🌷🍃🍃🍃
🌹شکوه #شهادت
➖فصل اول(قسمت نهم ):
🤔از خانه که بیرون می شد به فکر کریمی افتاد که با او از همه بیشتر بحث و مباحثه می کرده
و فکر کرد: حتما او حالا در مسجد است.
😐با خودش گفت: هر چه شد، شد!
معذرت خواستن که عیبی ندارد، به خصوص وقتی آدم به اشتباه خودش پی ببرد، وقتی بچه ها را دیدم، اگر به من رو ندادند، ضمن بوسیدن صورت شان و اظهار معذرت خواهی، از روشی که آنها انتخاب کرده اند تقدیر هم میکنم...
اما آقای تقی پور...!
😑دل توی سینه اش می لرزید،.. ولی پس از لحظه ای تردید با خود گفت:
فعلا که خود را به او نشان نمی دهیم، بعد که منزل آمدم نامه ای به او می نویسم و معذرت خواهی میکنم.
🤔دست به گریبان همین اندیشه ها بود که دید یکی سلامش کرد، اول به جایش نیاورد ولی وقتی نزدیک شد، دید
🌷#محمود_زارعیان --همسایه قدیمی شان -- است.
✋سلامش را جواب داد و با آهنگی که آمیخته با شوخی و خجلت بود، پرسید: اگر من به مسجد بروم بیرونم نمی کنند چه همان طور که...
🌷زارعیان حرفش را قطع کرد و گفت:
فکر نمی کردم نظر شما نسبت به ماها این همه منفی باشد، مسجد خانه #خداست و ما هم خاک پای کسانی که به آنجا بیایند.
-- ولی آخر تو خودت میدانی که من ...
ادامه دارد..🖊
👈 داستان و اسامی داستان حقیقی و جزء ۱۳ #شهدای عصر عاشورا هستند
که به تدریج آشنا میشوید...📝
یاد #شهدا🌷با ذکر شریف#صلوات🌺
🍃🌷
@thelastifentiflcation🕊
🍃🍃🍃🍃🌷🍃🍃🍃