🌷 امیرالمؤمنین (عليه السّلام) : 🌿 وقتى گرفتارى يا همّ و غمّى به رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله) وارد مى‌شد ، اين دعا را مى‌خواند : 🤲 یا حَی یا قَیومُ یا حَیاً لا یمُوتَ ، یا حَی لا اِلهَ الا اَنْتَ کاشِفُ الْهَمِّ مُجیبُ دَعُوَةِ المُضْطَرّینَ اَسْألُکَ باِنَّ لَکَ الحَمْدُ لا اِلهَ اِلا اَنْتَ المَنّانُ بَدیعُ السَّماواتُ وَ الاَرْضِ ذُوالجَلالِ وَ الْاِکْرامِ رَحْمنَ الدُّنیا وَ الآخِرَةِ وَ رَحیمَهما رَبِّ ارْحَمنی رَحْمَةً تُغْنینی بِها عَنْ رَحْمَةِ مَنْ سِواکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ 👌 رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله) فرمود : ☘ هر مسلمانى كه اين دعا را سه بار بخواند خواسته‌اش برآورده مى‌شود مگر آنكه درخواست #گناه و يا قطع رحمى كرده باشد. 📖 سنن النّبى (صلی‌الله علیه وآله) ، علامه طباطبایی (ره) ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

#پروانه 🌺🌿 رو به خانم جون گفتم : ولی شما همیشه خاله رو خیلی دوست داشتید.! _معلومه که همیشه دوسش داشتم اون خواهرمه خواهر کوچیکتر از خودمه من هیچ وقت ازش به دل نگرفتم.😔 مادرم راست میگفت همیشه همه جا هوای خالمو داشت حتی وقتایی که خالم رفتار خوبی با مادرم نداشت، خیلی دوست داشتم ببینم چی شده که خاله ام تصمیم گرفته دعوتمون کنه🙁🤔 باید صبر میکردم تا فردا شب.، مادرم در حالیکه از غر غر میکرد میگفت: بابا زود باشید دیگه ساعت شد هشت دیر شد زشته خالتون ناراحت میشه.! منو گوهر و داداشام حاضر بودیم و فقط منتظر زری بودیم.، خان داداشمو زن داداشمم دعوت بودن ولی رفته بودن مسافرت و نبودن.! بالاخره زری هم حاضر شد و از اتاق بیرون اومد. حسن نگاهی به زری کرد و با خنده گفت نه واقعا از اون وقت تا حالا چیکار میکردی نه آرایشی نه چیزی.‌😆😂 زری لبخندی زد و گفت بریم. ساعت هشت و نیم جلوی در خونه خالم اینا بودیم.، جلوی خونشون هیچ ماشینی نبود یعنی فقط ما مهمونشون بودیم؟؟؟ زنگ در و زدیم و منتظر موندیم. چند لحظه بعد صدای پسر خالم سهراب از پشت در اومد که میگفت اومدم اومدم. سهراب گفت : به به سلام سلام خیلی خوش اومدید سلام خاله جون خیلی خوش اومدید بفرمایید بفرمایید.🥰 سهراب جلو تر میرفت و مادرم پشت سرش و ما هم پشت سر مادرمون.!! خاله جلوی در خونه وایساده بود و بر عکس همیشه با روی گشاده باهامون سلام علیک کرد.! هممون تعجب کرده بودیم و واسمون سوال بود چه خبر شده؟؟😳🤯 ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

🌝صبح زیباست 💐 و زیبایی در نگاه توست🌷🍃 نگاه توست که🌷🍃 زندگی را زیباتر میکند🌷🍃 شکرگزار نعمتهای زندگیمون باشیم😉 🌺 #صبحتون_عالی🌷🍃 ‌‌‍‌ ─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─

🌹🌹🌹🌹🌹 تقویم نجومی اسلامی تاریخی👇 ✴ دوشنبه 👈 17 اردیبهشت / ثور 1403 👈27 شوال 1445 👈6 می 2024 🕌 مناسبت‌های دینی و اسلامی: 🌙⭐️ امور دینی و اسلامی: ❇️امروز برای امور زیر خوب است: ✅آغاز بنایی و خشت بنا نهادن. ✅امور زراعی و کشاورزی. ✅ملاقات با قاضی و اقدامات قضایی. ✅داد و ستد و تجارت. ✅مطالبه حقوق. ✅و خرید کردن خوب است. 🚘 سفر: مسافرت مکروه و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد. 🤕 مریض مراقبت بیشتری نیاز دارد.(منظوری مریضی است که امروز مریضیش شروع شود) 👶زایمان مناسب و نوزاد حشر و نشر خوبی با مردم خواهد داشت. 🔭 احکام و اختیارات نجومی: 🌓 امروز قمر در برج حمل و از نظر نجومی مناسب برای امور زیر است: ✳️ختنه نوزاد. ✳️آغاز درمان و معالجات. ✳️ارسال کالاهای تجاری به مشتری. ✳️خرید لوازم و مایحتاج منزل. ✳️آغاز کسب و کار. ✳️صید و شکار و دام گذاری. ✳️و فصد و حجامت نیک است. 🟣 امور مربوط به نوشتن ادعیه و حرز و نماز و بستن آن خوب است. 👩‍❤️‍👨 مباشرت و مجامعت: مباشرت امشب برای سلامتی مفید و فرزند دهانی خوشبو و دلی مهربان دارد. 💇‍♂ اصلاح سر و صورت: طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه باعث پشیمانی می‌شود. 🔴 حجامت: #خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری، باعث ایمنی از ترس می‌شود. 🔵ناخن گرفتن: دوشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی است و برکات خوبی از جمله قاری و حافظ قران گردد. 👕دوخت و دوز لباس: دوشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز بسیار مناسبی است و آن لباس موجب برکت می‌شود. ✴️️ استخاره: وقت #استخاره در روز دوشنبه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعد از ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن). ✳️ ذکر روز دوشنبه: یا قاضی الحاجات ۱۰۰ مرتبه. ✳️ ذکر بعد از نماز صبح ۱۲۹ مرتبه #یا لطیف که موجب یافتن مال کثیر می‌گردد. 💠 ️روز دوشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_حسن_علیه_السلام و #امام_حسین_علیه_السلام سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 😴😴 تعبیر خواب: تعبیر خوابی که امشب شبِ سه‌شنبه دیده شود طبق آیه‌ی 28 سوره مبارکه "قصص" است، قال ذالک بینی و بینک... و از معنای آن استفاده می‌شود که فرد مهمی نزد خواب بیننده بیاید، و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. 🌸زندگیتون مهدوی🌸

🟢 این کار ساده را هر صبح انجام بده بعد برکاتش را ببین. #امام_زمان #کلیپ_مهدوی 🎙 استاد عالی ------------------------------------------- (‌(‌‌‌(‌(‌تا‌ظهورررررر‌راهی‌نمانده))))) ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

#پروانه 🌺🌿 خاله ام فقط یه بچه داشت اونم سهراب بود. وقتی جوون بوده شوهرش میمیره و خودش تنهایی بچه اشو بزرگ میکنه! وضع مالی خوبی هم داشتن. اون شب یکی از شب‌های به یاد موندنی شد.همه چیز خیلی خوب بود.☺️ کلی گفتیم و خندیدیم خاله ام چند جور غذا درست کرده بود و حسابی زحمت کشیده بود.🙃😋 بعد شام موقع میوه خوردن بود که مادرم رو به سهراب گفت: خاله جان پس کی دیگه باید دامادیتو بببنیم الان باید یه بچه داشتی.!! خاله ام نفسشو بیرون داد و گفت : وای خواهر نگو که زبونم مو درآورد انقد بهش گفتم گوشش به این حرفها نمیره.! سهراب با خنده گفت : ایشالا به وقتش. مادرم گفت : وقتش دیگه کیه؟؟عزیزم داره میشه سی سالت از وقتشم گذشته،. خاله گفت: چی بگم من که هر کیو براش زیر سر گذاشتم یه عیبی گرفت،، گوهر با خنده گفت : شاید خودش یکی و زیر سر گذاشته.😅 سهراب خنده بامزه ای کرد و گفت :نه دختر خاله خیالت راحت.!! کم کم موضوع بحث عوض شد و نزدیکای ساعت یک شده بود که مادرم گفت پاشید دیگه بریم دیر وقته.،، خاله گفت :کجا برید شب بخوابید دیگه _نه خواهر خیلی زحمت افتادی ایشالا دفعه بعد شما بیاید خونه ما شبم بخوابید. _حالا که شما اینجایید خب بخوابید دیگه. خلاصه ما بین تعارف های خاله و خانوم جون تصمیم گرفتیم شب بمونیم.!! من فردا کلاس خیاطی داشتم و یکم از اونجا رفتنم برام سخت میشد، واسه همین گفتم خانوم جون من فردا چطوری از اینجا برم کلاس؟!! خاله ام نگاهی بهم انداخت و گفت کلاس چی؟؟ _کلاس خیاطی میرم.☺️ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

یکی از صالحان دعا میکرد: پروردگارا در روزی ام برکت ده » کسی پرسید:چرا نمیگویی روزی ام ده؟ ڱفت روزی را خدا برای همه ضمانت کرده است... اما من برکت را در رزق طلب میکنم چیزی‌ست که خدا به هرکس بخواهد میدهد (نه به همگان) اگر در مال بیاید ، زیادش میکند . اگر درفرزند بیاید ،صالحش میکند . اگر درجسم بیاید، قوی وسالمش میکند . و اگر درقلب بیاید،خوشبختش می کند ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

بدون نگاه امضا زد.... خیلی زیباست ازدست ندینش😭😭😭 ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

🔴 تقوا ، راه کسب روزی ✍ سعید جُعفی می گوید : وضع مالی ام خیلی بد بود. به مکه نزد امام صادق (ع) رفتم و به ایشان از وضع بدم شکایت کردم. وقتی از نزد ایشان برمی گشتم، از قضا در راه، کیسه اي پیدا کردم که هفتصد دینار در آن بود. فوراً نزد امام برگشتم و قضیه را به ایشان گفتم. ایشان به من فرمود: ای سعید! از خدا بترس و تقوا را رعایت کن! در ملأ عام اعلام کن تا صاحبش پیدا شود! 👈 تصمیم گرفتم اعلام کنم که اگر کسی کیسه ای گم کرده، نزد من آید. لذا با صداي بلند گفتم: هر کس کیسه اي گم کرده، نشانه اش را بگوید و آن را بگیرد. فردي آمد و نشانه هاي کیسه را گفت و کیسه اش را گرفت و در مقابل، هفتاد دینار با رضایت خود به من داد و گفت: این هفتـاد دینار حلال بهتر از آن هفتصد دینار حرام است. ❣دوباره به حضور امام صادق (ع) برگشتم و قضیه را گفتم. امام فرمود: وقتی از بی پولی نزد من شکایت کردی، دستور داده بودم سی دینار به تو بدهند. بعد امام دستور داد سی دینار را به من بدهند و من آن را گرفتم. اما من امروز بهترین زندگی را در میان قومم دارم. 📚 بحار الانوار، ج 47، ص 385 🌻|↫‌تعجیل‌درفرج‌منجی‌عالم‌صلوات ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

#پروانه 🌺🌿 خاله گفت : عهههه آفریییین آفریییین زن باید همه هنری بلد باشه به خصوص خیاطی حالا کجا میری؟؟؟! _از خونمون ده دقیقه راهه ولی به اینجا دور میشه.! سهراب گفت : نگران نباش دختر خاله من میبرمت. قبل از اینکه حرفی بزنم مادرم گفت : نه سهراب جان پروانه صبح زود میره.! _ خب منم صبح زود میرم سرکار دیگه اول پروانه رو میرسونم بعد خودم میرم مغازه خلاصه شب قرار شد بمونیم.🙄 چیزی که مشخص نشد این بود که خاله چرا به دفعه انقد تغییر کرده بود.!! تا ساعت شش صبح همه دور هم بودیم و تعریف میکردیم و باید بگم واقعا خوش میگذشت،، سهراب از خاطرات سربازیش تعریف میکرد و ما از خنده ریسه میرفتیم😆😂 شاید تو کل زندگیم فقط هفت هشت بار سهراب و دیده بودم،، ولی هیچ وقت انقد طولانی کنارش نبودم و تازه فهمیده بودم چقد پسر خوش خنده و شادیه.!! دیگه هوا کم کم روشن شده بود و خواب به چشمهامون اومده بود.، سهراب و مصطفی و حسن تو اتاق سهراب خوابیدن و ما زنا تو پذیرایی.، با صدای آرومی که شنیدم چشمامو باز کردم، سهراب در حالیکه سعی میکرد آروم حرف بزنه تا بقیه بیدار نشن گفت : پاشو دختر خاله مگه نمیخوای بری کلاس.! خیلی خسته بودم و خوابم میومد خواستم بگم نه نمیام میخوام بخوابم که یه دفعه یاد رحمت افتادم و از جام بلند شدم و گفتم : چرا چند دقیقه دیگه میام.!! _ باشه پس من میرم تو ماشین جلوی در منتظرم.!!! انقد خوابم میومد که نمیتونستم چشمامو باز نگه دارم، به سختی پاشدم و رفتم سمت دستشویی تا آبی به صورتم بزنم لباسامو پوشیدم و از خونه زدم بیرون.! ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

‌📚وضعیت گناهان در قیامت حضرت علی (ع) در فرمایشی مهم گناهان را به سه دسته کلی تقسیم کرده‌اند: 🔴گناهان سه دسته‌ هستند: 1⃣گناهانی که بخشیده می‌شوند 2⃣گناهانی که بخشینده نمی‌شوند 3⃣گناهانی‌ که‌ برای‌ مرتکبین‌ آنها، هم‌ امید عفو داریم‌ و هم‌ نگران‌ عذاب‌ هستیم‌. امّا گناه‌ مغفور، گناهی‌ است‌ که‌ خداوند بر اثر آن‌ بنده‌اش‌ را در دنیا عذاب‌ داده‌ است‌؛ و خداوند بزرگوارتر است‌ از آنکه‌ بندۀ‌ خود را دوبار عذاب‌ کند. و امّا گناه‌ غیر مغفور، ستمی‌ است‌ که‌ بندگان‌ خدا بعضی‌ به‌ بعض‌ دگر می‌نمایند. خداوند‌ چون‌ برای‌ خلائق‌ ظاهر شود سوگندی‌ بزرگ‌ بر خویشتن‌ یاد کرده‌ است‌ و گفته‌ است‌: خداوند برای‌ بندگانش‌ قصاص‌ میکند، و حقّ بعضی‌ را از بعضی‌ دیگر می‌ستاند؛ بطوریکه‌ برای‌ هیچ‌ بنده‌ای‌ در نزد دیگری‌ تظلّم‌ و دادخواهی‌ باقی‌ نماند. و سپس‌ همه‌ را به‌ معرض‌ حساب‌ گسیل‌ می‌نماید و اما گناه دسته سوم گناهی است که خدا آنرا بر مخلوقات پوشانده و به او توفیق توبه داده است و او از یک طرف از گناهش می‌ترسد و از طرف دیگر به رحمت خدایش امیدوار است، و حال ما هم اینچنین است که هم امید به رحمت خدا داریم و هم از عذاب او میترسیم 📚اصول الکافی، ج‏2، ص443 ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°