ماآدماتاوقتیکنارهمهستیم
ازلحظههای ِ کنارهمبودنلذتنمیبریم
ولیتایهچیزیمونبشه
تازهمیفهمیمچیکارکردیموکیوازدست دادیم
بیایمیکمفقطیکمباهممهربونباشیم(:
- تامیلا -
ساکتبود مهربونواحساسی امابرای ِ توازجونشمایهمیذاشت
-کاش قدر شو بیشتر میدونستی
- تامیلا -
-کاش قدر شو بیشتر میدونستی
+اینکهولشکردیورفتینشوندهندهیبی لیاقتیتبود
اینخیلیبدهکهبدونتوجهبهموقعیتموبا
یادآوری ِ خاطراتوبدون ِ هیچگونهکنترلیبراحساساتمگریهمیکنم
حتیتوخیابون!