امام علی (ع) می فرمایند: 🍃 همنشین بد پاره ای از آتش است. 🍃 ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══

✨﷽✨ 🍃لَا تَقْــنـَطـُوا مِن رَّحْـمـَةِ اللَّهِ 🌹 از رحمت خدا ناامید نشوید ❤️ 🌺خـدا من عـاشـق آرامـش اسـمتم 😇 #عصرتون_بخیر❤️

امام صادق (علیه السلام) : کسی که ده مرتبه * یا الله * بگوید، به او خطاب شود: لبیک بنده ی من! 🦋حاجتت را بخواه تا اجابت کنم... ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══

آرزوهاتو یه جـا یـاداشــت ڪن✍ و یڪى یڪى از خــدا بخـواه خـدا یادش نمیـره ولی تــویادت میــره ڪه چیـزى که امروز دارى دیروز آرزوش ڪردى🌼 امضای خدا✍ پای تک تک آرزوهایتان💕 ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══

#داستان_تلنگرانه🍃 کمال همنشینی در دانشگاه 👌اوایل برایم خیلی حس خوبی بود که می تونستم ارتباط برقرار کنم و همچنین از زمان اوقات فراغتم به‌خوبی استفاده کنم اوایل ترم همه‌چیز خوب پیش می‌رفت کلاس‌هارو شرکت می‌کردیم پروژه هامونو انجام می‌دادیم و کلا همه کار می‌کردیم اما کم‌کم این وضعیت پایدار نموند از هفته‌های دوم وقتی دیدم دوستانم کلاس‌ها رو یکی در میان به قول خودشان میپیچانند برایم عادی نبود اما کاری نمی‌توانستم بکنم و باید تابع جمع می‌بودم چراکه اگر خلاف این رفتار می‌کردم دوستیمون به هم می‌خورد😒 و من نمی‌خواستم این موقعیت به هم بخورد. پس منم به تقلید از آن‌ها شروع به انجام این کارها کردم ، اوایل سخت بود ولی عادت کردم چون بهم خوش می‌گذشت کم‌کم کلاس‌ها رو نمی‌رفتیم و باهم دیگر سر از پارک و شهربازی و کافه و ‌... در می آوردیم. #ادامه_دارد ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══

امام علی (علیه السلام) : 🦋 ✨ 🦋 با تنهایی دمخورتر باش تا با همنشینان بد....! ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══

امام باقر (ع) می فرمایند: 🍃 🍃 هرکه رفیق بد گیرد به سلامت نماند. 🍃 🍃 ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══

امام علی (ع) می فرمایند: 🌱 🌱 از همنشینی با دوست بد، دوری کن که همدمش را تباه و همراهش را خوار می کند. 🌱 🌱 ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══

امیرالمؤمنین(علیه السلام): همنشین بد، پاره ای از آتش دوزخ است.. 🔥 🔥 🔥 ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══

🔅امام علی(ع) : ✨ ✨ هر که نهایت تلاش خود را برای رسیدن به هدف به کار گیرد، به تمام خواسته هایش میرسد.👊 🍃 🍃 ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══

مادربزرگم تعریف میکرد: وقتی زن جوونی بودم بچه ی سوممو حامله بودم شوهرم رفته بود شهر واسه کاری، شب دردم گرفت و تو تنهایی مادرشوهرم صدامو شنیدو اومد بچه رو گرفت، نگاش کرد گفت مرده بعدم لای پارچه گذاشتو برد گذاشت تو حیاط که فردا ببرن دفنش کنن..! 🥺😔 دم صبح که شوهرم اومد، و مادرشوهرم بهش گفت چی شده.. رفت سراغ بچه که ببرتش قبرستون روستا پارچه رو کنار زده بود، دید بچه دستو پاهاشو به حالت سرما جمع کرده بود داخل شکمشو و از سرما یخ زده بود، پسر بینوای من زنده بود . . . ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══

خدا آن حس زیبایی است که در تاریکی صحرا زمانی که هراس مرگ میدزدد سکوتت را یکی همچون نسیم دشت میگوید: 🌱کنارت هستم ای تنها... ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══