eitaa logo
کانال روضه دفتری مداح دلسوخته(ترنم نور)
1.4هزار دنبال‌کننده
63 عکس
78 ویدیو
49 فایل
لینک های کانال های مداح دلسوخته: کانال مداح اهل بیت (ع )حاج یوسف ارجونی @yousofarjonei مولودی و عروسی @MadahanKhoorshed نوحه و روضه @Arsheyan_Eshgh روضه دفتری @Taranom_Noor ختم خوانی https://eitaa.com/joinchat/4272554106C86c6a6b80a
مشاهده در ایتا
دانلود
روضه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها روضه غسل خانم حضرت زهرا😭😭😭😭 روضه غسل و دفن حضرتِ زهرایِ مرضیه(س)؛ حجت الاسلام محسن مهدوی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ پرستویِ مهاجرم، چرا زلانه می روی؟ اگر ز لانه میروی، چرا شبانه می روی؟ قرارِ من، شَکیبِ من، مهاجرِ غریبِ من فدای غربتت شوم، که مخفیانه می روی حیاتِ جان، امیدِ دل، علی بُود ز تو خِجل که با کبودیِ بدن، زتازیانه می روی کبوترِ شکسته پر، مرا به همرهت ببر چرا بدونِ جُفتِ خود، ز آشیانه می روی چهار طفلِ خون جگر، زنند از غمت به سر تو بر زیارتِ پدر، چه عاشقانه می روی اَلا به رُخ نشانه ات، مگر شکسته شانه ات که مویِ زینبین خود، نکرده شانه می روی فتاده بر دلم شرر، که تو در این دلِ سَحَر ز همسرت غریب تر، برون زخانه می روی َبدَنِ حضرت زهرا سلام الله علیها رو امیرالمؤمنین داره غسل میده، اسماء بِنتِ عُمَیس میگه من از چاه آب می آوردم، رو بَدَنِ حضرت زهرا سلام الله علیها آب می ریختم، علی بدنِ فاطمه رو غسل میداد، اسماء میگه رفتم دوباره از چاه آب بکشم، دیدن علی صدایِ فریادش بُلَند شده، برگشتم اومدم، دیدم سر به دیوار گذاشته، داره داد میزنه گریه میکنه، اومدم جلو، آقاجانم! مگه خودتون نفرمودید: آروم آروم گریه کنید، همسایه ها صداتون رو نَشنَوَن؟ فرموده باشند: اسماء این روشنایی رو بیار جلو، بیا ببین پهلویِ زهرام شکسته، صورتِ فاطمه کبوده، بازوش رو شکستن. امیرالمؤمنین دست از غسل دادن کشید، اما من یه غسّال دیگه هم میشناسم، موقع غسل دادن دست از غسل دادن کشید، کجا؟ زهرایِ سه ساله رو تویِ خرابۀ شام داشتن غسل میدادن، یه وقت دیدن، اون زَنِ غساله دست از غسل دادن کشید، گفت: من این بدن رو غسل نمیدم، چرا؟ بی بی جان! همین که لباس های این بچه رو دَر آوردم، خواستم بدنش رو غسل بدم، دیدم همه جایِ بدن این بچه سیاه و کبوده، می ترسم مرضی که این بچه داشته منم بگیرم، من این بدن رو غسل نمیدم، بی بی زینبِ کبری سلام الله علیها فرمود: آی زنِ غساله! بخدا از کربلا تا اینجا اینقدر این بچه رو زدن، ای حسین. نَم نَم داره بارون میآد داره برام مهمون میآد خرابه بویِ خون میآد وای وای داره از راهِ دور میآد تو طبقی از نور میآد از سَفَرِ تنور میآد وای وای دیدن این تشت رو گذاشتن جلویِ این بچه، دست بُرد، سر رو از تشت برداشت، نگاه کرد دید خدا سَرِ بُریدۀ بابا؛ سَرِ بُریده رو برداشت، شروع کرد با بابا حرف زدن. آروم آروم از طبق بیا کنارم سر رو سَرِت بذارم حرفِ نگفته دارم وای وای چیه حَرفِ نگفته ات؟ چند شبه بابا یه لقمه نون نخوردم اسم تو که می بردم  فقط کتک می خوردم وای وای بابا! هر وقت صدات زدم کتکم زدن، بابا! هر وقت صدات زدم، تو صورتم سیلی زدن، بابا! هر وقت گریه کردم بهم تازیانه زدن، بابا نبودی و اسیر شدم بسته به یک زنجیر شدم یه شبِ پیرِ پیر شدم وای وای یکی زد و همه ام زدند لگدِ مُحکمم زدند حالا هر کجا صدایِ منو می شنوی صدات رو بلند کن، یاحسین.
گر سینه شود تنگ خدا با ما هست گر پای شود لنگ ، خدا با ما هست دل را به حریم عشق بسپار و برو فرسنگ به فرسنگ خدا با ما هست ...
3. من لی غیرک.mp3
1.65M
إِلَهِي وَ رَبِّي ، مَنْ لِي غَيْرُكَ ، خدایا جز تو کسی رو ندارم ، اگه یه مدت بستری بشم ، نتونم از جا بلند بشم ، اطرافیانم خسته میشن ، ... نمیتونند مستقیم بگن خسته شدیم ، اینجوری دعا میکنند ، میگن خدا ان شاءالله راحتش کنه ، بیشتر درد نکشه ، راحت بشه ... نمیگن ما خسته شدیم ... خدایا فقط تورو دارم ، خدایا وقتی توو قبرم میزارند فقط تورو دارم ، خدایا به هیچ کسی غیر از تو تکیه ندارم ، إِلَهِي وَ رَبِّي ، مَنْ لِي غَيْرُكَ ، أَسْأَلُهُ كَشْفَ ضُرِّي وَ النَّظَرَ فِي أَمْرِي‏ إِلَهِي وَ مَوْلاَيَ ( همین که صداش میزنی ، جوابتو میده ... اما سعی کن توجه داشته باشی صداش بزنی ، وقتی میگی « إِلَهِي وَ مَوْلاَيَ » جوابت میآد ، چی میخواهی ؟ إِلَهِي وَ مَوْلاَيَ أَجْرَيْتَ عَلَيَّ حُكْماً اتَّبَعْتُ فِيهِ هَوَى نَفْسِي ... 17/4/1395
4. یامن بدا خلقی.mp3
1.52M
‏ يَا مَنْ بَدَأَ خَلْقِي وَ ذِكْرِي وَ تَرْبِيَتِي وَ بِرِّي وَ تَغْذِيَتِي ...چطوردلش میاد مارو رها کنه ؟ ... یه مادر که مخلوق خداست ، این همه محبت داره ، اگه پسرش یا دخترش ، هزار هم بی وفا باشه اما راضی نمیشه ، یه خاری به پاش فرو بره ، ... مگه نشنیدی اون جوانی که مادرشو کول گرفت ، بُرد انداخت توو چاه ، که از دست مادرش راحت بشه ، بعد از ساعت ها که اومد بالای چاه نگاه کنه ، ببینه کار مادرش تمام شده یا نه ؟ از ته چاه شنید ، مادره داره میگه آه فرزندم ، نیفتی در چاه ...این محبت مادره ، اما خدا خالق این محبته ، خدا اونقدر بنده شو دوست داره ، اصلا راضی به بدِ بنده اش نیست ، ... اینکه بدی کرده منم ، اینکه گناه کرده منم ، ... امشب که اومدی ، دستت رو گرفته ، ببین بهت اشک داده ، ببین بهت سوز داده ، ببین تنِ سالم بهت داده ، ببین عزت و آبرو بهت داده ، ... ای خدای من ... ‏ يَا مَنْ بَدَأَ خَلْقِي وَ ذِكْرِي وَ تَرْبِيَتِي وَ بِرِّي وَ تَغْذِيَتِي ... 17/4/1395
فَبِعِزَّتِكَ اسْتَجِبْ لى دُعاَّئى وَ بَلِّغْنى مُناىَ ... منو به آرزوهام برسون ، چیه آرزوهات ؟ وَ لا تَقْطَعْ مِنْ فَضْلِكَ رَجاَّئى ...آی جوانها وَ بَلِّغْنى مُناىَ وَ لا تَقْطَعْ مِنْ فَضْلِكَ رَجاَّئى وَاكْفِنى شَرَّ الْجِنِّ وَالاْنْسِ مِنْ اَعْدآئى ( دستت رو بیار بالا : ) يا سَريعَ الرِّضا ... نمیدونم ، شاید شب جمعه ی آخرِ عمرم باشه ... نمیدونم ، شاید شب جمعه ی آخریه که توو حرم امام رضام ... نمیدونم ، شاید آخرین دعای کُمیلی هست که خدا بهم فرصت داده ، اما این فرصت رو غنیمت میشمارم ، توو حرم امام رضا ... امشب نامی رو میخوام ببرم ، اونایی که حاجت مندند ، اونایی که گرفتارند ، اونایی که مریض دارند ، جوانهایی که حاجت دارند ، با این نام ان شاءالله امام رضا عنایت کُنه ، خدا دستمون رو بگیره ، ... اون هم نام شش ماهه امام حسین ، علیِ اصغره ، کسی که با شهادتش دلِ ابی عبدالله رو شکست ، کسی که چیزی نمیخواست ، فقط یه جرعه آب میخواست ، کسی که سلاح نداشت ... نه نیزه داشت ، نه شمشیر داشت ، تنها سلاحش این دو تا لب خشکیده و کوچولو بود ، هی به هم میزد ... اینقده گریه نکن ، هیچ کسی آبت نمیده غیر تیرِ حرمله هیچکی جوابت نمی ده .. همینطوری که روی دستش بود علی اصغر ، یه مرتبه دید علی داره به خودش می پیچه ، ... لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ ، ... یه نگاه کرد ، که ای کاش نگاه نمیکرد ، نگاه کرد دید تیر گوش تا گوش علی رو دریده ... ؟؟ حسییین ... اگه خواستی براش گریه کنی ، بدونی چه جنایتی کردند ، حجمِ گردن یه طفل شش ماهه رو در نظر بگیر ، ... نمیدونم مادرایی که بچه شیرخواردارند ، امشب اومدند داعای کمیل یا نه ؟ همین الان یه نگاه زیر گردنِ نازکش کن ، ... حالا ببین چه بر سرِ ابی عبدالله آمد ، ... نگاه کرد دید گوش تا گوش علی ، دریده ... ؟؟ حاجیه شش ماهه ی من بابارو شرمنده مکن وقتی گلوت ، تیر میخوره به روی من خنده مکن ... حسییین ، حسییین ... اشک چشمت رو پاک نکن ، من چند لحظه ای ساکت میشم ، تو حرفاتو بزن ، حاجتاتو بگو ، بزار بینِ دعا کمیل ، خدا حاجتاتو بنویسه ، بینِ دعای کمیل دعاتو مستجاب کُنه ، ... یاعلی مدد ... توو آغوش امام رضایی ، خجالت نکش ، آقا تحویلت گرفته ، حالا که پیش آقا اومدی حرفاتو بزن ، عقده دلت رو خالی کن ، خیلی ها بهت حسرت خوردند ، گفتند خوشا به حالت ، توو حرم امام رضایی ، مارو هم دعا کن ، ... تو هم به همشون دعا کن ، همشون رو مدّ نظر بگیر ، ... يا سَريعَ الرِّضا اِغْفِرْ لِمَنْ لا يَمْلِكُ اِلّا الدُّعاَّءَ ... 17/4/1395
6.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آتش جهنم چیه ؟ ما خیال میکنیم که جهنم ، یه قدری هیزم جمع میکنند ، یه نفتی روش میریزند و آتش میزنند و جهنم درست میشه ... جهنم ، انسان است « إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارًا سوره نساء ، آیه 10 » ... آتش حسد است ، آتش کبراست ، آتش نخوت و خودپرستی است ، آتش ظلمه ، آتش فساد است ، آتش نفاقه ، آتش ریا هست ... امثال این آتش هاست ... آتش چوب نیست که نفت روش بریزند و آتش بزنند ، بلکه آتش های آدمیست ، و این درون پست آدمی که گرفتار ظلم و ستم و ستم به مردم و به خودشو ، حسودی و ، چشم تنگی و ... این رذالت هایی که انسان گرفتاره ، و انسان در همین عالَم هم داره عذاب میکِشه ، گرفتار عذابِ همین مسئله خودش هست ، ... درونش پُر از عذاب است ...
🏴 🏴 🎤مداح :حاج محمد خرم فر، در مجلس آیت الله بهجت(ره) ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ "اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُک" توحید را دُردانه گوهر می شود زهرا یکپارچه الله اکبر می شود زهرا اُم ابیهای پیمبر می شود زهرا ساقی اگر مولاست کوثر می شود زهرا شیعه چو فرزند است و مادر می شود زهرا اهل کَرَم ذاتاً کریم اند و گدا محتاج جایی ندارد غیر باغِ هَل أتی محتاج زهرا کریمه، ما تماماً بی نوا، محتاج به چادرش هستند حتی انبیاء محتاج تا وارد صحرای محشر می شود زهرا محو کمالِ خویش کرده مرتضی را هم وقتی دعایش سر زده همسایه ها را هم یعنی دعایش آبرو داده دعا را هم جمله به جمله هَل أتی، حتی کِساء را هم هر طور بنویسیم محور می شود زهرا او مادر آب است و باران را به عالم داد *بی بی جان! آب مهریه ی شما بود، اما کجا بودی کربلا، بینِ دو نهرِ آب، پسرت حسین رو با لبِ تشنه سر بریدن... هر چی صدا میزد: لشکر! جگرم از تشنگی میسوزه، لااقل یه قطره ی آبی به من بدهید، همین قدر بگم: اینقدر سنگش زدن...* او مادر آب است و باران را به عالم داد به سائلان شهر نه، نان را به عالم داد تنها نه قرص نان که ایمان را به عالم داد در خانه ی کوچک بزرگان را به عالم داد معصومه ی، معصوم پرور می شود زهرا ما اهل پایینیم بالا را نمی فهمیم ما "نزّل القرآن فیها" را نمی فهمیم گُل را نمی فهمیم حورا را نمی فهمیم سیلی زدن بر روی زهرا را نمی فهمیم با یک نسیمی نیز پرپر می شود زهرا دین در خطر باشد سپر می آورد زهرا مثل علی رو به خطر می آورد زهرا سینه برای میخ در می آورد زهرا این فتنه را از ریشه در می آورد زهرا حالا در این اوضاع حیدر می شود زهرا علی اکبر لطیفیان به حُکمِ دوّمی در آن میانه گرفت آنگه مُغیره تازیانه به هر چه بود در بازوش قوّت به زهرا میزد از روی شقاوت مغیره میزد و میدید زینب نگه می کرد و میلرزید زینب حضورِ کودکان در صحنِ خانه عدو میزد به مادر تازیانه *همه با صدای بلند: یا زهرا!...*