eitaa logo
تࢪاۅُش🫀✍🏻
115 دنبال‌کننده
46 عکس
19 ویدیو
0 فایل
💜✍🏻 ° گمشده‌ای حیران میان روزگار° درپی روحم می‌نویسم و عشق را میان واژه‌هایم پیدا می‌کنم🫀🌱 آمنه‌سادات‌حکیم|•مبٺݪآ•| https://harfeto.timefriend.net/17152507383474 •°•°• https://www.instagram.com/Im_mobtala
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿✨ [مـٰا خَلَقَ اللهُ ذالِکـَ‌ اِلاّٰ بِالْحَق ّ خدا چیزی نیافرید مگر به درستی] سوره‌یونُس|۵
بگذار بگویم برایت که فراموش کردنش مانند همان سیب سرخی‌ست که هزاران َخواص دارد جانم
زنی مقابلم دست تکان داد فکر می‌کرد غرق شده‌ام و حواسم نیست. نگاهم را بند دست هایش کردم با بهت پرسید اینجا که نشسته‌ای، می‌دانی کجا است؟ مطمئن گفتم بله، ریل قطار گفت حالت خوب است؟ بلند شو، شاید قطاری بی‌خبر بیاید. گفتم: سالهاست آن قطاری که می‌خواهم بی‌خبر رفته‌است و نیامده، نگران نباش... ✍🏻آمنه‌سادات‌حکیم|•مبٺݪآ•|
♥️🌿 [سَلـٰمُ عَلَیْکٌم بِمٰا صَبَرتٌم سلام بر شمایی که صبر پیشه‌کردید] سوره‌رعد|۲۴
وای از این جمعه‌ها. یادت می‌آید بچگی‌ها عاشق جمعه بودیم و ایوان مادربزرگ و چای روی سماوری که همیشه به‌راه بود... بزرگ‌تر که شدیم جمعه برایمان حکم مرگ داشت... راست می‌گفتی دلتنگی همان قاضی است که می‌دانی قرار است حکم مرگ دهد اما دست‌دست می‌کند و زجر‌کش... ✍🏻آمنه‌سادات‌حکیم|•مبٺݪآ•|
دکتر، امروز این دیوونه درازه واستاده بود پشت نرده‌های حیاط؛ داد میزد: بابا، خوش انصافا.. دروغو که تو کل سال میگید، سیزده رو بذارید واسه گفتن همون حقیقتی که نگه‌داشتین واسه پنجشنبه‌های سر قبرمون.. :) میگم دکتر، مطمئنی این دیوونه درازه، دیوونه‌ست؟؟
صُب که انتظار اومدن قطار مترو رو می‌کشیدم شنیدم ، یه دختر طوسی پوش با بغض می‌گفت محبت، رفاقت، دوس داشتن، فداکاری و گذشت، اگر یک طرفه باشه سرطان میاره. برای چی خودمو حقیر کنم و حرفامو بهش بزنم؟ حواسش نبود که اگر حرف ها در دل جمع شوند، غده می‌شوند. از آن غده هایی که روحت را ذره ذره از بند جسمت رها می‌کند و تورا زجر کش...
دختر! مخلوق لطیف و پیچیده‌ی خدا🌸 دختری که برای لطافت و ظرافتش، مَثَل برگ گل را می‌زنند. برگ گل لطیفی که رسم صبوری و مقاومت در برابر ناملایمات باد و شلاق های باران را خوب یاد گرفته! دختری که گریه‌هایش، صبوری هایش در برار حرف‌ها،رفتار ها، شد رمز موفقیتش... گریه‌هایی که نعمت شمردشان و توانست که با هر قطره‌اشک اراده‌اش را قوی تر کند دختر، لطیف و خیال انگیز ترین آیه‌ی نازل شده، روزت مبارک مالک ملیح‌ترین لبخند ها💜 مراقب شکوفه‌ی بهاری وجودت باش... بهار بی شکوفه‌هاش زیباییشو از دست میده و دنیا بدون تو... تو خودت باید ثانیه‌های زندگیتو اونجوری که میشه قشنگ ساختش، بسازی و با هر حرفی قوت و ارده‌تو از دست ندی و نذاری هرکسی اشکاتو ببینه و ضعف بشمارتشون... برگ گل خدا روزت مبارک💜 آمنه سادات حکیم |•مبٺݪآ•|
تࢪاۅُش🫀✍🏻
سیاهی بر شهر چیره شد و قمر نمایان... آخرین بوسه را مهمان پیشانی‌اش کرد و آرام نجوا. نجوایی که به حتم اگر به گوش کسی می‌رسید تاب نمی‌آورد و از شدت شوق جان می‌سپارد... گوش‌هایش تاب نیاوردند زیر بار این‌همه حلاوت صوتش! کلامش به عمق ‌جان نه، به عمق روحش نفوذ و کرد و به کامش شیرین آمد.شیرینی‌ای که احلی‌من‌العسل بود... به دست فرشته‌ها سپردش و فرمان داد حاضرش کنند تا حوالی صبح رهسپار شود و مدتی را مهمان. شب آخر بود و به تاریخ زمینیان شب ۹‌ذی‌القعده. حوالی صلاة‌صبح دخترک مهمان زمین شد و جلوه‌ای از وجود خدا... دخترک امن شهر که روزی قلم به دست گرفت و از صاحب نجوا گفت، آمنه‌‌ای که لقب امن قصه‌هارا به او دادند...
مهربون رفیق! شکر بابت همه مهربونی‌هات، همه روزایی که پیشم بودی و هستی... شکر بابت یک‌سال دیگه نفس کشیدن و به تو نزدیک شدن، انقدری که شدی رفیقم💜
آخه ببینید چه قلمی داره.... ماشاءالله لا حول ولا قوة الا بالله العلي العظيم واسه تولدم نوشته💜