5.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💐🍃بهترین معلمان
💐🍃با قلبشان آموزش میدهند
💐🍃نه با کتاب
💐🍃ای پرتو حقیقت و علم
💐🍃روزت مبارک ✨
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
11.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به عالم گر تهی دستی
به دربار رضا رو کن
کز این در هیچکس
با دست خالی برنمی گردد
✨روز امام رضا علیه السلام✨
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
#پروانه 🌺🌿 ای وااااای خواب موندم لعنتییییی...😱 با عجله پا شدم و تند تند حاضر شدم و از خونه بیرون
#پروانه 🌺🌿
پارک تقریبا خلوت بود و کسی نبود.
نگاهی بهم انداخت و به صندلی که به کم اون طرف تر بود اشاره کرد و گفت میشه بریم اونجا بشینیم؟؟
_بله بریم.
با پاهای لرزون راه افتادم.
با فاصله نشستیم چند دقیقه گذشت و با تنه پته گفت : راستش من خیلی از شما خوشم اومده خیلی به دلم نشستید قصد مزاحمتم ندارم قصدم ازدواجه.!🥰
دستامو تو هم قفل کردم و در حالیکه سعی میکردم خودمو خونسرد نشون بدم گفتم : شما چرا از من خوشتون اومده؟؟
سرشو پایین انداخت و گفت : خب قبل از هر چیزی اینکه دیدم سر به زیر هستید محجبه هستید خیلی خوشم اومد.!!
سرم و بالا گرفتم و نگاهی به تیپ و قیافه اش کردم، لبخندی زدم و گفتم ولی شما اصلا تیپتون به من نمیخوره.!!
یه تیشرت تنش بود شلوار لی و کتونی موهای رو به بالا.!
_ از تیپ و قیافه ام خوشتون نمیاد؟؟
_منظورم این نبود.،
حرف و ادامه نداد و گفت : اجازه بده یه چند وقت با هم آشنا بشیم بعد اگه صلاح دونستی با ننه ام بیام خواستگاری💐
_ننه؟؟
-مادرم دیگه بهش میگم ننه.
_آها
_قبوله؟؟
اون لحظه انقد خوشحال بودم داشتم بال در میاوردم ولی همه سعیمو میکردم تا خوشحالیمو نشون ندم.
سرم و پایین انداختم و گفتم نمیدونم چی بگم.! 😅
_بگو باشه بگو باشه و این دل من و شاد کن.!!
نگاهم و بهش انداختم چقد تو چشمهاش اضطراب بود لبخند کمرنگی زدم و باصدایی که به زور شنیده میشد گفتم : باشه.
با صدای بلند داد زد : خدایا شکررررت مرسیییی اوس کریم مرسیییی.!! 😍🥰
لحن حرف زدنش یکم لاتی بود ولی به سر و قیافه اش نمیخورد لات باشه.،
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
🌿جهان بدون علی ، رنگوبو نخواهد داشت
بدون فاطمه هم ، آبروی نخواهد داشت
جان عالم بفدایتان
یا امیرالمومنین یا فاطمةالزهرا
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
خدایا !🌷
دلم ميخواهد ،
دفتر مشقم را باز ڪنم ، و دوباره تمرين ڪنم ،
الفبای زندگی را ...🌱
من ؛ چيزی شبيه ِ " زندگی ڪردن " را فراموش ڪرده ام ...!!!
ميخواهم خط ، خطی ڪنم تمام آن روزهايی ڪه دلم را شڪست ...
دلم ميخواهد ؛
اگر معلم گفت : در دفتر نقاشيتان هر چه ميخواهيد ، بڪشيد ...
اين بار ،"تنها و تنها
نردبانی بڪشم ...
به سوی تو...!!!
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#چهارشنبه_های_زیارتی
من خیلی وقتها
که کم میارم، میشینم و
فقط تماشات میکنم...
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#چهارشنبه_های_زیارتی
من خیلی وقتها
که کم میارم، میشینم و
فقط تماشات میکنم...
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
☀️ امام حسن مجتبی (علیهالسلام) :
✨ هشت نصیحت امام حسن مجتبی علیه السلام
1⃣ بخشش آن است که اما و اگری پیش از آن نباشد و منت گذاری درپی آن نیاید.
2⃣ بخشندگی پیش از درخواست از بزرگترین بزرگواریهاست.
3⃣ گناه را با کیفر مداوا مکن و در میان آن دو، راهی برای عذر خواهی بگذار.
4⃣ شوخی هیبت را میبلعد.
5⃣ انسان ساکت بر هیبت و وقار خود میافزاید.
6⃣ آن کس که از او چیزی بخواهند، آزاد است تا آن زمان که وعده دهد. و برده است، تا آن زمان که به وعده عمل کند.
7⃣ فرصت زودگذر است. و به کندی و سختی دوباره به دست میآید.
8⃣ نعمتها تا زمانی که هستند ناشناختهاند و هنگامی که رخت بربستند، شناخته میشوند.
📚 معانیالأخبار، ص۲۵۷، ح۲
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
در مهمانی، بدون تقاضا از ما پذیرایی میکنند. میوه، چای، شیرینی، شام
چه برسد زمانی که چیزی بخواهیم
در این ماه، میزبان خداست
و تقاضا نکرده میبخشد
اگر تقاضا کنیم، چه میکند؟
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
#پروانه 🌺🌿 پارک تقریبا خلوت بود و کسی نبود. نگاهی بهم انداخت و به صندلی که به کم اون طرف تر بود اش
#زندگی 🌺🌿
با هیجان گفت : نمره خونمون بنویس.
_برای چی؟؟
برای چی ندارن خب شاید بخوای به وقت زنگ بزنی بهم.!
_باشه فقط من نمیتونم شماره خونمونو بدم.
_ باشه اشکال ندارد تو بنویس✍
شماره خونشونو نوشتم و از روی صندلی پاشدم.
-کجااا؟؟
_دیگه باید برم.
نگاه ساعتش کرد و گفت : حالا که خیلی زوده خیلی وقت داری راستی چرا از کلاست برگشتی؟؟!
با یاد آوری اینکه از امتحان جا موندم امکان تو هم رفت و با ناراحتی گفتم : جا
موندم مربیمون راه نداد برم سر کلاس☹️
خنده بامزه ای کرد و گفت : کار خوبی کرد وگرنه من کی میتونستم تو رو گیر بیارم
چقد حرفهای به دل مینشست با هر کلمه حرفی که میزد بیشتر محبتش به قلبم میفتاد.😅😍
دلم میخواست ساعتها بشینم و برام حرف بزنه.
_یه سوال بپرسم؟؟
-شما دو تا بپرس.
_اون چند روزی که نبودی کجا بودی؟؟
_ای شیطووووون نگرانم شده بودی؟؟
با خجالت گفتم نههههه.! 😓
قربون اون خجالت کشیدنت بشه رحمت.
پس اسمش رحمت بود! ☺️
_ راستش اون روز ازت نا امید شدم با خودم گفتم دیگه نیام سر راهت تا فکرت از سرم بیفته.!!
ولی از سرم که نیفتاد هییییچ بدترم شدم.
هر لحظه به تو فکر میکردم یک لحظه نبود که تو فکرم نباشی.، 🥺😣
دیگه داشتم دیوونه میشدم تا تصمیم گرفتم باز بیام تا ببینمت، تو نمیدونی من چه حس و حالی داشتم این چند روز...
با تمام وجودم میفهمیدم چی میگفت چون خودمم همین حال و داشتم.،
لبخند کمرنگی زدم،
_راستی اسمت چیه؟
_پروانه
-جونه من؟؟
_آره برای چی؟
چه اسم قشنگی داری ولی اصلا اسمامون به هم نمیخوره ها پروانه و رحمت
از حرفش خنده ام گرفت.😅
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
11.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥دعایی برای انسان های زرنگ
استاد عالی
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
🌹یاعلیُّ ياعلىُّ ياعلىّ
👈 سفارش امام كاظم عليه السلام
به هشام
🔴 اي هشام ! هر كه سه چیز را بر سه چیز مسلط سازد . گویی که در نابودی خِرد خویش
هوای نفسانی اش را یاری رسانده است
هر که با آرزوی دراز ، روشنی خِردش
را تاریک کند و با پرگویی ،
✅ نکات جالب انگیز حکمش را محو نماید و با شهرت های نفسانی ، روشنی عیرت را خاموش کند ؛
در نتیجه گویی هوای نفسانی اش
را بر نابودی خِردش يارى رسانده و آن كس كه خِردش را نابود كند دين و دنياى خويش را تباه كرده است .
📗 : تحف العقول : ص : ۷۰۳
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°