eitaa logo
💖تنها مسیری های استان خراسان رضوی
2.4هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
6.3هزار ویدیو
45 فایل
🌖 زیرسایه امام رضاعلیه السلام با"تنهامسیرآرامش" قدم برمی‌داریم درمسیرظهور ان شاالله🌸 🌐 ارتباط باادمین کانال @Mahdi9294، @Zhaklins 💫لینک کانال اصلی تنهامسیرآرامش http://eitaa.com/joinchat/63963136Ca672116ed5
مشاهده در ایتا
دانلود
💖تنها مسیری های استان خراسان رضوی
💞✓❈﷽❈✓💞 #از_خانه_تا_خدا....👨‍👩‍👦‍👦 #درس هفتم📚 موضوع ✍خصوصیت تمایلاتِ عقلانی و نفسانی🌺
💕_______💕_________💕 ⭕️ تمایلاتِ نفسانی، تمایلاتی هستن که لذّتِ سطحی و آشکار و البته پر از ضرر دارن⚡️ ♦️ یکی از تمایلاتِ سطحی که لذّتِ کوتاه اما پر از ضرر داره👇🏼 کشیدن سیگار هست.🚬 🔺🔻🔺 🎴کسی که سیگار میکشه میدونه سیگار براش ضرر داره امّا نمیتونه دست از "لذّتِ سطحی و ابتدایی سیگار" بکشه ❌ میگه فعلاً این لذت رو ببرم تا بعد ببینم چی میشه! 🔹خیلی هم ناراحت میشه از این کار امّا بازم قدرت نه گفتن رو نداره...😓🚬 ⛔️💢⛔️
💖تنها مسیری های استان خراسان رضوی
💕_______💕_________💕 ⭕️ تمایلاتِ نفسانی، تمایلاتی هستن که لذّتِ سطحی و آشکار و البته پر از ضرر دارن⚡
🚫 تقریباً همه گناهانی که انسان انجام میده و بعدش پشیمون میشه😓😥 👈🏼 همگی به خاطر فریب خوردن از هوای نفس هست. 👿🔞🔞 🔴 مثلاً شوهری که سرِ همسرش داد میزنه و بعدش پشیمون میشه، موقع عصبی شدن فقط به این فکر میکنه که فعلاً من باید عصبانیت خودم رو خالی کنم!😤 👆🏼اینم خودش یه نوع هوای نفس هست. 🚸 در واقع "هر تمایلی که انسان رو به سقوط بکشونه هوای نفس نامیده میشه" 🔥🔥🔥
🌺 در مقابل، تمایلاتِ عقلانی تمایلاتی هستن که "لذّتشون عمیق تر و پنهان تر" هست 📎 و البته "تمایلاتی پر سود" برای انسان هستند. 🌷💝👆🏼 🔶 مثلاً "داشتنِ سلامتی" یه تمایلِ عقلانی هست که البته در طول زندگی انسان، به طور معمول زیاد به چشم نمیاد! ⚠️ دقیقاً زمانی که ما بیمار بشیم، تازه به اهمیتِ سلامتی پی میبریم. 💢درسته که داشتن سلامتی، شیرین هست اما معمولاً به این شیرینی زیاد دقت نمیکنیم. 🚫🚫🚫
🌷 تمامِ کارهای خوبی که آدما کمتر سراغش میرن، تمایلاتِ عقلانی هستن ✅ ضمن اینکه تمایلاتِ عقلانی معمولاً "همراه با کمی سختی" به دست میاد و البته "ماندگاری بیشتری" هم دارن💯 ✔️✔️👆🏼👆🏼🔸 🔵 مثلاً "ورزش کردن" یکی از تمایلاتِ عقلانی هست که طبیعتاً یه مقدار سختی داره اما نتیجش که سلامتی بدن هست خیلی شیرینه😊👌🏼 ✅🚥🌺➖💖 🎊اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالعَنْ أعْدَاءَهُم🎊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💖تنها مسیری های استان خراسان رضوی
🖌 #رمان #بدون_تو_هرگز 3 🔹🔶💢🔶🔹 قسمت سوم: عقب نشینی اجباری! 🔶 چند روز به همین منوال می رفتم مدرسه .
4 "خواستگاری" 🔹 به خدا توسل کردم و چهل روز روزه نذر کردم ... التماس می کردم خدایا! تو رو به عزیزترین هات قسم ... من رو از این شرایط و بدبختی نجات بده ... 😭🙏 علی الخصوص که پدرم قصد داشت هر چه زودتر از دست دختر لجباز و سرسختش خلاص بشه! 🔺تا اینکه مادر علی زنگ زد و قرار خواستگاری رو گذاشت. شب که مادرم به پدرم گفت، رنگ صورتش عوض شد! 👺 طلبه هست؟! آخه چرا باهاشون قرار گذاشتی؟!😤 ترجیح میدم آتیشش بزنم اما به این جماعت ندم!😠 مثل همیشه داد می زد و اینها رو می گفت. مادرم هم بهانه های مختلف می آورد 🔹آخر سر قرار شد بیان که آبرومون نره ... اما همون جلسه اول، جواب نه بشنون! ولی به همین راحتی ها نبود. من یه ایده فوق العاده داشتم. 🔺 نقشه ای که تا شب خواستگاری روش کار کردم...😏 به خودم گفتم ،خودشه هانیه 👌 این همون فرصتیه که از خدا خواسته بودی👌🏼 از دستش نده ... 🔹علی، جوان گندم گون، لاغر و بلندقامتی بود. 🔹نجابت چهره اش همون روز اول چشمم رو گرفت... کمی دلم براش می سوخت اما قرار بود قربانی نقشه من بشه!😏 یک ساعت و نیم با هم صحبت کردیم ... وقتی از اتاق اومدیم بیرون ... مادرش با اشتیاق خاصی گفت ... به به ... چه عجب ... 😃 هر چند انتظار شیرینی بود اما دهن مون رو هم می تونیم شیرین کنیم یا ...؟؟؟؟ ‼️مادرم پرید وسط حرفش ... حاج خانوم، حالا چه عجله ایه!🤗 اینا جلسه اوله همدیگه رو دیدن! شما اجازه بدید ما با هم یه صحبت کنیم بعد ... 💢 ولی من تصمیمم رو توی همین یه جلسه گرفتم!👌🏼 گفتم، اگر نظر علی آقا هم مثبت باشه، جواب من مثبته!😍 این رو که گفتم برق همه رو گرفت!!! 😳😱 💢 برق شادی خانواه داماد رو! 💢 برق تعجب پدر و مادر من رو! پدرم با چشم های گرد، متعجب و عصبانی زل زده بود توی چشم های من ... 😡 و من در حالی که خنده ی پیروزمندانه ای روی لب هام بود بهش نگاه می کردم!😏 ✔️می دونستم حاضره هر کاری بکنه ولی دخترش رو به یه طلبه نده .. ادامه دارد .... ┅═❈🍃🌸🍃❈═┅ @Tanha_masir_Razavi_Kh
5 "می خوام درس بخونم!" 🔹 اون شب تا سر حد مرگ کتک خوردم!😭 بی حال افتاده بودم کف خونه.. مادرم سعی می کرد جلوی پدرم رو بگیره اما فایده نداشت. 🔴پدرم نعره می کشید و من رو می زد... اصلا یادم نمیاد چی می گفت.... 👺 ☎️ چند روز بعد، مادر علی تماس گرفت اما مادرم به خاطر فشارهای پدرم، دست و پا شکسته بهشون فهموند که جواب ما عوض شده و منفیه! 🔹مادر علی هم هر چی اصرار کرد تا علتش رو بفهمه فقط یه جواب بود: شرمنده، نظر دخترم عوض شده! ✔️ چند روز بعد دوباره زنگ زد و گفت من وقتی جواب رو به پسرم گفتم، ازم خواسته علت رو بپرسم و با دخترتون حرف بزنم. 🔶 علی گفت: دختر شما آدمی نیست که همین طوری روی هوا یه حرفی بزنه و پشیمون بشه. تا با خودش صحبت نکنم و جواب و علت رو از دهن خودش نشنوم فایده نداره! 💢 بالاخره مادرم کم آورد. اون شب با ترس و لرز، همه چیز رو به پدرم گفت ... اون هم عین همیشه عصبانی شد! 😡 بیخود کردن! چه حقی دارن می خوان با خودش حرف بزنن؟ و.... بعد هم بلند داد زد: هاااااانیه ...😲 این دفعه که زنگ زدن، خودت میای با زبون خوش و محترمانه جواب رد میدی! 🔺ادب؟ احترام؟😐 تو از ادب فقط نگران حرف و حدیث مردمی😤 این رو ته دلم گفتم و از جا بلند شدم... 🔺 به زحمت دستم رو به دیوار گرفتم و لنگ زنان رفتم توی حال ... 😢 باشه ولی یه شرط دارم؛ باید بزاری برگردم مدرسه! ادامه دارد ... ┅═❈🍃🌸🍃❈═┅ @Tanha_masir_Razavi_Kh
📝 وقتی تصمیم می‌گیریم ؛ یه خُلقِ زشت و آزاردهنده رو از روحمون، بِکَّنیم و بندازیم دور ؛ ☄️شیطان پرکار میشه و همه‌ی تلاشش رو می‌کنه، تا هم تو ناامید بشی وهم اون به هدفش برسه. پس اگر تصمیم گرفتی عصبانی نشی؛ و بسرعت اتفاقی برای عصبانیتت پیش اومد، و از کوره در رفتی ... مطمئن باش؛ هدفت درسته❗️ خودت رو سریع ببخش و از اول شروع کن ! مقاومت در ابتدای راه، شرط اولِ حرکته! 🌛 ┅═❈🍃🌸🍃❈═┅ @Tanha_masir_Razavi_Kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•┄❁بِـسْـم‌‌ِاللّٰه‌ِالࢪَّحمن‌ِالࢪَّحیمْ❁┄• عرض سلااام و ادب و احترام بر شما سروران والاقدر ☺️🌺 الهی صبح زیباتون قرین خیر و نیک‌بختی و آغازگر خوشی‌هاتون باشه🤲 امیدوارم حالتون خوووب و احوالتون خووبتر باشه😊 پیشاپیش عید شکوفایی خوشبوترین گل هستی ، پیامبر مهربانی‌ها رو محضر مبارکتون تبریک عرض میکنیم 😍 امروز با نثار شاخه های گل 🌸صلوات🌸 محضر حضرت ختمی مرتبت و ائمه هدی علیهم السلام شریک شادی اهل بیت نبوت می شیم...💐 ┅═❈🍃🌸🍃❈═┅ @Tanha_masir_Razavi_Kh