#گزین_گویه_ها | كسرنى رحيلك
يا ابن موسى الصدر
و المدرسة حسينية كربلائية مقاومة،
يا أخي،
أيها المجاهد القائد القائم السيد الشهيد،
لأول مرة تُخلف وعداً
وتغادر من دون موعد،
أكتب إليك في عليائك
وتخنقني العبرة
وأنا الذي مسني الشوق،
لرؤيتك...
ومنعني
لهيب النار من لقائك...
ثلاثة وثلاثون من العمر سوياً...
انت منا ونحن منك
ولم يحل بيننا أثقال جبال ...
أكتب إليك في وداعك
وتتوه الكلمات
وأنا الذي كسرني الرحيل بشهادتك...
وأخذني أنين الروح في رثائك...
أهكذا تتحقق الأمنية؟
يا من كانت أقصى أمنياته
أن يحقق هذا الشرف...
شهيداً...
كل الكلمات
التى يمكن أن تقال في وداعك
تبقى قاصرة
أمام قامتك وعمامتك...
كل الكلمات
التي يمكن أن تقال في وداعك
أصغر من هامتك التي
لم تنحن الا لله عز وجل...
کل الكلمات
التي يمكن أن تقال
تعجز عن وصف حبك للوطن..
إنتماء الشرف وولاء العز والفخار والمجد...
إنا لله وإنا إليه راجعون
نبيه بري
ترجمه فارسی
کمرم شکست
ای فرزند موسی صدر
و مکتب حسینی
ای برادرم،
ای مجاهد،
ای سید شهید
برای اولین بار
عهد خود را زیر پا گذاشتی
و بدون خداحافظی رفتی ...
اشکهایم مرا خفه میکند
و من کسی هستم که
حسرت دیدار تو
همه وجودم را گرفته است
و شعلههای آتش
مرا از دیدار تو بازداشت.
ما ٣٣ سال با هم بودیم،
تو از ما بودی
و ما از تو
و هرگز کوهها نتوانستند
میان ما جدایی بیندازند.
در وداع تو
برایت مینویسم
و واژهای پیدا نمیکنم
و منی که با رفتن تو شکستم.
آیا اینگونه آرزوی کسی برآورده میشود؟
ای کسی که
نهایت آرزویش
رسیدن به افتخار شهادت بود.
همه واژهها
در وداع تو
کم هستند
و در برابر قامت و عمامه تو
هیچ واژهای پیدا نمیشود.
همه حرفهایی که
در خداحافظی میتوان گفت،
کوچکتر از سر توست که
تنها برای خدای متعال خم میشد.
همه کلماتی که میتوان گفت،
نمیتواند
ذرهای از عشق تو
به وطن و عزت،
وفاداری و بزرگی تو را
توصیف کند
و ما از خدائیم
و به سوی او باز میگردیم.
🖋 نبيه بری (رئیس مجلس لبنان)