eitaa logo
۞ تلنگری برای زندگی ۞
23هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
5هزار ویدیو
4 فایل
﷽ اینجا داستان زندگی شما گذاشته میشه تا تلنگری بشه به زندگیمون🥰❤️ @kosar_98_z👌ادمین محترم اگه ازین تلنگرا براتون پیش اومده برامون بفرستید! کانال تبلیغاتی ما 👇 https://eitaa.com/tablighatkosar 🌹تمامی داستانا براساس واقعیت می‌باشد🪴
مشاهده در ایتا
دانلود
۞ تلنگری برای زندگی ۞
❄️🤍 چون دکتر تازه ظهر نیاد دکترم که بیاد دیگه نمیشه کاریش کرد نه تنها خانوم جون همه میفهمن.!!😣🤦‍♀
❄️🤍 خیلی ترسیده بودم نمیدونستم تا کی نباید به کسی چیزی بگم. تو همین فکرها بودم که زری اومد کنارم نشست و آروم گفت پروانه مطمئنی نمیخوای به کسی چیزی بگی؟؟ _آره تا وقتی رحمت بیرون نیاد نمیخوام هیچ کس بدونه. چشمم افتاد به گوهر که یه کم اون طرف تر نشسته بود و حسابی تو خودش بود. همه ناراحت بودیم ولی من ته دلم امید داشتم میدونستم که رحمت خیلی زود میاد بیرون.😣🥺 شایدم من خیلی خوش خیال بودم. دو سه ساعتی گذشته بود از رفتن خان داداشم که تلفن خونه زنگ خورد. پریدم رو گوشیو جواب دادم. _الو؟؟📞 صدای خان داداشم تو گوشی پیچید. سلام خوبی پروانه؟ _سلام چی شد داداش؟؟ گوشیو بده به خانوم جون! از لحن صداش دلم هرری ریخت با ترس گفتم چیزی شده؟ -نه چیزی نشده گوشیو بده خانوم جون. _داداش اگه چیزی شده... نزاشت حرفم تموم شه و عصبی گفت پروانه گوشیو بده خانوم جون.! گوشیو گرفتم سمت خانوم جون. همه سکوت کرده بودیم و خیره بودیم به مادرم. مادرم گوشیو گرفت و گفت جانم ایرج هر لحظه چهره مادرم گرفته تر میشد با وجودی که سعی میکرد خیلی عادی به نظر برسه ولی از رنگ رخسارش میشد پی به درونش برد.😰 گوشیو که قطع کرد مادر رحمت گفت چی شد حاج خانم. مادر لبخند مصنوعی زد و گفت هیچی گفت دارن. پیگیری میکنن ایشالا درست میشه. مطمئن بودم مادرم داره چیزیو ازمون مخفی میکنه.!؟ عرق سرد کرده بودم ضربان قلبم روی هزار بود با صدایی که به وضوح میلرزید گفتم خانوم جون راستشو بگید خان داداش چی گفت؟😨🥶 مادرم بدون اینکه تو چشمهام نگاه کنه گفت وا مادر همین الان گفتم چی گفت حواست نیست. ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نیایش صبحگاهی🌺🍃 🌺پروردگارا...!!! 🍃امروزمان را به تو میسپاریم. 🌺به ما کمک کن تا 🍃دوباره شروع کنیم. 🌺پروردگارا..!!! 🍃به زندگیمان برکت ببخش.. 🌺و ذهنمان را روشن کن. 🍃هفته ای را که پیش رو داریم 🌺به تو میسپاریم 🍃خودت بهترینها را 🌺برایمان مقدر بفرما.... ‌‌‍‌ ─┅─═इई 🌼🌺🌸ईइ═─┅─
🌹🌹🌹🌹🌹 تقویم نجومی اسلامی تاریخی👇 ✴️ سه‌شنبه 👈15 خرداد / جوزا 1403 👈26 ذی القعده 1445 👈4 ژوین 2024 🕌 مناسبت‌های دینی و اسلامی: 🔷سالروز قیام پانزده خرداد " 1342 ش" 🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی: ✅نقل و انتقال و جابجایی. ✅خرید و فروش. ✅آغاز بنایی و خشت بنا نهادن. ✅امور زراعی و کشاورزی. ✅درختکاری. ✅و قضاء حوائج نیک است. 📛ولی انجام امور ازدواجی ممکن است به جدایی بکشد. 🚖مسافرت همراه صدقه خوب است. 👶مناسب زایمان و نوزاد عمری طولانی دارد. 🤕 بیمار امروز زود خوب شود. 🔭  احکام نجوم: 🌓 امروز قمر در برج ثور است و برای امور زیر خوب است: ✳️رفتن به تفریحات سالم و شادی. ✳️خرید طلا و جواهرات. ✳️نامه‌نگاری به دوست و مکاتبات. ✳️دیدار با دوستان. ✳️باغداری. ✳️و ارسال کالا به مشتری نیک است. 👨‍👩‍👧‍👦مباشرت امشب شب‌چهارشنبه برای صحت جسم خوب است. 💇💇‍♂ اصلاح سر و صورت: طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری، باعث رهایی از بلا می‌شود. 💉💉حجامت خون دادن فصد: 🔴 یا در این روز از ماه قمری، باعث خلاصی از مرض می‌شود. ✂️ ناخن گرفتن: سه‌شنبه برای ، روز مناسبی نیست و در روایتی گوید باید بر هلاکت خود بترسد. 👕👚 دوخت و دوز: سه‌شنبه برای بریدن و دوختن  روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید (به روایتی آن لباس یا در آتش می‌سوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد) (خرید لباس اشکال ندارد) (کسانی که شغلشان خیاطی است می‌توانند در روزهای خوب بُرش بزنند و در روزهای دیگر آن را تکمیل کنند) ✅ وقت در روز سه‌شنبه: از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعد از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر (وقت خوابیدن) 😴😴 تعبیر خواب: تعبیر خوابی که امشب شبِ چهارشنبه دیده شود طبق آیه‌ی 27 سوره مبارکه "نحل"  است (قال سننظر اصدقت ام کنت من الکاذبین) و از معنای آن استفاده می‌شود که برای خواب بیننده حالتی غیر از آن حالتی که داشت روی دهد و از جانب شخص خوب و بزرگی به عظمت و بزرگی برسد، ان‌شاءالله. ❇️️ ذکر روز سه شنبه: یا ارحم الراحمین ۱۰۰ مرتبه. ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح: ۹۰۳ مرتبه که موجب رسیدن به آرزوها می‌گردد. 💠 ️روز سه‌شنبه طبق روایات متعلق است به و و سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌸 زندگیتون مهدی 🌸
۞ تلنگری برای زندگی ۞
❄️🤍 خیلی ترسیده بودم نمیدونستم تا کی نباید به کسی چیزی بگم. تو همین فکرها بودم که زری اومد کنارم نش
❄️🤍 میدونستم هر چقدر اصرار کنم بی فایدست و به خاطر رعایت حال مادر رحمت هم که بود دیگه چیزی نگفتم!!😣😮‍💨 مادر رحمت از جاش بلند شد و گفت پاشید بریم بالا خونه ما.! _چه فرقی داره مامان جان. _نه مادر اونجا من راحت ترم.، از جاش بلند شد و رو به بقیه گفت بیاید بریم بالا.، از خدا خواسته گفتم شما برید ما چند دقیقه دیگه میایم، بهترین فرصت بود تا هر جوری شده از مادرم بپرسم که خان داداشم چی بهش گفت، به محض اینکه از خونه بیرون رفت به مادرم گفتم خانوم جون بگو داداش چی گفت من که میدونم حرف خوبی نزد !! رنگ به صورت ندارید از اون موقع که تلفن و قطع کردید.📞 مادرم نگاهی بهم انداخت و با بغض گفت جلوی مادرش نگفتم بنده خدا سکته نکنه.. با شنیدن این حرف ترس همه وجودم و گرفت مگه چی گفت خان داداش؟؟ _ هیچ کاری نمیشه کرد براش کرد وزن مواد مخدر خیلی بالا بوده ایرج میخواست از طریق آشناهایی که داره جریمه بده و بخره ولی نمیشه باید بره زندان.!! با شنیدن این حرف احساس کردم زیر پاهام خالی شد یه دفعه زری زیر بغلم و گرفت و با عصبانیت به مادرم گفت اینطوری همچین خبری و میدن؟ گوهر گفت : یعنی چی خانوم جون یعنی چی باید بره زندان؟؟ مادرم اشکهاشو پاک کرد و گفت اونشو نمیدونم.🥺😢 همه چی مثل کابوس بود نمیتونستم باور کنم که چه اتفاقی افتاده برامون.، نزدیکهای غروب بود که خانم جون و بقیه حاضر شدن و رو به من خانم جون گفت پروانه جان پاشو وسیله هاتو جمع کن چند روزی بیا خونه ما.!! _بیام خونه شما؟؟برای چی؟؟خونه من اینجاست‌. ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
🌷 امام صادق (علیه‌السلام) : ✍ در سالی سرد و پر از زلزله که شرق و غرب زمین در اختلاف باشند منتظر فرج باشید! 📚( یوم‌الخلاص‌ ، ص‌543) 📚( بیان‌ الائمه‌(علیهم السلام) ، ج‌2 ، ص‌431) ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
❤️اگر خدا را دوست داری❤️ اگر خدا را دوست داری، خدا گفته است: 💠لا یسخر قوم من قوم 👈🏻همدیگر را «مسخره نکنید.» اگر خدا را دوست داری، خدا گفته است: 💠ولا تلمزوا انفسکم 👈🏻از همدیگر «عیب جویی نکنید» اگر خدا را دوست داری ،خدا گفته است: 💠ولا تنابزوا بالالقاب 👈🏻 «لقب زشت» به هم ندهید. اگر خدا را دوست داری، خدا گفته است: 💠و انفقوا فی سبیل الله 👈🏻در راه خدا «انفاق کنید.» اگر خدا را دوست داری ،خدا گفته است: 💠و بالوالدین احسانا 👈🏻و «به پدرو مادر نیکی کنید.» اگر خدا را دوست داری، خدا گفته است: 💠اجتنبوا کثیرا من الظن 👈🏻از بسیاری «از گمان ها دوری کن» ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸️عواقب قضا شدن نماز صبح ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹ياعلىُّ ياعلىُّ ياعلىّ 🎤 جابر مى گوید: از ابن مسعود شنیدم که می گفت : پیامبر صلی الله علیه و اله ‌‌فرمودند : کسی که به من ایمان بیاورد و علی علیه السلام را دوست داشته یاشد و لایت او را بپذیرد ، آتش دوزخ بر او حرام شده است . لعنت کند کسی که با علی علیه السلام از درِ ِستیزه و دشمنی در آید. 🟢 علی علیه السلام نسب به من همچون پوست نازک میان جشم و ابروست . 📗 : هزار حدیث در فضایل امام علی علیه السلام ص : ۲۰۰ ‌‌‍ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
قوانین نانوشته 🔹 یکی از دوستان کانادایی‌ام، یه قانون جالب واسه خودش داشت! 🔸قانونش این بود: «با وجود داشتن همسر، دو بچه و زندگی مستقل و کار پرمسئولیت، ماهی یک شب باید خونه پدرومادرش باشه!» 🔹می‌گفت که کارهای بچه‌ها رو انجام می‌دم‌ و می‌رم خودم تنهایی، مثل دوران بچگی و نوجوانی. چندین‌ساله این قانون رو دارم، هم خودم و هم همسرم! 🔸خیلی وقت‌ها هم کار خاصی نمی‌کنیم! پدرم تلویزیون نگاه می‌کنه و من کتاب می‌خونم. مادرم تعریف می‌کنه و من گوش می‌دم. من حرف می‌زنم و مـادرم یا پدرم چرت می‌زنن و شب می‌خوابیم. صبح صبحانه‌ای می‌خوریم، بعد برمی‌گردم به زندگی! 🔹دیروز روی فیس‌بوکش دیدم یه عکس گذاشته بود و یه نوشته که متوجه شدم مادرش چند ماه پیش فوت شده. 🔸براش پیام دادم که بابت درگذشت مادرت متاسفم و همیشه ماهی یک شبی رو که گفته بودی به یاد دارم. 🔹جواب داده: «مادرم توی خاطرات محدودش از اون شب‌ها به‌عنوان بهترین ساعت‌های سال‌ها و ماه‌های گذشته‌اش یاد کرده. 🔸اگه راستش رو بخوای بیشتر از مادرم، برای خودم خوشحالم که از این فرصت و شانس نهایت استفاده رو بردم.» 🔹برای خودتون، دلتون، حالتون و خانواده‌تون قانون‌های قشنگ بذارید تا بعدا حسرت قانون‌های گذاشته‌نشده رو نداشته باشید. ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
❄️🤍 میدونستم هر چقدر اصرار کنم بی فایدست و به خاطر رعایت حال مادر رحمت هم که بود دیگه چیزی نگفتم!!😣
❄️🤍 خانم جون نفسشو بیرون داد و گفت معلومه که خونه تو اینجاست ولی الان که میبینی شرایط چطوریه.! _شرایط هر طوری هم باشه اینجا خونه منه جدا از این من مادر رحمت و تنها نمیزارم اونم با این موقعیت.😒 هر چی خانم جون اصرار کرد قبول نکردم و در نهایت قرار شد زری بمونه پیشم. همه رفتن و من موندم و زری و مادر رحمت که بنده خدا خون گریه میکرد. داشتم دیوونه میشدم😣 فکر اینکه رحمت زندانه دیوونم میکرد! یعنی قرار بود چند وقت زندان بمونه باید هر طوری شده میدیدمش آره من زنشم خیلی راحت میتونم برم ببینمش ، اصلا این حق منه کسی نمیتونه این حق و از من بگیره.!! یه دفعه یاد بچه ای که تو شکمم بود افتادم یعنی این بچه چند وقتشه یعنی اون روز تو مشهد این اتفاق افتاده یعنی همش چند روزه مگه با چند روز مشخص میشه؟؟ _زری؟؟ جانم _میگم بیا فردا بریم دکتر -دکتر برای چی؟؟ _برم جواب آزمایشمو نشون بدم یه سونوگرافی چیزی برم ببینم این بچه ای که تو شکممه چند وقتشه؟! _پروانه مگه شما تازه عروسی نکردید؟؟ _چرا چطور ممکنه در عرض یک هفته حامله شده باشی؟؟! _نمیدونم واسه همین میگم بریم دکتر حس بدی داشتم دلشوره نگرانی استرس داشت منو از پا در میاورد.! 🌤صبح اولین کار که کردیم به بهونه اینکه میخوایم بریم خونه مادرم از خونه بیرون اومدیم و رفتیم پیش یکی از دکتر زنانی که زیاد اسمشو شنیده بودم وقتی جواب آزمایشم و دید برام سونوگرافی نوشت 🔖 همون روز سونوگرافی انجام دادم میخواستم زودتر بفهمم بچم چند وقتشه.!! ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°