ترنم عشق | عرفان و حافظ
باز در بیت سوم می گوید: سرم ز دست شد و چشم انتظارم سوخت در آرزوی ســر و چشــــم مجلـــــس آرایـــ
بیت چهارم:
زهی کمال که منشور عشقبازی مــن
از آن کمانچه ابرو رسـد به طغرایـــــی
🌱آن زمان مرا کمال حاصل خواهد شد و وصالــم
میسر می شود که محبوب، عشق ورزی ام را به
خویش با تیغ ابروانش امضا کند و کشتـــه وی
گردم.
ترنــــــــم عشـــــــــق ❣
🌱بخواهد با این بیان تقاضای دیــــدار او را
به کشته شدن و فنایش بنماید و بگوید:
💥ای نسیــم سحــــر آرامگــــه یـار کجاســت
منزل آن مه عاشق کُشِ عیار کجاســت
شب تار است و ره وادی ایمن در پیش
آتش طور کجا، وعده دیـــدار کجاســـت؟
عاشق خسته ز درد غـــم هجـــــران تو سوخـــت
خود نپرسی تو که آن عاشق غمخوار کجاست؟
عقل، دیوانه شد، آن سلسه مشکیــــن کــو؟
دل، زما گوشه گرفت، ابروی دلدار کجاست؟
ترنــــــــم عشـــــــــق ❣
05 Edameye Saz o Avaz.mp3
3.35M
چه خوش باشد! که دلدارم تو باشی...🌹
ترنــــــــم عشـــــــــق ❣
به قول آقای سعدی که امروز روزشه،
حرص بهشت؟ نه ممنون!
شوق دیدار خودت لطفاً🥲
#بند_او
♾ @binahayat_ir
بیت پنجم:
مرا که از رخ تو ماه در شبستان اسـت
کجــــا بـــود به فـــروغِ ستــــاره پروایــــی؟
آیتالله #سعادت_پرور:
🌱کنایه از اینکه محبوبا جمالهای ظاهری وقتــی
از من دل می ربودند که در گذشته برایم تجلی
ننموده بودی و نور رخسارت را مشاهــــده نکرده
بودم.
حال چگونه مظاهرت میتواننـــــد از مــن
دلربایی نمایند؟
____________
پ.ن:
مظاهر: تمام موجودات
🌱در واقع میخواهد بگوید: مرا دیگر بار شامل
عنایاتت بفرما که:
«الهی مَـن الذی نــــزل بـــک ملتمســـاً قراکَ، فَما
قَرَيْتَهُ؟
وَ مَنِ الَّذِي أَناحُ ببابک مرتجياً نَداک، فَما أَوْلَيْتَهُ؟
أَيَحْسَنُ أن أرجع عـن بابـــك بِالخَيْبَــــةِ مَصْرُوفــاً؟
وَلَسْتُ أَعْرَف سواک مولى بالإحســان موصوفـــا»
معبودا
کیست كه به التماس پذیرایی ات بر تو فرود آمد
و میهمانی اش ننمودی؟!
و کیست که به امید بخششت به درگاه تو مقیــم
شد و به او احسان ننمودی؟
آیا سزاوار است به ناامیدی از درگاهت برگردم با
آنکه جز تو مولایی که موصوف به احسان باشد
نمی شناسم.
و به گفته خواجه در جایی:
باز آی ساقیا که هواخواه خدمتم
مشتاق بندگی و دعاگوی دولتم
ز آنجا که فیض جام سعادت، فروغ توست
بیرون شدی نُمای ز ظلماتِ حیرتم
Mark Eliyahu - Hope.mp3
9.19M
#بیکلام
🌱کلیدِ گنجِ سعادت قبولِ اهلِ دل است
مباد آن که در این نکته شَکُّ و رِیب کند
#حافظ
ترنــــــــم عشـــــــــق ❣
بیت ششم:
مکدر است دل، آتش به خرقه خواهم زد
بیا ببین تو اگر میکنی تماشایی
🌱معشوقا! دلم از کدورت عالم خاکی و یا از زاهد و عبادت قشری، افسرده خاطر گشته، 😔
خرقه عالم بشریت و یا زهد خشک را خواهم سوخت 🔥و از آن تجافی خواهم گرفت.
اگر باورت نمی آید، بیا ببین چگونه در پای این کار ایستاده ام تا به دیدارت راه یابم.
در جایی خبر از این معنی داده و می گوید:
سینه ام ز آتش دل، در غم جانانه بسوخت
آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت 🔥
تنم از واسطه دوری دلبر بگداخت
جانم از آتش هجر رخ جانانه بسوخت
ماجرا كم كن و باز آ که مرا مردم چشم
خرقه از سر بدر آورد و به شکرانه بسوخت
خرقه زهد مرا آب خرابات ببرد
خانه عقل مرا، آتش خمخانه بسوخت
Burak Canözer-Autumn in Venice.mp3
9.33M
#بیکلام
🌱از قیل و قالِ مدرسه حالی دلم گرفت
یک چند نیز خدمتِ معشوق و مِی کنم
#حافظ
ترنــــــــم عشـــــــــق ❣
بیت هفتم:
به روز واقعه تابوت ما ز سرو کنید
که مرده ایم به داغ بلند بالایی
🌱ای دوستانِ هم طریق! آگاه باشید که من دیده دل به راه محبوب خویش دوختم تا قد و قامت او را چون تجلّی نماید باز مشاهده نمایم.
چنانچه از حسرت دیدارش جان سپردم مرا در تابوتی که از چوب سرو ساخته اند حمل کنید تا همه بدانند که در اشتیاق دیدن سرو قامتش جان دادم.(سخنی است عاشقانه)😔
🌱باز با این بیان، تمنای دیدار حضرتش را نموده، بخواهد بگوید:
بفکن بر صف رندان نظری بهتر از این
بر در میکده میکن، گذری بهتر از این
آن که فکرش گره از کار جهان بگشاید
گو در این نکته بفرما نظری بهتر از این
ناصحم گفت که جز غم چه هنر دارد عشق؟
گفتم ای خواجه غافل! هنری بهتر از این؟!
05) Mark Eliyahu - About Love.mp3
8.12M
#بیکلام
🌱شرابِ تلخ میخواهم که مردافکن بُوَد زورش
که تا یک دَم بیاسایم ز دنیا و شر و شورش
#حافظ
ترنــــــــم عشـــــــــق ❣
در آن مقام که خوبان به غمزه تیغ زنند
عجب مکن زِ سَری، کو فتاده در پایی
آیتالله #سعادت_پرور:
🌱در مقامی که محبوب با چشم و #جذبه_جمالی خود، عاشق را به خود بپذیرد
و با گوشه چشم و غمزه و صفت جلالی اش او را بکشد و فانی سازد،
عجب نیست که فریفته دیدار او را سر به پایش نثار کرده
و به عبودیت حقیقی و خضوع و خشوع در پیشگاهش اعتراف نماید،
چرا که عبودیت حقیقی جز در #فنای_کلی عاشق بدست
نمیآید.
ترنــــــــم عشـــــــــق ❣
🌱کنایه از اینکه معشوقا برای کشته شدن و بندگی ات اشتیاق تمام دارم، نصیبم گردان.
به گفته خواجه در جایی:
یا رب آن آهوی مشکین، به ختن بازرسان
وان سهي سرو روان را، به چمن بازرسان
دل آزرده ما را به نسیم بنواز
یعنی آن جان زِ تن رفته به تن بازرسان
سخن این است که ما بی تو نخواهیم حیات
بشنو ای پیک سخن! و سخن باز رسان
آن که بودی وطنش دیده حافظ یا رب
به مرادش، ز غریبی، به وطن بازرسان
02 Saz o Avaz.mp3
4.75M
بود آیا که خرامان ز درم بازآیی؟
گره از کار فروبستهٔ ما بگشایی؟
نظری کن، که به جان آمدم از دلتنگی
گذری کن که خیالی شدم از تنهایی
🎼 #موسیقی #شجریان
ترنــــــــم عشـــــــــق ❣