4_5958707046579702517.mp3
38.89M
🔰 #سخنرانی_حضرت_زهرا_س
🔰 #حاج_مهدی_توکلی
موضوع:درسهایی از زندگی حضرت زهراس
خیرخواهی ودعاکردن برای دیگران
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
.
#روضه متنی و توسل #بعد_از_شهادت #حضرت_زهرا سلام الله علیها
.مقداد همچین که بعد شهادت اومد بره دومی جلوشو گرفت گفت کجا میری زهرا را کجا دفن کردید...تا امتنا کرد یه سیلی تو صورت مقداد زد...مقداد افتاد رو زمین زد زیر گریه... گفت دیدی طاقت نداری، چرا گریه می کنی...؟گفت نامرد گریه ام برا خودم نیست...فقط یه سوال دارم...اینجور که به من زدی چطور به زهرا زدی...؟....یه سیلی زد صورت بی بی ورم کرد...دیگه با دست دنبال بچه هاش میگشت... بلدی امشب داد بزنی یا نه...بگو وای مادر...*
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
.
پرسیدم آقاجان چرا گریه می کنید؟..
فرمود سلمان این خونه دیگه فاطمه نداره ....
خونه ای که فاطمه نداره برای ورود اجازه گرفتن نمیخواد...
اونایی که باید اجازه میگرفتند نگرفتن...
آقا امیرالمومنین حاضر شد که با هم به مسجد ببریم اما همین که به در خانه رسید از حال رفت بیهوش روی زمین افتاد ...
آقا را به هوش آوردن امیرالمومنین با دستای مبارکشون به در اشاره کردند
فرمود :اینجا زهرای منو زدن اینجا پهلوشو شکستن...
(( مخزن المصائب صفحه ۳۲))
بگیم .. آقاجان یا امیرالمومنین ...
شما بعد از شهادت فاطمه تا نگاهتون به در خانه افتاد یاد فاطمه افتادید ..
اما دلابسوزه برا اون خواهری که بعد از شهادت برادر چهل منزل با سر بریده همسفر بود
سفر کردم به دنبال سر تو
سپر بودم یرای دختر تو
چهل منزل کتک خوردم برادر
به جُرم اینکه بودم خواهر تو
صل الله علیک یا مظلوم
یا حسیـــــن
........
.
سه پنج روزه که بوی گل نیومد ....
با اشعار #بعد_از_شهادت ، اینگونه وارد روضه شوید:
شاید این روزا هر وقت مولا وارد خانه میشد میدید ؛ حسنین و زینبین پشت درِ خانه به گریه مشغولند و مدام میگن؛ همین جا بود که مادرمون بین در و دیوار قرار گرفت ...
بعد_از_شهادت
روضه
🎤مداح :حاج مهدی سماواتی
"اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ"
شب بود وچشم خفتگان در خواب خوش بود
بيدار مردي اشک چشمش آب خوش بود
در بي کَسي تنها امیدش را داده از دست
نخل و نهالِ نارسش را داده از دست
در خاک پنهان کرده خونين لاله اش را
آزرده جسمِ يار هجده ساله اش را
اشکش به رُخ چون اَنجم از افلاک ميريخت
بر پيکر تنها عزیزش خاک ميرخت
گويي که مرگِ يار را باور نمي داشت
از خاکِ قبر همسرش سر بر نمي داشت
می رفت کم کم گُم شود در آسمان ماه
چون عُمر يارش عُمر شب را ديد کوتاه
بوسيد در دريايِ اشکِ ديده گِل را
برداشت صورت از زمين بگذاشت دل را
*دید شب داره به آخر میرسه، به زحمت از کنارِ قبر فاطمه برخواست، دست و دامنش رو از خاکِ قبرِ فاطمه تکان داد، صدا زد: زهرا جان! "فَإِنْ أَنْصَرِف فَلَا عَنْ مَلَالَةٍ" یعنی زهرا اگه دارم میرم از روی خستگی نیست، قبرت باید مخفی بمانه*
بگذاشت جانش را در آن صحرا شبانه
با پيکرِ بي جان روان شد سوي خانه
آن خانه اي کز دود آهش بُد سيه پوش
در آن چراغ عُمر يارش گشت خاموش
آنجا که خاکش را به خون آغشته بودند
هم آرزو هم شاديش را کُشته بودند
آنجا که جز غمهاي عالم را نميديد
در هر طرف ميگشت زهرا را نميديد
صبح آمد وشب خفتگان جَستند از جا
آماده بعد از دفن بر تشييع زهرا
در بین ره مقداد آن پیر جوانمرد
همچون علی در غیرت و مردانگی مَرد
فریاد زد کی چشم دلهاتان همه کور
در ظلمت شب دفن شد آن آیت نور
دفن_شبانه
*دیشب علی بدنِ فاطمه اش رو غریبانه برداشت، دفن کرد...*
او بود از جمع شما بیزار بیزار
او دید از خیلِ شما آزار آزار
*آی نانجیبا! تا تونستید زهرا رو اذیتش کردید، جسارت کردید، حالا برا تشییعِ جنازه اش اومدید؟*
ثانی دوباره زخم مولا را نمک زد
مقداد را چون بانویش زهرا کتک زد
*مقداد روی زمین افتاد، شروع کرد گریه کردن، گفتن: مقداد! تو مردِ جنگی، پهلوانی، چرا با یک سیلی خوردن گریه میکنی؟ مقداد فرمود: برا خودم گریه نمی کنم، برا اون خانومی گریه می کنم که از این نانجیب سیلی خورده، عجب دستِ سنگینی داره...*
خون بر دلِ زار امیرالمؤمنین شد
زیرا غلامِ پیر او نقش زمین شد
شاعر حاج غلامرضا سازگار
*امیرالمومنین تو خونه نشسته، اومدن گفتن: یاعلی! چرا نشسته ای؟ میخوان قبر فاطمه رو نبش کنند، به بدنِ فاطمه ات نماز بخونن، خدا میدونه این خبر با دلِ علیِ مرتضی چه کرد، پارچه ای که توی جنگ به سر می بست، به سرِ مبارکش بست، شمشیرِ برهنه برداشت، مثل شیرِ غضبناک اومد، گریبانِ دومی رو گرفت زمین زد، نوشتن چیزی نمونده بود جان از بدنِ نحسش بیرون بیاد، علی فرمود: چه کنم مأمورِ به صبرم، رهاش کرد، فرمود: اگه دست به یکی از این صورتِ قبرها بزنید، زمین رو از خونِ شما رنگین میکنم، دیدن این علی، علیِ میدانِ بدرِ، علیِ میدانِ اُحُدِ، علیِ امروز، علیِ خیبر گشاست، دیگه اون آقایی نیست که مقابل چشمش فاطمه اش رو بزنن، دستش بسته باشه چیزی نگه... همه برگشتن و رفتن، علی از دور یه نگاه به قبرِ فاطمه اش انداخت، فاطمه جان! علی زنده باشِ و به قبرت هم جسارت کنند؟ نه!
آی حسینیا! امروز شماها بگید: علی جان! نتونستید ببینی یه عده جسارت کنند به قبرِ فاطمه ات، حق هم همین بود آقا! اما کجا بودی کربلا؟ حُسینت رو کُشتن، بعد از شهادتش به بدنش هم جسارت کردن"وَ بِجَرد الخَیْـلِ بَعْد القَتْلِ عَمْداً سَحِقُونی" با سُمِ اسبان بدنش رو پایمال کردند. ای حسین!...
3. شهری که.mp3
2.14M
#روضه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#حاج_حمزه_علیپور
شهری که ز هجران نبی
وِلوِله دارد
از ناله ی زهرا به درون
زلزله دارد
#غیرتی_ها
زن پشت در و
خانه پُر از
شعله ی آتش
فریاد که تا چند علی
حوصله دارد ...
#روضه_امام_حسین
#علیه_السلام
اگه مدینه خونه رو آتش نمیزدند ، کی جرات میکرد خیمه های اباعبدالله رو آتش بزنه ؟ کار به جایی برسه ، بچه ها به هم پناهنده بشن ، ... زن های اهل حرم ، پا برهنه از خیمه ها بیرون بزنند ...امام زمان عج ( در ناحیه مقدسه ) فرمودند : « فَلَمَّا رَأَیْنَ النِّسَاءُ جَوَادَکَ مَخْزِیّاً وَ أَبْصَرْنَ سَرْجَکَ مَلْوِیّاً بَرَزْنَ مِنَ الْخُدُورِ لِلشُّعُورِ نَاشِرَاتٍ وَ لِلْخُدُودِ لَاطِمَاتٍ وَ لِلْوُجُوهِ سَافِرَاتٍ وَ بِالْعَوِیلِ دَاعِیَات » ... وقتی که زنان آل الله ، اسب امام حسین ( علیه السلام ) را دیدند در حالیکه زین واژگون بود ، از خیمه ها بیرون دویدند ، در حالیکه به سر و صورت میزدند ...
از دست ها مپرس
که با گوش ها چه کرد ؟
از مُشت ها بپرس
که با گوشواره بود ... ؟
#شاعر_استاد_انسانی
#روضه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
حجه الاسلام والمسلمین :
#استاد_میرزا_محمدی
چه کردند نانجیب ها ، ... که ما فقط بصورت اشاره خوندیم و رد شدیم ... البته خوب هم است که روضه زیاد مکشوفه نشه ، مخصوصا روضه ی خانوم ، ... خوندیم که بله : دست و سینه و پهلو ... به خدا اینجوری نبوده ، ... یک جای سالم توو بدنِ فاطمه نیست ؟ توو اهلبیت اولین کسی که با صورت زمین خورده فاطمه است ، اون هم خانومی که بارِ شیشه داره ، بینِ نامحرم ها گیر بکنه ، با صورت هم زمین بخوره ، چی میشه ؟ بعد ما برای این خانوم کوتاهی کنیم ؟ ما برای این خانوم اقامه عزا نکنیم ؟ قیامت میتونی جواب پیغمبر(ص) را بدهی ؟ قیامت میتونی جواب حضرت خدیجه را بدهی ؟ ... که مانبودیم ، اما دخترمون را بینِ در و دیوار ... قیامت میتونی جواب امیرالمومنین را بدهی ؟ همین قدر بگم ، امیرالمومنین را پیر کرد ، بیست و پنج سال بعد در جنگ جمل ، اِبن عباس به آقا گفت :آقا «اَلْخِضَابُ زِينَةٌ » آقا تمام محاسِنتون سفید شده ، چرا خضاب نمیکنید ؟ مولا فرمود : « وَ نَحْنُ قَوْمٌ فِي مُصِيبَةٍ » ... خضاب خوبه ، سنته ، زینته ، اما نه برای کسی که داغ دیده ...
(حکمت 473 نهج البلاغه)
🏴#وفات_حضرت_ام_البنین_س
🏴#روضه
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
بسم الله الرحمن الرحيم
السلام علیکِ یا زوجة وصی رسول الله
السلام علیکِ یــا عــزیــزةالــزهـــراء
السلام علیکِ یا اُمَّ البُدور الســَّواطع
یا فــاطـــمـــة بــنــت حـــِزام الکـِلابیه
المُکَنّاة باُمِّ البنین و رحمت الله و برکاته.
🔸بــاغ گــل یــاس سـلام علیک
🔸مـــادر عبــاس ســلام عـلیک
امشب از همینجا...
سلام بدیم به بی بی ام البنین...
ان شاء الله وعده همه ما مدینه...
کنار قبرستان بقیع...
🔸بــاغ گــل یــاس سـلام علیک
🔸مـــادر عبــاس ســلام عـلیک
خیلی آبرو داره این خانم...
خیلی احترام داره...
امام باقر فرمودند...
و كانت أم البنين أم هؤلاء الاربعة الاخوة القتلى
خانم ام البنین مادر چهار شهید هست...
میدونی کدوم شهدا...
شهدایی مثل علمدار کربلا ابالفضل العباس...
مادر شهدایی که جانشون رو فدای امام زمانشون کردند...
خیلی عظمت داره این بانو...
🔸فـــاطمه دوم حیــدر شــدی
🔸مادر یک ماه و سه اختر شدی
آی اونی که گفتی مریض دارم...
گرفتارم...
امشب مجلس بنام مادر عباسه...
مطمئن باش ابالفضل العباس...
به گریه کن های مادرش نظر داره...
مواظب باش دست خالی از این مجلس نری...
🔸جز تو، که در کرب و بلای حسین
🔸چـار پسـر کــرده فـدای حسین
مرحوم مامقانی در کتاب تنقیح المقال نوشته...
بعد واقعه کربلا...
وقتی بشیر وارد مدینه شد...
اومد محضر بی بی ام البنین...
عرضه داشت خانم جان...
بچه هات رو در کربلا کشتند...
بی بی فرمودند...
ای بشیر...
أخبِرنی عَن أبِی عَبدالله الحُسَین
بشیر از حسینم چه خبر...
عرضه داشت...
بی بی جان نبودی...
دستهای عباست رو قطع کردند...
عمود آهنین به فرقش زدند...
فرمود ای بشیر...
اَوْلادِی وَ مَنْ تَحْتَ الْخَضْراءِ کُلُّهُمْ فَداءً لاَِبِی عَبْدِ اللّهِ الْحُسَیْن علیه السلام
تمام بچه هام فدای حسین...
همه عالم فدای حسین...
🔸تمام زندگیم مال حسینه
🔸دلم همواره دنبال حسینه
بشیر همه بچه هام فدای حسین...
به من بگو...
الان آقام حسین کجاست...
یدفعه بشیر صدا زد...
بی بی جان...
حسینت رو...
با لب تشنه سر از تنش جدا کردند...
هر کجا نشستی ناله بزن یاحسین...
🔸قدم اگر خمید فدای سر حسین
🔸جانم به لب رسید فدای سر حسین
🔸ام البنین سابق این شهر عاقبت
🔸شد مادر چار شهید فدای سر حسین
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
# فاطمیه(۶)🥀🥀▪️
روضه حضرت فاطمه زهرا(س)🥀
(بعداز شهادت)🥀
گریزحضرت زینب
بسم الله الرحمن الرحیم...
یا رحمن و یا رحیم...
🔸بخوان دعای فرج را که یار می آید
🔸به روی دست ملائک بهار می آید
🔸بخوان دعای فرج را که یادگار علی
🔸دوباره با علم و ذوالفقار می آید
هرکجا نشستی...
اول مجلس...
همه با هم...
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً
🔸دلا بیا به سرای علی سری بزنیم
🔸به خانه ای که درش سوخته دری بزنیم
🔸خبر رسیده که این روزها علی تنهاست
🔸بیا به خانه ی بی فاطمه سری بزنیم
🔸نشد برای مریض علی گلی ببریم
🔸بیا گلاب اشک به افتاده بستری بزنیم
🔸کسی به گرد یتیمان او نمیگردد
🔸بیا به شیوه ی پروانه ها پری بزنیم
🔸کنون که جان علی خفته است در دل خاک
🔸بیا زخونابه برخاک گوهری بزنیم
⬅️حالامردم مدینه راحت شدید مادرمان روکشتید دیگه صدای مادربه گوش نمی رسد اخه خودشان گفتند یاروز گریه کن یاشب خسته شدیم از گریه هات(روز) شب یتیمی بچه های مولایمان امام علی است ای کسانی که درگوشه ای ازاین مجلس نشسته ای می دونم حاجت داری گرفتاری مریۻ داری جوان داری برای هرحاجتی امدید ازمادر پهلو شکسته درخواست نماید حاجت روا میشید اول مجلس همرا بشیم با صاحب الزمان بگیم اقاجان درکجای عالم در عزای مادر نشستی همه باهم صداش بزنیم
یا صاحب الزمان ۲
⬅️ابن عباس میگه بعد شهادت بی بی فاطمه رفتم سری به امیرالمومنین بزنم همین که وارد دهلیز خانه شدم دیدم فاتح بدر و خیبر - لنگر زمین و آسمان - رو زمین نشسته - حسنین رو زانوان علی نشستن - زینبین دور بابا میگردن - حضرت با انگشت موهای زینب رو مرتب میکرد - ابن عباس میگه یه صحنه ای دیدم جگرم آتش گرفت - هرخانه ای مادر از دست میده پدر دور بچها میگرده آخ قربان دردهای دلت برم آقا- نمیدانم داغ فاطمه چه کرده با امیرالمومنین که بچها دارن دور بابا میگردن اما عزادران مرگ مادربرای دخترها سخته چون مادر انیس دخترها راز دل به مادر میگه انشالا هیچ خانوادهای را داغ مادرنشان ندهدیکی ازخاطرات مادرچادورنماز که هیچ وقت یاد دخترنمی ره ... میگه زینب رفت چادر مادر رو پوشید اومد جلو بابا راه میرفت - بابا جان ببین شبیه مادرم شدم یا نه آخ قربان دردهای دلت برم بی بی - میخواد دل بابا روشاد کنه )همه ما می دونیم دخترها علاقه ی زیادی به بابا دارند ومعرف هستد به بابای اما عزیزان عزدار شما بمن😭 بگیدکدام روزه را بخونیم که اسم زینب نباشه😭 سلام ما به آن خانمی که یه عمری مصیبت کشید اما صبر کرد
چهارپنچ سال نداشت داغ جدش رسول الله رادید صبر کرد هنوز غسل پیامبر خشک نشده بود پهلوی مادرش
زهرا راشکستند جلو چشمانش به مادرش سیلی زدند اما صبر کرد فرق شکسته باباش علی را دید صبر کرد😭😭
یک روز هم تکه های جگر برادرش حسن رادیدبازهم صبر کرد درروز عاشورادرنصف روزجلو چشمانش تمام عزیزانش را شهید کردندبازهم صبر کرد😭تمام دل خوشهای زینب حسین بود اما امان از آن لحظه ای که حسینش هم صدا زد خواهرم زینب من هم رفتم عرضه داشت حسینم برای من که کسی نمانده توهم میخوای بری زینب رو تنها بگذاری ای یادگار مادرم حسین اگر دست ولایت ابی عبدالله نبود بی بی زینب در کربلا جان میداد😭
ابی عبدالله فرمودند: خواهرم آنقدر بی تابی نکن تا صدای تکبیر میاد بدان من زنده ام اما دیدند صدا آقا به گوش نمیرسه همه از خیمه ها بیرون دویدند ولی سالار زینب را ندیدند
حسین آرام جانم ..حسین روح روانم
😭😭😭
لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم
وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات
4_5769174941580660856.mp3
5.07M
روضه کوتاه از
ادب حضرت ام البنین سلام الله علیها
⚫️ شهادت حضرت #ام_البنین سلام الله علیها 🔻
*
بی بی گرچه گفتی، کنیز زهرایی
مادری کرده ایی برای حسین
گفتی، گفتی ام البنین صدات کند
بخدا هی روضه میاد تو سرم؛ یه روز دوتایی با امیرالمومنین نشسته بودن، خانم ام البنین، گفت علی ازت یه چیزی بخوام،بگو خانمم، گفت میشه دیگه منو فاطمه صدا نکنی، گفت برا چی؟ اسم به این زیبایی، من فاطمه میگم غما عالم از دلم میره بغض کرد ام البنین، گفت من جانم برا فاطمست، اما تا به من میگی فاطمه بچه های زهرا منو یجور نگاه میکنن، علی، دیگه به من فاطمه نگو بچه ها دلشون مادرشونو میخاد؛ ای جانم به تو خانم با این همه ادب
گفتی، گفتی ام البنین، صدات کنم
گفتی، ام البنین فدای حسین
پسرت را معرفی کردی
اوست، نیروی دستهای حسین
بی بی هر چه را که، به دست آوردی
همه را ریختی به پای حسین
بی بی جان نخل امید تو به خاک افتاد
خبرش را بشیر خواهد داد...
#روضه_حضرت_ام_البنین
🎤 حاج حيدر خمسه
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
روضه_حضرت_ام_البنین🥀
گریز اباالفضل (ع)🥀
مداح احمد بهزادی
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
🔸برتو ای ام البنین مادر روضه صلوات
🔸بر مادر با وفــای ســـــقا صلوات
🔸رخسارِ مه و ستاره ها را صلوات
🔸آن چهار شهید و مادر پاک سرشت
🔸بر گلشــــن و باغبانِ والا صلوات
لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم، حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیر،
أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ، الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ، ذُو الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ ، و اَتُوبُ اِلَیه
اجرومزد شما عزیزان با فاطمه زهر(س) انشالا حاجت روا بشید شفای همه مریض ها انشالا امشب بریم درخونه خانم ام البنین
آی حاجت دارا..مریض دارا..آی جوون دارا..
تویی که آرزو داری حرم اباالفضل رو ببینی.امشب
دامن مادر ابالفضل رو بگیر..
دامن اباالفضل رو بگیر..باب الحوائجه..
درسته بی دست کربلاست.
اما دست عالمی رو گرفته..
آقا خودش ناامید شد اماکسی را نا امید از در خونش رد نمی کنه
مادرش ام البنین هم همینطوره..
اینا از خانواده کرمند..
از خانواده لطف و احسانند..
هر کی بیاد در خونشون دست خالی برش نمیگردونند..
⬅️فقیری هرسال یه شب می اومد مدینه..در خانه ابالفضل..خرجی یک سالش رو از دست ابالفضل میگرفت و میرفت..
یه سال اومد مدینه درِ خانهٔ ام البنینو زد..
کنیز درو بازکرد..پرسید با کی کار داری..فقیر گفت برو به مولا و آقات بگو بیاد..
من با یه آقایی کار دارم اسمش رو نمیدونم..
ولی هرسال میام خرجی یکسالمو میگیرم و میرَم..
(گفت نشونی بده ببینم آقات کیه؟)
مرد فقیر گفت:اسمشو نمیدونم ولی آقای رشیدی بود..بلند بالا.. خیلی زیبا..خیلی مهربان..
⏪کنیز برگشت منزل
مادر ابالفضل بیبی پرسید کی بود پشت در؟
صدا زد خانم جان فقیری بود که هر سال می اومد خرجی یک سالشو از آقام عباس میگرفت..
خانم جان حالا که آقام نیست..شروع کرد گریه کردن..
یه وقت ام البنین صدا زد حالا که عباسم نیست.. منه مادرش هستم..
نمیزارم کسی از در خونه ابالفضلم نا امید برگرده..عباسم ناراحت میشه
بی بی فرمودند هر چی زیورالات تو خونه است بیارین بدین دست فقیر..
یه وقت دیدن ناراحت سرشو به دیوار گذاشت.😭
(چرا ناراحتی بگیرو برو)
صدا زد من به بهانه دیدن آقام می اومدم
من عاشق عباسم.(من برای پول نیامدم
اومدم دست و بازوی آقام ابالفضل رو ببوسم..
یه لحظه بگین آقام. خودش بیاد.
یه وقت نگاه کرد دید صدای شیون زنها بلند شد..چی شده
(چرا گریه میکنید؟(امان امان)
خانم صدا زد آی مرد دیر اومدی..
کربلا دستای ابالفضلمو از بدن جدا کردند..😭
آخ عمود آهن به فرقش زدند..
تیر به چشم نازنین پسرم زدند..
آخ تو کربلا شهیدش کردند.
داغشو به دل حسین گذاشتند..
⬅️روز اولی که خانم ام البنین واردِ خانه ی امیرالمومنین شد
به اُمِّ سلمه فرمود: ام سلمه من شرط دارم.واردنمی شم
(همه تعجب کردند، گفتن، این خانمی که روز اول زندگیشه چه شرطی داره)
❇️صدا زد اول بگید خانمم زینب بیاد..
همه تعجب کردند..
میخواد چه کنه این مادر..
میدونی این مادر چه کرد..
از همان روز اول، یکمرتبه دیدن ام البنین خودشو انداخت روی پاهای خانم زینب..خانم جان من نیومدم اینجا برات مادری کنم...
فقط اومدم یه جمله بگم..
اومدم اجازه بدی تا آخرِ عُمر کنیزی وخدمت این خونه رو بکنم..
من اومدم کنیزت باشم خانم جان آخ..
بمیرم برا دردای دل ام البنین..
با چه سوزی ناله میکرد گریه میکرد..
دوست و دشمن بحال ام البنین گریه میکردند میومد بقیع
چهار تا صورت قبر درست میکرد..
ناله میکرد گریه میکرد.
ولی فقط میگفت حسین..
حسین..حسین
🔆 گفتن ام البنین تو چهار تا پسرت شهید شدن چرا فقط میگی حسین..
می گفت دو تا علت داره..
🍁اول اینکه پسرای من مادر دارند..
اما حسینم مادر نداره.
🍁 ثانیا شنیدم اون لحظه آخر حضرت زهرا اومد سر پسرمو به دامن گرفت.
براش مادری کرد..
صداش زد پسرم..
حالا می خوام جبران کنم..
به عوض زهرا برا پسرش مادری کنم.
یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر فیض ببرند اما جمله آخرو التماس دعا
امروز گرفتارا بگن یا ابالفضل
امروز مریض دارابگن یا ابالفضل
مشکل دارابگن یا ابالفضل
آخ همه دار و ندارم را بگیرید
ولی عباس را از من نگیرید
بگو آقا میدونی گرفتارم میدونی مریض دارم میدونی حاجت دارم،میدونی مشکل دارم آبرو دارم یا اباالفضل یا ابالفضل
بگو آقا ارمنیا میان در خونت جواب میگیرنُ برمیگردند، آقا غیرمسلمونا صدات می زنند ناامید برنمیگردن،
بگو آقاجون من گریه کن داداش حسینتم،
آقاجان دلت میاد دست خالی برگردم،
امیدمو ناامید نکن آقا جان،
آقا خودت میدونی دست خالی برگشتن چقدر سخته،
آقا امروز(امشب) امیدمو ناامید برنگردون....
لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم
وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات
تایپ مداح اهل بیت (ع)احمد بهزادی✍
صلوات شادی روح پدرومادرم
🥀🥀🥀