eitaa logo
۞ تلنگری برای زندگی ۞
25.2هزار دنبال‌کننده
9.9هزار عکس
5.3هزار ویدیو
6 فایل
﷽ اینجا داستان زندگی شما گذاشته میشه تا تلنگری بشه به زندگیمون🥰❤️ @kosar_98_z👌ادمین محترم اگه ازین تلنگرا براتون پیش اومده برامون بفرستید! کانال تبلیغاتی ما 👇 https://eitaa.com/joinchat/594149760C83b845a7b3 🌹داستان هایمان براساس واقعیت می‌باشد
مشاهده در ایتا
دانلود
▫️تنهاترین امام زمین، مقتدای شهر▫️ تنها، چه می‌کنی؟ تو کجایی؟ کجای شهر؟ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌داستانی عجیب درباره خیر و ▫️ حجت‌الاسلام فرحزاد ☀️ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﯾﺎﺩ ﺩﺍﺩ ﺍﮔﺮ ﻗﻀﺎﻭتی ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﮐﺴﯽ ﺑﮑﻨﻢ دنیا ﺗﻤﺎﻡ ﺗﻼﺷﺶ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺗﺎ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺷﺮﺍﯾﻂ ﺍﻭ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﻫﺪ ﺗﺎ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﻨﺪ ﺩﺭ ﺗﺎﺭﯾﮑﯽ ﻫﻤﻪ ﻣﺎ ﺷﺒﯿﻪ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮﯾﻢ . . . پنـاه میبرم به خـدا از عـیبی که امروز در خود می بینم و دیروز دیگران را به خاطر هـمان عیـب ملامت کرده ام محتاط باشیم در سرزنش و قضاوت کردن دیگران وقتی نه از دیروز او خبر داریم نه از فردای خودمان . . . ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◾️حسین زمانه یاری میخواهد😭 🦋لبیڪ یامهدی(عجـل الله)🦋 حتما بشنویم ؛و ان شاءالله انجام بدهیم ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
#پروانه 🖤❄️🤍 به رحمت گفتم : نمیدونم نگفتم به خانوم جون _خب باشه من میگم ننه ام زنگ بزنه اجازه اتو
❄️🖤🤍 رحمت بلند شد و سینی رو از مادرش گرفت و به من تعارف کرد.☕️ مادر رحمت نگاهی بهم انداخت و گفت مادرت خوبه؟؟ _بله سلام رسوندن بهتون.، _سلامت باشن همین یک ساعت پیش با خودم گفتم زودتر عروسی این دو تا جوون بشه برم سر خونه زندگی منم از تنهایی در بیام.! رحمت با خنده گفت : ایشالااااااا😁 از لحن ایشالا گفتن رحمت خنده ام گرفته بود به زور جلوی خودمو گرفتم و رو به مادر رحمت گفتم : شما تنها نیستید هر وقت دوست داشتید بیاید خونه ما خانوم جون هم خوشحال میشه.! _قرار به اومدنم باشه این دفعه نوبت حاج خانومه. -راستی ننه یه زنگ بزن به خونه پروانه اینا از خانوم جون اجازه اشو بگیر شب بمونه.، مادر رحمت نگاهی به من انداخت و گفت مگه قراره بری؟؟! _راستش برای شب موندنی چیزی نگفتم به مادرم. _اشکال نداره خودم الان زنگ میزنم اجازتو میگیرم. از جاش بلند شد و رفت سمت تلفن📞 رحمت چاییشو خورد و گفت من یه سر برم زیر زمین کار دارم توام میای؟ _نه من میمونم پیش مادرت تو برو. -باشه الان میام. رحمت که رفت رفتم پیش مادرش که داشت زنگ میزد خونمون نشستم.! دل تو دلم نبود که خانوم جون گوشی و برداره و بفهمم چه خبره اونجا. مادر رحمت نگاهی بهم انداخت و گفت کسی جواب نمیده. _شاید تو حیاط هستن نمیشنون دوباره بزنید.، _آره شاید تو حیاط هستن. دوباره شماره رو گرفت اینبار هم کسی جواب نداد. _خب ولش کنید حالا یه چندقیقه دیگه دوباره میزنیم. هنوز حرفم تموم نشده بود که رحمت با یه صندوق اومد بالا.📦 _اون چیه دستت؟؟ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼سلام آقا 💫دوباره جمعه و 🌼هر جمعه با 💫نام تو زیباست 🌼بدون تو 💫ندارند جمعه ها 🌼رنگ و صفایی 💫بیا تا جمعه مان 🌼پر گردد از عطر خداوند 🌼یااباصالح المهدی عجل علی ظهورک 🌼 .
💚 ظهورت راه حل مشکلات است حضور تو فقط راه نجات است فقط باید رسد آن نعمت تو بدون تو هجوم معضلات است رسد درمان ما بی تو نه دیگر شفای دست تو آب حیات است جهان روشن شود از پرتو تو که فیض نور تو درهرجهات است نیایی تو نیاید عدل و احسان وجودت مایه بس معجزات است به پایان آوری جنگ و شرر را نصیب از دولتت صلح و ثبات است بخشکانی بن ظلم و ستم را نمایان گشتنت بس التفات است فقط منجی حق تنها تویی تو که دیدارت سراسرموهبات است تویی تنها که منجی جهانی به دنبالت تمام کائنات است تویی آن باقی دست خدایی بلی "خیرلکم" از محکمات است نمایان کن فروغ روی خود را که بی نورت وفور شایعات است لبی بگشا و با عالم سخن گو جهانی تشنه فرمایشات است بیاور وعده حق الهی قلوب آماده دراین مختصات است زمین ارزانی مستضعفان کن که ارث صالحین و صالحات ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☝️زیاد با خدا حرف بزن 💙 ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
#پروانه ❄️🖤🤍 رحمت بلند شد و سینی رو از مادرش گرفت و به من تعارف کرد.☕️ مادر رحمت نگاهی بهم انداخت
🖤❄️🤍 رحمت گفت : این صندوقچه بچگیای منه😍 اومد کنارم نشست و صندوق و باز کرد داخلش پر از اسباب بازیهای قدیمی بود. مادر رحمت گفت : همه اینا رو نگه داشتم واسه بچه رحمت. _اینا همه مال بچگیات بوده؟؟ -آره با همشون کلی خاطره دارم. چشمم خورد به یه قایق کوچیک فلزی با هیجان گفتم واااای اینو ببین.! 🥰 _اینو وقتی خیلی کوچیک بودم ننه ام برام گرفته بود خودمم از همه بیشتر دوستش دارم. قایق رو از تو صندوقچه برداشت و گرفت سمتم و گفت بیا ماله تو.! با تعجب نگاهش کردم و گفتم : ماله من؟ -آره مگه خوشت نیومده ازش؟؟ _چرا خیلی ولی... -بگیرش دیگه. ازش گرفتم و با ذوق تشکر کردم. _نگهش میدارم برای بچمون. مادر رحمت گفت : الهی من قربون بچتون بشم کی میشه من نوه امو بغل بگیرم. رحمت جواب داد :به زودی قول میدم یک سال نشده یه نوه تپلی برات بیاریم که خونه رو بزاره رو سرش، روزی صد بار بگی عجب اشتباهی کردم گفتم نوه میخوام.! مادرش با خوشحالی گفت خدا از زبونت بشنوه مادر شما برای من نوه بیارید من میزارمش رو سرم.😍😅 یک ساعتی گذشته بود و مادر رحمت تو آشپزخونه مشغول درست کردن غذا بود به رحمت گفتم من از خونتون یه زنگ بزنم خونمون کسی برنداشت اون موقع یه کم نگران شدم.! رحمت گفت : آره عزیزم برو بزن. رحمت جلوی تلویزیون نشسته بود و صدای تلویزیون هم زیاد بود خوشبختانه صدای حرف زدن منو نمیشنید. گوشی و برداشتم و شماره خونمونو برداشتم بعد از چند تا بوق صدای زری تو گوشی پیچید. الو؟ _الو زری؟؟ -پروانه تویی؟ _آره خودمم خوبید؟؟ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
. 💠 روزی شخصی خدمت حضرت علی(ع) میرود و میگوید یا امیر بنده به علت مشغله زیاد نمیتوانم همه دعاها را بخوانم،چه کنم؟ ♥️•☜حضرت علی(ع) فرمودند:↯ 💠▫️خلاصه تمام ادعیه را به تو میگویم ، هر صبح که بخوانی گویی تمام دعاها را خواندی ❶ (الحمدلله علی کل نعمه) 📝⇦خدایا شکرت برای هر نعمتی که به من دادی ❷ (و اسئل لله من کل خیر) 📝⇦واز خداوند میخواهم هر خیر و خوبی را ❸ (و استغفر الله من کل ذنب) 📝⇦خدایا مرا ببخش برای تمام گناهانم ❹ (واعوذ بالله من کل شر) 📝⇦خدایا به تو پناه می برم از همه بدی ها 📚بحار الانوار ، ج۹۱ ‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎ ‌‌‍‌ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
6.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
او خواهد آمد و دل‌های به غبار نشسته‌ی ما را خواهد تکاند🌱 🤍 ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°