#دلنوشته
السلام علی بهجه قلب المصطفی:
یاد خاطرات سفر مدینه را در ذهنم مرور میکنم:
بچه هایت هر کدام یک جایی پشت دیوارهای بقیع کِز کرده بودن و برای خودشان روضه می خواندن
بعضی با نوای #حاج_منصور
مدینه شهر پیغمبر ...
اما من
فکر میکردم به قبری که بلدش نیستم
به اینکه فرزندی برایتان نکردم...
فکر میکردم به اینکه شناس شما نیستم
شناس یعنی کسی مثل سلمان
که مادر او را به حضور می طلبد،خرما به او تعارف می کند...
آدمی گاهی بنده ی خیال می شود
اشکالی ندارد امشب من هم خیال کنم به ضریحت مادر...
ضریحی که نداری!
در خیالم ضریحی داری مثل بابای عالم امیرالمومنین(ع)
با این تفاوت که ضریح بابا خوشه ی انگور دارد
ضریح شما پیچک های گل یاس...💔
التماس دعا
یاعلی
🦋 @TanhamasirHamedan