🔸 و یه نکته هم اینکه ممکنه یه خانمی تصمیم بگیره از این به بعد اقتدار همسرش رو حفظ کنه و شروع کنه که رفتارش رو نسبت به شوهرش تغییر بده.
اما از اون طرف همسرش اذیتش کنه و برنامه های خانم رو خراب کنه!
❇️ اینجا خانم نباید زود ناامید بشه. بلکه گاهی ممکنه یک سال طول بکشه تا همسر شما رفتارش اصلاح بشه. خلاصه یه چند وقتی باید سختی بکشی تا موفق بشی. پس هیچ وقت ناامید نباش.....
recording-20211202-230634.mp3
890.3K
🔹 برای از بین بردن حساسیت ها باید بر خلافشون عمل کنیم
حاج آقا حسینی
میگم اگه وقت دارید یه سری به این کانال بزنید! 👇🏼😊
http://eitaa.com/joinchat/1620181009Cc53e88802a
🎁 نظرات سایر تنهامسیری ها در مورد موضوع امروز رو در این کانال قرار دادیم
4_6030397476748396774.mp3
8.36M
💬 قرائت دعای "عهــــد"
🌹«روز سی و سوم»
🗓شروع چله: ۱۴۰۰/۱۱/۳۰
@Tanha_sfahan
تنها مسیر استان اصفهان
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام ✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به صورت دا
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام
✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان
📃 قسمت صد و پنجاه و پنجم
❇️ دوران جنگ نهروان
✳️ مدارا و نرم خویی با خوارج
🔹مدارا تا پایان مدت معاهده
[ پس از ورود به کوفه، موضوع خوارج به مشکل بزرگی تبدیل شد. شش ماه تا پایان معاهدهٔ حٓکمیت باقی مانده بود و در تمام این مدت با آنان گفتوگو و بحث میکردیم. آنان بعضی آیات قرآن را بر ضد من تأویل میکردند، از جمله این آیه را: «خداوند به حق داوری میکند و معبودهایی که غیر از او میخوانند، هیچگونه داوری ندارند.» برای آنان پیام فرستادم: ]
🔻ما تا پایان مدت معاهده با شما مدارا میکنیم و در این مدت کتاب خدا را مطالعه کرده و با هم بحث و گفتوگو خواهیمکرد. امیدواریم با هم به صلح و صفا برسیم.
[ و از آنان خواستم: ]
🔻دوازده نفر از بزرگان خویش را مشخص کنید، ما نیز دوازده تن از افراد خود را انتخاب میکنیم و همگی در یک مکان گرد هم میآییم تا سخنگویان ما استدلالهای خویش را بیان کنند و سخنگویان شما نیز دلایل شما را تبیین سازند.
[ پس از گفتوگوهای طولانی بین آنان، خودم در جمعشان حاضر شدم و مطالبی را به آنان گفتم: ]
🔻اما بعد، من شما را برای پذیرش حٓکمیت تشویق نکردم و شما بودید که به دلیل خستگی و ضعف در جنگ، از اطراف من پراکنده شُدید. اهل شام مرا به حکم قرآن دعوت کردند. نگرانی من این بود که اگر از پذیرش دعوت آنان خودداری کنم، شما این آیات را بر من تطبیق کنید:
{ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِنَ الْكِتَابِ يُدْعَوْنَ إِلَىٰ كِتَابِ اللَّهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ يَتَوَلَّىٰ فَرِيقٌ مِنْهُمْ وَ هُمْ مُعْرِضُونَ }
( آیا ندیدی کسانی را که بهرهای از کتاب داشتند، بهسوی کتاب الهی دعوت شدند تا [این کتاب] در میان آنها داوری کند، سپس گروهی از آنان روی میگردانند، در حالی که از قبول حق اعتراض دارند؟ )
همچنین آیه ۹۵ سوره مائده و آیه ۳۵ سوره انسان را قرائت کردم.
[ آنها در پاسخ من گفتند: تو ما را به کتاب خدا و عمل به آن دعوت کردی و ما پذیرفتیم و با تو بیعت کردیم. مردان ما در جنگ جمل و صفین به سبب اطاعت از تو کشته شدند؛ اما تو در امر الهی تردید کردی و به حٓکمیت دشمن خویش تن دادی! ما بر سر همان پیمان اول خویش باقی هستیم و امروز تو هستی که بر سر پیمان نیستی و تغییر کردهای! ما نمیتوانیم با تو همراهی کنیم؛ مگر اینکه توبه کرده و اعتراف کنی که گمراه شدی! به آنان گفتم: ]
🔻اما به خدا پناه میبرم از اینکه اعتراف کنم گمراه شدهام. من از روزی که اسلام آوردهام تا به امروز، لحظهای دچار تردید نشدهام و از هنگامی که راه هدایت را یافتم، هیچگاه گمراه نگشتهام؛ بلکه خداوند به واسطهٖٔ ما، شما را هدایت کرد و از گمراهی و کفر نجاتتان داد و از نادانی رهایی بخشید.
🔻من حٓکمیت داوران را مطابق کتاب خدا و سنت جامع و کامل رسول خدا صلیاللهعلیهوآله پذیرفتم. اگر آنان مطابق کتاب خدا داوری کنند، تردیدی نیست که باید به حقانیت من حکم صادر کنند و مرا شایستهٔ خلافت بدانند و اگر به غیر کتاب خدا داوری کنند، حکم آنان دربارهٔ من و شما هیچ ارزشی ندارد.
🔹به کوفه برگردید
[ همانطور که یاد شد، جمعی از خوارج در بیرون شهر کوفه مانده بودند و حاضر نبودند به شهر وارد شوند و به منازلشان بروند. به آنان گفتم: ]
🔻 آیا شما مرا جاهل و نادان میدانید؟
[ گفتند: نه. پرسیدم: ]
🔻بنابراین، اگر احکامی صادر کنم، آنها را پذیرفتنی میدانید؟
[ گفتند: آری. گفتم: ]
🔻پس به شهر خویش، کوفه، برگردید تا با هم بحث و مناظره کنیم.
[ آنان پذیرفتند که وارد شهر شوند. ولی همه جا شعار «لاحکم الا لله» سر میدادند. ]
🔹مانع از حضور آنها در مساجد نمیشویم
[ جمع دیگری از خوارج در منطقه «حروراء» اردو زده بودند. به میان آنان رفتم و در ضمن گفتوگو با آنان، دلایل خویش را برای پذیرش حٓکمیت بیان کردم. در نهایت، آنان نیز قبول کردند که به شهر کوفه برگردند؛ اما در کوفه نیز به مخالفتشان ادامه دادند. به یارانم گفتم: ]
🔻رفتار ما با آنان تا زمانی که خونی ریخته نشده و مرتکب حرامی نشدهاند، چنین خواهدبود: آنان را از حقوق بیتالمال محروم نمیکنیم، و مانع از حضور آنها در مساجد نمیشویم و تحریک به جنگ و تهییج به شورش هم نمیکنیم.
📚منابع:
۱. قرآن کریم، سورهٔغافر، آیهٔ۲۰
۲. قرآنکریم، سوره آلعمران، آیهٔ ۲۳
۳. أنسابالاشراف، ج۲، ص۳۵۳، رقم۴۲۴
۴. تاریخیعقوبی، ج۲، ص۱۹۱
۵. تاریخ طبری، ج۴، ص۵۳ و ۵۴
📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام
↩️ ادامه دارد...
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@Tanha_sfahan
🔆 #پندانه
✍ خدا جبران تمام نداشتههای ماست
🔹مردی برای اصلاح سر و صورتش به آرایشگاه رفت. در حال کار، گفتوگوی جالبی بین آنها در گرفت.
🔸آنها درباره موضوعات و مطالب مختلف صحبت کردند. وقتی به موضوع «خدا» رسیدند، آرایشگر گفت:
من باور نمیکنم خدا وجود داشته باشد.
🔹مشتری پرسید:
چرا باور نمیکنی؟
🔸آرایشگر جواب داد:
کافی است به خیابان بروی تا ببینی چرا خدا وجود ندارد. به من بگو، اگر خدا وجود داشت آیا این همه مریض میشدند؟ بچههای بیسرپرست پیدا میشد؟ اگر خدا وجود داشت، نباید درد و رنجی وجود داشته باشد. نمیتوانم خدای مهربانی را تصور کنم که اجازه میدهد این چیزها وجود داشته باشد.
🔹مشتری لحظهای فکر کرد اما جوابی نداد، چون نمیخواست جر و بحث کند.
🔸آرایشگر کارش را تمام کرد و مشتری از مغازه بیرون رفت.
🔹به محض اینکه از آرایشگاه بیرون آمد، در خیابان مردی دید با موهای بلند و کثیف و بههم تابیده و ریش اصلاحنکرده. ظاهرش کثیف و ژولیده بود.
🔸مشتری برگشت و دوباره وارد آرایشگاه شد و به آرایشگر گفت:
میدانی چیست؟ بهنظر من آرایشگرها هم وجود ندارند.
🔹آرایشگر با تعجب گفت:
چرا چنین حرفی میزنی؟ من اینجا هستم، من آرایشگرم. من همین الان موهای تو را کوتاه کردم.
🔸مشتری با اعتراض گفت:
نه! آرایشگرها وجود ندارند، چون اگر وجود داشتند، هیچکس مثل مردی که آن بیرون است، با موهای بلند و کثیف و ریش اصلاحنکرده پیدا نمیشد.
🔹آرایشگر جواب داد:
نه بابا، آرایشگرها وجود دارند! موضوع این است که مردم به ما مراجعه نمیکنند.
🔸مشتری تأیید کرد:
دقیقا! نکته همین است. خدا هم وجود دارد! فقط مردم به او مراجعه نمیکنند و دنبالش نمیگردند. برای همین است که این همه درد و رنج در دنیا وجود دارد.
@Tanha_sfahan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨 وقتی یکی از طنزپردازان از رهبر انقلاب درخواست انگشتر کرد و با یک اشکال فنی مواجه شد!
👈🏻 انگشتر درخواستی، یادگار عقد ازدواج رهبر انقلاب بود
📲 روایت کامل دیدار را از آدرس زیر تماشا کنید
@tanha_sfahan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بالاخره گنبد را گرفتی؟😊
گفتگوی طنز رهبر انقلاب با شاعری که سیزده سال قبل شعر بچه محلهی امام رضایم را خواند.
@Tanha_sfahan