eitaa logo
۞ تلنگری برای زندگی ۞
24.3هزار دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
5.2هزار ویدیو
4 فایل
﷽ اینجا داستان زندگی شما گذاشته میشه تا تلنگری بشه به زندگیمون🥰❤️ @kosar_98_z👌ادمین محترم اگه ازین تلنگرا براتون پیش اومده برامون بفرستید! کانال تبلیغاتی ما 👇 https://eitaa.com/tablighatkosar 🌹تمامی داستانا براساس واقعیت می‌باشد🪴
مشاهده در ایتا
دانلود
مداحی_آنلاین_نگاه_امام_رضا_علیه_السلام_استاد_مومنی.mp3
2.74M
امام رضا قلبم مریضه! 🔊 حجت‌الاسلام👇 🎙 (ع)🏴 ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
✅چرا افسوس خوردن؟ ✍️پیری برای جمعی سخن می‌راند، لطيفه‌ای برای احضار تعریف کرد و همه دیوانه‌وار خندیدند. بعد از لحظه‌ای او دوباره همان لطیفه را گفت و تعداد کمتری از حضار خندیدند. او مجدد لطیفه را تکرار کرد تا اینکه دیگر کسی در جمعیت به آن لطیفه نخندید. پیر لبخندی زد و گفت: وقتی که نمی‌توانید بارها و بارها به لطیفه‌های یکسان بخندید، پس چرا بارها و بارها به گریه و افسوس خوردن در مورد مسئله‌ای مشابه ادامه می‌دهید؟ امام علی علیه السلام: غصه‌های گذشته را بر قلب خود باز نکن، زیرا تو را از آینده و آماده شدن برای زندگی نو مشغول می‌سازد. 📚غرر الحکم، ص321 ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
Quran-page-148.mp3
2.21M
📢 هر روز بخوانیم 🔹 صفحه صد و چهل و هشت قرآن کریم، سوره مبارکه الأنعام با صدای آقای شهریار پرهیزگار بشنوید. ✏️ توصیه مهم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: هر روز حتماً یک صفحه قرآن بخوانید📖 ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
🔴 ظاهر و باطن یک لذت 🔹جوانی مؤمن و پاک دچار شبهه شده است. او اعتقاد دارد که دختروپسر باید باهم در یک مدرسه درس بخوانند و زندگی مختلط داشته باشند تا رشد کنند. او معتقد است به‌جای کنترل محیط، باید قلب‌های مردم با علم‌بخشی سرشار گردد. 🔹به او گفتم: تصور کن گرسنه‌ای و به مغازه کبابی رفته‌ای. قطعاً بوییدن بوی کباب مشام تو را لذت خواهد داد، ولی آیا هدف کباب‌پز از پخت کباب فقط بوییدن و لذت‌بردن آن است؟ بی‌تردید آن را برای خوردن در سیخ کرده است. 🔸آیا بوییدن کباب، گرسنگی تو را رفع می‌کند یا به گرسنگی و اذیت نفس می‌پردازد؟ 🔹اگر بگویی «من از نفسِ خوردن بی‌نیازم و گرسنه نمی‌شوم»، دروغ گفته‌ای. اگر بگویی «بوی کباب جز مشام من، شکمم را هم سیر می‌کند»، باز دروغ گفته‌ای. اگر بگویی «میل به جنس مخالف نداری و زمانی که جنس مخالف را می‌بینی میل نزدیک‌شدن نمی‌کنی»، باز دروغ گفته‌ای. 💢 پس انسان عاقل گرسنه باید خیلی احمق باشد که به مغازه کبابی رود و دود کباب در مشام کند که این بوی خوب در ظاهر لذت، ولی در باطن عذاب و سختی است. ‌‌‌‌ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
💢آخرین چهارشنبه ماه صفر این دعا را حتما بخوانید «بسم الله الرحمن الرحیم اللهم یا ذا العَرشِ العظیم و العطاءِ الکریم عَلیکَ اِعتمادِی یا اللهُ یا اللهُ یا اللهُ الصمدُ الرحمنُ الرحیمُ، یا فردُ یا وترُ یا حیُّ یا قَیُّوم ، اِمْنَعْ عَنِّی کُلَّ بلاءٍ و بلیّةٍ و فرقةٍ و هامةٍ ، وامنع عَنِّی شَرَّ کُلِّ ظالمٍ و جبارٍ یا قدوسُ یا رحمنُ یا رحیمُ.» 💢بر اساس روایات هرکس در این روز این دعا را بخواند، در آن سال نمی میرد و آفات و بلایا از او دور خواهد شد، به طوریکه عزرائیل به خداوند می گوید:یا رب! عمر فلانی تمام شده و شما امر به قبض روح او نکردید خداوند می فرماید:راست می گویی ولیکن عمر او را به سبب قرائت این دعا طولانی کردم و تا اخر صفر آینده او را از جمیع آفات و بلایا حفظ کردم. ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
💙🫐 بـه خـونه پریسا کـه نزدیک شدیم آریـا ترمـز کـرد مـن می خواسـتم پیـاده بشم تـا به پریسا کمک کنـم
💙🫐 آریا غرید بهت نشون می دم صـبرکن جـلو من می ایستی اصلـا می دونی چیه تقصیر خودم از اولش مقصر خودم بودم !! مـــن بودم که آدم حسابت کـردم از دست خونوادت نجاتت دادم یـادته که هیچ کـس از اعضای خونواده آت آدم حسابت نمی کرد الـان می فهمم حـق با اونا بوده بـه تـو نباید رو داد باید زد تو سرت کاری که اونا میکردن وگرنـه دور بـرمــی داری پررو می شی..😠 امـا من بهت نشون می دم بذار برسیم خـونه می دونم باهات چـکار کــنم آدمت می کنم تـو هـر چــی داری ازمن داری احتـرامی که هـمه بهت می ذارن !! بــه خاطرمن ،من بودم که بهت ارج دادم بالـا بردمت حالـا برای من هـم آدم شدی به مـادر و خـواهـر من بدوبیراه‌می گـی خوبه منم به مادر و خواهر تو فحـش و ناسزا بدم اون لحظه دلـم می خواست آریا به پریسا توهین کـنه امـا آریا گفت من مثل تونیستم اصالت دارم اما تـورو هم ادب می کـنم!! تموم مسیر آریا من را با حرفاش تحقیر میکرد ومن هم جواب می دادم نمی خواستم ازش کم بیارم اما گاهی در برابر حرفاش کم می آوردم و سکوت میکردم !! ظاهرم رو خونسرد نشون می دادم اما در وجودم طوفـانی سهمگین برپا بود😣 آتشفشانی که قلب و روحم رو می سوزند از اینکه به آریا اعتماد کرده بودم و راز دلم رو گفته بودم وحالـا از حرفای خودم علیه خودم سواستفاده می کرد و رفتارهای مامان این ها رو مثل پتک تو سرم میکوبید عصبانی بودم از همه عصبانی بودم از خودم از آریا مامان و بابا ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
10.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با نام رضا به سینه ها گل بزنید🥺😭 با اشک به بارگاه او پل بزنید ... فرمود كه هر زمان گرفتار شدید بر دامن ما دست توسل بزنید ... 🏴 سالروز شهادت ولی نعمت و فخر ایران زمین حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا علیه السلام را تسلیت می گوییم. ▪یاد دیدار شما▪ ▪باصدای حاج علی ملائکه▪ **✾࿐༅🍃❤️‍🩹🍃༅࿐✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گل را به عزیزان میدهند🌷🍃 و محبت را به مهربانان💞 کدام لایق تو باشد 🌷 که هم عزیزی، هم مهربان💞🌷 سبد سبد گلهای زیبا🌷 تقدیم به دلهای مهربان تون 🌷🍃 🌷چهارشنبه تون عالی و گلبارون 🌷 ─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◾️بر ضامن 🖤غربت غریبان صلوات ◾️بر پادشه ملک خراسان صلوات ◾️یارب به رضای تو رضا بود رضا 🖤خشنودی جمله اهل ایمان صلوات 🖤اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🖤 ‌‌‍‌‌‌‍‌ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
24.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️ نه اهل مشهد نه ولیکن ریشه‌ام آنجاست؛ جایی که شوق سالهای نونهالی بود! 🔹️شعری که آقای محسن کاویانی درباره خاطره زیارت حضرت رضا علیه‌السلام امسال در دیدار رمضانی شاعران با رهبر انقلاب خواند👇 نه اهل مشهد نه ولیکن ریشه‌ام آنجاست جایی که شوق سالهای نونهالی بود همراه اتوبوس بنزِ سیصد و دو ، گاه می‌رفت تا مشهد دلم! بَه بَه! چه حالی بود! آقا نوارِ «لاله‌ی خوشبو رضا» بُگْذار فامیلیِ آقای راننده وصالی بود یک فرفره ، یک زنجبیلِ پیچی و یک عطر سوغاتِ خوبِ روزهای خردسالی بود با پرده‌ی نقاشی صحن حرم عکسی انداختیم و من لباسم خال خالی بود... ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
💙🫐 آریا غرید بهت نشون می دم صـبرکن جـلو من می ایستی اصلـا می دونی چیه تقصیر خودم از اولش مقصر خودم
💙🫐 اگه اون ها جلو آریا من را تحقیر نمی کردن ومثل پریسا حرمتم رو حفظ می کردن الـان آریا به خودش اجازه نمی داد اینطور تحقیرم کنه☹️😣 وقتی رسیدیم خونه من زودتر پیاده شدم و به سمت خونه رفتم درو باز کردم و با عصبانیت رفتم داخل !! شالم رو از روی سرم برداشتم و مانتوم رو درآوردم و روی تخت نشستم و چند نفس عمیق کشیدم حرفای آریا تو ذهنم می چرخید وبا فکر کردن بهشون حس می کردم یه خنجر تیز کـه هر لحظه تو قلبم فرو می ره😠😤 دقایقی نگذشته بود که دیدم آریا اومد تو در حالـــی که عصبانی بود واسمم رو صدا میزد: پریا بیا این جا و حرفات رو دوباره تکرار کن!! از جا بلند شدم و به سمت در رفتم و محکم به هم کوبیدم صـدای بـــدی همه جــــا پیچید! آریا گفت ؛ آهای وحشی چته حیوون ،هار شدی چکار می کنی مگه اینجا طویله اس جیغ زدم : حیوون خودتی وحشی هم خودتی ومادرت برو گمشو دست ازسرم بردار ولم کن بسه آنقدر تحقیرم نکن از خودت ورفتارهات خسته شدم ،دیـگه بریـــدم !!😠😤 حرکـاتم دست خودم نبود انگـار دیـونه شده بودم، آریا که هر لحظه برشدت عصبانیتش اضافه می شد با مشت به در می کوبید و سعی داشت درو باز کنه مــن محکم به در چسبیده بودم و تلـاش می کردم مانع داخـل اومدن آریا بشم !! آریا گفت برو کنار واگرنه درو می شکنم اگه جرعت داری تو چشمهام نگاه کن و حرفات رو دوبـاره تکرار کن تا ببینی چکار باهات می کنم!😡 از جلو در کنار رفتم می دونستم زورم به آریا نمی رسه و آخرش درو باز می کنه، آریا رو روبروی خودم دیدم گفت جرعت داری حالـا بگو !؟🤨😏 ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°