✌️ خیلی زیباست ...
لوئیز ردن زنی بود با لباسهای کهنه و مندرس و نگاهی مغموم. وارد خواربار فروشی محله شد و با فروتنی از صاحب مغازه خواست تا کمی خواربار به او بدهد.
به نرمی گفت که شوهرش بیمار است و نمی تواند کار کند و شش بچه شان بی غذا مانده اند.
جان لانگ هاوس، صاحب مغازه با بی اعتنائی نیم نگاهی انداخت و محلش نگذاشت و با حالت بدی سعی کرد او را بیرون کند. زن نیازمند درحالی که اصرار می کرد گفت: آقا ... شما را به خدا قسم می دهم به محض اینکه بتوانم پولتان را می آورم.
جان گفت که نسیه نمی دهد. مشتری دیگری که کنار پیشخوان ایستاده بود و گفت و گوی آن دو را می شنید به مغازه دار گفت: ببین این خانم چه می خواهد. خرید این خانم با من.
خوارو بار فروش گفت: لازم نیست. خودم می دهم. لیست خریدت کو؟
لوئیز گفت : اینجاست ...
جان گفت : لیست ات را بگذار روی ترازو ... به اندازه وزنش هرچه خواستی ببر...!
لوئیز با خجالت یک لحظه مکث کرد از کیفش تکه کاغذی درآورد و چیزی رویش نوشت و آن را روی کفه ترازو گذاشت... همه با تعجب دیدند که کفه ترازو پائین رفت... خواربار فروش باورش نمی شد... مشتری از سر رضایت خندید... مغازه دار با ناباوری شروع به گذاشتن جنس در کفه دیگر ترازو کرد... کفه ترازو برابر نشد... آن قدر چیز گذاشت تا بالاخره کفه ها برابر شدند... در این وقت خواربار فروش با تعجب و دلخوری تکه کاغذ را برداشت ببیند روی آن چه نوشته است...
کاغذ لیست خرید نبود ...
دعای زن بود که نوشته بود:
"ای خدای عزیزم... تو از نیاز من باخبری... خودت آن را برآورده کن"
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
══❈═₪❅❅₪═❈══
🌹@Talangoory🕊
══❈═₪❅❅₪═❈══
۞ تلنگری برای زندگی ۞
#ستاره🌿 بچه هام دلشون برام تنگ نمیشد همش کارم گریه بود😭😭 30 کیلو وزن کم کردم یه روز برادرم امد گفت
#ستاره 🌿
خواهرم حتی جلوش نگرفت همسایمون یه گوشی کهنه داشت گفت بیا به شوهرت پیام بده بعد دوسال شاید امد دنبالت گرفتمش قایمش کردم نبینن بازم میترسیدم میدادمش دستش،
چن بار پیام دادم جواب نداد بچه کوچیکم هم مریض میشد خیر نیده میزاشتش دم در میرفت نه پولی که ببرمش دکتر باید بچم میبردم تو کوچه بازی کنه که اینا رو بیدار نکنه،
یه روز نمیدونم یه قرص اشتها همسایمون داد گفت دختر شدی مثل معتاد ها بیا اینو بخور تا بتونی غذا بخوری
چشمتون نبینه افتادم همون روز رو غذا خواب خواهرم فهمید،
یه سر صدای کرد گفت مادرمون کشتی حالا هم فکر چاق شدنی🤨😒
از اون روز حتی لقمه هام کمتر کردم خیلی وضع بدتری شده بود برادرم مثل قبل نبود اخلاقش عوض شده بود بعد ای که دعا دیده بود....
یه روز نیت کردم یه هفته روزه دعا بخونم بعدش به شوهرم زنگ بزنم
با این که شماره منو نمیشناخت بهش زنگ زدم جواب نداد😰
ولی پیام دادم التماس کردم گفت زن بگیر بیارش پیشم،
بزار بیام بشم کلفت خونت بزار بیام بخدا کاری به کار ت ندارم🙏
آدم قبل نیستم نه غرور مونده برام نه چیزی،..😔
گفت بزار فکر کنم بزار با خانوادم حرف بزنم خوشحال شدم
گفتم من چند سال زحمت خانوادشو کشیدم،
زبون بعد دوسال نمیزارن،
قرار شد خودش خبر بده قسمش دادم گفتم کسی نفهمه من زنگ زدم وگرنه اینجا هم هستم بیرونم میکنن😭😭
نمیدونم انگار دلش به حالم سوخت گفت خبرت میکنم،
══❈═₪❅❅₪═❈══
🌹@Talangoory🕊
══❈═₪❅❅₪═❈══
🌳🌼🌳🌼🌳🌼🌳🌼🌳
#داستان_آموزنده
🦋🦋 🍀🍀
🍃🍃
🔆جواب ده سؤال
🌱پادشاه روم برای عمر نامهای نوشت که بیست سؤال در آن بود و او جواب آنها را نمیدانست و از امیرالمؤمنین علیهالسلام تقاضا کرد که جواب سؤالها را بدهد و حضرت جوابها را نوشت.
ما ده سؤال و جواب از آنها را میآوریم:
☘1. آن چیزی که نزد خدا نیست؟ جواب: ظلم
☘2. چیزی که همهاش دهان است؟ جواب: آتش
☘3. چیزی که همهاش پا است؟ جواب: آب
☘4. چیزی که همهاش چشم است؟ جواب: خورشید
☘5. چیزی که همهاش بال است؟ جواب: باد
☘6. آنکس که فامیل ندارد؟ جواب: حضرت آدم
☘7. چهار جنبندهای که در شکم مادر نبودند؟ جواب: عصای موسی، قوچ برای ابراهیم، آدم و حوّا.
☘8. غذای گوناگون بهشتی که در یک کاسه آمیخته نمیشود مانند چیست؟ جواب: زرده و سفیده تخممرغ
☘9. غذای بهشتی که دفع نمیشود مانند چیست؟ جواب: بچه در شکم مادر که از ناف خون میخورد و دفع ندارد.
☘10. مکانی که خورشید در آن یکبار تابید؟ جواب: زمین دریایی که بنیاسرائیل از آن عبور کردند و فرعونیان غرق شدن
══❈═₪❅❅₪═❈══
🌹@Talangoory🕊
══❈═₪❅❅₪═❈══
#داستان
روزی پسری از خانواده نسبتا مرفه، متوجه شد مادرش از همسایه فقیر خود نمک خواست
متعجب به مادرش گفت که دیروز کیسه ای بزرگ نمک برایت خریدم، برای چه از همسایه نمک طلب می کنی؟🦋🌸
مادر گفت: پسرم، همسایه فقیر ما، همیشه از ما چیزهایی طلب میکند، دوست داشتم از آنها چیز ساده ای بخواهم که تهیه آن برای آنها سخت نباشد، درحالی که هیچ نیازی به آن ندارم، ولی دوست داشتم وانمود کنم که من نیز به آنها محتاجم، تا هر وقت چیزی از ما خواستند، طلبش برای آنها آسان باشد، و شرمنده نشوند...🦋🌸
══❈═₪❅❅₪═❈══
🌹@Talangoory🕊
══❈═₪❅❅₪═❈══
✅داستانی واقعی وعبرت انگیز
🍃داستانی که با خواندن آن مو به تنم سیخ شد
یکی ازبزرگان تعریف می کند که ما درمسجدی درپاکستان تشکیل بودیم نمازاشراق وحاجت راخواندیم وصبحانه راخوردیم بعضی شروع کردند بخواندن قران ،بعضی خواندن حدیث بعضی رفتند گوشه ای تااستراحت کنندبلاخره هرکسی به عملی مشغول بود امام مسجدهم درمسجد بامانشسته بودند،ناگهان صدای زنی ازحیاط مسجد بگوش رسید که بسیارترسیده بود; وگریه میکرد وباگریه وزاری وارد اتاق مسجدشد وبارنگ وروی پریده دادمیزدکه بدادم برسیددخترم ازدیشب که دراتاق رفته ودررا ازداخل قفل کرده وتا الان که صبح شده درراباز نمیکند هرچه دروازه رامیزنم بازنمیکند بیاییدبرویم به دادم برسید همه افراد جماعت بامولوی بدنبال آن زن حرکت کردندوداخل خانه رسیدند زن باحالتی گریان اتاق راکه دروازه اش داخل حیاط بازمیشدرانشان داد وگفت آن اتاق هست مولوی باچندنفر بطرف دررفتند ودروازه رازدند;☘💐 واوراصداکردنداماجوابی نشنیدندمولوی دوباره صداکرداماغافل ازیک صدا، مولوی گفت دروازه رابشکنید چندنفر دروازه راشکستند وقتی دروازه بازشد باتعجب مشاهده کردند که ان دخترنشسته هست وصورتش طرف تلویزیون هست اماحرکتی نمیکندجوابی نمیدهدواتاق پرهست از هزارپا ; هزارپاها تمام اتاق راازکف تاسقفش پرکرده اند وداخل اتاق جای پاگذاشتن نبود معلوم بودان دخترجوان فوت کرده هست ازدیدن این صحنه مادر جیغ کشیدوافتاد وافرادجماعت خیلی ترسیده بودند کسی جرأت رفتن به داخل اتاق رانداشت یکی گفت مولانا چکارکنیم این چه عذابیست که خداوند برامت محمد وبراین زن اورده هست مولاناگفتند همه تان وضودارید شروع کنید بخواندن نمازودعاکنیدتاخداوند این عذاب راازاودورکند، این عذاب خداست و تاخداوندعذابش رانبردکسی نمیتواند داخل اتاق شودپس نمازبخوانید ودعاکنید انها شروع کردن بخواندن نماز ونمازکه تمام شدشروع کردن باتضرع به گریه کردن که پروردگارا توبه رسولت وعده دادی برامتش عذاب نمیاری پروردگاراعذابت راازان دختردورکن انها درحال گریه بودند که هزارپاها جنازه دختررارهاکردندویک گوشه ایستادندمولوی گفت ان جنازه رابه بیرون بیارید اورا برداشتند وازاتاق بیرون اوردندوداخل حیاط گذاشتندوهزارپاهابدنبال جنازه بیرون امدندوگوشه ای ایستادند کم کم مردم شنیدند وجمع شدندان دخترراغسل دادندوکفن کردند واورادرکجاوه یاهمان صندوق گذاشتند وبطرف قبرستان حرکت کردندوهزارپاها بدنبال ان جنازه وبافاصله کم بدنبال مردم وجنازه حرکت کردند انها ازجنگل رودخانه کوه هرجامیگذشتند هزارپاها دنبالش بودند وپابپای انان حرکت میکردندتاکه به قبرستان رسیدندجنازه راگذاشتندتابه اونمازبدهند هزارپاها یک گوشه ایستاده بودندنمازتمام شدوجنازه رابردند داخل قبرگذاشتند واولین خاک رابرجنازه ریختندتمام هزارپاها درداخل قبر رفتند ومولوی گفت جنازه راباهزارپاها دفن کنید وبلاخره ان دختر باهزارپاها دفن داده شد علمای منطقه برای دیدن مادرش رفتنددرعزاوماتم بود وازاوپرسیدندگناه دخترت چه بوده هست مادرباچشمان گریان گفت دخترم به موسیقی وفیلم علاقه داشت ساعتها تواتاقش موسیقی روشن میکرد ومیرقصید وهرچه من میگفتم گوش نمیکرد بهش میگفتم صدای اذان هست تلویزیون وموسیقی راخاموش کن امامیگفت ۲۴ساعت ملاها اذان میگویند پس مازندگی نکنیم ساعتها اتاق رامیبست ومی نشست فیلم نگاه میکردوماهواره نگاه میکرد ; تا اینکه دیشب غذابردم صبح خواستم صبحانه بدم دیدم غذای دیشبش هنوزمانده ونخورده ودروازه رازدم امادروازه رابازنکرد.☘💐
نکته بله خواهروبرادرمن که بیست وچهارساعت به موسیقی گوش میکنی یافیلم های غیراخلاقی نگاه میکنی این دخترراخداونددراین دنیاعذاب دادتادرس عبرتی برای ماباشداین هزارپاهای دنیابودند اماان مارهای وحشتناک درقبر وعذابهای جهنم برای چنین افرادی گذاشته شده اند امروز باخواندن این داستان واقعی توبه کن وازاین گناه برگرد امیدهست که خداوند به من وشماوهمه امت رسول خداتوفیق هدایت بدهد وازاین گناه کبیره همه مارا دورکند. آمین💐☘
══❈═₪❅❅₪═❈══
🌹@Talangoory🕊
══❈═₪❅❅₪═❈══
وَيَقْبِضُونَ أَيْدِيَهُم نَسُوا اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ
▪️ مسلمانِ دارایی که دست گشادهای ندارد با نفاق همآغوش است.
🍀🍀🍀🍀
🌸🌸🌸🌸
══❈═₪❅❅₪═❈══
🌹@Talangoory🕊
══❈═₪❅❅₪═❈══
✌️ #حکایت
گروهی در حال عبور از غار تاریکی
بودند که سنگهایی را زیر پایشان احساس
کردند. بزرگشان گفت:🌸
اینها سنگ حسرتند. هرکس بردارد حسرت
می خورد، هر کس هم برندارد باز هم
حسرت می خورد.
برخی گفتند پس چرا بارمان را سنگین کنیم؟ 🌸
برخی هم گفتند ضرر که ندارد
مقداری را برای سوغاتی بر می داریم. 🌸
وقتی از غار بیرون آمدند فهمیدند که غار
پر بوده از سنگهای قیمتی و الماس. آنهایی
که برنداشته بودند حسرت خوردند و بقیه
هم حسرت خوردند که چرا کم برداشتند.
زندگی هم بدین شکل است، اگر از
لحظات استفاده نکینم حسرت می خوریم
و اگر استفاده کنیم باز هم حسرت میخوریم🌸
که چرا کم. پس تلاشمان را بکنیم که هر
چه بیشتر از این لحظات استفاده کنیم🌸.
══❈═₪❅❅₪═❈══
🌹@Talangoory🕊
══❈═₪❅❅₪═❈══
از خدا میخوام🦋
امروزت از دیروزت بهتر باشه🦋
رنج و غم و غصه ات کمتر باشه
و خوشی وارد زندگی ات بشه 🦋
══❈═₪❅❅₪═❈══
🌹@Talangoory🕊
══❈═₪❅❅₪═❈══
✨﷽✨
✅مواظب باش حق مردم به گردنت نباشه...
✍یک روز قرار شد والیبال بازی کنیم، من کتانی نداشتم. به یکی از رفقای ابراهیم که کتانی چینی قدیمی پایش بود گفتم: کتانی ات را بده من برم توی زمین. دمپایی خودم را به او دادم و کتانی اش را گرفتم. مشغول بازی شدیم. بعد از بازی دیدم که او رفته. من هم به خانه برگشتم.🦋
هنوز ساعتی نگذشته بود که دیدم ابراهیم به درب منزل ما آمد. با خوشحالی به استقبالش رفتم. گفتم: چه خبر از این طرفا؟! بی مقدمه گفت: سعید، خدا توی قیامت از هر چی بگذرد از حق الناس نمی گذرد. برای همین توی زندگی مواظب باش حق مردم به گردنت نباشه.🦋
بعد ادامه داد: تا می تونی به وسیله ای که مال خودت نیست نزدیک نشو. خیلی مراقب باش! گفتم: آقا ابرام من نوکرتم. چشم. راستی این رفیقت که کتونی ازش گرفتم، نمی دونم کجاست. قبل از پایان بازی رفت....
(شهید ابراهیم هادی خیلی روی حق الناس حساس بودند)
══❈═₪❅❅₪═❈══
🌹@Talangoory🕊
══❈═₪❅❅₪═❈══
🦋🍁🦋🍁🦋🍁🦋🍁🦋🍁🦋
✌️ #داستان_آموزنده
🔆بوی مُشک از پیکر جون
🌻جون غلام ابوذر غفاری، غلام سیاهی بود که خدمت امام حسین علیه السلام آمد و اجازهی میدان رفتن خواست. امام فرمود: «تو در وقت عافیت متابعت ما کردی، خود را به بلا گرفتار مکن. از جانب من به هر جا که بخواهی بروی، مأذون هستی.»
🌻 عرض کرد: «ای پسر رسول خدا! من در ایّام راحتی زندگی، سر سفره ی شما بودم؛ الان در سختی شما را تنها گذارم؟ اگر چه صورتم سیاه و بوی تنم خوب نیست، امّا هرگز از شما جدا نشوم.»
🌻پس از شهادت وی، وقتی امام بر سر جنازهاش آمد، عرض کرد:
🌻«خدایا! رویش را سفید و بویش را طیّب گردان و او را با ابرار محشور کن و میان او و محمّد و آل محمّد شناسایی و دوستی برقرار فرما.» امام زین العابدین علیه السلام فرمود: «جسد «جون» را بعد از ده روز یافتند و به دعای امام علیه السلام بوی مُشک از او ساطع بود.»
══❈═₪❅❅₪═❈══
🌹@Talangoory🕊
══❈═₪❅❅₪═❈══
#پندانه
خانه ی پدری
تنهاجایی ست که
هرساعتی بری
ناراحت نمیشن
وامن ترین جای دنیاست
مثل آغوش پر
مهرمادروپدر
وميداني که بی هیچ
چشم داشتی تورا
دوست دارند
خانه پدری بهشت این دنیاست🙂
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
══❈═₪❅❅₪═❈══
🌹@Talangoory🕊
══❈═₪❅❅₪═❈══
#امام_سجاد علیه السلام:
گفتار نيك، ثروت را زياد و روزى را فراوان مى كند، مرگ را به تأخير مى اندازد، انسان را در خانواده محبوب مى كند و به بهشت وارد مى نمايد
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
══❈═₪❅❅₪═❈══
🌹@Talangoory🕊
══❈═₪❅❅₪═❈══