eitaa logo
• طَـعم ِخوش ِشَـهادَت •
1.2هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
1.5هزار ویدیو
11 فایل
السلام‌علی‌من‌اسمه‌حب‌و‌زیارته‌حب‌ وذکره‌حب‌و‌کله‌حب.🖤 قال‌ سيد الشهداء : مَن‌لَحِقَ‌بِنَا‌اُسْتُشْهِدَ . . هرکس‌ به‌ من‌ بپیوندد‌ به‌ شـهادت‌ میرسد ! وقفِ؛ حسین‌رویاها . . قل كلماتك أنا أسمع👂🏽: [ https://daigo.ir/secret/211906187 ] 🤍🪽‌.
مشاهده در ایتا
دانلود
[••🖤‌••] ⋮در این دنیا ⋮چیزی،ارزش دل بستن را نداشت؛ ⋮جز حسٻن⸤♥️⸣! ʲᵒɪɴ↯🍃🌸 『 @Sangare_shohada
•🖤• ڪدام‌دلـےاسٺ‌ڪہ‌ با‌یاد‌او‌نٺپد...؟! 🍃 مردگان‌را‌رهاڪن‌؛سخن‌ از‌‹زندگان‌عشـق›می‌گویم...! :)💔
رفقا هر تعداد که واستون مقدوره! برای دل آقا امام زمان (عج) سوره عصر بخونید... بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ وَالْعَصْرِ ﴿۱﴾إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ ﴿۲﴾ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ﴿۳﴾ اجرتون با صاحب الزمان (عج)
• طَـعم ِخوش ِشَـهادَت •
تنۍ‌ڪہ‌سر‌ندارد...💔:)
اےصبح‌ تیره‌رو‌،به‌چه‌رو‌مےشوےسپید امروزحسین‌تشنه‌جگر‌مےشود 😭💔
الوداع‌حسین‌جانم 💔🕊 الدواع‌عزیز‌برادرم 😭🥀 😭🕊 🥀
کسی چه می داند شاید قلب قرآن، سوره "یاسین" همان "یا حسین" است که بی سر شده است...
شاید اون تعداد از کوفیا که سیاه لشگر بودن و فقط نگاه می‌کردن، همونایی بودن که مولا شبا براشون آذوقه می‌برده دم خونه‌هاشون... کسی چه می‌دونه!😭💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#دلتنگـــــ . . .! جھان؛ پایان‌ خوبی‌ با‌ حسین‌ابن‌علی‌-؏- دارد♥️ • . تو تنھا گریه‌ڪن در روضه؛ باقی‌ را به او بسپار✨ ʲᵒɪɴ↯🍃🌸 『 @Sangare_shohada 』
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السلام‌علیک‌اُم‌المَصائب
سری به روی نیزه ها بلنده ..
کاشکی رقیه چشمِ‌شو ببنده :)!
اینجوری که سر رو زدن به نیزه .. افتادنِش فقط به مویی بنده !
مرکبای تازه نفس آوردن :)💔 یکی یکی نعلای تازه خوردن ..
چیزی که از تن حسین نمونده :)! همونیم که مونده بود رو بردن ..
امشب ناموس حسین تکُ تنهاست ان شاءالله با ناموسِت آواره نشی !
چهار ساله بود روشنایی ها رو کم میکرد باباش علی .. میگفت نمیخوام چشمی قد و بالایِ زینبُ ببینه :)'
کجا بودی یا امیرالمومنین امروز ..💔
گفت وقتی حمله کردن سمت خیمه ها دیدن زینب جلو خیمه ایستاده بود نمیزاشت ! میگفت اینا بچه‌ان .. اینا میترسن .. اینقدر با تازیانه زینبُ جلو خیمه زدن :)💔
آخ حسینم ..
بچه ها امشب تو بیابون داد میزدن ..
یکی میگفت عمه گوشم درد میکنه .. یکی میگفت عمه استخوان هام درد میکنه .. یکی میگفت عمه بابام کجاست ؟ میخواست برام آب بیارِ .. :)!!!
وقتی اومدن خیمه ها رو آتش زدن زینب کبری زودی اومد مقابل زین العابدین عرض کرد عزیز برادرم چی دستور میدی؟
هی میگفت عمه بلند شو بریم سراغ بابام .. عمه این کیه ؟؟ این رگای بریده برا چیه؟؟
گفت عزیزم این باباتِ 💔:)