eitaa logo
۞ تلنگری برای زندگی ۞
23.9هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
5.2هزار ویدیو
5 فایل
﷽ اینجا داستان زندگی شما گذاشته میشه تا تلنگری بشه به زندگیمون🥰❤️ @kosar_98_z👌ادمین محترم اگه ازین تلنگرا براتون پیش اومده برامون بفرستید! کانال تبلیغاتی ما 👇 https://eitaa.com/tablighatkosar 🌹تمامی داستانا براساس واقعیت می‌باشد🪴
مشاهده در ایتا
دانلود
۞ تلنگری برای زندگی ۞
💓🤍 به مهمون ها که بفرما زدیم بیان سر سفره یکی از خواهرهای جبار در گوشم گفت:میبخشی دلبر خانوم جان می
💓🤍 خواهرش با خنده رو کرد سمت مهتاب و گفت:من میگم این مهتاب خانوم ما دست پختش چرا اینقدر خوبه…نگو که به شما رفته،دست پخت خوب توی خونوادتون ارثیه!☺️😊 صدای باقی حضار جمع هم بلند شد و همگی داشتن تعریف و تشکر میکردن که نگاهم رفت پی جبار! با چشم های از حدقه دراومده که آتیش از توشون میبارید به خواهرش نگاه میکرد😡 مادر جبار، مینا خانوم مضطرب به جبار نگاه میکرد اما خواهرش عین خیالش هم نبود و در جواب پچ پچی که اون یکی خواهرش در گوشش کرد شونه‌ای بالا انداخت و گفت:بدرک بابا…حرف بدی نزدم که!😒 مهتاب اما هنوز سرش پایین بود! توی دلم آشوب بپا شد بازسر درنمیاوردم از اونچه که داشت اتفاق میوفتاد! بعد از شام هرچقدر به دختربس و لیلا گفتم ظرف هارو بشورن خودم پذیرایی بعد از شام رو انجام میدم به حرفم گوش ندادن!😤😮‍💨 کل ظرف هارو گذاشتن توی دوتا تشت بزرگ و روشون کلی آب ریختن تا باقی مونده‌ی غذاها به ظرف ها نچسبه و فردا با دخترهای محل برن لب چشمه بشورنشون! این همه گفتم که زشته و این چه کاریه مرغشون یه پا داشت میگفتن که میخوان بیشتر پیش مهتاب بمونن و وقتشون رو با شستن ظرف هدر نمیدن!😕 کشون کشون تشت هارو کشیدم طرف تاریک حیاط تا کسی نبیندشون! بالا که رفتم دیدم مردونه زنونه جدا شده و مردها توی اتاق مهمونن و زن ها هم اومدن توی هال نشستن، لیلا چای ریخته بود و مینا خانوم به پشتی تکیه داده بود و پاهاشو دراز کرده بود و بقیه دورش نشسته بودن،. ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖌 ذکری برای رفع غم و اندوه ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
10.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 خروج سفیانی از علامات حتمی ظهور حجت الاسلام ناصر ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
7.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
-‏امروز سالروز تولد مردی‌ هست که قدرش رو ندونستیم... عزیزِ ملت! تولدت مبارک:)♥️ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
"أشهد أن" شما زنده‌تر از ما هستید مرگ در مسلک ققنوس ندارد جایی .. سیدِ خدا تولدتون مبارک❤️ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
OstadAAli-185-ThaqalainSite.mp3
4.11M
حقیقتا شیطان در کمین است حجت الاسلام عالی ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
10.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹 راز پنهان حضرت زهرا علیه‌السلام ( سرّالمستودع فیها) در ۳دقیقه | ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
بس بِگَشتَم که بپرسم سببِ دردِ فِراق مفتیِ عقل در این مسأله لایَعْقِل بود.. ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
لا تَجْعَلْ عَوَاقِبَ أَعْمَالِي حَسْرَةً الهی! عاقبت اعمالم را حسرت و ندامت قرار نده.. ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
💚✨💚 ✨💚 💚 همه‌ی عشق‌ها، محبّت‌ها و دوستی‌ها و وابستگی‌ها و دلبستگی‌ها در این عالم مجاز و قلابی است و فقط یک عشق و محبّت و دلبستگی حقیقی در این عالم است و خریدار دارد و آن عشق به حضرت سیدنا و مولانا أباعبداللّٰه الحسین(ع) است، از دنیا میروم در حالیکه دستم خالی است ولی به یک چیز امید دارم و آن گریه بر مصائب آن حضرت و عشق به اوست .. -آیت‌اللّٰه‌سیداحمد‌خوانساری(ره)- ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
10.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
و چای دغدغه‌یِ عاشقانه‌یِ خوبی‌ست برای با تو نشستن بهانه‌یِ خوبی‌ست..♥️ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
💓🤍 خواهرش با خنده رو کرد سمت مهتاب و گفت:من میگم این مهتاب خانوم ما دست پختش چرا اینقدر خوبه…نگو که
💓🤍 من که وارد شدم دخترها به احترامم ازجاشون بلند شدن و مینا خانوم هم پاهاش رو جمع کرد و دستش رو گذاشت! روی زانوش و خواست بلند بشه که با چند قدم سریع خودم رو بهش رسوندم و دولا شدم و دستم رو گذاشتم روی شونه‌اش نذاشتم جلو پام بلند شه وگفتم: بفرما…بفرما مینا خانوم…شرمنده☺️ رو به دخترها هم گفتم: بشینید تورو خدا شرمندم نکنید!! مینا خانوم که صورتی مهربان داشت و بعدها فهمیدم سیرتش هم مثل صورتش مهربونه گفت: پیش پای شما داشتم دخترهارو نصیحت میکردم دلبر خانوم جان _قربون دهنتون…خوب کاری کردید رو به دخترها لبخند مهربونی زد و گفت: هنوز خیلی جوونن ،جونن و خام…کم کم توی پیچ و خم زندگی پخته میشن!! لبخند تصنعی زدم و گفتم:بله درست میفرمایید😊 تصنعی بودن لبخندم بخاطر مهتاب بود! دلم خیلی شور میزد ، همش توی خودش بود حواسم بهش بود و توی جمع هم نمیشد چیزی ازش پرسید مینا خانوم با سیاست انگار که افکارم رو خونده باشه، گلوشو صاف کرد و رو به من گفت: والا دلبر خانوم این پسرم جبار ازبس که مهتاب جون رو دوست داره و خاطرش رو میخواد یکم زیادی روش حساسه!! مشکوک نگاهی به مهتاب و بعدش به مادر شوهرش انداختم و گفتم: چجور حساسیتی؟!🙁🤔 -چی بگم والا…همون حساسیت های اول ازدواج جوون ها، البته ماشالله هزار ماشالله جبار خیلی مرد لوتی و غیرتی هست اما چون مهتاب جون چشمم کف پاش از زیبایی و خانومی چیزی کم نداره دیگه حساسیت جبار چند برابر هم شده! دوست نداره کسی نیم نگاهیم بهش بندازه😌 ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°