eitaa logo
طلبه در تراز انقلاب اسلامی | جامع
660 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
997 ویدیو
61 فایل
📭📬📫👌برای نظرات، پاسخ‌ها و پیشنهادات ارزشمندتان لطفا با شناسه کاربری زیر در ارتباط باشید: @Talabem ادمین تبلیغات و تبادل: 👈 @Tabadol_VA
مشاهده در ایتا
دانلود
📚معرفی کتب دانش اموزی | شیرین تر از عسل🍯 💢در این مجموعه از شهدایی یاد کرده ایم که به همه خاک ایران اسلامی تعلق دارند؛ شهدایی که به رغم سن پایین، معرفت بالایی داشتند و این را از دست نوشته ها و وصیتشان می توان فهمید. شهدایی که هرکدام مشعلی فراروی آیندگان خواهند بود تا خدای ناکرده راه را اشتباه نرویم ان‌شاء‌الله. ⬆️ 📖فرازی از کتاب شیرین تر عسل ✏️همان طور که مولف کتاب بیان داشتند؛ خاطراتی از بزرگان تاریخ که تنها در سن و شاید جسم مادی خویش از دیگران جا مانده بودند، و در کمالات انسانی بودند پرچم دار راه حق و معرفت و همچنان چراغ راهی برای نسل حاضر و آینده هسنتد. 🍃شناختن و شناساندن این شهدا که می تواند راه بسیاری را از راه تاریکی و ظلمت جدا کند، اهمیتش دست کمی از واجبات یک مبلیغ نیست. 🆔 @talabedartarazenghlab 🌹طلبه در تراز انقلاب اسلامی|کانال جامع 🔷 @talabetaraz_tabligh 🌹طلبه در تراز انقلاب اسلامی| کانال تبلیغ
✅خاطره شهدایی 📌بوی عطر عجیبی داشت نام عطر رو که می پرسیدیم جواب سر بالا می داد،شهید که شد توی وصیت نامه اش نوشته بود:به خدا قسم هیچ وقت به خودم عطر نزدم.هر وقت خواستم معطر بشم از ته دل می گفتم: السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام شهید حسینعلی اکبری (ع) •┈┈••✾••┈┈• ◼️ طلبه تراز | کانال جامع @Talabedartarazenghlab ◼️ طلبه تراز | هیئت @talabetaraz_heyat
❇️ارادت شهدا به حضرت سیدالشهدا🖤 📌امام جماعت واحد تعاون بود. بهش می گفتند حاج آقا آقاخانی. روحیه عجیبی داشت. زیر آتیش سنگین عراق شهداء رو منتقل می کرد عقب.توی همین رفت و آمد ها بود که گلوله مستقیم تانک سرش رو جدا کرد.چند قدمیش بودم. «هنوز تنم می لرزه وقتی یادم میاد». از سر بریده شده اش صدا بلند شد:« السلام علیک یا ابا عبدالله» (ع) •┈┈••✾••┈┈• ◼️ طلبه تراز | کانال جامع @Talabedartarazenghlab ◼️ طلبه تراز | هیئت @talabetaraz_heyat
❇️خاطره ای از ارادت شهدا به امام حسین(ع)🖤 📌دسته عزاداری (خاطره ای از شهید عباس بابایی ) "ازساختمان عملیات اومدیم بیرون  راننده منتظرما بوداماعباس بهش گفت:«ماپیاده میایم شما بقیه بچه هاروبرسون» دنبالش راه افتادم جلوتر که رفتیم صدای جمعیت عزادارشنیده میشدعباس گفت :«بریم طرف دسته عزادار»به خودم اومدم که دیدم عباس کنارم نیست ، پشت سرمن نشسته بودروی زمین داشت پوتین ها وجورابهاش رو درمی آورد،بند پوتین هاش روبه هم گره زدوآویزونشون کرد به گردنش .شدحرّامام حسین. رفت وسط جمعیت شروع کرد به نوحه خوندن .جمعیت هم سینه زنان راه افتادبه طرف مسجدپایگاه . تااون روزفرمانده پایگاهی رواینطور ندیده بودم عزاداری کنه.پای برهنه بین سربازان وپرسنل،بدون اینکه کسی بشناسد ش..... (ع) •┈┈••✾••┈┈• ◼️ طلبه تراز | کانال جامع @Talabedartarazenghlab ◼️ طلبه تراز | هیئت @talabetaraz_heyat
ابراهيــم در مورد مداحی حرف های جالبی ميزد. ميگفت:مداح بايد آبروی اهل بيت را درخواندنش حفظ كند، هر حرفی نزند. اگر در مجلسی شرايط مهيا نبود روضه نخواند. ابراهيم هيچ وقت خودش را مداح حـساب نميكرد.ولی هر جا كه ميخواند شور و حال عجيبی را ايجاد می كرد.ذكر شهدا را هيچ وقت فراموش نميكرد. (ع) •┈┈••✾••┈┈• ✅ طلبه تراز | کانال جامع @Talabedartarazenghlab 🔰 طلبه تراز | هیئت @talabetaraz_heyat
هدایت شده از طلبه تراز | هیئت
4_5789396300445255511_5963027023470266802.mp3
1.57M
📌۱۲۰ ثانیه هوای شهادت... •┈┈••✾••┈┈• ✅ طلبه تراز | کانال جامع @Talabedartarazenghlab 🔰 طلبه تراز | هیئت @talabetaraz_heyat
هدایت شده از طلبه تراز | هیئت
بسم رب الشهداء والصدقین❤️ 📌شهید علی اصغر خنکدار ✅ علی اصغر خنکدار در هنگام وداع، بلباسی را در آغوش گرفته بود و رهایش نمی کرد.در بین خداحافظی بچه ها، وداع آن دو نفر از همه تماشایی تر بود. دقائقی قبل از عملیات والفجر8، علی اصغر چهره ای متفکرانه به خود گرفته بود.وقتی قایق ها بسمت فاو حرکت کردند، در میان تلاطم خروشان اروند، اصغر ناگهان ازجا برخاست و گفت:بچه ها! سوگند به خدا من کربلا را می بینم... آقا اباعبدالله را می بینم... بچه ها بلند شوید کربلا را ببینید. از حرفهایش بهت مان زده بود. سخنانش که تمام شد، گلوله ای آمد و درست نشست روی پیشانی اش.آرام وسط قایق زانو زد. خشک مان زده بود.بصورتش خیره شدم، چون قرص ماه می درخشید و خون موهایش را خضاب کرده بود.» (ع)❤️ •┈┈••✾••┈┈• ✅ طلبه تراز | کانال جامع @Talabedartarazenghlab 🔰 طلبه تراز | هیئت @talabetaraz_heyat
هدایت شده از طلبه تراز | هیئت
༻﷽༺ بسم رب الشهداء و الصدیقین❤️ ◾️شهید حاج قاسم سلیمانی؛ 📌روضه‌هایی زیادی برای حاج قاسم خواندم اما یک مرتبه، برای قرائت دعای عرفه در کربلای معلی حضور داشتیم که حاج قاسم با ما تماس گرفت و گفت: فلانی اگر خسته نمی‌شوی، می‌خواهم روضه‌ای برای ما بخوانی. در حالی که ایشان فرمانده همه ما بود، با حالتی متواضعانه از ما خواست تا روضه‌ای برای او بخوانیم و من گفتم این افتخاری برای من است که روضه برای شما بخوانم. به همراه جمعی به فراز گنبد حرم امام حسین(ع) رفتیم که دیدم حاج قاسم آن‌جاست و ابومهدی المهندس نیز در حال قرائت زیارت عاشورا بود. تمام حدود ۲/۵ ساعت که دعا و روضه خواندم، شانه‌های حاج قاسم می‌لرزید. روضه که تمام شد، حاج قاسم به ابومهدی گفت: جلو بایست تا نماز بخوانیم. او گریه کرد که قبول نمی‌کند اما سردار گفت من به تو می‌گویم و ما نماز به امامت ابومهدی خواندیم و در طول نماز هم حاج قاسم شانه‌هایش می‌لرزید. به همراهانم گفتم، بی‌خود نیست تمام ابرقدرت‌ها از این مرد می‌ترسند. او به جای دیگری وصل است. (علیه السلام) •┈┈••✾••┈┈• ✅ طلبه تراز | کانال جامع @Talabedartarazenghlab 🔰 طلبه تراز | هیئت @talabetaraz_heyat
هدایت شده از طلبه تراز | هیئت
༻﷽༺ بسم رب الشهداء و الصدیقین❤️ 🔰حالات خاص حاج قاسم در روضه‌ها: ✍️حاج محمود کریمی در مورد حالات خاص حاج قاسم در روضه‌ها می‌گفت: با احترام می‌نشست؛ با صدای بلند گریه می‌کرد؛ دم در می‌ایستاد و با همه مردم، چه در زمان آمدن و چه در زمان رفتن، روبوسی می‌کرد. گفتم حاجی خسته نمی‌شی؟ گفت من خوشحالم که میام روضه با مهمون‌های امام حسین روبوسی می‌کنم. (علیه السلام)❤️ •┈┈••✾••┈┈• ♦️ کانال"طلبه تراز | هیئت" 🔰باماهمراه باشید. ┄┅፨• @talabetaraz_heyat •፨┅┄ ┄┅፨• @talabedartarazenghlab •፨┅┄
هدایت شده از طلبه تراز | هیئت
༻﷽༺ بسم رب الشهداء و الصدیقین❤️ ◼️شهید سید احمد پلارک (فرمانده آرپی جی زن های گردان عمار لشکر 27 محمد رسول الله) 📌شهید پُلارک به شیوه حر شب عاشورا، سید احمد همه بچه ها رو جمع کرد. شروع کرد براشون به حرف زدن. گفت: « حر، شب عاشورا توبه کرد. امام هم بخشیدش و به جمع خودشون راهش دادند. بیایید ما هم امشب حر امام حسین  عليه السلام  بشیم.» نصف شب که شد. گفت: پوتین هاتون رو در بیارین بندهای پوتین ها رو به هم گره زد. بعد توی پوتین ها خاک ریخت و انداختشون روی دوشمون.  گفت: «حالا بریم» چند ساعت توی بیابون های کوزران پیاده رفتیم و عزاداری کردیم اون شب احمد چیزهایی رو زمزمه می کرد که تا اون موقع نشنیده بودم. (علیهالسلام) •┈┈••✾••┈┈• ♦️ کانال"طلبه تراز | هیئت" 🔰باماهمراه باشید. ♦️ @talabetaraz_heyat ♦️ @talabedartarazenghlab
هدایت شده از طلبه تراز | هیئت
༻﷽༺ بسم رب الشهدا و الصدیقین❤️ ◼️شهید سید جواد حسینی ( معاون هماهنگ کننده حوزه نمایندگی ولی فقیه در لشکر ۴۱ ثارالله) 📌گریه بر اسرای کربلا توی روضه امام حسین(عليه السلام) و حضرت زهرا(سلام الله عليها) یه حال دیگه ای می شد. زیر لب زمزمه کردن و اشک ریختن شده بود عادتش. بیشتر وقتا همین طوری بود. یه شب صادق آهنگران آمده بود لشکر برای روضه خونی. به روضه اسرای کربلا که رسید؛ سید دست منو گرفت کشید کنار، شروع کرد از روضه های کربلا و شام گفتن. روضه ای شده بود برای خودش . به اینجا که رسید یکی از اطرافیان یزید جسارت کرد و گفت : « من سکینه رو از شما خریداری می کنم»... دیگه نتونست حرف بزنه. سرش رو زد به دیوار و شروع کرد به های های گریه کردن... راوی: سردار کرمی (علیه السلام) •┈┈••✾••┈┈• ♦️ طلبه تراز | کانال جامع @Talabedartarazenghlab ♦️ طلبه تراز | هیئت @talabetaraz_heyat
هدایت شده از طلبه تراز | هیئت
༻﷽༺ بسم رب الشهدا و الصدیقین❤️ ◼️ روحانی شهید مرتضی زندیه (گردان تخریب لشکر 17 علی ابن ابی طالب) 📌هذا محب الحسین(عليه السلام) گریه کن امام حسین عليه السلام بود.از اونایی که گریه کردنش با بقیه فرق می کرد. وقتی از مجلس روضه امام حسین می آمد بیرون چشمانش سرخ شده بود، از بس گریه می کرد.کارهاش طوری تنظیم می شد که به روضه امام حسین عليه السلام برسه.هر جا روضه بود می دیدیش. زیارت عاشورا می خوند، روزی چند بار. همیشه هم می گفت: «من توی بغل تو شهید می شم.»حرف اون شد. تو بغل من شهید شد اونم با گلوی بریده. روی سنگ قبرش با خط درشت نوشتند: «هذا محب الحسین عليه السلام ». (علیه السلام) •┈┈••✾••┈┈• ♦️ طلبه تراز | کانال جامع @Talabedartarazenghlab ♦️ طلبه تراز | هیئت @talabetaraz_heyat