🌹🌹🌹🌹🌹
تقویم نجومی اسلامی تاریخی👇
✴️پنجشنبه
👈 3 خرداد/جوزا 1403
👈14 ذی القعده 1445
👈23 می 2024
🕌 مناسبتهای دینی و اسلامی:
🔷آزاد سازی خرمشهر از لوث وجود بعثیها.
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی:
📛امروز ساعت 11:54 قمر از برج عقرب خارج می شود ولی تا غروب از امور اساسی و زیر بنایی پرهیز گردد.
🚖مسافرت در صورت ضرورت همراه صدقه باشد.
👶 زایمان مناسب و نوزاد علاقمند به علم و سلیم النفس است.
🔭 احکام و اختیارات نجومی:
🌓 امروز قمر در برج عقرب و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است:
✳️خرید زمین کشاورزی و مزرعه.
✳️آبیاری.
✳️بذر پاشی و کاشت.
✳️حفریات از قبیل چاه و کانال و آبراه.
✳️جراحی چشم.
✳️کشیدن دندان.
✳️ختنه نوزاد.
✳️سوراخ کردن گوش.
✳️از شیر گرفتن کودک.
✳️خارج ساختن خال و زگیل و زوائد بدن.
✳️و درختکاری نیک است.
📛ولی امور اساسی و زیر بنایی مثل ازدواج خوب نیست.
🟣نگارش ادعیه و حرز و برای نماز حرز و بستن آن خوب نیست.
👩❤️👨 انعقاد نطفه و مباشرت:
امشب و فردا مباشرت مکروه و ممکن است فرزند و مادرش دیوانه یا دچار جذام شود.
💇💇♂ اصلاح سر و صورت:
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری، باعث شادی میشود.
💉💉 حجامت:
فصد زالو انداختن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ،سلامتی در پی دارد
😴😴 تعبیر خواب امشب:
خواب و رویایی که شب جمعه دیده شود تعبیرش از آیهی 15 سوره مبارکه "حجر " است،
لقالوا انما سکرت ابصارنا بل نحن قوم... و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که شخصی بی حد و حساب با خواب بیننده گفتگویی باطل کند ولی به جایی نرسد و کار خواب بیننده روبراه شود و شما مطلب خود را بر آن قیاس کنید.
💅 ناخن گرفتن:
🔵 پنجشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز خیلی خوبیست و موجب رفع درد چشم، صحت جسم و شفای درد است.
👕👚 دوخت و دوز:
پنجشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز خوبیست و باعث میشود، شخص، عالم و اهل دانش و علم گردد.
✴️️ وقت استخاره:
در روز پنجشنبه از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعد از ساعت ۱۲ ظهر تا عشاء آخر (وقت خوابیدن)
❇️️ ذکر روز پنجشنبه:
لا اله الا الله الملک الحق المبین
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح:
۳۰۸ مرتبه #یارزاق موجب رزق فراوان میگردد.
💠 ️روز پنجشنبه طبق روایات متعلق است به #امام_حسن_عسکری_علیه_السلام سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌸 زندگیتون مهدوی 🌸
از عارفی پرسيدند:
چرا اينقدر ذکر #صلوات در منابع دينى ما تأکيد شده!
و براى آمرزش گناهان ، وسعت روزى ، صحت و سلامتى ، گشايش در کارها و...
صلوات تجويز کرده اند ، سِرّ و راز اين ذکر چيست؟
فرمود:
اگر به قرآن نگاه کنيد فقط يکجا در قرآن هست که خداوند انسان را هم شأن و هم درجه ى خودش ميکند يعنى از انسان ميخواهد که بيايد کنار او و با هم در يک کارى مشارکت کنند
و آن آيه اینست :
"انّ الله و ملائکته يصلّون علي النبي يا ايها الذين آمنوا صلّوا عليه و سلموا تسليما"
خداوند و ملائکه اش براى پيامبر(ص) صلوات ميفرستند.
شما هم بياييد و همراهى کنيد.
علّت عظمت و بزرگى ذکر صلوات همين است
که انسان را يکباره تا کنار خداوند بالا ميبرد/ه
💚اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد و آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ💚
ثوابش برسه به امواتمون
🙏🌷🙏
🌹التماس دعا🌹
__
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
#پروانه 🖤❄️🤍 تند تند حاضر شدم و از اتاق رفتم بیرون. رو به مادر رحمت گفتم بریم؟ _بریم دخترم مادرت م
#پروانه ❄️🖤🤍
با لبخند گفتم : آخه به خانوم جون نگفتم نمیتونم بدون خبر بیام شما برید من خودم میرم خونمون.!
خب پس بزار برسونمت.
_نه نه خودم میرم اینجا سوار تاکسی میشم سر کوچمون پیاده میشم دیگه.
مسکین لازم نیست بیام؟؟
_بله خودم میرم.
-باشه پس برو مادر.،
خدا حافظی کردم و سوار تاکسی شدم تا برگردم سمت خونه.🚕
ضربان قلبم روی هزار بود.
نمیدونستم الان سهراب هست یا رفته اصلا چه خبره الان خونمون😣🤦♀
کرایه رو حساب کردم و از ماشین پیاده شدم با پاهای لرزون رفتم سمت خونمون با دیدن ماشین سهراب دلم هرری ریخت.
پس هنوز خونمونه.!
پاهام چسبیده بود به زمین نمیدونستم برم تو خونه یا نه، پشت در تو کوچه بودم و کلید دستم بود ولی قدرت اینکه کلید و بچرخونم نداشتم!!
استرس همه وجودم و گرفته بود برای لحظه آخر پشیمون شدم و خواستم برگردم و برم سر کوچه تا وقتی سهراب رفت، برم خونه که یه دفعه در با شدت باز شد و با دیدن سهراب خون تو تنم یخ بست.!🥶
با دیدن من چشمهای سرخش گشاد شد و ضربه محکمی به سینه ام زد که افتادم تو کوچه.!
وحشت کرده بودم قدرت حرف زدن نداشتم.
چند قدم نزدیکم شد و با عصبانیت گفت: بدبخت لیاقتت همون پسره لات بی همه چیز بود.😠😤
از کنارم رد شد و سوار ماشینش شد و گاز داد و به سرعت رفت، من که هنوز شوکه کف کوچه افتاده بودم از روی زمین بلند شدم،!!
کف دستم خون میومد به ضرب افتاده بودم روی زمین و دستم زخم شده بود.
وارد خونه شدم و در و پشت سرم بستم.
با صدای بسته شدن در مادرم و زری و گوهر دوییدن تو حیاط.،
مادرم با دیدن من گفت که تویی پروانه😳
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
10.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#مناجات_با_خدا
بسیــار زیـــبا🌸
🎤محمود کریمی
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
حتما بخوانید
برای تسلیت گفتن به یکی ازخانواده هایی که فرزند جوان خودرا ازدست داده بودند رفتم..
پدر میت خدا رحمتش کند بلندشد وکنارم نشست ودستم را دردست خودش گرفت وگفت:
ای فلانی..این تقاص ظلم وستمی هست که 30سال قبل مرتکب شده بودم..
وهنوز هم دارم عواقبش و بلا ومصیبتهایش را می چشم..
30 سال قبل من در عنفوان جوانی ام بودم مغرور از جوانی و زور بازو..
ماشینی داشتم که به آن فخر میکردم و جلو مردم ویراژ و پز میدادم...
یکی از روزها سگی را دیدم که چند تا ازتوله هایش هم باهاش بود..باخودم گفتم بزار یکی ازتوله هایش را جلو چشمانش باماشین زیر بگیرم تاعکس العمل وآه وناله
مادرش راببینم..
وهمین کار راکردم..
توله سگ بیچاره را لت و پار کردم بطوریکه خون وتکه های گوشتش بر جسم مادرش پاشیده شد..
ومادربخت برگشته داشت پارس میکرد وفریاد وشیون سرمیداد ومن نگاهش میکردم ومی خندیدم...
ازآن روز همه بلاها درتعقیب من بود بدون توقف....
هر روز یک مصیبتی برمن نازل میشد..
وآخرین وسخت ترینش دیروز بود که محبوبترین وعزیزترین پسرانم وجگرگوشه ام که تازه ازدبیرستان فارغ شده وآماده ورود به دانشگاه بود و در او همه جوانی وآرزوهایم رامی دیدم..درجلو چشمانم پرپرشد
ماشینم راکنارجاده متوقف کرده واو را برای گرفتن چند تا فتوکپی ازاونطرف خیابون.. پیاده کردم وازشدت حرص و محبتم به اوکه نگرانی سلامتی اش بودم خودم شخصا پیاده شدم وازخلوت بودن خیابون مطمئن شدم..وبهش گفتم حالا ازخیابون رد شو..
ناگهان ماشینی که مثل برق رد میشد جلو چشمانم او را زیر گرفت وخون او لباسم را رنگین کرد.. ومن نگاهش میکردم وگریه وآه وناله سرمیدادم.. اونجا بود که به خدا قسم همان سگ جگرسوخته درجلوچشمام ظاهرشدواون بلایی که 30 سال قبل سرش آوردم بیادم اومد..
قصه ای سرشارازعبرت..
که خداازظالم انتقام مظلوم رامیگیرد حتی اگر یک حیوان زبان بسته وسگی باشد..دیر یازود..
عبرت بگیریم
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
#حدیث_روز
💎امام صادق (ع) از یکی از یارانش پرسید :
چند بار حج رفتهای ؟ گفت : نوزده حج . امام فرمود : آن را به بیست حج برسان تا ثواب یکبار زیارت امام حسین(ع) برایت نوشته شود...
📚(کامل الزیارت ، ص۱۶۲)
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
🔸حجت الاسلام والمسلمین #ماندگاری
🔺نماز را سبک نشماریم...
🔸#امام_صادق سلام الله عليه فرمودند: #شفاعت ما نمي رسد به کسي که #نماز را سبک بشمارد. سبک شمردن نماز يعني اين که من براي بليط هواپيما بلند مي شوم براي نماز بيدار نمي شوم، براي بازيهاي جام جهاني سال 69 بيدارم که الحمدلله تلفات زلزله کمتر شد، براي نماز صبح بيدار نيستم، حتي يک حرف ديگر مي زنم، يک شغلي براي من پيدا مي شود که بايد از پنج صبح بيدار شوم بروم با سرويس بروم، پنج صبح سرويس سر کوچه است، اگر نباشم بايد ده برابر پول تاکسي بدهم تا من را برساند، من قطعا بيدار مي شوم! اينها يعني استخفاف نماز، يعني خدايا نماز در ذهن من از شکمم ارزشش کمتر است، از بليط، از دوستم، از شغلم ارزشش کمتر است، از بازيهاي جام جهاني هم ارزشش کمتر است، از مهماني، از موبايل بازي و فضاي مجازي و بازي ارزشش کمتر است، وقتي آدم نماز اين قدر برايش ارزشش کم است، این می شود #سبک_شمردن_نماز.
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
✍پیامبر اکرم(ص):
بهترین شما کسانی هستند که بهترین سرپرست و پاسدار، برای زنان و دختران خود باشند.
📘منبع: مستدرک، ج ١٤، ص٢٥٥
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
👌 دوتا ختم فوق العاده مجرب 👌
💠 آیت الله کشمیری:
تعداد 1400 صلوات و یک مرتبه سوره یس هدیه به حضرت امام جواد علیه السلام برای گرفتن حاجتهای بسیار مهم👌
🔻آیت الله کشمیری :
تعداد 1400 صلوات هدیه به حضرت موسی بن جعفر علیه السلام برای گرفتن حاجت بسیار مجرب است.
#کشمیری
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🪐احتیاج شدید مردگان به خیرات
#استادانصاریان
حتما ببینید و نشر بدید👌
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
5.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
يوسف رو ميخواستن بكشن اما نمرد
ميخواستن آثارش رو از بين ببرن
اما ارزشش بالاتر رفت
ميخواستن اون رو بفروشن
و تبديلش كنن به برده
اما عزيز مصر شد
حتی در شکم نهنگ هم امیدی وجود داشت،
هنگامی که یونس(ع)خدا را در دل نهنگ خواند و خداوند اجابتش کرد
آنوقت ما گاه با کمترین مشکلی
امید خود را از دست میدهیم.
دعا امیدی است بیپایان
امیدوارم چشمانت را باز میکنی به تمام آرزوهات برسی
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
#پروانه ❄️🖤🤍 با لبخند گفتم : آخه به خانوم جون نگفتم نمیتونم بدون خبر بیام شما برید من خودم میرم خو
#پروانه 🤍🖤
زری با نگرانی گفت چرا دستت داره خون میاد؟؟
_چیزی نیست خوردم زمین😕
مادرم گفت : چرا خوردی زمین؟؟
گوهر دویید سمتم و دستمو نگاه کرد و رو به زری گفت برو بتادین بیار تو دستش سنگ ریزه و خاک رفته.!
نشستم لبه حوض🪴
مادرم با نگرانی گفت : دختر چرا حواستو جمع نمیکنی چرا خوردی زمین؟؟
بغضمو قورت دادم و گفتم سهراب هولم داد.!
گوهرلب زد : چیییی؟
مادرم زد تو صورتشو گفت : خدا مرگم بده تو سهراب و کجا دیدی؟؟!
_پشت در بودم یه دفعه در و باز کرد.
-خببببب
_هیچی هولم داد و گفت تو لیاقت نداری لیاقتت همون پسره لات و بی همه چیزه
رو به مادرم گفتم : اومد اینجا چی گفت؟؟
خانوم جون نفسشو بیرون داد و گفت چی بگم والا داد و بیداد و هوار و تهدید و...
_تهدید؟؟
آره عصبانی بود دیگه یه حرفی زد.
همون لحظه زری با بتادین اومد و با گوهر کف دستم بتادین ریختم.🧻
سوزشش انقد زیاد بود که تا خودآگاه از گوشه چشمم قطره اشکی سرازیر شد.
زری با ناراحتی گفت: کجا خوردی زمین؟؟
_جلوی خونه
_واااا همینجا
_آره
_حواست کجا بوده؟؟
گوهر همینطوری که در حال باند پیچی دستم بود گفت سهراب هولش داده.!
زری عصبی گفت :وااااا سهراب غلط کرده
رو به مادرم گفتم چیکار کنیم؟؟
چیو چیکار کنیم تو الان دیگه ازدواج کردی شوهر داری اگه یه بار دیگه بخواد مزاحمت ایجاد کنه ازش شکایت میکنم امروزم میرم خونه خواهرم اتمام حجت میکنم
زری رو به خانوم جون گفت : آره حتما برید پسره پر رو تهدید میکنه نمیزارم آب خوش از گلوتون پایین بره چقد پر روعه.!😤
خانوم جون با اشاره به زری بهش فهموند که دیگه ادامه نده!
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°