eitaa logo
⸤ طلبه نوشت‌ ⸣
284 دنبال‌کننده
389 عکس
34 ویدیو
2 فایل
ا﷽ا 📝کونوا نقاد الکلام...🔍 🔻مسائل تاریخی و فقهی و اعتقادی و سیاسی و طنز و شعر، نقد و تحلیل 🔶ناشناس برای ارسال نظرات و انتقادات و سوالات 🌐https://harfeto.timefriend.net/16739583446503 💠آیدی ارتباطی: @tabrizi_906
مشاهده در ایتا
دانلود
🟡آیا اجبار بر فروعات اسلامی، جایگاهی در دین دارد؟ (۷) ☑️یکی از عرصه هایی که حاکم جامعه اسلامی در آن «اجبار و اکراه» می کند بعضی از احکام «زوجین و خانواده» است: 1⃣اگر مردی نفقه عیالش (زن و بچه) را ندهد، حاکم اسلامی اجبارش می کند و اگر باز امتناع کرد آن زن را از شوهرش جدا می کند. 📚وسائل الشیعة ج ۲۱ ص ۵٠۹ (بَابُ وُجُوبِ نَفَقَةِ الزَّوْجَةِ الدَّائِمَةِ بِقَدْرِ کِفَایَتِهَا مِنَ الْمَطْعُومِ وَ الْمَلْبُوسِ وَ الْمَسْکَنِ فَإِنْ لَمْ یَفْعَلْ تَعَیَّنَ عَلَیْهِ الطَّلَاقُ) 2⃣اگر زنی به حاکم شکایت ببرد که شوهر مظاهر او از ترس کفاره ظهار نزدیکی نمی کند، حاکم او را بر کفاره ظهار و نزدیکی کردن اجبار می کند. 📚وسائل الشیعة ج ۲۲ ص ۳۳۶ (بَابُ أَنَّ الْمَرْأَةَ إِذَا رَفَعَتْ أَمْرَهَا إِلَی الْحَاکِمِ فَعَلَیْهِ أَنْ یُجْبِرَ الْمُظَاهِرَ عَلَی الْکَفَّارَةِ وَ الْوَطْءِ إِنْ لَمْ یُطَلِّقْ مَعَ قُدْرَتِهِ لَا مَعَ عَجْزِهِ عَنِ الْکَفَّارَةِ) 3⃣اگر زنی از شوهرش به حاکم اسلامی شکایت کند که او بیشتر از چهار ماه است که با من نزدیکی نکرده است، حاکم بر نزدیکی کردن یا طلاق دادن اجبارش می کند. 📚وسائل الشیعة ج ۲۲ ص ۳۴۱ (بَابُ أَنَّهُ لَا یَقَعُ بِغَیْرِ یَمِینٍ وَ إِنْ هَجَرَ الزَّوْجَةَ سَنَةً فَصَاعِداً لَکِنْ یُجْبَرُ بَعْدَ الْأَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ عَلَی الْوَطْءِ أَوِ الطَّلَاقِ إِنْ لَمْ تَصْبِرِ الْمَرْأَةُ) 4⃣در مبحث ایلاء (قسم خوردن مرد برای نزدیکی نکردن با همسرش) بعد از گذشت چهار ماه، اگر باز نزدیکی نکرد حاکم اسلامی بر نزدیکی کردن یا طلاق اجبارش می کند. 📚وسائل الشیعة ج ۲۲ ص ۳۴۹ (بَابُ أَنَّ الْمُؤْلِیَ یُجْبَرُ بَعْدَ الْمُدَّةِ عَلَی أَنْ یَفِی ءَ أَوْ یُطَلِّقَ وَ لَا یَقَعُ طَلَاقُهُ مَعَ الْإِکْرَاهِ إِلَّا بَعْدَ الْمُرَافَعَةِ) @Talabeh_nevesht110
🟤نفوذ و تأثیر شیعه در حکومت (۳)محدث عدی بن ثابت کوفی امام مسجد شیعیان و قاضی کوفه در عصر دولت بنی امیه 🔺عدی بن ثابت یکی دیگر از فقهاء و قضات شیعه در عصر بنی امیه که اهل سنت او را توثیق کردند با اینکه تصریح کردند که او پای عقاید شیعه سر سخت بود.(ميزان الاعتدال ج ۳ ص ۶۱) 🔺در کتب رجالی و تاریخی در شأن اجتماعی او نوشتند: كان قاضي الشيعة وامام مسجدهم في الكوفة، وكان ثقة؛ قاضی شیعیان و امام مسجدشان در شهر کوفه بود که از نظر رجالی ثقه است. (تاريخ اربل ج ۲ ص ۴۴٠) احمد بن حنبل در رابطه با او می گوید: عدی بن ثابت ثقه است با اینکه از اهل تشیع می باشد.(موسوعة أقوال الإمام أحمد بن حنبل في رجال الحديث وعلله ج ۲ ص ۴۳۹) دارقطنی در رابطه با او گوید: ثقه است الا اینکه او رافضی است و در آن افراط دارد.(إكمال تهذيب الكمال ج ۹ ص ۲٠۲) ابو حاتم در رابطه با او می گوید: هُوَ صَدُوق وَكَانَ إِمَام مَسْجِد الشِّيعَة وقاضيهم: او بسیار راستگو و مورد اعتماد است و امامت مسجد شیعیان را به عهده داشت و قاضی شان بود.(التعديل والتجريح لمن خرج له البخاري ج ۳ ص ١٠٣٠) 🔺بنظر می رسد او بخاطر چند جهت توانسته است منصب قضاوت شیعه را در کوفه (با وجود اینکه دولت حاکم، دولت بنی امیه بود) بدست بگیرد: 1⃣زمان سستی حکومت بنی امیه و اواخر آن بوده است (بخاطر بی لیاقتی پادشاهان و و جنگ های زیاد و قیام های مخالفین عباسی و زیدی) که خداوند شرّ بنی امیه را به سمت غیر شیعیان جهت داده است. 2⃣ظاهرا عدی بن ثابت دوره عمر بن عبد العزیز را درک کرده است و عمر بن عبد العزیز نیز از جمله از پادشاهانی بود که با حضرات اهل بیت (علیهم السلام) و شیعیان سختی و دشمنی نمی کرد و آسان می گرفت، به حدی که بعضی از علمای شیعه در رابطه با عمر بن عبد العزیز توقف کردند و صریحا مذمت اش نکردند.(تتمه المنتهی ص ۱۴۹) 3⃣سیره عدی بن ثابت و ملایمت و مسالمت و مدارای او نیز در این مسأله بی تاثیر نیست، لذا می بینیم ذهبی در رابطه با او می گوید: عالم الشيعة وصادقهم وقاصهم وإمام مسجدهم، ولو كانت الشيعة مثله لقل شرهم؛ عدی بن ثابت از علمای شیعه و از راستگویان این طایفه است که برای شیعیان حکایت و قصه می گفت(منبر می رفت) و امام مسجدشان بود، اگر شیعیان نیز مانند او بودند شرشان کم میشد.(ميزان الاعتدال ج ۳ ص ۶۱) @Talabeh_nevesht110
سوالی که می شود: 🧐مگر شیعیان در عصر بنی امیه، مساجد خاصی برای خودشان داشتند؟! ظاهر این عبارات نشانگر آنست که شیعه مساجدی خصوصا در کوفه مرکز تشیع، داشته است. در روایات اهل بیت علیهم السلام نیز شاید بشود از عبارت «صلوا فی مساجدهم؛ در مساجد سنیان با ایشان نماز بگذارید» که در نقل های متعددی آمده است، چنین استفاده ای کرد. والله العالم @Talabeh_nevesht110
🟢آیا زرتشت پیامبر بود؟ (۱) 🔺سائل از حضرت امام صادق علیه السلام پرسید: از مجوس بفرمایید که آیا خداوند بر ایشان پیامبری مبعوث فرمود؟ زیرا من در ایشان کتابی محکم و مواعظی رسا و مثال‌هایی شافی یافته ام، و نیز آنان به ثواب و عقاب معتقد و برخوردار از دستوراتی دینی بوده و همه آن را رعایت می‌کنند. فرمود: هیچ امّتی نیست، مگر این که در میانشان انذار دهنده ای بوده است. در میان مجوس نیز پیامبری با کتاب مبعوث شده، ولی آن پیامبر و کتاب او انکار قوم واقع شدند. پرسید: او که بود؟ زیرا مردم فکر می‌کنند او خالد بن سنان بوده است. فرمود: خالد، عربی بدوی بوده، نه پیامبر! این چیزی است که مردم می‌گویند. پرسید: آیا زردشت بوده؟ فرمود: زردشت با زمزمه (کلامی نامفهوم و دور از ذهن و مخالف حقّ) نزد ایشان آمد و ادّعای نبوّت کرد. گروهی بدو ایمان آورد و گروهی منکرش شده و او را از شهر رانده و بیرون کردند و در همان جا خوراک درندگان صحرا شد. 📚الإحتجاج علی اهل اللجاج ج ۲ ص ۲۳۶ @Talabeh_nevesht110
🟢آیا زرتشت پیامبر بود؟ (۲) 🔺حضرت امام رضا علیه السلام در مناظره ای که با اهل ادیان مختلف داشت، به هربذ اکبر فرمود: از زردشتی که تو آن را پیامبر می دانی! به من خبر بده که به چه دلیل به نبوت او ایمان داری؟ گفت: او معجزاتی برای ما آورده که کسی قبل از او نیاورده است. با این که ندیده ایم اما اخباری از گذشتگان به ما رسیده که برای ما چیزی را حلال کرده که دیگری نکرده. به همین جهت پیرو او شده ایم. امام فرمود: مگر شما از راه اخبار پیرو او نشده اید؟ گفت: چرا. فرمود: همین طور سایر امت‌های گذشته، به وسیله اخباری که از پیامبران و آن چه موسی و عیسی و محمد صلوات الله علیهم انجام داده اند به آن‌ها رسیده، ایمان آورده اند. شما چه دلیل دارید که به آن‌ها ایمان نمی آورید، همان طور که از طریق اخبار متواتری که شاهد است او چیزی را آورده که دیگری نیاورده، به زردشت ایمان آورده اید؟ هربذ در جای خویش فرو ماند و جوابی نداشت. 📚التوحید للصدوق ص ۴۳٠ ب ۶۵ 📚عیون اخبار الرضا علیه السلام ج ۱ ص ۱۶۸ ب ۱۲ @Talabeh_nevesht110
🟢آیا زرتشت پیامبر بود؟ (۳) ✍سید مرتضی علم الهدی (رحمة الله علیه) از متکلمین و علمای متقدم شیعی در کتب مختلف خود نبوت زردشت را رد کرده و او را از جمله مدعیان دروغگو گمراه که موجب گمراهی دیگران نیز شدند، دانسته است. 🔹ثمّ يقال له: خبّرنا أ ليس قد ضلّ بما ظهر من ماني، و زرادشت، و الحلّاج، و من أشبههم من ذوي المخاريق و النّواميس خلق كثير، و اعتقدوا نبوّتهم و صدقهم، و كذلك القول في إبليس و من هلك بغوايته، و ضلّ بوساوسه؟! فلا بدّ من: نعم. فيقال له: أو ليس القديم تعالى قادرا على منع جميع هؤلاء من تلك الأفعال المضلّة و الحيلولة بينهم و بينها؟! فلا بدّ من الاعتراف بذلك، لأنّه تعالى قادر لا يعجزه شي ء. 📚الموضح عن جهة إعجاز القرآن(کتاب الصرفة) ص ۲۳۸ 🔹ثمّ يقال للمعلّق بهذا: أليس قد ضلّ بزرادشت و ماني و الحلاج و من جرى مجراهم من المنخرقين و الملتمسين جماعة و فسدت بهم أديانهم، فألاّ منعهم اللّه تعالى من هذا الاستفساد إن كان المنع منه واجبا؟ 📚نفائس التأويل ج ۱ ص ۳۳۲ 🔹ثمّ يقال للمعلّق بهذا: أليس قد ضلّ بزرادشت و ماني و الحلاج و من جرى مجراهم من المنخرقين و الملتمسين جماعة و فسدت بهم أديانهم، فألاّ منعهم اللّه تعالى من هذا الاستفساد إن كان المنع منه واجبا؟ 📚الذخیرة فی علم الکلام ص ۳۸۴ ⬅️سید مرتضی علم الهدی(ره) در بحث معجزه پیامبر (صلی الله علیه و آله) شبهه ای را بر علیه قرآن نقل می کند که چه بسا فردی بگوید محمد(ص) بسیار هم در اینکه ملکی به او وحی می کند راستگو بوده است، ولی از کجا معلوم آن ملک یا جن خودش دروغ نگفته باشد؟ فصاحت ملائکه و اجنه نیز که چه بسا از ما انسان ها بالاتر باشد و از طرف دیگر تا وقتی قرآن و نبوت اثبات نشده است عصمت ملائکه از گناه دروغ و اضلال نیز ثابت نخواهد بود. سید بعد از نقل این شبهه می فرماید مخالفین ما از اهل سنت به این شبهه با مطرح کردن مسأله استفساد جواب دادند و گفتند چنین چیزی امکان ندارد چرا که بر خداوند واجب است از چنین چیزی منع کند. سید مرتضی جواب آنان را نپسندیده و به جواب آنان اشکالاتی وارد می کند و از جمله اشکالات اش وجود مدعیان نبوت و الوهیت مانند «مانی و زردشت و حلاج» با اعمال خارق العادتی است که خداوند از چنین چیزی منع نکرده است، پس منع از استفساد بر خداوند واجب نیست. @Talabeh_nevesht110
🟢آیا زرتشت پیامبر بود؟ (۴) ✍شیخ ابو جعفر طوسی (رحمة الله علیه) نیز در کتاب تمهید الاصول، زردشت را گمراه کننده مردمان زمانش دانسته و نام او را در کنار مدعی نبوت «مانی» و مدعی الوهیت «حلاج» می آورد: 🔹ثم يقال لهم الا منع الله تعالی زرادشت و مانی و الحلاج وغيرهم من الممخرقين الذين فسد بهم خلق من الناس و لولاهم لما فسدوا ان كان المنع من الاستفساد واجبا ... ان من المعلوم ضرورة انه ضل بزرادشت و مانی و الحلاج من لولاهم لم يضل و لبقی على الدين الصحيح. 📚تمهید الاصول فی علم الکلام ص ۳۳۹ 🔍شیخ طوسی کتاب تمهید الاصول را در شرح جمل العلم و العمل سید مرتضی نوشته است، شیخ در این کتاب علاوه بر تأیید نظریه صرفه اعجاز قرآن، پیامبر دروغین بودن زردشت را نیز بیان کرده است و همان اشکال سید مرتضی را بر «وجوب منع خداوند از استفساد» وارد کرده است. @Talabeh_nevesht110
⚔الصوارم القاصمة علی المانعین من خروج بنی فاطمة (علیها السلام) 9⃣روایت نهم/شیخ کلینی در کافی 🔻امام صادق علیه السلام در رابطه با «بنی حسن» که غالب آن ها با ادعای طلب حق و دفع ظلم قیام می کردند و ادعای امامت داشتند، فرمود: 🔹والله که آنان این امر (احقیت اهل بیت و امامت ایشان) را می دانند مانند روز که می دانند روز است و شب که می دانند شب است! اما بخاطر حسد شان (نسبت به بنی حسین که امامت در ایشان قرار داده شده) و طلب دنیا، امر ما را انکار می کنند، اگر آنان حق را با حق طلب می کردند(باطل در امر قیام شان وارد نمی کردند) برایشان بهتر بود! 💠علامه مجلسی (ره) نیز در مرآة العقول (ج ۳ ص ۵۸) در شرح روایت می نویسد: و لو طلبوا الحق أي أنهم يدعون أنا نطلب ثار الحسين عليه السلام أو رفع المنكرات و إزالة الباطل و أهله، و يطلبون ذلك بالباطل كادعاء الإمامة بغير الحق و إنكار إمامة الأئمة عليهم السلام و حقوقهم؛ یعنی آنان که ادعاء می کردند ما دنبال خون خواهی امام حسین علیه السلام یا رفع منکرات و از بین بردن باطل و اهل باطل هستیم، آنان این کار (اقامه حق و ازاله باطل) را با امر باطلی همچون ادعای امامت و انکار امامت و حقوق ائمه اطهار علیهم السلام طلب می کردند. @Talabeh_nevesht110
⚔الصوارم القاصمة علی المانعین من خروج بنی فاطمة (علیها السلام) 🔟روایت دهم/ابن نما حلی در ذوب النضار 🔻جعفر بن نما حلی از علمای قرن هفتم در کتاب «ذوب النضار في شرح الثار» نقل می کند که: 🔹شیعیان برای قیام کردن به همراه مختار ثقفی، از محمد بن حنفیه اذن خواستند، محمد بن حنفیه نیز فرمود: برخیزید تا برویم از علی بن حسین علیه السلام که امام من و امام شماست، بپرسیم. خدمت امام علیه السلام رسیدند و محمد بن حنفیه به حضرت علت آمدن شان را توضیح داد و امام نیز فرمود: ای عمو! اگر حتی برده ای سیاه از اهل زنج برای ما خاندان اهل بیت تعصب به خرج دهد هر آینه بر مردم واجب است او را همراهی، کمک، یاری و پشتیبانی نمایند و من تو را مسئول این امر (قیام مختار) قرار دادم پس بدان گونه که می خواهی و مصلحت می دانی عمل کن. شیعیان از محضر امام زین العابدین علیه السلام خارج شدند در حالی که می گفتند: امام سجاد علیه السلام و محمد بن حنفیه برای قیام به ما اذن دادند. @Talabeh_nevesht110
تنبیه به حاکمان دولت اسلامی شیعی برای انتظام امر جامعه و اصلاح رعیت و عدالت ♦️به سند معتبر منقول است از عبد اللّه بن سلیمان که گفت در خدمت حضرت امام جعفر صادق علیه السلام بودم که ملازم عبد اللّه نجاشی به نزد آن حضرت آمد و سلام کرد، و نامه نجاشی را به آن حضرت داد، چون نامه را گشود نوشته بود: بسم اللّه الرحمن الرحیم، من مبتلا گردیده‌ام به حکومت اهواز، و مستدعیم که آقای من و مولای من حدی چند برای من بیان فرماید که بدانم که چه چیز مرا در این عمل به حق تعالی و رسول او صلی اللّه علیه و آله نزدیک می‌گرداند، و مرا به چه نحو باید سلوک کرد، و زکات مال خود را به کی بدهم؟ و بر که اعتماد نمایم؟ و راز خود را به که سپارم؟ شاید حق تعالی به برکت هدایت تو مرا از عقوبت خود نجات بخشد، به درستی که تو ولی خداوند عالمیانی در میان عباد، و امین خدائی در بلاد، پیوسته نعمت الهی بر تو فائض باد. عبد اللّه بن سلیمان گفت: حضرت در جواب او نوشت: بسم اللّه الرحمن الرحیم، جناب ایزدی تو را حفظ نماید به احسان خود، و لطف نماید به تو امتنان خود، و حمایت نماید تو را به رعایت خود، به درستی که همه امور در تحت قدرت او است. اما بعد به سوی من آمد فرستاده تو با نامه ای که ارسال نموده بودی، نامه را خواندم و مقصود تو را فهمیدم،نوشته بودی که به حکومت اهواز مبتلا شده ام، از این خبر هم شاد شدم و هم اندوهناک گردیدم. اما شادی من به جهت آن است که شاید حق تعالی به سبب تو فریادرسی نماید مضطر ترسانی را از آل محمد صلی اللّه علیه و آله، و ذلیل ایشان را به سبب تو عزیز گرداند، و برهنه ایشان را به سبب تو به پوشاند، و ضعیف ایشان را به تو قوی گرداند، و به آب لطف تو آتش جور مخالفان را از ایشان منطفی گرداند. اما اندوه من پس کمتر چیزی که بر تو می‌ترسم آن است که یکی از دوستان و شیعیان ما را کار بر او تنک کنی، و در هنگام عسرت چیزی از او طلب نمائی، پس به این سبب بوی حظیره قدس را استشمام نه نمائی، و بهشت را بر خود حرام گردانی. 📚بحار الأنوار ج 75 ص 360 ☑️علامه محمد تقی مجلسی(رضوان الله علیه) می نویسد: 🔺بر هر صاحب سلطنتى لازمست كه رعايت احوال زير دستان خود بكند و احكام شرع مبين را بر ايشان جارى سازد، و سياستهاى شرعى كه به تفصيل خواهد آمد جارى سازد پس اگر سلطان اعظم كه معصوم است صلوات اللّه عليه ظاهر باشد عالم است و معصوم هر چه بايد كرد البته مى كند و در غيبت آن حضرت بر سلاطين لازمست كه به اقوال علماء دينيه عمل نموده اجراء احكام الهى فرمايند تا عالم منتظم باشد و از ثواب عظيم عدالت بهره ور باشند. 📚لوامع صاحبقرانی ج 8 ص 768 ☑️علامه محمد باقر مجلسی (رضوان الله علیه) می نویسد: 🔺این رساله (رساله آداب سلوک حاکم با رعیت) ایست در ترجمه بعضی از احادیث شریفه که در کیفیت سلوک ولات عدل با کافه عبادکه ودایع رب الارباب اند وارد شده، برای تنبیه ارباب غفلت، و اصلاح أصحاب دولت، که هم کنان منوط به صلاح ایشان است، و فساد ایشان مورث اخلال نظام بنی نوع انسان که زبده مکنونات و أشرف مخلوقاتند. 📚رساله آداب سلوک حاکم با رعیت @Talabeh_nevesht110
🔍 9⃣ 📸اسکن از وسائل الشیعه موسسه آل البیت(ع)، ج ۱۵، باب ۱۳، ح ۹ 📝ترجمه: امام صادق (علیه السلام) از پدران بزرگوارش (علیهم السلام) می‌فرماید: در وصیت رسول خدا (ص) به امیرالمومنین علی (علیه السلام) امده است: ای علی، از جا کندن کوه‌های بلند و سخت اسان تر است از بین بردن حکومتی که هنوز روزگارش به سر نیامده است. @Talabeh_nevesht110
🔍 9⃣ ⛔️این روایت نیز هیچ دلالتی بر حرمت تشکیل دولت شیعی و قیام برای دفع ظلم ندارد: 👈 ۱. بلکه این روایت دلالت بر جواز یا لزوم قیام در هنگام فراهم شدن زمینه و شرائط دارد، شرائطی که برای موفقیت و غلبه نهضتی لازم است عبارتند از مجهز بودن به قدرت نظامی و اخلاص و کثرت در نیرو ها و ظن عقلائی به اینکه غالب خواهند شد و ضعف در بدنه و نیرو های حکومت ظالم و... لذا در روایتی از امیرالمومنین علیه السلام می بینیم که در مورد بنی امیه فرمود: هر آينه از جاى بر كندن كوهها آسانتر است تا از جاى بركندن حكومتى پايدار و مستحكم! اما هر گاه ميانشان اختلاف افتد، سوگند به آن كه جانم در دست اوست، اگر كفتارهای ضعیف بر آنان حمله ور شوند، بي گمان بر ايشان چيره گردند. (كنز العمال ج ۵ ص ۷۹۹) اگر حکومتی ضعف و اختلاف پیدا کرد هر ننه قمری با قیامش خواهد توانست آن را ساقط کند، ولی از بین بردن حکومت منتظم و محکم تا وقتی که وقتش نرسیده است، گرچه ممکن است لکن بسیار سخت است و موجب تحمل ضرر های زیادی چه بسا بشود. بنابراین روایت نمی گوید که قیام نکنید، بلکه می فرماید قیام بر چنین حکومتی با اینکه ممکن است ولی امکان و انجام آن نسبت به کندن کوهی از جای خود، سخت تر است. 👈 ۲. بررسی مواضعی و استعمالی: این نوع بررسی از روایات را از کسی در رابطه با روایات ناهیه قیام مطمئن هستیم که ندیده اید و این ابتکار خودمان است که چندین روایت در مضمون واحد را کنار هم گذاشته و مقصود امام را اصطیاد می کنیم و این در فهم روایت بسیار کمک می کند. لذا می گوییم: این روایت دلالت بر «حرمت ازاله ملک» و «وجوب عدم اقدام عملی» ندارد، چرا که در روایات دیگر می بینیم: «إِزَالَةُ اَلْجِبَالِ أَهْوَنُ مِنْ إِزَالَةِ قَلْبٍ عَنْ مَوْضِعِهِ» یا «إزَالَةُ الرَّوَاسِی أسْهَلُ مِنْ تَأْلِیفِ القُلُوبِ المُتَنَافِرَةِ» که فرموده شده تغییر دادن اعتقاد قلبی انسانی و تألیف و جذب آن از اموری است که کوه کندن از آن راحت تر است، با این حال احدی نباید از چنین کلامی و صحبتی استفاده کند تألیف قلوب کاری حرام و مبغوض است. روایت امیرالمومنین نیز که گذشت «لإزالة الجبال من مكانها أهون من إزالة ملك مرجل فإذا اختلفوا بينهم فو الذي نفسي بيده لو كادتهم الضباع لغلبتهم» نشان می دهد که اگر بر فرض چنین روایتی حکمی تکلیفی داشته باشد در جاییست که حکومت مرجل و مستحکم باشد و قیام کنندگان از جهت نیرو و قدرت ضعیف باشند به حدی که اگر قیام کنند مغلوب شده و شکست خواهند خورد که عقل در چنین جایی حکم می کند قیام مذموم است. @Talabeh_nevesht110
📜👥مذاکره علم برترین عمل در لیلة القدر 🔺شیخ صدوق رحمة الله علیه (الامالی ص ۶۴۹ در اعمال شب ۲۱ و ۲۳ می نویسد: من أحيا هاتين الليلتين بمذاكرة العلم فهو أفضل. ✔️هر کس این دو شب را با مذاکره علمی احیا کند آن افضل است. 🟢بعضی از بزرگواران حفظهم الله اینطور بیان کردند که این سخن شیخ صدوق رحمة الله علیه روایت نیست و برای ما نمی تواند حجت باشد بلکه اجتهاد اوست که برای خود او حجت است. ✍اقول: 🔹قبول داریم که روایتی به این لفظ وارد نشده است، ولی شیخ صدوق (ره) اجلّ از آنست که بدون مشاهده روایتی چنین سخنی آن هم در مسأله عبادات به این صراحت بگوید که افضل اعمال این دو شب مذاکره علمی است! جدا از اینکه شیخ صدوق (ره) این سخن را در جواب افرادی فرموده که از او درخواست کرده بودند بصورت موجز دین و مذهب امامیه را بیان کند. 🔹روایات بسیاری در رجحان مذاکره علم بر دیگر اعمال و عبادات (از قبیل نماز و دعا و...) وارد شده است که به چند مورد اشاره می کنیم: ۱. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: ساعتی نشستن نزد عالم و مذاكرۀ علم كردن نزد خدا محبوب‌تر است از يك صد هزار ركعت نماز و يك صد هزار تسبيح، و از ده هزار اسبى كه در اختيار مجاهدان بگذارد كه در راه خدا جهاد كنند. (إرشاد القلوب ج ۱، ص ۱۹۰) ۲. در روایتی دیگر رسول خدا با ابوذر فرمود: نشستن ساعتى نزد مذاكره علم محبوب تر است نزد خدا از قيام هزار شب كه نماز كند در هر شب هزار ركعت و از هزار جهاد و تلاوت کل قرآن! و مذاکره علم بهتر است از عبادت يك سال كه روز آن را روزه باشی و شب آن را قیام کنی. (جامع الأخبار ج ۱، ص ۳۷) ۳. در روایتی دیگر فرمود: دری از علم که انسان آن را یاد بگیرد بهتر است برای او از هزار رکعت نماز نافله که بخواند.(تنبيه الخواطر ج ۲، ص ۱۱۹) ۴. امیرالمومنین علیه السلام فرمود: طلب علم افضل از عبادت است. (بحار الأنوار ج ۶۶، ص ۷۳) ۵. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: حضور در مجلس عالم افضل از هزار تشييع جنازه و هزار عيادت بيمار و شب زنده دارى هزار شب و روزه گرفتن هزار روز و هزار حج مستحب و هزار جهاد مستحب است. (روضة الواعظین ج ۱، ص ۱۲) ۶. امام باقر علیه السلام فرمود: ساعتی مذاکره علم بهتر از عبادت یک شب است. (الإختصاص ص ۲۴۵) ۷. رسول خدا صلی الله علیه و آله در رابطه با دو مجلسی که در یکی عبادت می کردند و در یکی مذاکره علم بود، فرمود: مجلسی که در آن مذاکره علم می شود از مجلس عبادت و دعاء افضل است. (منیة المرید ص ۱۰۶) 🔹علاوه بر روایاتی که بیان شد، توجه به روایاتی که فرمودند عمل و عبادت بر غیر علم و فقه قبول نیست یا ثواب کمی دارد و متعبد جاهل را مذمت کردند و عالم را بر عابد تفضیل دادند و تفکر در امر الهی را بر هر عبادتی ترجیح دادند و در کنار بسیاری از عبادات از قبیل تلاوت قرآن فرمودند باید تدبر علمی نیز باشد و فرمودند: هیچ خیری در عبادتی که همراه آن تفقه علمی نباشد نیست و هیچ خیری در قرائت قرآن زمانی که همراه با تدبر نباشد نیست. (الکافي ج ۱، ص ۳۶) @Talabeh_nevesht110
🟢مرحوم آیت الله سید محمد علی ابطحی در تهذیب المقال بیان می کند: 🔺بسیار شده که متأخرین از علماء در رجال و فقه و... به اموری دست می یافتند که متقدمین چه بسا از آن غافل بودند. 🔺اینکه اشکال شود متأخرین از علماء توثیقات و تضعیفات شان مبنی بر اجتهاد و حدس است پس اعتبار ندارد! اشکالی نادرست است چرا که متقدمین از علمای رجال نیز از همین روش حدس و اجتهاد در کنار روش حسی استفاده می کردند. (گویم: لذا افرادی مانند ابن غضائری و ابن ولید و شیخ کشی و نجاشی و مفید و طوسی در توثیقات و تضعیفات اختلاف هایی دارند) ✍وثالثا: أن كون المتأخرين نقلة لما ذكره المتقدمون ليس قدحا. وعدم وقوفهم على أزيد مما ذكره المتقدمون ممنوع جدا، فكم وقف المتأخر على ما لم يقف عليه المتقدم من الآثار في الرجال والفقه وغيرهما، وهذا واضح لمن كان كثير التتبع في الأخبار. ورابعا: أن الإجتهاد واستعمال الرأي في الآثار لا يختص بالمتأخر، نعم فتح المتأخر باب الإجتهاد بمصراعيه دون من تقدمه، ومن تأمل في توثيقات ابن الوليد، وشيوخ القميين، وأحمد بن عيسى، وأضرابهم، وما صدر منهم من الجرح. مع أن كثيرا من أعلام عصرهم قد أنكروا ذلك عليهم، فضلا عمن تأخر عنهم، تبين له أن الفرق المذكور في غير محله، وإن كان إجتهاد المتأخر أكثر. 📚تهذيب المقال ج ۱ ص ۱٠۶ @Talabeh_nevesht110
🟡قرائن الوثوق و شواهد الاعتبار فی اخبار حجج الاطهار علیهم السلام 🔺اوثق طرق و اسدّ سبل در اخذ روایات، مبنای جمع قرائن و شواهد مفیده برای اطمئنان به صدور حدیث است، اما آن دسته از قرائنی که آیت الله سید علی حسینی صدر در الفوائد الرجالیه ذکر کردند: 1⃣راوی حدیث عدل و ثقه و جلیل القدر و اهل علم و فضل باشد 2⃣متن حدیث مشتمل بر چیزی باشد که خود دلیل بر صحت نسبت روایت به ائمه معصومین علیهم السلام است، همانطور که علامه مجلسی ره در رابطه با کتاب توحید یا فکّر مفضل و اهلیلجه گوید: مع ان متن الخبرین شاهد صدق علی صحتهما. 3⃣آن روایت در کثیری از اصول اربعمائه یا در یک اصلی با طرق متعدده وارد شده باشد 4⃣روایت در اصل راویی باشد که از اصحاب اجماع است یا از اصحابی است که شیعه اتفاق دارند بر تصحیح ما یصحّ عنهم 5⃣حدیث از فردی باشد که شیعه اتفاق نظر دارد بر عمل به روایات وی مانند عمار ساباطی 6⃣حدیث در کتبی باشد که بر اهل بیت علیهم عرضه شده است مانند کتاب سلیم بن قیس و یونس بن عبدالرحمن 7⃣حدیث در کتبی باشد که به آن اعتماد می شود مانند کتب حسن و حسین اهوازی و علی بن مهزیار 8⃣راوی حدیث فردی باشد که جزء از ثقه نقل نمی کند مانند محمد بن ابی عمیر و صفوان بن یحیی بجلی و احمد بزنطی 9⃣حدیث در کتب اربعه و دیگر جوامع روایی مانند آن مثل عیون اخبار الرضا علیه السلام باشد 🔟روایت از فردی باشد که اهل بیت آنان را توثیق کردند و امر به عمل به روایات شان دادند مانند زکریا بن آدم قمی و عثمان بن سعید عمری و بنی فضال 1⃣1⃣حدیث در کتب معتمده تکرار شده باشد مانند تفسیر عیاشی و مناقب ابن شهر آشوب 2⃣1⃣حدیث موافق با ضروریات (آیه محکمه قرآنی یا سنت قطعیه متواتره یا بدیهی عقل) باشد 3⃣1⃣حدیث معارض نداشته باشد کما اینکه شیخ صدوق و شیخ طوسی این را از موجبات وثوق دانستند 4⃣1⃣مضمون حدیث موافق با احتیاط باشد 5⃣1⃣مضمون حدیث در سنن باشد بدلیل احادیث من بلغ، عمل به آن اشکالی ندارد 6⃣1⃣اجماع یا مشهور امامیه به آن حدیث عمل کرده و بر اساس آن فتوا داده باشند 7⃣1⃣راوی غیر متهم باشد یعنی داعی بر کذب برای او نباشد مانند بعضی روایات فضائل اهل بیت که اهل سنت آن را نقل کردند 📚الفوائد الرجالیه، ص ۸۳ (الفائده الحادیة عشرة) @Talabeh_nevesht110
⛔️مدعیان عجیب مهدویت در ترکیه ⬇️توضیحاتی در پست بعد @Talabeh_nevesht110
💢مهدویت در ترکیه 🔹ترکیه از جمله کشور هایی است که در آن به مسأله مهدویت اهمیت داده شده و مردم آن مشتاق بحث از «مهدی» هستند، برای همین در آن مهدیان دروغین، پیروانی زیادی پیدا کردند. 🔺از جمله مدعیان مهدویت در ترکیه «عدنان اوکتار» بود که در تصویر در کنار دختران می بینید، بر خلاف سائر مدعیان که چهره مذهبی و متدین به خود میگیرند عدنان اوکتار بین روابط دختر و پسر و خوردن مشروب و رقص و... قائل به آزادی بود و لذا طرفداران زیادی از جوانان پیدا کرد، به گفته طرفداران او که بعد از دستگیری مصاحبه هایی گرفته شد، او حتی خواندن یک نماز و قرآن را هم بلد نبود و از دختران سوء استفاده های جنسی می کرد. خلاصه ادعای او این بود که فقه و احکام امروزی دین حقیقی خدا و رسول الله نیستند و من در آوردی ملا ها هستند و به من از طرف خداوند دستور داده شده و من مهدی در روایات هستم و شمایل من و مکان ولادت من کاملا مطابق با مهدی است. 🔺یکی دیگر از مدعیان که جدیدا در ترکیه خود را به عنوان مهدی معرفی کرده است «مصطفی چاپوک» که در یکی از روستا های ترکیه شروع با فعالیت کرد و نزدیک به ۴٠٠ نفر را توانست فریب دهد، نکاتی از این مهدی دروغین و گروهش که عجیب است: 1⃣تمامی کسانی که به او ایمان می آورند شهر و خانه خود را ترک کرده و به روستای این فرد باید بیایند و خود این فرد در آنجا به این افراد مکان می دهد. 2⃣طرفدارانش از او به خلیفة الله و قائم و امام مهدی تعبیر می کنند با اینکه او حتی خواندن یک قرآن و زبان عربی را اساسا بلد نیست. 3⃣خود او می گوید من اصلا خبر نداشتم مهدی هستم، یهو به من هم وحی شد و گفتند مهدی هستی و به مردم اعلام کن و بیعت بگیر. 4⃣این گروه به رنگ سیاه و هلال ماه علاقه خاصی دارند و از پرچم و پوشش طرفداران شان این مسأله مشهود است، اسم گروه خود را نیز خلافت محمدیه «Hilafeti Muhammediye» گذاشته اند و با همین نام و آدرس کلیپ های زیادی در یوتیوب بارگزاری کردند. 5⃣تنها دلیل او نیز برای مهدی بودن، شمایل و بعضی علامات گفته شده در روایات اهل سنت است که مهدی بینی و چشم و ریش و رنگ و پیشانی اش فلان شکل خواهد بود و در بدنش سمت راست علامتی قرار دارد که به اکثر مراجعین در آن روستا این علامت را نشان می دهد و افراد بسیاری متاسفانه از پیر و جوان فریب خوردند. امروزه نیز این افراد در آن روستا با هم زندگی می کنند و آن مهدی بخاطر حکم دستگیری اش در پی شکایت اهل روستا و خانواده های زیادی، فراری شده است ولی باز پیروانش نادانش به او اعتقاد دارند. 🔍بعضی افراد از این مسأله به اختلال روانی تعبیر می کنند در حالی که طبق تحقیقات صورت گرفته این دو فرد و مدعیان مهدویت و پیامبری زیادی از سلامت روانی برخوردار هستند، البته نمی توان نقش اختلال روانی و تخیلات وهمانی را در شکل گیری این ادعا ها در بعضی مدعیان نادیده گرفت اما بنظر بنده هم آرزو های دنیوی و تمایلات مادی در این مسأله نقش دارد و هم وحی های شیطانی، طبق روایات اهل بیت علیهم السلام شیطان به اولیای خود (کسانی که به آنان تسلط دارد) وحی می کند تا خود را به عنوان پیامبر یا امام یا مهدی معرفی کنند و چه بسا اصلا خود این مدعیان نیز باور کردند که مهدی هستند در حالی که نمی دانند این رویا ها و الهاماتی که به آنان می شود از سوی شیطان است. @Talabeh_nevesht110
🟡آیا اجبار بر فروعات اسلامی، جایگاهی در دین دارد؟ (۸) ☑️باب دیگری از وسائل الشیعه که در آن سخن از اجبار و الزام است کتاب الصلاة «بَابُ اسْتِحْبَابِ أَمْرِ الصِّبْیَانِ بِالصَّلَاةِ لِسِتِّ سِنِینَ أَوْ سَبْعٍ وَ وُجُوبِ إِلْزَامِهِمْ بِهَا عِنْدَ الْبُلُوغِ» است، یعنی مستحب است که والدین فرزندان خود را در ۶ و ۷سالگی امر به نماز کنند و واجب است وقتی به بلوغ رسیدند به نماز خواندن اجبار شان کنند. 🔻چند روایت از این باب که سخن از اجبار است: 🔸رَوَى عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ فَضَالَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ وَ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِمَا اَلسَّلاَمُ قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ: .... يُتْرَكُ حَتَّى يَتِمَّ لَهُ تِسْعُ سِنِينَ فَإِذَا تَمَّتْ لَهُ عُلِّمَ اَلْوُضُوءَ وَ ضُرِبَ عَلَيْهِ وَ أُمِرَ بِالصَّلاَةِ وَ ضُرِبَ عَلَيْهَا فَإِذَا تَعَلَّمَ اَلْوُضُوءَ وَ اَلصَّلاَةَ غَفَرَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ وَ لِوَالِدَيْهِ إِنْ شَاءَ اَللَّهُ. 🔹عبد اللّٰه بن فضاله از امام صادق و امام باقر عليهما السّلام روايت كرده و گويد: از آن حضرت شنيدم كه ميفرمود: پسر بچه را رهايش مى‌كنند تا هفت سالش تمام شود، وقتى هفت ساله شد، به او مى‌گويند: صورت و دستهايت را بشوى، و وقتى دست و روى خود را شست به او مى‌گويند: نماز بخوان، و بعد او را رها مى‌كنند تا نه سالش تمام شود و چون به سن كامل نه سالگى رسيد آداب و ترتيب وضوى كامل و صحيح را به او مى‌آموزند و از او مى‌خواهند، و در صورت سر پيچى او را ميزنند، و نيز او را دستور مى‌دهند كه نماز بخواند در صورتى كه سر پيچى كرد او را تنبيه بدنى مى‌كنند، و چون وضو و نماز را آموخت خداوند عزّ و جلّ‌ او و پدر و مادرش را مورد بخشش و عفو از گناهان قرار ميدهد إن شاء اللّٰه. 📚من لا يحضره الفقيه ج ۱، ص ۲۸۱ 🔸عَنْ عَلِیٍّ ع فِی حَدِیثِ الْأَرْبَعِمِائَةِ قَالَ: عَلِّمُوا صِبْیَانَکُمُ الصَّلَاةَ وَ خُذُوهُمْ بِهَا إِذَا بَلَغُوا ثَمَانِیَ سِنِینَ. 🔹امیرالومنین علیه السلام فرمود: به فرزندان تان نماز یاد دهید و چون به هشت سالگی رسیدند بخاطر (ترک و کوتاهی) نماز تنبیه شان کنید. 📚الخصال ج ۲، ص ۶۱۰ 🔻حتی قبل از رسیدن به بلوغ نیز تنبیه برای اجبار فرزند به نماز اشکالی ندارد، علامه حلی (ره) در تذکره الفقهاء در مسأله ۵۹۹ می نویسد: وقتی بچه به ده سالگی رسید بخاطر ترک نماز، «زدن و تنبیه» او هیچ اشکالی ندارد چرا که این نوع تنبیه و زدن مشتمل بر لطف (تمرین دادن بچه و عادت دادن او به نماز) است. سپس علامه (ره) نقل می کند: 🔸و قال الصادق عليه السلام: «مروا أولادكم بالصلاة و هم أبناء سبع، و اضربوهم عليها و هم أبناء عشر» 🔹امام صادق علیه السلام فرمود: فرزندان تان را در هفت سالگی به نماز امر کنید و در ده سالگی بخاطر ترک آن تنبیه شان کنید. 📚تذکرة الفقهاء ج ۴ ص ۳۳۵ @Talabeh_nevesht110
❇️نحوست روز سیزدهم هر ماه (۱) 🔺صاحب جواهر الکلام در «بيان الأيام الميمونة والمنحوسة من الشهر» می نویسد: 🔹اما من حيث الشهر‌ فعن الصادق عليه‌السلام « اتق الخروج إلى السفر يوم الثالث من الشهر والرابع منه ، والحادي والعشرين منه والخامس والعشرين منه » وكان أمير المؤمنين عليه‌السلام يكره ان يسافر الرجل أو يتزوج والقمر في المحاق ، ولعل ما عد الرابع لأنها من السبعة المشهورة بالنحوسة للسفر وغيره المروي فيها عن أمير المؤمنين عليه‌السلام المسماة بالكوامل ، وهي الثالث ، والخامس ، والثالث عشر ، والسادس عشر ، والحادي والعشرون ، والرابع والعشرون ، والخامس والعشرون. ✔️مسافرت و تزویج در «کوامل» هر ماه که هفت روز می باشند مکروه است: سوم و پنچم و سیزدهم و شانزدهم و بیست و یکم و بیست و چهارم و بیست و پنچم. 📚نام کتاب : جواهر الكلام نویسنده : النجفي الجواهري، الشيخ محمد حسن جلد : 18 صفحه : 153 @Talabeh_nevesht110
❇️نحوست روز سیزدهم هر ماه (۲) 🔺شیخ جعفر کاشف الغطاء در بحث «تجنّب الأيّام النحسة من الشهور» می نویسد: 🔹ومنها : اليوم الثالث عشر ؛ فعنه عليه‌السلام : أنّه يوم نَحس ، فاتّق فيه المنازعة والخصومة وكلّ أمرٍ ، واتّق فيه جميع الأعمال ، واستعذ بالله من شرّه ، ولا تطلب فيه الحاجة ، فإنّه يوم مذموم. 📚نام کتاب : كشف الغطاء عن مبهمات الشريعة الغراء - ط الحديثة نویسنده : كاشف الغطاء، الشيخ جعفر جلد : 4 صفحه : 455 ✔️روز نحسی است که باید در آن از هر کاری مانند رفتن نزد سلطان و منازعه و سفر و تزویج اجتناب کرد و از شرّ این روز به خدا پناه برد. @Talabeh_nevesht110
❇️نحوست روز سیزدهم هر ماه (۳) 🔺شیخ یوسف بحرانی (ره) در حدائق در رابطه با ایام سبعه منحوسه که «کوامل» نامیده می شوند، می نویسد: 🔹و ينبغي أن يعلم أن من المكروه أيضا التزويج في الأيام السبعة المشهورة في الشهر، و نحوس الشهر، ففي العشر الأولى الثالث و الخامس، و في العشر الثانية الثالث عشر و السادس عشر، و في العشر الثالث، الحادي و العشرون، و الرابع و العشرون، و الخامس و العشرون. فقد دلت الأخبار على التحذير من العمل فيها بأي عمل كان، و لزوم الإنسان بيته، و عدم الحركة لشدة نحوستها. ✔️تزویج و هر کاری مانند سفر در ایام سبعه و و و و و و هر ماه کراهت دارد، و طبق روایات بهتر است انسان در این ایام ملازم خانه اش باشد چرا که نحوست این ایام سبعه شدید است. 📚نام کتاب : الحدائق الناضرة في أحكام العترة الطاهرة نویسنده : البحراني، الشيخ يوسف جلد : 23 صفحه : 41 @Talabeh_nevesht110
❇️نحوست روز سیزدهم هر ماه (۴) 🔺علامه محمد باقر مجلسی (ره) در حلیة المتقین در «سفرهای نیک و بد و ایّام و ساعات نیک و بد آن» می نویسد: 🔹و در بعضی از روایات وارد شده است: سفر مکن در روز سوم ماه و روز چهارم و روز پنجم و روز سیزدهم و روز شانزدهم و روز بیستم و روز بیست و چهارم و روز بیست و پنجم و روز بیست و ششم. 📚حلیة المتقین ص ۴۴۴ 🔺شاید بعضی بگویند علامه چندان به سند این روایات اطمئنان نداشته است، این سخن اشتباه است! چرا که حضرت علامه در مقدمه حلیة المتقین خود به اعتبار روایات کتابش تصریح کرده است: از این ذرّه حقیر التماس نمودند که رساله ای در بیان محاسن آداب که از طریقه مستقیمه ائمه طاهرین علیهم السلام به به این حقیر رسیده باشد، بر وجه اختصار تحریر نماید. 🔺علامه همچنین رساله ای جداگانه در بیان روز هایی که منحوس اند و یا سعادت دارند، نوشته است که مسمی است به رساله «اختیارات ایام» که در آن نیز در رابطه با سیزدهم هر ماه می نویسد: 🔹روز سیزدهم: روز نحسی است به پرهیز در آن از همه کارها، خصوصا منازعه کردن، و به نظر پادشاهان و أمرا رفتن، و سر تراشیدن و هر کاری، و هر که بگریزد بر او دست نیابند، و هر که بیمار شود به تعب افتد، و فرزندی که متولد شود چندان زندگانی نکند. و به روایت سلمان: هر خوابی که به بیند تا نه روز به عمل آید. 🔺در مقدمه این رساله نیز بر اعتبار و صحت این اخبار (صحت و اعتبار با معنای اطمئنان به صدور) تصریح کرده است: 🔹این رساله ای است در بیان آنچه از احادیث معتبره اهل بیت رسالت صلوات اللّه علیهم أجمعین معلوم می‌شود، از سعادت و نحوست ایام هفته و ماه به جهت ارتکاب اشغال و اعمال بر وجه اختصار مرقوم می‌گردد. 📚رساله اختیارات ایام @Talabeh_nevesht110
❇️نحوست روز سیزدهم هر ماه (۵) 🔺مرحوم رضی الدین طبرسی در ( في اختيارات الايام ) از حضرت امام صادق علیه السلام نقل می کند: 🔹عن الصادق عليه‌السلام : الثالث عشر يوم نحس مستمر فاتقوا فيه جميع الاعمال. ✔️روز سیزدهم هر ماه روز نحسی است که نحوست آن مستمر است، در آن از هر کاری اجتناب کنید. 📚نام کتاب : مكارم الاخلاق نویسنده : الطبرسي، رضي الدين جلد : 1 صفحه : 474 @Talabeh_nevesht110