تدریسعلوماسلامی|محمداسدی
#پرسش_و_پاسخ_منطق 💠 پرسش سوم: ❓با توجه به تقسیم قضایای حملیة به اعتبار موضوع (شخصیة، طبیعیة، مه
.
✔️ دوستانی که درخواست ارسال تمرین داشتند:
......بســـم اللـــه......
با دقت پاسخ بدید.
چون پرسش ها دقیق هستند.
🍀☘🍀☘🍀☘🍀
پاسخ خود را به شناسه زیر ارسال کنید:
🆔👉 @Asadi100
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
#پرسش_و_پاسخ_منطق
پاسخ پرسش سوم :
✅ پاسخ صحیح گزینه «ب» است.
✍️ توضیح:
❌ در گزینه الف، موضوع قضیه «إِنَّ إِبْراهيمَ لَحَليمٌ أَوَّاهٌ مُنيب»، حضرت ابراهیم است که یک شخص و مصداق متشخص است. پس قضیه شخصیه است. اما موضوع قضیه «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ»، اگرچه ناظر به مصادیق و افراد صلاة است ولی بیانگر کمیت و تعداد این مصادیق نیست. پس قضیه مهمله است نه محصوره. جهت توضیح بیشتر درباره الف و لام در «الصلاة» عرض میکنیم ، «ال» در لغت عرب مشترک لفظی بین سه معنا است که برای هر کدام جداگانه وضع شده است:
«۱». بمعنای اصل طبیعت، که دلالت بر کلی مجرد از عموم و خصوص میکند؛(ال ماهیت)
«۲». بمعنای عموم و استغراق کل افراد است؛
«۳». به معنای تخصیص شخصی، که دلالت بر فرد معهود دارد (ال عهد). اما موضوع قضیه مهمله، قسم اول (اسم دارای «أل» دالّ بر اصل طبیعت) است. لذا در اینجا هم مراد طبیعت و ماهیت صلاة مقصود است. پس قضیه دوم مهمله است.
✅ گزینه ب، پاسخ صحیح است.
زیرا موضوع قضیه «اللَّهُ الصَّمَدُ»، فقط یک مصداق دارد که الله است. پس قضیه شخصیه است. و همچنین موضوع قضیه « الجَیشُ یُقتَلُ» یک مصداق دارد که جیش است. برخلاف نگاه ابتدایی و سطحی که موضوع را متشکل از مصادیق و افراد متعدد می بیند. برای توضیح بیشتر عرض میکنیم که وقتی موضوع، جمع یا اسم جمع باشد و محمول ، به همه آنها با هیئت جمعی (نه به یک یک آنها) اسناد داده شود، قضیه شخصیه خواهد بود و مراد از موضوع، مجموع افراد معیّن و متشخص است. و این نوع قضیه را «قضیه جمعی» نیز میگویند، مثل: «حواریون دوازده تن بودند»، «لشکر پراکنده شد»، «سقراط و افلاطون و ارسطو از اعاظم فلاسفه قدیم بودهاند». پس هر دو قضیه شخصیه هستند و پاسخ صحیح همین گزینه است.
❌ در گزینه ج، موضوع قضیه «كُلُّ الطَّعامِ كانَ حِلاًّ لِبَني إِسْرائيلَ إِلاَّ ما حَرَّمَ إِسْرائيلُ عَلى نَفْسِهِ»، همه مصادیق طعام است. پس قضیه محصوره است و استثناء بعد از آن بر تعیین نوع قضیه به اعتبار افراد تاثیری ندارد. همچنین قضیه دوم یعنی «فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ صَدَّ عَنْهُ»، متشکل از دو قضیه است که با واو به هم عطف شده اند و موضوع هر دو قضیه بعضی از مردم هستند. پس قضیه محصوره است نه شخصیه.
❌ در گزینه د، موضوع قضیه «وَ مِنَ الْأَعْرابِ مَنْ يَتَّخِذُ ما يُنْفِقُ مَغْرَماً»، که «مِن» بعضیه بر آن داخل شده است، بعضی از مصادیق و افراد بادیه نشین است. پس قضیه محصوره است. اما موضوع قضیه « تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ ما كَسَبَت»، تمام مصادیق نفوس بشر است. پس قضیه محصوره است نه طبیعیه.
ملاک قضیه طبیعیه دو شاخصه است:
«۱». میتوان کلمه «مفهوم» را قبل از موضوع آن اضافه کرد. مانند: «[مفهوم] الانسان نوعٌ»
«۲». نمی توان کلمه «کل» را قبل از موضوع آن اضافه کرد. مانند: «[کل] الانسان نوعٌ»
#ملاک_قضیه_حملیه_طبیعیه
#ملاک_قضیه_حملیه_مهمله
#ملاک_قضیه_حملیه_شخصیه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به ما بپیوندید 👇
آپارات | ایتا | تلگرام
🌸🌼🌺🌸🌼🌺🌸🌼🌺🌸
بهجلال حق، که نبرده پی، احدی بحقّ جلال او
ملکوتیان جبروتیان، شده محو و ماتِ جمال او
چو ورای عقل بشر بُوَد، درجات عقل و کمال او
منِ بیزبان چه بیان کنم،حسناتِ خُلق وخصال او
خُـلُـقٌ عظیم بیان کند
خبر صفات محمدی
🌸🌼🌺🌸🌼🌺🌸🌼🌺🌸
#پرسش_و_پاسخ_منطق
💠 پرسش چهارم:
❓ با توجه به تقسیم قضایای شرطیه به لحاظ زمان و احوال کدام گزینه صحیح است.
🔸الف: «إِذَا الْتَبَسَتْ عَلَيْكُمُ الْفِتَنُ كَقِطَعِ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَيْكُمْ بِالْقُرْآن»¹. این قضیه مهمله است.
🔸ب: «مَنْ يَرْحَم الْيَوْمَ فَهُوَ رَحِيم»². این قضیه محصوره جزئیه است.
🔸ج: «مَثَلُ الدُّنْيَا مَثَلُ مَاءِ الْبَحْرِ كُلَّمَا شَرِبَ مِنْهُ الْعَطْشَانُ ازْدَادَ عَطَشاً حَتَّى يَقْتُلَه»³. این قضیه شخصیه است.
🔸د: « قَدْ يَكُونُ الْيَأْسُ إِدْرَاكاً إِذَا كَانَ الطَّمَعُ هَلَاكاً»⁴. این قضیه محصوره کلیه است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱. وسائل الشيعة، ج۶، ص ۱۷۱.
۲. مناقب آل أبي طالب عليهم السلام(ابن شهر آشوب)، ج۳، ص ۳۷۴.
۳. تحف العقول، ص ۳۹۶.
۴. نهج البلاغة (صبحي صالح)، نامه ۳۱، ص ۴۰۴.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پاسخ خود را به شناسه زیر ارسال کنید:
🆔👉 @Asadi14
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جهت راهنمایی در پاسخگویی به درس یازدهم منطق رجوع کنید :
📌 درس یازدهم منطق
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به ما بپیوندید 👇
آپارات | ایتا | تلگرام
تدریسعلوماسلامی|محمداسدی
#پرسش_و_پاسخ_منطق 💠 پرسش چهارم: ❓ با توجه به تقسیم قضایای شرطیه به لحاظ زمان و احوال کدام گزینه
.
«راهنمایی برای پرسـش چهارم»
دیـــگـه خیــلی راحــت شـــد
باید جواب درســت رو بدونید
پـــس پاســــخ صـحیـــح رو
به @asadi14 ارسال کنید
.
#پرسش_و_پاسخ_منطق
پاسخ پرسش چهارم :
✅ پاسخ صحیح گزینه «الف» است.
✍️ توضیح:
✅ در گزینه الف، عبارت «إِذَا الْتَبَسَتْ عَلَيْكُمُ الْفِتَنُ كَقِطَعِ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَيْكُمْ بِالْقُرْآن» ، قضیه مهمله است.
زیرا زمان و حال قضیه محصور و مقید به هیچ زمانی نشده است و فقط وقوع جزاء، متوقف بر وقوع شرط خواهد بود.
ترجمه روایت:
پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله: «هنگامى كه فتنه ها چون پاره هاى شب تار بر شما مشتبه شود، به قرآن روى بياوريد».
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
❌ در گزینه ب («مَنْ يَرْحَم الْيَوْمَ فَهُوَ رَحِيم»)، کلمه «الْيَوْمَ» اشاره به «امروز» دارد و قرینه بر شخصیه بودن قضیه است.
ترجمه روایت:
امیرالمومنین علیه السلام به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها میفرماید: «هرکسی امروز با کودک یتیم مهربانی کند ، پس به حقیقت او رحیم خواهد بود.»
فَاطِمُ بِنْتَ السَّيِّدِ الْكَرِيمِ
بِنْتَ نَبِيٍّ لَيْسَ بِالزَّنِيمِ
قَدْ جَاءَنَا اللَّهُ بِذَا الْيَتِيمِ
مَنْ يَرْحَم الْيَوْمَ فَهُوَ رَحِيمٌ
مَوْعِدُهُ فِي جَنَّةِ النَّعِيمِ
حَرَّمَهَا اللَّهُ عَلَى اللَّئِيمِ
بر در نبينى بينوا يك مسكين
ايستاده مى نالد زار و غمين
دارد شكايت با خدا آن كمين
هر كه كند خير بگردد سمين
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
❌ در گزینه ج («مَثَلُ الدُّنْيَا مَثَلُ مَاءِ الْبَحْرِ كُلَّمَا شَرِبَ مِنْهُ الْعَطْشَانُ ازْدَادَ عَطَشاً حَتَّى يَقْتُلَه») ، کلمه «كُلَّمَا» ، به معنی «هر زمانی که ، همواره» میباشد و قرینه بر این است که قضیه محصوره کلیه است.
ترجمه روایت:
امام صادق عليه السلام : «حكايت دنيا، حكايت آب درياست كه هر زمان که تشنه از آن بيشتر بنوشد ، تشنه تر مى شود تا سرانجام ، او را بكُشد.»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
❌ در گزینه د(« قَدْ يَكُونُ الْيَأْسُ إِدْرَاكاً إِذَا كَانَ الطَّمَعُ هَلَاكاً») ، کلمه « قَدْ يَكُونُ» ، به معنی «گاهی اوقات» میباشد و قرینه بر این است که قضیه محصوره جزئیه است. همچنین متذکر میشویم که جایگاه شرط و جزاء عوض شده است و اصل آن بدین صورت است: (« إِذَا كَانَ الطَّمَعُ هَلَاكاً ، قَدْ يَكُونُ الْيَأْسُ إِدْرَاكاً »).
ترجمه روایت:
امام على عليه السلام : «بعضی اوقات هنگامی که طمع مايه هلاكت است، قطع اميد مايه رسيدن به مقصود (غايت) است.»
#ملاک_قضیه_شرطیه__مهمله
#ملاک_قضیه_شرطیه_شخصیه
#ملاک_قضیه_شرطیه_محصوره
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به ما بپیوندید 👇
آپارات | ایتا | تلگرام
#پرسش_و_پاسخ_منطق
💠 پرسش پنجم:
❓ با توجه به تقسیم قضایای شرطیه به لحاظ رابطه مقدم و تالی، کدام گزینه صحیح است.
🔸الف: «لَوْ كَانَ لِرَبِّكَ شَرِيكٌ لَأَتَتْكَ رُسُلُهُ»¹. قضیه شرطیه متصله اتفاقیه است.
🔸ب: «إنَّ الانسانَ إمّا أن یکون إماماً أو عاصیاً للهِ»². قضیه شرطیه منفصله مانعة الخلو است.
🔸ج: «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً»³. قضیه شرطیه منفصله مانعة الجمع است.
🔸د: «يا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِمَّا أَنْ تُعَذِّبَ وَ إِمَّا أَنْ تَتَّخِذَ فيهِمْ حُسْناً»⁴. قضیه شرطیه منفصله حقیقیه است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱. نهج البلاغة (صبحي صالح)، نامه ۳۱، ص ۳۹۶/ترجمه: «اگر براى پروردگارت شريكى بود، پيامبران آن شريك به سويت مىآمدند».
۲.ترجمه عبارت: «انسان یا امام معصوم از گناه است و یا عاصی در اوامر الهی است».
۳. سوره انسان، آیه ۳/ترجمه: «ما راه را به او نشان داديم يا سپاس گزار خواهد بود يا ناسپاس».
۴.سوره کهف، آیه ۸۶/ترجمه: «اى ذوالقرنين! يا [اين قوم را] عذاب مىكنى و يا در ميانشان شيوهاى نيك در پيش مىگيرى».
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پاسخ خود را به شناسه زیر ارسال کنید:
🆔👉 @Asadi14
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جهت راهنمایی در پاسخگویی به درس یازدهم منطق رجوع کنید :
📌 درس یازدهم منطق
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به ما بپیوندید 👇
آپارات | ایتا | تلگرام
.
یادآوری تقسیم قضیه شرطیه
تقـــدیم بـه همــراهان گرامــی
جهت پاسخگویی به پرسش ۵
👇👇👇👇👇👇
.
خودتان را محک بزنید
پاسـخ صحیـح خود را
به ID زیر ارسال کنید:
🆔👉 @Asadi14
.
#پرسش_و_پاسخ_منطق
پاسخ پرسش پنجم :
✅ پاسخ صحیح گزینه «د» است.
✍️ توضیح:
❌ در گزینه الف، قضیه شرطیه متصله است ولی اتفاقیه نیست. بلکه متصله لزومیه است. زیرا بین مقدم و تالی تلازم وجود دارد. یعنی اتّصال و پيوند بین مقدّم و تالى در آن ضرورى است. و همچنین مقدّم، علّت برای تالى است. بدین معنی که وجودِ شریکِ خداوند، علتِ ضروریِ وجودِ پیامبرانِ آن شریک میشود. اگرچه وقوع مقدم (شریک خداوند) در خارج محال است و به تبع آن وقوع خارجی تالی نیز محال خواهد بود.
❌ در گزینه ب، قضیه منفصله مانعة الجمع است نه مانعة الخلو. زیرا جائز است شخصی، نه امام معصوم باشد و نه عاصی. پس رفعِ هر دو طرفِ قضیه جائز است. ولی اینکه انسانی هم معصوم باشد و هم عاصی، محال است و مانع از جمع دو طرف قضیه داریم و قضیه مانعة الجمع است.
❌ در گزینه ج، قضیه منفصله حقیقیه است. زیرا طرفینِ قضیه که کفر و شکر برای انسان هستند، نه در شخصی با همدیگر جمع میشوند و نه شخصی میتواند خالی از هر دو باشد. پس نه ارتفاعشان جائز است نه اجتماعشان. بنابراین قضیه منفصله حقیقیه است.
✅ در گزینه د، طرفینِ قضیه (عذاب و احسان) محال است با همدیگر جمع شوند و همچنین حکم نمی تواند خالی از هر دو باشد. پس نه ارتفاعشان جائز است نه اجتماعشان. بنابراین قضیه منفصله حقیقیه است.
نکته : حکم عذاب یا احسان برای هر فرد متفاوت است و برای تکتک افراد منفصله حقیقیه است و یکی از طرفین در حقش اجرا می شود و اینطور نیست که درباره همه افراد فقط یکی از طرفین اجرا گردد. فلذا در دو آیه بعدی می فرماید: افراد ظالم را عذاب می کنیم و افراد با ایمان و صالح را جزاء حَسَن می دهیم.
#ملاک_قضیه_متصله_لزومیه
#ملاک_قضیه_منفصله_حقیقیه
#ملاک_قضیه_منفصله_مانعة_الجمع
#ملاک_قضیه_منفصله_مانعة_الخلو
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به ما بپیوندید 👇
آپارات | ایتا | تلگرام
.
پس با معلــومات بدســت آمـده از
تدریس منطق، خود را محک بزنید
و بـــه ســـــؤال زیـــر پاســــخ دهیــد.
.
#پرسش_و_پاسخ_منطق
💠 پرسش ششم:
❓ کدامیک از قضایای زیر مانعة الخلو نیست.
🔸الف: «مَن يَجُوزُ له الإفطارُ إمّا أن يكونَ مريضاً أو مسافراً»¹
🔸ب: «دلیلُ حُکمِ الاسلامِی إمّا أن یکونَ عقلیاً أو نقلیاً»²
🔸ج: «القاضِی إمّا أن یکونَ مأذوناً مِن قِبَلِ الشارع أو شَقِيّاً»³
🔸د: «العالمُ بتاویلِ القرآنِ إمّا أن یکونَ اللهَ أو الرَّاسخینَ فِي الْعِلْمِ»⁴
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱. ترجمه: «کسی که افطار روزه ماه رمضان برایش جائز است یا مریض است یا مسافر.»
۲. ترجمه: «دلیل حکم اسلامی یا عقلی است یا نقلی.»
۳. ترجمه: «قاضی یا کسی است که از طرف دین، اجازه قضاوت دارد یا کسی است که بدبخت و بد عاقبت است.»
۴. ترجمه: «عالم به تاویل قرآن یا خداوند است یا کسانی که راسخ در علم هستند.»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پاسخ خود را به شناسه زیر ارسال کنید:
🆔👉 @Asadi14
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جهت راهنمایی در پاسخگویی به درس یازدهم منطق رجوع کنید :
📌 درس یازدهم منطق
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به ما بپیوندید 👇
آپارات | ایتا | تلگرام
تدریسعلوماسلامی|محمداسدی
#پرسش_و_پاسخ_منطق 💠 پرسش ششم: ❓ کدامیک از قضایای زیر مانعة الخلو نیست. 🔸الف: «مَن يَجُوزُ له ال
.
✅ نکته:
در گزینه «الف»
یکی از مواردی که با شرایط مذکور در فقه موجب وجوب افطار میشود، دماء ثلاثه است که جزء مریضی به حساب میآیند و عامل جداگانه برای جواز افطار محسوب نمیشوند.
پس فرض این است که فقط دو عامل برای جواز افطار روزه داریم : مریضی و سفر
.
#پرسش_و_پاسخ_منطق
پاسخ سوال ششم:
✅ پاسخ صحیح گزینه «ج» است.
✍️ توضیح:
قضیه مانعةالخلوّ دارای دو شرط است:
۱. عدم امکان ارتفاع و کنار رفتنِ هر دو طرفِ قضیه
۲. جواز اجتماع هر دو طرف.
❌ در گزینه الف، «مَن يَجُوزُ له الإفطارُ إمّا أن يكونَ مريضاً أو مسافراً»
اجتماع مریضی و مسافرت، برای جواز افطار روزه جائز است. ولی ارتفاع هر دو، برای جواز افطار روزه جائز نیست. پس این قضیه مانعة الخلو است.
مستند این قضیه: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ * أَيَّامًا مَعْدُودَاتٍ ۚ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ عَلَىٰ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ... (سوره بقره آیه ۱۸۳ و ۱۸۴)
❌ در گزینه ب، «دلیلُ حُکمِ الاسلامِی إمّا أن یکونَ عقلیاً أو نقلیاً»
اجتماع دلیل عقلی و دلیل نقلی ، برای بدست آوردن حکم اسلامی جائز است. ولی ارتفاع هر دو، برای بدست آوردن حکم اسلامی جائز نیست. پس این قضیه هم مانعة الخلو است.
مستند این قضیه: در علم اصول فقه اثبات شده است که نقل ( قرآن و روایات) و عقل میتوانند به عنوان دلیل حکم شرعی قرار بگیرند و اجماع نیز مطلقا حجت نیست.
❌ در گزینه د، «العالمُ بتاویلِ القرآنِ إمّا أن یکونَ اللهَ أو الرَّاسخینَ فِي الْعِلْمِ»
اجتماع خداوند و راسخین در علم در مصداقِ عالم به تأویل قرآن، جائز است. ولی ارتفاع هر دو جائز نیست. پس این قضیه نیز مانعة الخلو است.
مستند این قضیه: وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ(سوره آلعمران آیه۷)
✅ اما در گزینه ج، «القاضِی إمّا أن یکونَ مأذوناً مِن قِبَلِ الشارع أو شَقِيّاً»
قاضی یا از طرف دین اجازه قضاوت دارد یا ندارد و در نتیجه عاقبت به شر می شود.
پس نه اجتماع مأذون و شقی جائز است و نه ارتفاع آن دو. بنابراین قضیه حقیقیه است نه مانعة الخلو. در نتیجه طبق متن پرسش، گزینه صحیح همین است.
مستند این قضیه: الإمامُ عليٌّ عليه السلام ـ لِشُرَيحٍ ـ : يا شُرَيحُ ، قد جَلَستَ مَجلِسا لا يَجلِسُهُ إلاّ نَبيٌّ أو وَصيُّ نَبيٍّ أو شَقيٌّ. (الكافي، ج ۲، ص ۴۰۶)
اى شريح! تو در جايى نشسته اى كه جز پيامبرى يا وصىّ پيامبرى و يا شقاوتمندى در آن جا نمى نشيند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به ما بپیوندید 👇
آپارات | ایتا | تلگرام