قسمت 2️⃣
قو گفت:” وقتی که با کسی دوست میشیم کم کم اون رو میشناسیم و خصوصیات اون رو می فهمیم.. چنین دوستی ای هیچ وقت از بین نمیره!.. دوستها باید اخلاق های خوب و بد همدیگه رو به هم بگن.. برای همین من می خواستم یک چیزی رو بهت بگم” کبوتر با تعجب پرسید:” چه چیزی ؟” قو گفت:” تو چرا انقدر ترسو هستی؟ اینطوری حیوانات دیگه از ترس شما سواستفاده می کنند! مثلا تو به محض اینکه گربه سیاه رو می بینی چشمهاتو میبندی! فکر می کنی که وقتی چشمهاتو ببندی اون هم تو رو نمیبینه! مطمینا این ترس برای تو دردسر ساز میشه ..” دم سیاه من من کنان گفت:” خب چیکار باید بکنم؟” قو گفت:” باهاش بجنگ!👀 سرنوشت همیشه به نفع افراد شجاع و جنگجو هست..”
دم سیاه با تردید گفت:” اما آخه چطور؟” قو گفت:” کافیه از فکرت و مغزت استفاده کنی!” کبوتر ساکت شد.. اون با خودش فکر کرد که قو درست میگه.. چرا من همیشه قبل از جنگیدن شکست رو می پذیرم؟! از این به بعد دیگه اجازه نمیدم کسی من و دم طلا رو تهدید بکنه ..
با اومدن فصل سرما و سرد شدن هوا کبوترها تصمیم گرفتند در بالکن کلبه
چوبی ای که داخل جنگل بود لانه ای بسازند. دم طلا داخل لانه گرم و نرمی که ساخته بودند 2 تا تخم کوچیک گذاشت. اونها با دقت از تخم ها مراقبت می کردند . صاحب کلبه از اینکه کبوترها بالکن رو کثیف کرده بودند ناراحت بود و یک روز که دم سیاه و دم طلا برای پیدا کردن غذا به جنگل رفته بودند بدون اینکه متوجه تخم های کوچک باشه لانه رو برداشت و از بالکن به بیرون پرت کرد. همون موقع کبوترها به لانه برگشتند و با دیدن لانه شکسته شده و تخم هایی که وسط جنگل افتاده بود شکه شدند. دم طلا شروع کرد به گریه کردن.. همون موقع مرد دوچرخه سواری از کنار جنگل رد می شد و نزدیک بود با دوچرخه از روی تخم ها رد بشه.. دم سیاه به سرعت پرواز کرد و روی دسته دوچرخه نشست. دوچرخه به طرف دیگه ای چرخید و از کنار تخم ها رد شد و تخم ها سالم موندند. دم سیاه به سرعت تخم ها رو با منقارش برداشت و داخل گودالی گذاشت و روی اونها رو با علف و برگ خشک پوشوند.☘🌿 خطر کاملا برطرف شده بود و تخم ها بعد از دو روز ترک خوردند و جوجه ها بیرون اومدند. قو با دیدن جوجه کبوترها هیجان زده شد و به دم سیاه گفت:” بهت افتخار می کنم که تونستی با شجاعت خودت تخم ها رو نجات بدی ..”
چند روز بعد هم دم طلا مشغول دونه خوردن بود که گربه سیاه که همیشه اونها رو اذیت می کرد بی سر و صدا از پشت بهش نزدیک می شد. دم سیاه با دیدن این صحنه، اول نمی دونست چیکار بکنه ولی سریع یاد حرفهای قو افتاد و کمی فکر کرد و سریع از بوته های خاری که روی زمین افتاده بود برداشت و از پشت به گربه پرتاب کرد. گربه که شوکه شده بود و دردش اومده بود میو میو کنان فرار کرد.🐱
قو و حیوانات دیگه جنگل اطراف دم سیاه و دم طلا جمع شدند. قو گفت:” تو با عقل و شجاعتت جان دم طلا و جوجه هات رو نجات دادی .. کسانی که می ترسند هیچ وقت نمی تونند مقاومت کنند و ادامه بدند. من به داشتن دوست شجاعی مثل تو افتخار می کنم..” دم سیاه که حالا از خودش راضی بود با غرور و خوشحالی گفت:” بله دوستم ! تو من رو شجاع کردی.. من ازت ممنونم..” و همه حیوانات جنگل دم سیاه رو تشویق کردند👏👏
#داستان
🌸🍃پلکان تربيت با غنچههای مهدوی 🍃🌸
https://eitaa.com/Tarbiat_ghoncheha_96
جملات مخرب
زماني كه برچسبي به كودكتان مي زنيد مثل :"دخترم عصبيه ،پسرم بيش فعاله ،اصلا به حرفهاي من گوش نميده و ..."
باعث ميشود ديگران كودك شما را به همين شكل بپذيرند،يعني شما منفي صحبت ميكنيد و آنها هم منفي نگاه خواهند كرد !
كودك شما هم آن رفتار را خواهد پذیرفت
🌸🍃پلکان تربيت با غنچههای مهدوی 🍃🌸
https://eitaa.com/Tarbiat_ghoncheha_96
والدینی که تحمل پذیرش اشتباهات کودک را ندارند
ترس از اشتباه را دراو تقویت میکنند
و کم کم کودک ساکت و منفعل بودن را بخاطر ترس از سرزنش ترجیح میدهد.
درنتيجه كودك خجالتي وكمرو ميشود
یکی از نکات بسیار مهم در تربیت_جنسی همین نکته است، که باعث میشود بچه ها خجالتی و منفعل شوند و نتوانند بموقع حرف هایشان را به والدین خود بزنند
🌸🍃پلکان تربيت با غنچههای مهدوی 🍃🌸
https://eitaa.com/Tarbiat_ghoncheha_96
گاهی آدمهایی تو زندگی ما میان نه برای اینکه بمونن! بلکه برای اینکه تلنگر بزنن، زخمی کنن و برن!
این آدمها میتونن یه دوست باشن، یه همکار، یه همکلاسی، یه همدانشگاهی و یا یه شریک عاطفی.
زخمهاشون شاید درد داشته باشه، اما یاد میدن که دیگه همون آدم ساده قبل نباشی. و این برات خوبه!
هر دردی، یه تغییر رو تو خودش داره، کافیه قبولش کنی.
آدمایی که اذیتمون کردن، همونایی هستن که باعث شدن محتاطتر، باهوشتر و محکمتر از قبل بشیم.
گاهی باید از یکی که اشتباه بود، درسی بگیری که دیگه اشتباه نکنی.
🖤 آدمای زندگیتون رو در هر نقشی که دارن با دقت انتخاب کنید، اما از اونایی که اشتباه بودن هم قدردان باشید. چون اونا هم بخشی از مسیر رشدتون بودن.
🌸🍃پلکان تربيت با غنچههای مهدوی 🍃🌸
https://eitaa.com/Tarbiat_ghoncheha_96
مردی بر همسر خود در آشپزخانه وارد شد و از او پرسید کدام یک از فرزندان خود را بیش از دیگر فرزندانت دوست داری..؟
همسر او گفت: همه آنها را، بزرگشان و کوچکشان، دختر و پسر، همه یکسانند و همه را به یک اندازه دوست دارم.
شوهر گفت : چگونه دل تو برای همه آنها جا دارد..!؟
همسر جواب داد: این خلقت خدا است که دل مادر برای همه فرزندان خود وسعت دارد.
مرد لبخندی زد و گفت: اکنون شاید بتوانی بفهمی که چگونه دل مرد برای چهار زن همزمان وسعت دارد....!!
خدا بیامرزدش...
روشش خوب بود برای قانع کردن ولی موقعیتش كنار كارد و ساطور غلط بود !
مراسم آن مرحوم ، صبح و ظهر و عصر فردا جهت عبرت سایرین در سه سانس برگزار میگردد 😐😂
🌸🍃پلکان تربيت با غنچههای مهدوی 🍃🌸
https://eitaa.com/Tarbiat_ghoncheha_96
❇️وقتی که قصد تنبیه یا دعوا کردن کودک را دارید از هر گونه اقدامی که موجب تحقیر و خجالت کشیدن او شود خودداری کنید.
✳️ تنبیه بدنی به شدت موجب تحقیر انسان میشود و مانع از احترام گذاشتن به فرد یا کودک است .
📣در اغلب موارد آنچه موجب گریه کودک میشود درد حاصل از تنبیه نیست بلکه درد حاصل از حقارت است.
🔔بنابراين هرگز رفتاري از خود بروز ندهيد كه موجب تحقير او شود.
🌸🍃پلکان تربيت با غنچههای مهدوی 🍃🌸
🌷🌼🌷🌼🌷
🌺🧚♀️همیشه که نباید همه چیز ، خوب باشد !
در دل مشکلات است که آدم ، ساخته می شود .
گاهی همین سختی ها و مشکلات ؛
پله ای می شوند به سمت بزرگترین موفقیت ها .
🌷در مواقع سختی ، نا امید نباش .
برای آرزوهایت بجنگ .
و محکم تر از قبل ، ادامه بده ...
🌷چه بسیارند ؛ جاده های همواری ، که به مرداب ختم می شوند ،
و چه بسیارتر ؛ جاده های ناهموار و صعب العبوری ؛
که به زیباترین باغ ها می رسند .
🌷تسلیم نشو ... !
شاید پله ی بعد ؛
ایستگاه خوشبختی ات باشد ...
🌸🍃پلکان تربيت با غنچههای مهدوی 🍃🌸