12.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#وداع
🥀ای ماه #محرم
باید تو را به خدا سپرد ✨🏴
ما میمانیم و غم بیکرانه #حسینات که تا ابد در دلمان خواهد ماند.
باشد که این آخرین ماه محرم عمرمان نباشد.
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
❄️🍃🍃 خندیدم وگفتم: من یه دونه خواستگار هم ندارم، مامانم میگه امید داشتم بری دانشگاه یکی را برای خود
❄️🍃🍃
آریا به نظر مرد روشنفکری می اومد ،کمتر مردی دیده بودم و می شناختم که چنین عقایدی داشته باشه و از حقوق زنان حمایت کنه ،!
نزدیک خونه که رسیدیم
می خواستم پیاده بشم تا خداحافظی کنم
آریا گفت می تونم شماره آت رو داشته باشم ☺️
با کنجکاوی نگاهش کردم که گفت ؛یه موقع لازم شد شاید برای کار بهت احتیاج داشتم ،!!
سری تکون دادم و شماره ام رو گفتم و آریا تو گوشیش زد و گفت :به چه اسمی سیو کنم
شونه ای بالا انداختم و اون دستی روی صورتش کشید و گفت ملکه آلفا خوبه😉
خنده ای کردم و گفتم چه اسم قشنگی!
-این نام برازندته
آریا دست برد کیفش رو باز کرد وکارتش رو بیرون کشیدو به سمت من گرفت و گفت بیا عزیزم این کارت من آدرس محل کارو تلفنم هم روش اگه کاری بود زنگ بزن
کاری هم نداشتی هراز گاهی زنگ بزن تا صدات رو بشنوم باهم دردودل کنیم صحبت کنیم ،من میدونم ما دوست های خوب و صمیمی برای هم می شیم🥰😁
خداحافظی کردم و به سمت خونه رفتم وقتی رسیدم دیدم مامان تلفنی با پریسا حرف میزد 📞
تا چشمش که به من افتاد گفت؛ پریا هم همین الان اومد ورو به من گفت پریسا میگه ساعتت رو جا گذاشتی نگاهی به مچ دستم کردم که دیدم ساعتم نیست
وگفتم بگو آخر هفته با خودشون بیارن مامان سری تکون داد،!!
به سمت اتاق خواب رفتم
مانتوم رو درآوردم و یه دست لباس راحتی پوشیدم نمی دونستم موضوع آریا رو به پریسا بگم یا نیاز نیس حرفی راجع بهش بزنم 🤔🙄
نمی خواستم حرفی بزنم و دوباره میونه ام با پریسا خراب بشه
تازه همه چی درست شده بود!
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☀️هر روز صبح بعدِ
بسم الله الرحمن الرحیم🌹
🌹میفرستم من
سلامی بر شاهنشاهم حسـ❤️ـین
❤️السلام علی الحسین
🤍وعلی علیابن الحسین
❤️وعلی اولاد الحسین
🤍وعلی اصحاب الحسین
┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈
7.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نذر لیموناد در تعداد بالا💓🍾
یا حسین 💚🏴
لطفی بنما که خاک پایت گردم
دامن بتکان که تا گدایت گردم
دلتنگ زیارت توام اربابم
من را به حرم ببر فدایت گردم 💔
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
❄️🍃🍃 آریا به نظر مرد روشنفکری می اومد ،کمتر مردی دیده بودم و می شناختم که چنین عقایدی داشته باشه و
❄️🍃🍃
دوروزی گذشت و آخر هفته از راه رسید مامان از صبح توی آشپزخونه بود
من دوساعتی کلاس داشتم 📚
مامان گفت کنسل کن و نرو اما نمی شد
به مامان گفتم می رم زود بر میگردم،
بعد از کلاس سریع برگشتم خونه و
تو کارها کمک کردم ساعت از ظهر گذشته بود که پریسا و مهران از راه رسیدن !!
با روی باز به استقبالشون رفتیم و
بعد از سلام و احوال پرسی همگی نشستیم بابا از این که میونه من و پریسا خوب شده بود خوشحال بود و زیر لب قربون صدقه ام می رفت واشک شوق تو چشماش حلقه بسته بود ،.....
با کمک مامان میز رو چیدیم و نشستیم مامان خورشت فسنجان پخته بود،
پریسا این ها تا عصر موندن و خداحافظی کردن ورفتن
بعداز رفتن خواهرم یکم به مامان کمک کردم و رفتم توی اتاق خودم تا استراحت کنم
ساعتی گذشت و تصمیم گرفتم به آریا زنگ بزنم دوروزی گذشته بود و من هر لحظه به یادش بودم
هدفش رو نمی فهمیدم واضح مشخص نکرده بود قرار بود دوست بمونیم یا رابطه ای این میون باشه
اصلا این امکان داشت ،با کسی که قبلا با خواهرم دوست بودن رابطه ای داشته باشم
می دونستم اگه پریسا بفهمه جنجال به پا می کنه!!
خودخواه بود و نمی خواست من
خوشحال باشم برای همین شماره آریا رو گرفتم گوشی چندتا بوق خورد📱
صداش تو گوشی پیچید سلام آریا جان خوبی من پریا هستم !☺️
آریا گفت؛ به به پریا جان خوبی عزیزم اتفاقا منتظرتماست بودم دیشب بهت فکر می کردم، یه روز که وقت داشتی هماهنگ کن بریم بیرون به یاد گذشته ها
وقت بگذرونیم !!
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
✍امام باقر علیه السلام :
💕بنده اى به زیارت امام حسین (ع) نرفته و قدمى برنداشته مگر آنکه حق تعالى براى او یک حسنه نوشته و یک گناه از او پاک می کند.
📚کامل الزیارات
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
🍀پيامبر اکرم (ص):
هرکس فریاد کمکخواهی کسی را بشنود
و به کمکش نشتابد، مسلمان نیست...💔
📚کافی /ج۲ /ص۱۶۴
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
گناه اعظم در کلام امام سجاد (علیه السلام)
◼️امام زین العابدین علیه السلام:
◾️اِیـّاکَ وَالاِْبْتـِهاجَ بالِذَّنْبِ، فاِنَّ الاِْبْتِهاجَ بِهِ اَعْظَمُ مِنْ رکُوُبِهِ
▪️مبادا به گناهی که انجام داده ای خوشحال باشی، زیـرا اظـهار شـادی بخـاطـر گـناه از انجام آن «گناه» بزرگتر است.
📚کشف الغمه، ج ۲، ص ۱۰۸
#کوچک_شمردن_گناه
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 داستان تکان دهنده
جوانی که عاق والدین شده بود ...💢
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
13.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کشف دستخط امام رضا علیهالسلام در شهر ساوه
⭕️ یک پژوهشگر خطوط و اسناد و کتیبههای تاریخی به طور اتفاقی هنگامی که از مسجد جامع ساوه دیدن میکرد با یادگار نوشتهای مواجه شد که پس از تحقیقات علمی روی آن دریافت که این یادگار نوشته میتواند به احتمال قوی دستخط علیابن موسیالرضا علیهالسلام، امام هشتم شیعیان است.
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
❄️🍃🍃 دوروزی گذشت و آخر هفته از راه رسید مامان از صبح توی آشپزخونه بود من دوساعتی کلاس داشتم 📚 مام
❄️🍃🍃
دوست داشتم تکلیف خودم رو مشخص می کردم و ازش می پرسیدم من کجای زندگیش هستم یه دوست معمولی یا فراتر از آن اما خجالت می کشیدم😓
نمی خواستم درموردم فکر بد بکنه تصور کنه من چه آدم هولی هستم
از طرفی رابطه ام با پریسا بهم فشار میاورد من خواهرم رو دوست داشتم بهش نیاز داشتم!
دوست نداشتم سر این موضوع دوباره باهم مشکل پیدا کنیم، من هرشب با آریا حرف می زدم از خودم می گفتم
سر بسته از مشکلات زندگیم و آریا خیلی خوب درکم می کرد با حرف هاش بهم آرامش می داد😇
حس می کردم بهش وابسته شدم
یه جورایی بهش علاقه پیدا کرده بودم اما می ترسیدم این موضوع را مطرح کنم و آریا رو از دست بدم!
مدتی گذشت و یه روز که با آریا رفته بودیم مهمونی که موقع برگشت آریا ازم خواستگاری کرد 💐😍
باورم نمی شد آریا به من ابراز علاقه
کرده بود ،هاج و واج نگاهش کردم
آریا از عشقش بمن می گفت از احساسات خالصانه اش از این که از وقتی من رو دیده از من خوشش اومده!!🥰
منم به روبه رو نگاه می کردم و حرف های که می شنیدم رو توی ذهنم حلاجی میکردم
من عاشق آریا بودم اما این دلیل نمی شد چشم هام رو روی همه چی ببندم روی همه مسائل به هرحال یه روز او با خواهرم رابطه داشت باید همه چی مشخص میشد
حسی که الان آریا نسبت به خواهرم داشت و این که عاشقش بود یا پریسا از خودش درآورده بود !🙄🤔
آب دهانم رو قورت دادم و سعی کردم احساس و عواطفم رو کنترل کنم و رو به آریا گفتم می خوام باهات رک حرف بزنم!
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°