانستند ببندند. توی آن دالان هواپیما، این پانصد نفر داشتند از سر و کول هم بالا می رفتند. ما با #حاج_همت یک گوشه ای نشسته بودیم. #حاجی چفیۀ سفیدی به گردن داشت و یک دست #لباس_خاکی_بسیجی پوشیده بود. پاچۀ شلوار را گِتر کرده بود و به جای پوتین هم از این کتانی های چینی سفید به پا داشت.
#حاجی از من پرسید: بگو بدانم چه احساسی داری؟ با توجه به اینکه این سفر در حکم ورود به وادی جدید در زندگی ماست، آیا آمادگی داری؟
گفتم : بالاخره سرنوشت است دیگر. هرچه پیش آید، خوش آید.
بعد #حاجی دست کرد توی جیب پیراهنش،کتاب دعای کوچکی را درآورد و در آن شلوغی و ازدحام بچه ها نشست و #زیارت_عاشورا خواند. اصلاً انگار توی خلسه رفته باشد، دعا می خواند و کار به کار کسی نداشت.
🔸️
👉
📚 منبع : کتاب #همپای_صاعقه
📸 حضور سردار #حاج_سعید_قاسمی در کنار وجود نازنین سردار #شهید_حاج_ابراهیم_همت - پادگان دوکوهه.
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌸🌈🌱
•|... ﷽... |• #اینها_به_چی_فکر_میکنن #حاجی آمده بود شهرضا مدتی قبل از آن، یک نامه از طرف اداره آموزش و پرورش برایش ارسال شده بود✉️، اما چون او در منطقه حضور داشت، هنوز به دستش نرسیده بود فرصت را مناسب دیدم و نامه را برایش آوردم متن نامه این بود که به #حاجی اخطار داده بودند❌ که اگر هرچه سریع تر به شغل قبلیش که معلمی بود برنگردد🙁، از مسئولان ذی ربط درخواست می شود که حقوق ماهیانه اش را قطع کنند😐 #حاجی از طرف آموزش و پرورش، به عنوان مأمور در سپاه خدمت می کرد و چون دائم در جبهه ها بود، چنین نامه ای برایش آمده بود وقتی #حاجی نامه را تا آخر خواند، خندۀ معنی داری کرد😊 و با لحن خاصی گفت «اینها معلوم نیست به چی فکر می کنن نمی دونن که ما اصلاً میریم جبهه که حقوقمون قطع بشه👌🙂 📓 برگرفته از کتاب برای خدا مخلص بود
به روایت «ولی الله همت>>
#شهیدابراهیم_همت 🌸🌈🌱
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌸🌈🌱
•|... ﷽... |• #معلمےکه_از_ساواک_کارت_قرمز_گرفت❗️ #حاجی، از همان ابتدا سعی میکند دانش آموزان را با راه و روش و افکار امام خمینی(ره) آشنا کند👌 و همین میشود که از ساواک کارت قرمز میگیرد♨️. حضور سیاسی و انقلابی #ابراهیم روز به روز پر رنگتر میشود✌️ تا جایی که برای اولین بار در ایران، مجسمه شاه توسط او در شهرضا پایین کشیده میشود و همین جسارتها و رشادتها، حکم اعدامش را هم روی میز ساواک میگذارد😱. مادر از فعالیتهای دوران انقلاب #محمد_ابراهیم و جسارت و نترس بودن بی حد و حسابش تعریف میکند و میگوید: «نزدیک انقلاب که شد، درس و مدرسه را گذاشت کنار؛ گفت فقط امام! جانش بود و حضرت امام...!🙂👌 میرفت زیرزمین، موزاییک ها را برمیداشت و اعلامیههای امام را آنجا پنهان میکرد🙊. رویش هم خاک میریخت که پیدا نباشد. البته پدرش خیلی موافق این کارهایش نبود و میگفت اگر ساواک اینها را پیدا کند، بیچارهات میکند🙁! #ابراهیم هم فقط در جواب شان میگفت: شما نگران من نباشید.»😊😉
#راوی:مادرشهید
#محمد_ابراهیم_همت❤️ 🌱🌈🌸
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
زندگینامه سردار خیبر شهید حاج محمد ابراهیم
همت
🌺🌹🥀🌻🌺🌹🥀🌻🌹🌺🌹🥀
این قسمت دشت های سوخته
فصل ششم
قسمت9⃣1⃣1⃣
تو دیدگاه چون ما تنگه ((بژقازه ))رو گرفته بودیم من ،#همت و #احمد را صدا کردم،گفتم بیایید ببینید اون جا.😌
آمدند آن جا و دشمن را نشان دادم .یک تیپ داشت عراق، که تیپ زرهی بود به نام صدام.بهش گفتم :#حاجی دشمن فقط ازش همین باقی مونده که تو ده حسن قندیه.
من تا اون جا شناسایی رفتم.به همت گفتم:که من حالا برادر محسن را نمی تونم ببینم شما که دارید میرید عقب بهشان بگید که #الله کرم فلان ده را شناسایی کرده. ما می تونیم عملیات رو ادامه بدیم و #همت حتی
می خواست آن جا بمونه که با من شناسایی بیاد ولی #حاج احمد بهش گفت که #حسین اینجا هست و شناسایی می کنه ، بیاید ما بریم . که بعدش #صیاد آمد و آقای محمد باقری و #رحیم صفوی که من این ها را بردم و منطقه را دیدیم که بعدش هم تصمیم به عملیات گرفته نشد.😞
محمد مسئول اطلاعات فپقرارگاه ڪربلا بود آن موقع، حسن نیروی زمینی و قرارگاه لشکر نصر دستش بود که #احمد اینا تیپ های حسن بودند.
حسن یک چیز گردن کلفتیه ، اصلا توی این داستان های ما نمی گنجه.😢
یعنی شما اگر بخواهید بگید که ابرمرد اندیشه نظامی سپاه پاسداران در آن اوایل کیه؟حسنه، #حسن باقری طراح جنگ ها کیه؟حسنه و ما همه بعد از اون قرار داریم، حتی#احمد و #همت و همه این ها می افتند بعد از اون.حسن اصلا یک چیز دیگه ای بود و چهره اش اصلا روشن نمیشه توی جنگ. 😰
چی میگن،حالا ... بعد می آییم ما به جنگ بیت المقدس که بنده باز با #همت و #احمد
نمی تونم باشم .باز مجدد دستور کار ما رفتن به غربه، تو فتح المبین هم که غرب نشده بود ـ من رفته بودم با#علی فضلی این ها چون آقای #بروجردی به من گفت :باید بری غرب . #حاج همت کار درخشانش در مرحله سوم عملیات بیت المقدس و نهرخین است که #احمد زخمی می شه از پا با ترکش و کار عملیات می افته دست#حاج همت و او شایستگی خودش رو آن جا نمودار میکنه و با ایستادگی و مقاومتی که کنار بچه ها در خط اول و توی ده سعید انجام میده موفق می شه اون جاها رو به پیروزی برسونه.😌
چون عقبه اصلی عراق،عقبه جاده آسفالتی بود که از بصره می آمد ((تنومه)) ار تنومه
می اومدش ....
ادامه دارد...🌺🌺
ادامه این داستان ان شاالله فردا در کانال تخصصی شهید همت
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌱🌈🌸
•|... ﷽... |•
#همیشه_سیمش_وصل_بود
از جیبش کاغذی📃 در آورد و داد به دستم و گفت: «بیا این زیارت عاشورا رو بخون🌱» گفتم: « #حاجی بیا خودت بخون و گریه کن💔. من هزار تا کار دارم.» وقتی بلند شدم بروم. حال عجیبی داشت. زیارت را می خواند و اشک می ریخت.😢🙂
#فرمانده_دلها
#شهید_محمد_ابراهیم_همت🌹 🌱🌈🌸
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌱🌈🌸
•|... ﷽... |•
#شهرت_در_عین_گمنامی - #حاجی! چرا این جا نشستی؟
- «هیچی، راهم ندادند تو.» خیلی عجیب بود.🙁
- این چه حرفیه؟ خب می گفتید...
نگهبان شرمنده شده بود😞. کمی هم هول کرده بود. آمد جلو و شروع کرد به بوسیدن صورت حاجی و عذر خواهی کردن که او را نشناخته. حاجی هم بوسیدش و گفت: «نه، کار خوبی کردی.☺️ تو وظیفه ات رو انجام دادی»🙂🌹
#فاتح_خیبر
#شهید_محمد_ابراهیم_همت❤️ 🌱🌈🌸
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌸🌈🌱
•|... ﷽... |•
به عادت همیشه ، هر روز یك نفر شهردار ساختمان می شد تا نظافت و شست و شو را بر عهده بگیرد🍃 ؛ اما متاسفانه وقتی نوبت به بعضی ها می رسید تنبلی می كردند و ظرف های شام را نمی شستند از یك طرف گرمای✨ طاقت فرسا و از طرف دیگر وجود حشرات ، حسابی كلافه مان كرده بود ؛ البته هیچ وقت ظرف ها تا صبح نشسته نمی ماند بالاخره كسی بود تا آن ها را بشوید😊 ناراحتی و گله ی من از بعضی از دوستان به گوش #حاجهمت رسید با خودم گفتم این بار #حاجی از شناسایی منطقه بیاید ،تكلیفم را با این قضیه یك سره می كنم آن روز داغ ، شهردار و مسئول ساختمان هم دست به سیاه و سفید نزده بودند 😣همه جا را گند گرفته بود و پشه از سر و روی ساختمان بالا می رفت وقتی #حاجی آمد توجه نكردم كه چقدر خسته و كوفته است هر چی كه دلم خواست ، گفتم او هم دلخور شد و گفت به آن ها تذكر بده ؛ اگر قبول نكردند ، اشكالی ندارد بگذار صبح بشود لابد خسته هستند🙁 راحت بگیر و آن شب كه #حاجهمت به خواب رفت، پشه ها مدام به سر و گردنش می نشستند و او به خودش می پیچید من رفتم و چفیه سیاهم را خیس كردم و آرام روی صورتش انداختم😇 و او آرام گرفت بعد هم كنارش دراز كشیدم و خوابیدم نیمه های شب نیش یك پشه ی سمج مرا از خواب بیدار كرد به كنار دستم كه نگاه كردم ، #حاجهمت نبود به شتاب از اتاق بیرون زدم درست حدس زدم ظرف ها دم در نبودند آرام پیش رفتم در سوسوی نور كسی👀 ظرف ها را می شست چهره اش معلوم نبود،چفیه ای را به سر و صورتش محكم بسته بود تا شناخته نشود آن،چفیه ی خود من بود.☺️🌹 #شهید_ابراهیم_همت
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌸🌈🌱
•|... ﷽... •
#از_خوبیهای_فرمانده
شهید دستواره:👇
« #حاجی به نماز اول وقت، همیشه با وضو بودن😊، دعا، تعقیبات نماز، قرائت قرآن و توسل به ائمه اطهار علیهم السلام توجه فراوانی داشت.»✨
#شهید_حاج_محمد_ابراهیم_همت
#فرمانده_دلهــا❤️
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
🌸🌈🌱
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌱🌈🌸
•|... ﷽... •
کاربه توهین وبدوبیراه گفتن کشیده بود. #حاجی خونسردنشسته بود🙂وبحث میکرد.دیگرنمیتوانستم تحمل کنم😑نیم خیز شدم که ورامینی دستم راکشیدومجبورم کردبنشینم😊
خودمان بودیم توی چادروکه توی خودش بود.داشتم فکرمی کردم الان است که دستوراخراج ان هاراازلشگربدهد.بلندشدوازچادررفت بیرون✨
دورکعت نمازخواند❤️آمدکنارمان نشست وکارهای لشگرراپیش کشید.
مثل اینکه هیچ اتفاقی نیفتاده بود☺️
#شهیدمحمدابراهیمهمت
#فرمانده_دلها
🌱🌈🌸
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌱🌈🌸
•|... ﷽... •
خواب فرمانده لشکر
#شهید_ابراهیم_همت
وقتی که عملیات می شد، دیگر خواب و خوراک نداشت از سه بعدازظهر تا سه صبح جلسه می گذاشت همه را یکی یکی صدا می زد و توجیه شان می کرد گاهی بیشتر از نیم ساعت در شبانه روز نمی خوابید😊 حتی بعضی وقتها سه چهار شب اصلاً نمی خوابید روز پنجم عملیات «خیبر» بود که دنبالش می گشتم توی جیپ پیدایش کردم👀 گفتم «کارت دارم #حاجی » گفت «صبر کن اول نمازمو بخونم☺️ » منتظر شدم نمازش را خواند بعد چراغ قوه🔦 و نقشه را آوردم که به او بگویم وضعیت از چه قرار است چراغ قوه را روشن کردم🔦 و روی نقشه انداختم و گفتم « کارور از اینجا رفته👈، از همین نقطه، بقیه هم » نگاهی بهش انداختم، دیدم سرش در حال پایین آمدن است😐 گفتم « #حاجی ، حواست با منه؟ گوش می کنی😕؟» به خودش آمد و گفت «آره، آره بگو » ادامه دادم «ببین #حاجی ، کارور از اینجا » که این دفعه دیدم با سر افتاد روی نقشه و خوابید😐 همان طور که خواب بود، به او گفتم «نه #حاجی ، الآن خواب از همه چیز برای تو واجب تره بخواب🙂، فردا برات توضیح می دم »😐😂
📷 اطلاعات عکس جبهه غرب، قلاجه ، تابستان ۱۳۶۲
📑 منبع کتاب برای خدا مخلص بود ، صفحه ۸۱ 📑
راوی:سردار شهید سعید مهتدی🌹
🌱🌈🌸
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌱🌈🌸
•|... ﷽... •
🔴 #شجاعت_حاج_همت
یکی از شب ها عملیات مسلم بن عقیل همراه #حاجهمت رفتم🚶 تا سری به منطقه آزاد شده بزنیم✌️ من راننده بودم رفتیم تااین که احساس کردم به منطقه ای رسیده ایم که امکان جلو رفتن نیست😐 #حاجی پیاده شد من هم پیاده شدم و تازه متوجه شدیم وارد یک معبر مین شده ایم😱 که تنها به اندازه عبور یک ماشین🚍 پاک سازی شده است.☹️👀
#شهید_همت
#فرمانده_دلهــا
🌱🌈🌸
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌱🌈🌸
•|... ﷽... •
#اقتدا به #مولاحسینعلیهالسلام
به شوخی بهش گفته بودند: #حاجی! تو چشم های خیلی زیبایی داری و از ناحیه ی چشم شهید می شوی💔 ولی گویا این یک شوخی نبود بلکه پیش بینی ای بود که به واقعیّت پیوست😔. چشم هایی که نگاهش، بیانگر هزاران هزار درد دل و مظلومیت خاندان اهل بیت علیهم السلام و شیعیان دل سوخته ی تاریخ بود با ترکشی از ناحیه ی خون آشامان تاریخ، تقدیم آستان حضرت دوست شد.
اما نه فقط چشمهایش☝️، بلکه چونکه خودش می گفت: «علی وار زیستن و علی وار شهید شدن،🍂 حسین وار زیستن و حسین وار شهید شدن را دوست دارم»💔
و دوست داشت همچون مولایش اَباعبدالله علیه السلام، بی سر و همچون آقایش اباالفضل علیه السلام بی دست باشد.😭
عاشقانه به مولایش اقتدا کرد و عارفانه به زمره ی اصحاب حسین بن علی علیهماالسلام پیوست.🕊
بیاد #شهید_ابراهیم_همت
#ابراهیم_جان_التماس_دعا😔
🌱🌈🌸
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌱🌈🌸
•|... ﷽... •
سیره عملے #شهیدهمت☺️👇
#حاجهمّت پيش از آن كه يك فرمانده نظامى باشد✌️، يك عنصر ايمانى و فرهنگى بود.👌
#حاجى معتقد بود كه جنگ ما بر اساس اعتقاد بوده🍃 و اگر بنا است بين آموزش نظامی و عقيدتى به يكى بيشتر ارزش بدهيم آن آموزش عقيدتى است.👌 قبل از عمليات والفجر 4، وقتى لشكر در اردوگاه شهيد بروجردى بود🍃، به من مىگفت: »حاج آقا! بچهها را جمع كنيد☺️ و برايشان كلاس عقيدتى بگذاريد😊.« يكبار ديگر به من گفت:«من در اين عمليات روى آموزش عقيدتى بيشتر از آموزش نظامى حساب مىكنم.»😉✌️
واقعيت اين بود كه در عمليات والفجر 4، تنها چيزى كه مىتوانست بچهها را به
بالاى ارتفاعات «كانى مانگا» برساند،☝️ اعتقاد و ايمان آنان بود👌☺️. دشمن در بالاى كوه، استحكامات قوى و وسايل زرهى داشت و ما بايد با دست خالى بر آنان غلبه
مىكرديم☹️. در آن عمليات، كارهاى سختتر بر عهده گردانهايى گذاشته شده بود🙂
كه از نظر روحى وضعيت بهترى داشتند (مثلاً بيشتر نيروهايشان اهل نماز شب
بودند)☺️ اين سياست ايشان موفقيتآميز بود و توانستيم ارتفاعات كانىمانگا را بادست خالى بگيريم.✌️😍
خلاصه آن كه او اوّل يك نيروى عقيدتى و فرهنگى بود تا يك فرمانده نظامى.☺️❤️
#شهیدمحمدابراهیمهمت❤️
🌱🌈🌸
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌱🌈🌸
•|... ﷽... •
#همسرشهیدهمت
میخواستم سفره بیندازم که #حاجی دستم را گرفت گفت «وقتی من میآیم، تو باید استراحت کنی🙂 من دوست دارم شما را بیشتر در آسایش و راحتی ببینم☺️ » گفتم «من که بالاخره نفهمیدم باید چه جور آدمی باشم یک روز میگفتی میخواهی زنت شریک باشد، حالا میگویی از جایم تکان نخورم » شروع کرد به انداختن و مرتب کردن سفره سرش پایین بود🙁 با صدایی که انگار دوست ندارد، کسی غیر از خودش بشنود، گفت «تو بعد از من سختیهای زیادی میکشی😞 پس بگذار لااقل این یکی دو روزی که در کنارت هستم، کمی کمکت کنم☺️ »
راوے:همسرشهید
#محمدابراهیمهمت🌹
🌱🌈🌸
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌱🌈🌸
•|... ﷽... •
🔴 بشارت شهادت محسن نورانی از زبان شهیدهمت
#حاج_همت ، محسن را خواست و به او گفت : « محسن، تو به شهادت💔 مي رسي. » محسن كه كمي جا خورده😳 بو د ، گفت ، « چطور مگه #حاجي ؟
#حاج_همت ادامه داد : « من خواب ديدم كه تو به شهادت ميرسي💯 ، شهادتت هم طوري است كه اول اسيرت مي كنن و بعد از اينكه آزار و شكنجه ات دادن♨️ و تو خواسته هاي اونها رو برآورده نكردي💪 ، تو رو تيرباران مي كنن و به شهادت مي رسي💯...
سه روز بعد خواب #حاج_همت تعبير شد. در عمليات والفجر 3 در مرداد 62 و درآزاد سازي مهران ، ماشين تويوتايي🚖 كه سرنشينان آن نوراني، برقي، پكوك و چند نفر ديگر از پاسداران لشگر 27 بودند در منطقه قلاجه به كمين منافقين خورد .پس از آن منافقين ناجوانمردانه سرنشينان تويوتا را به رگبار بستند😔 همه سرنشينان جز يك نفر جلوي چشم👀 يكديگر در حاليكه زخم هاي عميق گلوله برداشته بودند با تير خلاص، به شهادت رسيدند ...😞
منافقین👿 بالاي سر محسن كه هنوز نيمه جاني داشت ، آمده و از او خواسته بوند كه #اطلاعاتي را به آنها بگويد. سپس توهين كند🚫 ، امّا محسن كه ديگر رمقي نداشت ، بر امام درود فرستاده بود😇. كومله با مشاهده اين صحنه ، تيري به پيشاني محسن زده و بعد از آن بدنش را تيرباران كرده بودند.😭 .
#شهید_محسن_نورانی
🌱🌈🌸
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌱🌈🌸
•|... ﷽... •
🔴 #التزام_به_اقتصاد_مقاومتی
گونی های نان خشک را چیده بودیم کنار انبار، #حاجی وقتی فهمید خیلی عصبانی شد. پرید به ما که: «دیگه چی؟ نون خشک معنی نداره»😶
از همان موقع دستور داد تا این گونی ها خالی نشده، کسی حق ندارد☝️ نان بپزد و بدهد به بچه ها. تا مدتها موقع ناهار و شام، گونی ها را خالی می کردیم وسط سفره، نان های سالم تر را جدا می کردیم و می خوردیم.🙂😑
#شهید_محمدابراهیم_همت
🌱🌈🌸
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌱🌈🌸
•|... ﷽... •
« قبل از عملیات، یک شب #حاجی به خانه آمد و سرا پا خاک آلود بود و چشمانش هم از بی خوابی ورم😓 کرده بود. وقتی که وارد خانه شد، دیدم می خواهد نماز بخواند. گفتم: لااقل دوش بگیر، غذایی بخور و بعد نمازت را بخوان🙁. #حاجی گفت: من این همه به خود زحمت دادم که نماز اول وقت را از دست ندهم☝️، چه طور می توانم نماز نخوانده غذا بخورم. آن شب آنقدر خسته بود که من در موقع نماز خواندن، کنار ایستادم که اگر افتاد بگیرم»😢😞
(سردار خیبر، ص ۱۴۲)
#شهید_همت
#فرمانده_دلها
🌱🌈🌸
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌱🌈🌸
•|... ﷽... •
#حاجی بين نماز ظهر و عصر، قرار شد كه برای بسيجيان صحبت كند🎤. بعد از صحبت به سمت محل ستاد حركت ميكند. چون سابقه هم داشت كه بسيجيان، براي ابراز محبت بعد از صحبت های #حاجی ميريختند و مشكلاتی را ايجاد ميكردند🍃، با توجه به اين مطلب ، بين نماز ظهر و عصر را انتخاب كرده بود كه از اين فرصت بتوانند استفاده كند🙊. وقتي كه حركت كرد، بسيجيان متوجه مي شوند كه #شهيد_همت حركت كرده است به سمت محل ستاد. به سمتش هجوم ميآوردند😱. #حاجی وقتی كه اين وضع را دید، شروع کرد به دويدن به سمت محل ستاد و بسيجيان هم بدنبالش.!😂🏃
شهيد رمضان گفت، ايشان آمدند وارد ستاد كه شدند بسيجيان از در و پنجره محل ستاد بالا مي رفتند كه مي خواستند ايشان را ببينند😩. هرچه از برادران خواهش ميكرديم كه ايشان كار دارند بايد سريع برگردند به منطقه و بايد فرماندهان گردانها را توجيه كنند، بسيجيان راضي نميشدند😂. در اين بين، پيرمردي اصرار زياد داشت كه حتما بايد #شهيد_همت را ببينند. میگفت با ایشان کار واجبی دارد، خوب هرچه ما به اين پيرمرد بسيجی عرض كرديم كه كارت را بگو، گفت: نه كاري است كه بايد حتما به ايشان بگويم😞! اجازه دادیم وارد شود و به محض اينكه وارد شد رفت و #شهيد_همت را بوسيد!😘
گفت: كار من تمام شد. همين كار را داشتم ، چطور میخواستید به جای من انجامش دهید!؟!😂😒
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌱🌈🌸
•|... ﷽... •
#حاجی بين نماز ظهر و عصر، قرار شد كه برای بسيجيان صحبت كند🎤. بعد از صحبت به سمت محل ستاد حركت ميكند. چون سابقه هم داشت كه بسيجيان، براي ابراز محبت بعد از صحبت های #حاجی ميريختند و مشكلاتی را ايجاد ميكردند🍃، با توجه به اين مطلب ، بين نماز ظهر و عصر را انتخاب كرده بود كه از اين فرصت بتوانند استفاده كند🙊. وقتي كه حركت كرد، بسيجيان متوجه مي شوند كه #شهيد_همت حركت كرده است به سمت محل ستاد. به سمتش هجوم ميآوردند😱. #حاجی وقتی كه اين وضع را دید، شروع کرد به دويدن به سمت محل ستاد و بسيجيان هم بدنبالش.!😂🏃
شهيد رمضان گفت، ايشان آمدند وارد ستاد كه شدند بسيجيان از در و پنجره محل ستاد بالا مي رفتند كه مي خواستند ايشان را ببينند😩. هرچه از برادران خواهش ميكرديم كه ايشان كار دارند بايد سريع برگردند به منطقه و بايد فرماندهان گردانها را توجيه كنند، بسيجيان راضي نميشدند😂. در اين بين، پيرمردي اصرار زياد داشت كه حتما بايد #شهيد_همت را ببينند. میگفت با ایشان کار واجبی دارد، خوب هرچه ما به اين پيرمرد بسيجی عرض كرديم كه كارت را بگو، گفت: نه كاري است كه بايد حتما به ايشان بگويم😞! اجازه دادیم وارد شود و به محض اينكه وارد شد رفت و #شهيد_همت را بوسيد!😘
گفت: كار من تمام شد. همين كار را داشتم ، چطور میخواستید به جای من انجامش دهید!؟!😂😒
اين خاطره درست بعد از عمليات خيبـر، 6 و 7 شب مداوم عمليات كردن در منطقه طلاييه و بسياري از اين بسيجيان يا برادرشان ياخويشاوندانشان و يا دوستانشان را از دست داده بودند💔. اين نشان ميدهد كه اينها چقدر به #شهيد_همت علاقهمند بودند. از طرفي اين هم نشانه از علاقه شديد
#شهيد_همت به بسيجيان بود. چون به اين برادران عزيز بسيار علاقهمند بود.☺️ هميشه به فرماندهان گردانها تأكيد ميكرد كه از نظريات و از موارد مختلف و از تجربيات اين برادران استفاده كنند👌🌹
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
#سردار_خیبر♥️
🌱🌈🌸
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌱
بِسمِ اللّٰه الرَحمٰنِ الرَحیمــــ
#از_خوبیهای_فرمانده
شهید دستواره:👇
« #حاجی به نماز اول وقت، همیشه با وضو بودن😊، دعا، تعقیبات نماز، قرائت قرآن و توسل به ائمه اطهار علیهم السلام توجه فراوانی داشت.»✨
#شهید_حاج_محمد_ابراهیم_همت
#فرمانده_دلهــا❤️
🌱
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌱🌈🌸
•|... ﷽... •
موقع شهادت پسرم جنازه چند تا از دوستانش را هم با هم آورده بودند.موقع تشیع یکی از همین ها بود،فکر کنم #شهید علوی بود که زیر پای #حاجی دفن شده🍁.این شهید را شبانه دفن کردند.همان کسی که قبر را می کنده می گفت:شب بود.داشتم قبر را می کندم که یک دفعه کلنگ⛏ خورد به دیواره قبر #حاجی و انگار توی قبر کلی مهتابی💡 روشن کرده بودند.چکمه ها و لباس #حاجی تنش بود و بدنش سالم و فقط یک پارچه سفید رویش بود✨. چون لباس #حاجی را بیرون نیاوردیم.فقط مادرم گفت #حوله احرامش را بکشید رویش. آن بنده خدا می گفت: یک بوی غلیظ عطر بیرون زد💫.آمدم بیرون،حول شده بودم.به سرعت کمی گچ درست کردم .سوراخ قبر را گرفتم.تا سال قبل هم این بنده خدا زنده بود و خودش ماجرا را تعریف می کرد.😢🌹
راوی:خواهر بزرگوار شهید
#محمدابراهیمهمت
#کرامات_حاجی
🌱🌈🌸
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌱🌈🌸
•|... ﷽... •
#معلمےکه_از_ساواک_کارت_قرمز_گرفت❗️
#حاجی، از همان ابتدا سعی میکند دانش آموزان را با راه و روش و افکار امام خمینی(ره) آشنا کند👌 و همین میشود که از ساواک کارت قرمز میگیرد♨️. حضور سیاسی و انقلابی #ابراهیم روز به روز پر رنگتر میشود✌️ تا جایی که برای اولین بار در ایران، مجسمه شاه توسط او در شهرضا پایین کشیده میشود و همین جسارتها و رشادتها، حکم اعدامش را هم روی میز ساواک میگذارد😱. مادر از فعالیتهای دوران انقلاب #محمد_ابراهیم و جسارت و نترس بودن بی حد و حسابش تعریف میکند و میگوید: «نزدیک انقلاب که شد، درس و مدرسه را گذاشت کنار؛ گفت فقط امام! جانش بود و حضرت امام...!🙂👌 میرفت زیرزمین، موزاییک ها را برمیداشت و اعلامیههای امام را آنجا پنهان میکرد🙊. رویش هم خاک میریخت که پیدا نباشد. البته پدرش خیلی موافق این کارهایش نبود و میگفت اگر ساواک اینها را پیدا کند، بیچارهات میکند🙁! #ابراهیم هم فقط در جواب شان میگفت: شما نگران من نباشید.»😊😉
#راوی:مادرشهید
#محمد_ابراهیم_همت❤️
#دفاع_مقدس
🌱🌈🌸
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f