#سیره_شهدا
#شهید_نادر_رضایی
یادم می آید سالها قبل از جبهه رفتن نادر روزی تمام اعضاء خانواده دور هم جمع بودیم.
در اتاق نشسته و در حال صحبت کردن بودیم ناگهان دیدیم که صدای خودمان را می شنویم به عقب برگشتیم نادر را دیدم که کنار ضبط صوت نشسته است و صدایمان را ضبط کرده است گفت به صحبتهایتان گوش کنید و ضبط را روشن کرد وقتی حرفهایمان را شنیدیم همه ناراحت شده بودند که چرا حرفهای بیخودی زده ایم نادر با این کار می خواست بگوید از این حرفها نزنید صحبت بکنید که برای آخرت شما مفید باشد بعد نادر گفت: تمام حرفهای شما ضبط می شود و در نزد خداوند محفوظ است مراقب اعمال و صحبتهایتان باشید.
🆔 @basirun
#سیره_شهدا
🌷 تو منطقه كه بود، مدتها مي شد من و بچه ها نمي ديديمش. حسابي دلـم مي گرفت.
مي گفتم: «تو اصلاً مي خواستي اينكاره بشوي، چرا آمدي مـرا گرفتي؟!»
مي گفت: «پس ما بايد بي زن مي مانديم.»
مي گفتم: «من اگر سر تو نخواهم نق بزنم، پس بايد سر چه كسي نـق بزنم؟»
مي گفت: «اشكالي ندارد، ولي كاري نكن اجـر زحمـتهايـت را كـم كني. اصلاً پشت پردة همة اين كارهاي من، بودن توست كه قدم هاي مرا محكم مي كند.»
نمي گذاشت اخمم باقي بماند. روش هميشگي اش بود. كاري مي كـرد كه بخندم؛ آن وقت همة مشكلاتم تمام مي شد❤❤❤
#شهيد_عباس_بابايي
🆔 @basirun
#سیره_شهدا
جلسه داشتیم؛ بنی صدر هم آمده بود. راجع به غائله كردستان صحبت می كردیم. بعضی طوری حرف می زدند كه انگار تمام راهها بسته است. می گفتند. «نه از زمین می توانیم كاری كنیم نه از هوا. اصلاً در آنجا مجال جنبیدن نیست. »
كلاهدوز مدام سعی می كرد راهی بیابد ولی آنها تمام راهها را می بستند. تا این كه ناراحت شد، برخاست و فریاد زد: «اگر شما به این نتیجه رسیدید، اگر فكر می كنید كه دیگر كاری از شما ساخته نیست، پس اینجا جمع شده اید كه چه غلطی بكنید ؟!»
همیشه این صحنه جلوی چشمم است .
متعهد بود و از صمیم قلب سعی داشت تا مشكلات را به هر نحوی شده حل كند.
🌹 #شهید_یوسف_کلاهدوز 🌹
🆔 @basirun
🌹🌹 #سیره_شهدا
🔴📷 نامهی حلالیت #شهید قاسم سلیمانی از صاحبِ خانهای در خلال عملیات آزادسازی ابوکمال؛
🔸حاج قاسم برای صاحب خانهای که در خلال عملیات آزادسازی البوکمال، از آن خانه به عنوان مقر استفاده کرده بودند، نامهای نوشتند و در آن نامه از صاحب خانه، بابت این استفاده حلالیت طلبید.
🔸حاج قاسم در این نامه خود را معرفی کرده و بابت استفاده از آن ساختمان به عنوان مقر عملیاتی، از صاحب خانه عذرخواهی کرد و در پایان نامه شماره تلفن منزل شخصی خود را نوشت و آمادگی خود را برای جبران هر گونه خسارت احتمالی و یا هر گونه درخواست دیگری از طرف صاحب خانه اعلام کرد.
🔸در بخش دیگری از این نامه بیان کرده: من میان خودم (به عنوان یک شیعه) و شما (به عنوان یک سنی) تفاوتی نمی بینم؛ زیرا خود را پیرو سنت رسول الله و شما را نیز محب اهل بیت می دانم.
#سیره_شهدا
⭕️ یکی از کارمندان شهرداری ارومیه میگفت:
🔸تازه ازدواج کرده بودم و با مدرک دیپلم دنبال کار میگشتم.
از پله های شهرداری میرفتم بالا که یکی از کارکنان شهرداری را دیدم و ازش پرسیدم آیا اینجا برای من کار هست؟
تازه ازدواج کردم و دیپلم دارم.
🔹یه کاغذ از جیبش درآورد و یه امضاء کرد و داد دستم گفت بده فلانی، اتاق فلان.
رفتم و کاغذ را دادم دستش و امضاء را که دید گفت چی میخوای؟
گفتم: کار.
گفت: فردا بیا سرکار!
باورم نمیشد!
فردا رفتم مشغول شدم.
بعد از چند روز فهمیدم اون آقایی که امضاء داد شهردار بود.
🔸چند ماه کارآموز بودم بعد یکی از کارمندان که بازنشسته شده بود من جای اون مشغول شدم.
🔺شش ماه بعد جناب شهردار استعفاء کرد و رفت جبهه.
بعد از اینکه در جبهه شهید شد یکی از همکاران گفت: توی اون مدتی که کارآموز بودی و منتظر بودیم که یک نفر بازنشسته بشه تا شما را جایگزین کنیم، حقوقت از حقوق جناب شهردار کسر و پرداخت میشد. یعنی از حقوق شهید باکری،
این درخواست خود شهید بود
#شهید_مهدی_باکری
#شهردار
♨️ "بپیوندید" ↙️
🆔 @basirun
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_کوتاه
#سیره_شهدا
🔸️خاطره ای بسیار زیبا از اخلاص
🔹️شهید مهدی باکری
🔸️کاش یکم بعضی مسئولین
🔹️از منش این شهدا یاد میگرفتند
🌺۲۵ اسفندسالگرد شهادت مهدی باکری
#باکری
#آذربایجان
✅مؤسسه فرهنگی تبلیغی بصائر
@moasese_basaer