eitaa logo
۞ تلنگری برای زندگی ۞
24.7هزار دنبال‌کننده
9.9هزار عکس
5.3هزار ویدیو
6 فایل
﷽ اینجا داستان زندگی شما گذاشته میشه تا تلنگری بشه به زندگیمون🥰❤️ @kosar_98_z👌ادمین محترم اگه ازین تلنگرا براتون پیش اومده برامون بفرستید! کانال تبلیغاتی ما 👇 https://eitaa.com/joinchat/594149760C83b845a7b3 🌹داستان هایمان براساس واقعیت می‌باشد
مشاهده در ایتا
دانلود
13.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | دعای ما برای امام زمان (عج) چه اثری دارد؟ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
💚✨💚 ✨💚 💚 ✨📿🍃 ↯🌙 حضرت زین العابدین امام سجاد علیه السلام فرمودند: وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي اخْتَارَ لَنَا مَحَاسِنَ الْخَلْقِ ، وَ أَجْرَى عَلَيْنَا طَيِّبَاتِ الرِّزْقِ . حمد خداوندى را كه سيرتها و صورتهاى پسنديده را براى ما برگزيد و روزيهاى خوش و نيكو را به ما ارزانى داشت. 📚 صحیفه‌ سجادیه،دعای١،فراز١٧ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 | ذکری برای شکر همه نعمت ها ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
16.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 مناجاتی که فطرت‌ها را بیدار می‌کند... ➕ نقل خاطرۀ استاد پناهیان از اثر این مناجات در دفاع مقدس ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
🍃🌺🪴 روز قبل از مراسم عروسی جهاز تارا رو آوردن!☺️😊 دو تخته فرش دستباف، یه کمد قشنگ سه تکه که تکه‌ی
🍃🌺🪴 با اینکه دیگه سنی ازم گذشته بود اما دوست داشتم برای عروسی تک دانه پسرم که اینبار انتخاب خودش بود و خیلی خوشحال بود دو دسماله برقصم!😅 اومدم وسط و شروع کردم به چرخیدن دور خودم و چرخوندن دسمال توی هوا از عمد چند بار دسمال توی دستم رو زدم به سرو صورت جبار!،😏😤 هیچ روش دیگه‌ای برای خالی کردن دق دلیم نداشتم ناچاراً به کوبوندن دسمال توی صورتش بسنده کردم! بیوک هم اومده بود روبروم وایساده بود و برام دست میزد؛ دل خوشی از اون هم نداشتم اما به خودم قول داده بودم امروز نذارم کسی حالِ خوبم رو خراب کنه!😇😮‍💨 تو تمام مدت عروسی تارا با شرم سرش رو انداخته بود پایین ،،! برای نهار چون تعداد مهمون های خودمون زیاد بود مرد ها رفتن مسجد نشستن و اونجا سفره پهن کردیم! زن و بچه‌ها هم خونه‌ی خودمون بودن! عروس و دوماد هم آقای فیلمبردار گفت که باید تنهایی توی یه اتاق نهار بخورن و ازشون فیلم بگیره🎥 دختربس هم همراهشون رفت تا توی چیدن سفره کمک دست فیلمبردار باشه! تارا برعکس قبل تر ها روز عروسیش خیلی خجالتی بود و کل طول مراسم سرش رو انداخته بود پایین! بعد از نهار موقع دادن کادو ها شد🎁 دختربس جعبه‌ی مخمل سبز رنگ طلاهایی که بیوک برای تارا خریده بود رو توی سینی مسی گذاشته بود و باهاشون میرقصید بعدش سینی رو گذاشت روی میز و امیر با کمک لیلا و دختربس طلاها رو برای تارا انداختن!! لیلا و لعیا هم برای زنداداششون انگشتر های زیبا خریده بودن، خونواده‌ی عمادی هم به ترتیب ایستاده بودن برای تبریک و دادن هدیه‌هاشون!! ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 راه رفتن بیاموز! ✏️ فرزندان خود را راه رفتن بیاموز، به دوش نکش! میان آنها و مشکلاتشان حائل نشو! 📄 برشی از کتاب 📚 روابط متکامل زن و مرد ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
11.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نمازِ دلتنگی! ❤️ ❗️نسخه‌ای از علامه مصباح که تاکنون نشنیده‌اید! ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌ شوخی‌های ممنوعه در خانواده | منبع:مهارت های کلامی ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
✅آیت الله محمدتقی بهجت: ✍وقتی سید بحرالعلوم در مکه اقامت داشته، زندگی ایشان در آنجا اشرافی بوده؛ بیرونی با تشریفات و مخارج، ریاست، رفت‌وآمد و... زمانی توسط صاحب مفتاح‌الکرامة مقداری غذا و چند اشرفی برای کسی می‌فرستد، او می‌گوید: «در عمرم چنین غذایی نخورده بودم». روزی خادم سید به او گفت: «خرجی تمام شده است». سید نامه‌ای به‌صورت برات و حواله به او داد و محلی را در پشت «صفا» آدرس داد که در بازارچه آنجا دکان تاجری است، برو از او بگیر. خادم رفت و دید و حواله را به او داد، و آن تاجر نیز با احترام مقدار زیادی پول به خادم تقدیم کرد. او نیز مانند گذشته مشغول هزینه کردن آن شد، ولی بعد از مدتی خادم به همان‌جا رفت تا تاجر و دکان او را پیدا کند، هرچه گشت اثری از آن محله و بازارچه و دکان‌ها در پشت «صفا» ندید، ولی پولی که از آن تاجر گرفته بود، هم‌چنان باقی بود و آن را خرج می‌کردند. 📚در محضر بهجت، ج۱، ص۱۹ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
5.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥بعثت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌؛ دلیل نا امیدی شیطان ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
🍃🌺🪴 با اینکه دیگه سنی ازم گذشته بود اما دوست داشتم برای عروسی تک دانه پسرم که اینبار انتخاب خودش بو
🍃🌺🪴 پدر و مادرش بهش یک سرویس طلا کادو دادن؛✨ سه تا داداشش هر کدوم یه النگوی بزرگ و پهن دستش کردن و سارا هم سینه ریز قشنگی گردنش انداخت! همه‌ی اهالی ده تعجب کرده بودن از این همه کادوهای قشنگ و سنگین! تا مدت ها هم اسم تارا بخاطر اون همه طلا سر زبون ها بود، چون مردم روستای ما اکثرا وضعیت مالیشون متوسط رو به پایین بود و میتونستم بگم تاحالا ندیده بودن یک عروس اینهمه طلا بندازه!😅 تا دم دمای غروب رقص و بزن وبکوب ادامه داشت و بعدش مهمون‌ها و خونواده‌ی عروس از تارا و‌ ما خداحافظی کردن و رفتن موقع خداحافظی ماه تاج خانوم و تارا و سارا اینقدر گریه کرده بودن که دماغشون باد کرده بود،!! همونجا بازم بهشون قول دادم که مثل دختر خودم مواظب دخترشون هستم و نگرانش نباشن! دو سه روزی از عروسی بچه‌ها گذشته بود تارا دختر اجتماعی و خوش برخوردی بود و خیلی هم احترام همه رو داشت🥲🥰 فقط چیزیکه خودم بابتش ناراحت بودم و جلوی تارا معذب بودم بابتش این بود که بچه‌های لعیا هر روز با دست و صورت کثیف میومدن خونه‌ی ما و تا شب میموندن،!!😣😮‍💨 پسر کوچیکش که شب ها برای خواب هم همینجا بود، غذای لعیا هم باید مثل همیشه براش میبرد دختربس! یک روز صبح که میدونستم مجتبی خونه نیست رفتم پیش لعیا و با زبون خوش بهش گفتم :ننه شرایط ما الان فرق کرده؛ عروس دار شدیم و با ما زندگی میکنه؛ بچه‌هات که خونه‌ی خودشونه قدمشون رو چشم،اما سعی کن یکم بهشون برسی! قبل از اینکه بفرستیشون خونمون دست روشون رو بشور یه آبی به لنگ و پاچه‌شون بزن! یه دست لباس تمیز تنشون کن،،!☺️😊 ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا