النحیط به معنای گریه ای که ظاهر نمیشود؛ امادرسینه جریان دارد . . پ.ن:حال و روزم لابه لای این آهنگ بیکلام پیچیده . . #احوالات

نوشته بود: حسین جان؛ هر وقت دیدی دیگه برات گریه نمی‌کنم، یعنی من دیگه مُردم :) ..

دلم می‌خواست در این دلگیرترین پنجشنبه‌ی زمستان در تبریز ، که نه برفی دارد و نه بارانی؛ می‌رفتم بالای یکی از پل‌های هوایی شهر که به گفته‌ی صادق آل محمّدتان در مرتفع‌ترین مکان باشم سمت کربلا! بعد سلام که نه، یک هواری میزدم که «شب‌جمعه‌ست هوایت نکنم میمیرم» یا «من اگر گریه برایت نکنم میمیرم» یا «تا خود صبح صدایت نکنم میمیرم» و کلاً با این میمیرم‌ها خودم را برایت راه بیندازم که تو بهتر از هرکسی میدانی اینها هیچکدامشان واقعی نیست و مردنی در کار نیست!! بعد شاید تو دلت برای این لاف‌زنِ اعظمت سوخت و از آن دورها نظری به پل‌های هوایی شهر کردی و منم به خوشه‌چینی از خرمنِ الطاف شاهانه‌ات در این شب‌جمعه رسیدم .. دلم می‌خواست در این دلگیرترین پنجشنبه‌ی زمستان در تبریز ، یک فصل، نه یک شب و یک هفته و یک دهه و یک ماه، یک فصل برایت روضه داشتیم و آن‌وقت خودمان به جای تمام ابرهای نباریده بر تبریز ، برایت می‌خواندیم که «ابریم و در هوای تو باران گرفته‌ایم، نام حسین آمد و ما جان گرفته‌ایم» ..

این درد شدیدی که موقع نفس کشیدن حادث میشه ؛ جوابی جز ذکر یازهرا نداره ..

و حسین جان تو برایم همه‌ی دار و نداری ..

جشن تولد تو چقدر گریه آور است :))

بعضی اوقات تو تمام تلاشت رو می‌کنی که با همه خوب باشی،به کسی بر نخوره،باهمه مهربون باشی،برای همه وقت بزاری،آدم امن‌ زندگیشون باشی،اونی باشی که بدون انتظار کار می‌کنه . . تو انجامش میدی ولی اونجایی قلبت می‌شکنه که میبینی این مهربون بودنه رو خرج کسی دیگ میکنن . . كَلم النٰاس عَلی قَدر عُقولِهم؛ بعضی چیزا خیلی کوچیک تر از اون هستن که ما بهشون بپردازیم اما همون باعث متفاوت بنظر رسیدن یه فرد میشه و ممکنه اون آدم توی خودش بارها بشکنه . . تحمل کنید؛میدونم حواس هیچکس بهتون نیست . . آدم ها یطوری رفتار میکنن باهم که انگار قرار نیست هیچوقت بمیرن؛مرگ تنها چیزی هست که همه ی انسان ها بدون استثنا میچشنش . . هیچ چیز مال تو نیست!فقط نوبت توعه:) زندگیم!ماشینم!خونه ام!پولم!کارم . . پنجاه سال دیگ متوجه میشید که ما چه غریبونه زندگی کردیم؛غربت وقتیه که تو توی جمع باشی و تنها باشی . . مایادمون نمیره،ادا درآوردیم که یادمون رفته،فقط بدیش اینه که توی تنهایی شب اول قبر نمیشه دیگ ادا درآورد؛اونجا آدم خودخودشه . . اونجا من همه ی امیدم امام رضاست . . موهاش و که خوب مرتب کرد یه نیگا کرد به جام سلمونیش درجا طلا شد،مرد مشاطه گر آهی کشید و گفت:دست مریضاد آقا!!!!! مشتری گفت کمته؟مرد دوباره آهی کشید و گفت:یعنی مزد یه عمر گدایی محبتت باید یه جام طلا بشه؟! مشتری گفت؛پس چی میخوای؟ مرد گفت:تو آخرین نفس من و یادت نره . . پ.ن:گنهکارم ولیکن از صمیم قلب میخواهم که وقت مرگ بگذارم سرم را روی زانویت . . #من‌و‌تو #درمانده

آ میرزا علی نصیری . پیر روشن ضمیر .. کبوتر جلد حرم امام رضا توی سجده توی حرم امام رضا پر کشید .. شادی روحش یه صلوات بفرستید ..

‌‌‌‌‌‌‌‌

شنیدم سخت دلتنگ غلامت میشدی گاهی پریشان میشدی روزی که قنبر را نمیدیدی . .