eitaa logo
۞ تلنگری برای زندگی ۞
23.1هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
5.1هزار ویدیو
4 فایل
﷽ اینجا داستان زندگی شما گذاشته میشه تا تلنگری بشه به زندگیمون🥰❤️ @kosar_98_z👌ادمین محترم اگه ازین تلنگرا براتون پیش اومده برامون بفرستید! کانال تبلیغاتی ما 👇 https://eitaa.com/tablighatkosar 🌹تمامی داستانا براساس واقعیت می‌باشد🪴
مشاهده در ایتا
دانلود
✅وضعیت گناهان در قیامت ⇇حضرت علی(ع) در فرمایشی مهم گناهان را به سه دسته ڪلی تقسیم کرده‌ اند: ⑴🍃گناهانی ڪہ بخشیده می‌شوند ⑵🍃گناهانی ڪہ بخشیده نمی‌شوند ⑶🍃گناهانی‌ ڪه‌ براے‌ مرتڪبین‌ آنها، هم‌ امید عفو داریم‌ و هم‌ نگران‌ عذاب‌ هستیم‌. ⇇اما گناه‌ مغفور، گناهی‌ است‌ که‌ خداوند بر اثر آن‌ بنده‌اش‌ را در دنیا عذاب‌ داده‌ است‌؛ و خداوند بزرگوارتر است‌ از آنکه‌ بندۀ‌ خود را دوبار عذاب‌ کند. و امّا گناه‌ غیر مغفور، ستمی‌ است‌ که‌ بندگان‌ خدا بعضی‌ به‌ بعض‌ دگر می‌نمایند. خداوند‌ چون‌ براےخلائق‌ ظاهر شود سوگندے‌ بزرگ‌ بر خویشتن‌ یاد کرده‌ است‌ و گفته‌ است‌:سوگند به‌ عزت‌ و جلال‌ خودم‌ که‌ ستم‌ هیچ‌ ستمگری‌ نمی‌تواند از من‌ بگذرد، گر چه‌ ضربه‌ دستی‌ به‌ دستی‌ باشد و یا مالیدن‌ دستی‌ به‌ دستی‌ بوده‌ باشد و شاخی‌ باشد که‌ گوسفند شاخدار به‌ گوسفند بی‌شاخ‌ زده‌ باشد. خداوند برای‌ بندگانش‌ قصاص‌ میکند، و حق بعضی‌ را از بعضی‌ دیگر می‌ستاند؛ بطوریکه‌ برای‌ هیچ‌ بنده‌ای‌ در نزد دیگری‌ تظلم‌ و دادخواهی‌ باقی‌ نماند. و سپس‌ همه‌ را به‌ معرض‌ حساب‌ گسیل‌ می‌نماید اما گناه دسته سوم گناهی است که خدا آنرا بر مخلوقات پوشانده و به او توفیق توبه داده است و او از یک طرف از گناهش می‌ترسد و از طرف دیگر به رحمت خدایش امیدوار است.و حال ما هم اینچنین است که هم امید به رحمت خدا داریم و هم از عذاب او میترسیم... 📚اصول الڪافی، ج‏2، ص: 443 ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══
۞ تلنگری برای زندگی ۞
نمیدونم چجوری سر از بیمارستان در آوردم، برام مهم نبود، حالم اصلا خوب نبود، چشمامو که باز کردم، سرم
انقد روحیم داغون شده بود و جسم و روحم آسیب دیده بود که ازون شرکت و رییس و آدماش متنفر شده بودم، دیگه عمرا پامو میزاشتم تو اون خراب شده، هرچی میخواد بزار بشه!😒 بعدا فهمیدم که آراس فرداش تو شرکت رفته بود سراغ منشی رییس بخش، و ازش راجب ارتباط من و اون مدیر پرسیده بود، اینکه من واقعا اضافه کاری وایمیستادم یا نه!؟ منشی هم از همه جا بیخبر حرفای منو تایید کرده بود و حتی تو پرونده من که مدیر بخش نوشته بود یساعت اضافه کاری رو بهش نشون داده بود، از فرداش دیگه سرکار نرفتم ، بمامانم گفتم مرخصی گرفتم باید هرجور شده پول آراس و جور میکردم بهش میدادم، نمیخواستم بخاطر قرضم مجبورم کنه دوباره برگردم اون شرکت نحس! شب آراس بهم زنگ زد که از حرصم قطعش کردم. بعدشم مسدود 🔥 دکتر بهم زنگ زدو گفت برم مطبش، تا صورتمو نگا کنه و دوباره عمل کنه احتمالا !!. پاشدم رفتم، ولی همش تو فکر پول بودم پول عمل دوباره چقد میشد از کجا میاوردم. با همین فکرا نفهمیدم کی رسیدم مطب و وارد اتاق دکتر شدم، بعد از معاینه و تعویض پانسمان گفت هفته ی دیگه دوباره عمل میکنه، با خجالت گفتم هزینش چقد میشه!؟😔 گفت هیچی مگه آراس بهتون نگفته هزینه هاش گردن اونه!. گفتم نه اصلا از ایشون نمیخوام، بفرمایید چقدر میشه خودم جورش میکنم، یهود در اتاق باز شدو آراس اومد تو... ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══
24.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 نمازشب راه سعادت و نیک بختی این از محبت خدا به ماست؛ با اینکه به ما نیازی نداره، اما سحر انتظار میکشه تا ما بریم در خونش... محبتش به ما خیلی زیاده و ما رو دوست داره... «» ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══
حضرت علی علیه السلام: صلوات فرستادن بر پیامبر (ص) گناهان را بسان ریختن آب بر آتش از بین می برد. •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈• ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══
💠هر روز با یک آیه از قرآن کریم 📖 💢يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَىٰ مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ 🔷ای مؤمنان، هر گاه فاسقی خبری برای شما آورد تحقیق کنید، مبادا از روی نادانی به قومی رنجی رسانید و سخت از کار خود پشیمان گردید. ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══
در مجلس اول ملاقات مرحوم علامه طباطبایی با استاد اخلاق خود مرحوم آقا سید علی قاضی،مرحوم قاضی به ایشان فرمود: فرزندم! اگر دنیا میخواهی نماز شب بخوان ،اگر آخرت هم میخواهی نماز شب بخوان در روایت هم آمده است:«هرکس نماز شب بخواند و در روز بگوید که گرسنه هستم یا غذا و روزی ندارم او را تکذیب کنید» 🌷🌿🌸🌺 ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══
14.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چه دلنشین است🌱 صبحگاهی که با لبخند و امید همراه باشد امیدوارم امـروز از زمیـن و زمـان مانند باران برایتـان✨ خوشبختی و برکت و امیـد ببـارد سلام صبحتون زیبـا🍃🌺 مجموعه آبشار های اسبی او شباندر😍 ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══
سلام و احترام داستان زندگی من یکم دردناک ولی امیدوارم شماها با خوندنش اشتباه منو دیگه تکرار نکنید‼️ اسم من ساراست و 24 سالمه قضیه شروعش برمیگرده به کودکیم و نوجوانیم، مادرم یه پسرعمویی داشت به نام سعید، مجرد بود ولی دو سال بعدش ازدواج کرد و هیچوقت زنش بچه دار نشد! موقعی که کوچیک بودم هر وقت میومد خونه ما برام یه چیزی میخرید و منو تو بغلش می‌گرفت و نازم میکرد و می‌گفت ماشاءالله چه دختر خوشکلیه😍 چند سالی از این قضیه گذشت و منم بزرگتر شدم،حالا پایه نهم بودم تا یه روز از مدرسه داشتم برمیگشتم یه مرتبه آقا سعید با ماشینش اومد گفت سارا سوار شو برسونمت. منم که کاملا بهش اعتماد داشتم سوار ماشین شدم که یه مرتبه دیدم رفت سمت خونه خودشون. گفتم سعید آقا کجا داریم می ریم گفت سارا جان مامان بابات امروز ناهار اومدن خونه ما، تعجب نکردم چون پیش میومد یهویی اونا بیام یا ما بریم خونشون و زیاد باهم بیرون میرفتیم.. اما تا واردخونه شدم یه مرتبه سعید درو پشت سرش بست و با لبخند و با لحن زشتی گفت : خوش اومدی عزیز دلم😳🤯 ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══
📚 🌴در روزگاران قدیم مردی ثروتمند و غنی وجود داشت که با وجود بی نیازی اش از مال و منال دنیا همیشه پر از اضطراب و دلواپسی بود. با اینکه از همه ثروت های دنیا بهره مند بود هیچ گاه شاد و خوشحال دیده نمی شد. 🌴او خدمتکار جوانی داشت که ایمان درونش موج می زد. و همیشه تنها کسی که به او امید به زندگی می داد همین خدمتکار جوان و مومن بود. 🌴روزی خدمتکار وقتی دید مرد تا حد مرگ نگران است به او گفت: ارباب آیا حقیقت دارد که خداوند پیش از به دنیا آمدن شما این جهان را اداره می کرد؟ او پاسخ داد: بله همین گونه بوده که می گویی… 🌴خدمتکار جوان دوباره پرسید: آیا درست است که خداوند پس از آنکه شما دنیا را ترک کردید آنرا همچنان اداره می کند؟ ارباب ثروتمند پاسخ داد: بله همینطور خواهد بود… 🌴خدمتکار با لبخندی زیبا بر روی لبانش گفت: پس چطور است به خدا اجازه بدهید وقتی شما در این دنیا هستید او آنرا اداره کند؟ 👌یا عماد من لا عماد له ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══
🌸🌸غدیر یعنی؛ کسانی‌که عقب مانده‌اند برسند و کسانی که جلو رفته‌اند برگردند... غدير يعنی؛ با حرکت کردن. عاشورا نتيجه از ياد بردن است! الهی همیشه غدیری باشیم✨💛 •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈• ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══
۞ تلنگری برای زندگی ۞
انقد روحیم داغون شده بود و جسم و روحم آسیب دیده بود که ازون شرکت و رییس و آدماش متنفر شده بودم، دیگ
سلام کرد و اومد روبروم نشست، آروم جوابشو دادم ولی رومو کردم اونور، نفهمیدم چرا دکتر یهو گفت من برم بیرون یه تلفن کنم میام.. مارو تنها گذاشت،🙁 آراس گفت : متاسفم، واقعا من زود قضاوت کردم نباید تو صورتت میزدم، نمیخواستم اینطوری بشه😔 همش تقصیر منه به دکتر سپردم هرکاری لازمه بکنه تا دوباره صورتت درست شه نگین خانم😓 پاشدمو گفتم ممنون از لطفتون خودم پول دارم، بدهی هم جور میکنم تا آخر ماهه پستون میدن، خیالتون راحت فقط ازتون خواهش میکنم دیگه هرگز سمت من نیاین نمیخوام ببینمتون! هیچوقت!! 🤨 ابروهاش رفت بالا معلوم بود خیلی بهش برخورده ولی من منتظر جوابش نموندمو زدم بیرون.. ‌شب و روز زانو غم بغل گرفته بودمو تو فکر جور کردن پول عمل بودم، 😔 رفتم بانک و درخواست وام دادم ولی کلی ضامن و شرایط و دنگ و فنگ داشت، هیچکس حاضر نبود انقد پول بهم قرض بده روم هم نمیشد از بابام چیزی بخوام چون میدونستم نداره..! بشب خیلی دلم شکسته بود، پاشدم صبح رفتم امامزاده نزدیک خونمون و بغضم ترکید من چقدر بدبخت بودم، اصلا شانس نداشتم انگار خوشبختی بما نیومده😭😭 ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══
۞ تلنگری برای زندگی ۞
سلام و احترام داستان زندگی من یکم دردناک ولی امیدوارم شماها با خوندنش اشتباه منو دیگه تکرار نکنید‼️
بی توجه رفتم داخل خونه ولی برخلافِ تصورم هیچکس نبود، مشکوک شدم🤨 برگشتم سمتشو گفتم پس کجان، گفتین همه اینجان که!؟ سعید گفت بشین میگم برات گفتم نه ممنونم بفرمایید شما!؟ با حرص گفت : شما چیه سارا، بمن بگو سعید، بعدم نشست رو مبل و ادامه داد ببین سارا جونم من از همون بچگی خاطرتو میخواستم و الآنم دوستت دارم خیلی بیشتر از همه..! حرفاش حس بدی بهم میداد، ته دلم ازش میترسیدم 😣😰 لب زدم : ممنونم اگه اجازه بدین من میرم خونمون، !؟ نیم خیز شدو با تحکم گفت : بشین حرفام تموم شه خودم میبرمت یالا،🤨 یه اخمی هم کرد که نمیدونم چرا نشستم، بلند شد. اومد کنارم نشست، زل زد تو چشمامو همینطور که داشت حرف میزد دستشو گذاشت رو شونم _ببین سارا جونم، من خیلی دوست دارم تمام دنیا رو بگردی مثل من پیدا نمیکنی، بزار عشقمو بهت نشون بدم، میدونم که تو هم منو دوس داری ولی خجالت میکشی، خودمو کشیدم عقب ترو گفتم :چی دارین میگین من شمارو دوس دارم ولی جای عموم نه بیشتر😤 خودشو بهم نزدیک تر کرد و دستشو انداخت دور کمرم و دم گوشم گفت انقد شیطونی نکن خوشگل من!! یجوری شدم🥶 صدامو بردم بالاو دستشو از خودم جدا کردم پاشدم گفتم آقا سعید این حرفا چیه میزنین خجالت بکشین، !! حالش اصلا طبیعی نبود... گفت شیطون بلای من چقد ناز داری تو، منکه میدونم تو هم بدت نمیاد باهم باشیم!! بدو رفتم سمت در حال و درو باز کردم، تا کفشامو بپوشم اومد و از پشت گرفتم با مشت کوبیدم تو سرو صورتش ولی دستامو محکم گرفت... ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══