#اندکی_تامل
گویند ساز زنی به قریه ای وارد شد و صدای ساز و دهل شنید علت را جویا شد گفتند خانه خان جشن است آدرس بگرفت و بدانجا شد محفلی بود خان آراسته و مردمان به پایکوبی مشغول ، ساز زن رخصت خواست تا او هم در سازش بدمد و در شادی سهیم شود چون خان رخصت داد ساز زن نواختن آغازید و خان را خوش آمد ، و دستور داد تا مباشر پس از اتمام مجلس کیسه گندمی بدو دهد ، این بار ساز زن را خوش آمد و با حرارت بیشتری در ساز دمید تا مجلس به سرآمد و ساز زن خسته و کوفته به انبار و پیش مباشر شتافت به قصد دریافت کیسه گندم ، به مباشر سلام داد و کیسه گندم را مطالبه کرد ، و مباشر از او دستخط خان را مطالبه کرد ، ساز زن از این تقاضا برنجید و نزد خان بشد و با گلایه شرح ماجرا بگفت ، خان لبخندی زد و گفت :
تو ساز زدی و ما خوشمان آمد
ما هم چیزی گفتیم تا تو خوشت بیاید
این به آن در !!
@kalameahlolbait