eitaa logo
•| طَریقْ أَحْمَدْ |•
1.6هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
1.3هزار ویدیو
79 فایل
[امیــرالعـشقـ❣ والرضــوان] شہــیداحــمدمحمــدمشلبــ🌸🍃 نفرہفــ7ـٺم ٺڪنولوژےاطلاعــاٺ📱 ملقـــب بهـ شہیدBMWســوار🚘 لقبـ جہادےغــریب طوســ💔 ولادٺ1995 🤱 شہادٺ 2016 🖤 شرایطمونه😍 : @sharayet_tarigh
مشاهده در ایتا
دانلود
خداوند خطاب به پیامبر مهربانی ها در شب معراج : 🍃لَولاکَ لِما خَلَقتُ الاَفلاکَ ⬇️ "اگر تو نبودی من افلاک را نمی آفریدم 🍃وَ لَولا عَلیُّ لِما خَلَقتُکَ ⬇️ و اگر علی نبود من تو را خلق نمی کردم 🍃وَ لَو لا فاطِمَهُ لِما خَلَقتُکُما ⬇️ و اگر فاطمه نبود من شما دو نفر را به وجود نمی آوردم " ╭┄══🌸══┄╮ @TarighAhmad ╰┄══🌸══┄╯
【🌙🕊】 . بر‌چـٰادرِمشکۍاٺ نستعلیق‌مۍنویسم‌عشـــــق‌را . . . وقتۍکهـ‌این‌احرام‌سیاھ‌را‌مۍپوشۍ وحج‌شکوهمند‌ِحیارا بھ‌جا‌مۍآورۍ'^^🌸💚 آن‌گاه‌طواف‌مۍ‌کنند‌تورا،صفوف ‌ِفرشتھ‌ها((: و‌متبرك‌مۍکنند‌باݪ‌هایشان‌رابا‌تار‌و‌پودِ حریم‌آسمانۍات .🌱'! —🌼—•°•—⃟‌💛⃟🌻⃟🌙⃟—•°•—🌼— @TARIGH_AHMAD
: از خداوند خواستارم ما را چنان نکند « ڪه اهداف حسین را بِکُشیم در حالی که بر او می گرییم » @TarighAhmad
یه خانمی میگفت: کش ماسک که میندازم پشت گوشم چادر کشدارمم سرم میکنم گوشواره هم تو گوشم دارم داشتم عینک دودیمم میزدم برم بیرون 👂🏻گوشم برگشته میگه میخوای کیفتم بده من بیارم 😏 😂😂😂😂😂😂 ╭┄═══😁═┄╮ @TarighAhmad ╰┄══😁══┄╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 إنالله و إنا إلیه راجعون متاسفانه دیشب واکسن انگلیسی آسترازنکای کواکس ، برخلاف نهی رهبری به ایران رسید 🔹اولین محموله واکسن که شامل ۷۰۰ هزار دوز واکسن کرونای انگلیسی با نام آسترازنکاست از طریق کره‎جنوبی به ایران وارد شد. 💢پ.ن: ایتالیا، آلمان و فرانسه و برخی از دیگر کشورهای دریافت کننده، دستور توقف تزریق این واکسن را بدلیل عوارض و تلفات گسترده دادند. پیشاپیش با هموطنان ناآگاه و بی دفاعی که مورد إصابت این سلاحهای بیولوژیک قرار میگیرند همدردی میکنیم و از مسؤلان قضائی عزل ومحاکمه دولتمردان تمرّد کننده از دستور رهبری را خواهانیم. •┈┈••✾•♥️•✾••┈┈• @TARIGHAHMAD |√←
•| طَریقْ أَحْمَدْ |•
🎥 إنالله و إنا إلیه راجعون متاسفانه دیشب واکسن انگلیسی آسترازنکای کواکس ، برخلاف نهی رهبری به ایران
✅گزارش تخلفات ستاد کرونا بزودی آماده می‌شود 🔹رئیس کمیسیون بهداشت مجلس: امروز آقای روحانی به همه عوامل واقعی و غیرواقعی در بروز این موج چهارم کرونا اشاره کرد، جز سوءمدیریت ستاد کرونا. چرا آقای روحانی فقط از عراق نام برد و هیچ اشاره‌ای به پروازهای ترکیه و انگلیس و مخالفت خودش با لغو پروازهای ترکیه نکرد؟ 🔹رونوشتی از نامه سوءمدیریت کرونایی روحانی به کمیسیون اصل ۹۰ ارائه شده و گزارش مفصلی نیز تهیه می‌کنیم و تحویل هیأت رئیسه می‌دهیم تا برای ارسال به قوه‎قضاییه اقدام شود. 〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰 @TarighAhmad
✨مقام معظم رهبری: 💢ملت ایران به فضل پروردگار، باهدایت الهی، باکمک های معنوی غیبی و باادعیه زاکیه و هدایتهای معنوی ولی الله الاعظم خواهد توانست تمدن اسلامی را بار دیگر درعالم سربلند کند 👌 این آینده ی قطعی شماست . جوانان خود را برای این حرکت عظیم آماده کنند😍 @TarighAhmad 💞🍃
•| طَریقْ أَحْمَدْ |•
✅گزارش تخلفات ستاد کرونا بزودی آماده می‌شود 🔹رئیس کمیسیون بهداشت مجلس: امروز آقای روحانی به همه عوا
مهمانی‌خدا ممنوع! رد این توصیه بر خرد وکلان ممنوع است هرچه که دارد از اسلام نشان ممنوع است سفر ترکیه و آزاد است سفر و هست زیان، ممنوع است هرچه که نام ونشانی ست ز مذهب در آن توی دستورالعمل هست عیان ممنوع است جوج و نوشابه مهیاست بروسمت نروی جای دگر چون به جزآن ممنوع است چون اذان دعوت ضمنی به تجمع دارد بعد از این درهمه جاپخش است مجرم است آنکه در این وضع به برود پخش کند اشک روان ممنوع است در شدت ویروس مضاعف گردد قدرتش هست فراتر زبیان، ممنوع است طبق مدرک کرونا داخل کم است و نگو این دومکان ممنوع است سبب پاشش ویروس شود گفتن ذکر الهی به زبان ممنوع است جنگ با مذهب و است وبه نام رک بگویید به ما مان ممنوع است فتــ🇺🇸ـنـــ🇬🇧ــ️ـه✅ @TarighAhmad
مجلس میهمانی بود پیر مرد از جایش برخاست تا به بیرون برود... اما وقتی که بلند شد، عصای خویش را برعکس بر زمین نهاد.. و چون دسته عصا بر زمین بود، تعادل کامل نداشت... دیگران فکر کردند که او چون پیر شده، دیگر حواس خویش را از دست داده و متوجه نیست که عصایش را بر عکس بر زمین نهاده... به همین خاطر صاحبخانه با حالتی که خالی از تمسخر نبود به وی گفت: پس چرا عصایت را بر عکس گرفته ای؟! پیرمرد آرام و متین پاسخ داد: زیرا انتهایش خاکی است، می خواهم فرش خانه تان خاکی نشود. مواظب قضاوتهایمان باشیم.... چه زيبا گفتند: برای کسی که میفهمد هیچ توضیحے لازم نیست برای کسی که نمیفهمد هر توضیحی اضافه است آنانکه می فهمند عذاب میکِشند و آنانکه نمیفهمند عذاب می دهند. ╔═∞══๑ღ💌ღ๑══∞═╗ @TarighAhmad ╚═∞══๑ღ💌ღ๑══∞═╝
•|🌱|• «تَبٰارَكَ الَّذے بِیَدِهِ الْمُلْكُ وَ هُوَ عَلیٰ کُلّ شَیًْ قَدٖیرٌ» خجسته‍ و پُر خیر است آن فرمانروایے [بر همه هستے]به‍ دست [قدرت]اوست،وفقط او بر هرکارے توانست!:)✨ 🙂 ╭━═━⊰❀❁❀⊱━═━╮ @TarighAhmad ╰━═━⊰❀❁❀⊱━═━╯
💢 همیشه می گفت سرباز امام زمانم و زمانی که به او می گفتم بمان و ادامه تحصیل بده، می گفت من صدای هل من ناصر امام حسین(علیه السلام) را الان می شنوم. حرف های عجیبی می گفت که ما را مُجاب می کرد. 🔶محمدرضا می گفت چون حضرت آقـا فرمودند ما به سوریه کمک می کنیم و هیچ قیدی نیاوردند که چطور کمک می‌کنیم، من به عنوان پیرو حضرت آقا خودم را آماده کردم و آموزش های تکاوری و تخریب دیدم که هر موقع آقا اراده کند من آماده باشم. 🔷می‌گفت شما فکر کن امام زمان (ارواحنافداه) ظهور کند و چشمش به من بیفتد و دست روی شانه من بگذارد و من یک جوان بی فایده باشم؛ امام زمان (ارواحنافداه) اینطور خوشحال می شود یا یک جوان سرباز و آماده که ایشان را خوشحال کند🥀 🌷شهید محمدرضا‌ دهقان🌷 ✾✾✾══♥️══✾✾✾ @TarighAhmad ✾✾✾══♥️══✾✾✾
. • ⸾🌻🌿⸾_ لطفاََ در میانِ نگاه‌هایِ مُختلفی که به خود جَلب می‌کُنید مُراقب چِشمان گریانِ امام‌زَمان(عج)و شُهدا باشید چه خانوم هَستید چه آقا... 🌸 ❤️ ✨ •┈┈••✾•♥️•✾••┈┈• @TARIGHAHMAD |√←
💙✨💙✨💙✨💙 ✨💙✨💙✨ 💙✨💙 ✨ 💎 نآحِـــ🍃ـــــله 🖋 با باز شدن در خونه از بوی قرمه سبزی سرم گیج رفت .خلاصه همچی و یادم رفت و بدون اینکه توجه ای ب لباسام ک ازش آب میچکید داشته باشم مستقیم رفتم آشپزخونه مثه قحطی زده ها شیرجه زدم سمت گاز و در قابلمه رو برداشتم و ی نفس عمیق کشیدم تو حال خوشم غرق بودم ک یهو صدای جیغی منو از اون حس قشنگم بیرون کشید فاااااااااااطمهههههههههههههههههههههه با این وضع اومدییی آشپزخونه ؟؟ مگه نمیدونیییی بدممم میادد؟ بدووو برو بیروووون به نشونه تسلیم دستام و بالا گرفتم قیافم و مظلوم کردم و گفتم : چشمم مامان جان چرا داد میزنی زَهرم ترکید مامان :بلااا و مامان جان بدوو برو لباسات و عوض کن چشمممم ولی خانوم اجازه هست چیزی بگم ؟؟؟ یجوری نگام کرد و اماده بود چرت و پرت بگم و یچیزی برام پرت کنه که گفتم :سلامممم مامان:علیییککک،برووو فهمیدم اگه بیشتر از این بمونم دخلم در اومده داشتمم میرفتم سمت اتاقم ک دوباره داد زد +فاااااااطمههههههههه _جانمممممممم +وایستا ببینم با تعجب نگاش میکردم اومد نزدیکم دستش و گرفت زیر چونه ام و سرم و به چپ و راست چرخوند یهو محکم زد تو صورتش چند لحظه ک گذشت تازه یه هولی افتاد تو دلم و حدس زدم ک چیشده +صورتت چیشدهه؟؟ به مِن مِن افتادم و گفتم _ها ؟ صورتم ؟ صورتم چیشد ؟ چپ چپ نگام کرد جوری که انگاری داره میگه خر خودتی دیدم اینجوری فایده نداره اگه تعریف نکنم چیشده دست از سرم بر نمیداره گلوم و صاف کردم و گفتم : چیزی نشده فقط اون شب که خودم مجبور شدم برم کلاس یهو یکی پرید وسط حرفم و گفت : خب ؟؟؟ نفسم حبس شد و برگشتم عقب با چشمای جدی پدرم روبه رو شدم تو چشاش همیشه یه نیرویی بود که اجازه نمیداد دروغ بگم بهش. نگاهش نافذ بود.حس میکردم میتونه ذهنم و بخونه اگه به چشمام نگاه کنه . واسه همین سرم و گرفتم پایین و بعد چند لحظه مکث گفتم :سلام‌ وقتی جوابم و داد یخورده امیدوار تر شدم و ادامه دادم : هیچی دیگه داشتم میگفتم تو راه بودم که یهو پام ب یه سنگ گنده گیر کرد و خوردم زمین منو هم ک میشناسید چقدر دست و پا چلفتیم ؟ اینارو که گفتم بدون حتی لحظه ای مکث رفتم سمت اتاقم و گفتم : میرم لباسم و عوض کنم اگه میموندم مطمئنا بابای زیرک من به این سادگیا نمیگذشت و همچی و میفهمید لباسامو عوض کردم دوباره یخورده کرم زدم به صورتم تودلم به بارونم بد و بیراه گفتم که باعث شد صورتم مشخص بشه دوباره رفتم آشپزخونه قبل اینکه برم داخل ی نفس عمیق کشیدم و سعی کردم ریلکس باشم نشسته بودن سر میز یه صندلی و کشیدم بیرون و نشستم روش برای اینکه جو و یخورده عوض کنم و بار سنگین نگاهشون برام سبک تر شه گفتم _بح بح مامان خانوم چ کردهه دلارو دیونه کردهه مادرم به یه لبخند ساده اکتفا کرد ولی پدرم همون قدر جدی و پر جذبه غذاشو میخورد و واکنشی نشون نداد فقط گاه و بیگاه زیر چشمی ب صورتم نگاه میکرد سعی کردم ب چیزی جز قرمه سبزی ک دارم میخورم فکر نکنم تازه همچی و یادم رفته بود که بابام گفت : حالا مجبور نبودی انقدر اذیت کنی خودتو نفهمیدم منظورشو منتظر موندم ادامه بده که گفت :صورتت و میگم. لازم نبود انقدر رنگ آمیزی کنی روشو حالا که دیده شد چیو پنهون میکنی ؟ چیزی نگفتم مامانم بابام و نگاه کرد و گفت : میشه بعدا راجبش صحبت کنید ؟ بابام دوباره روشو کرد سمت من وانگار ن انگار ک صدای مادرم و شنیده ادامه داد :خب منتظرم کامل کنی حرفتو سعی کردم دستپاچه نشم که فکر کنه دروغ میگم :گفتم دیگه خیره نگام کرد ک ادامه دادم _خب یه دزد دنبالم کرد منم فرار کردم خوردم زمین. بعدشم ی چند نفر اومدن و اونم ترسید در رفت بابام پیروزمندانه به مادرم نگاه کرد و پوزخند زد و گفت +خب دیدی که حق با من بود ؟ چیزایی ک من میگم محدودیت نیست اونارو میگم ک از این مشکلا پیش نیاد همیشه نیستن ادمایی ک اینجور مواقع سر برسن و آقا دزده فرار کنه روش و کرد سمت من و گفت +شماهم بدون مادرت دیگه جایی نمیری تا وقتی که ی سری چیزا و بفهمی بعدم بدون اینکه اجازه بده حرفی بزنم یا اعتراضی کنم رفت کلافه دستم و به سرم گرفتم و برای هزارمین بار تکرار کردم : کاش تک فرزند نبودم. رو به مادرم گفتم : یعنی چی مگه من بچم؟؟شیش ماه دیگه کنکور دارم دارم میرم دانشگاه اخه این با عقل کی جور میاد ک با مامانم برم اینو اونور یه نگا ب بشقاب انداختم کوفتم شد نتونستم دیگه بخورم از جام بلند شدم و رفتم تو اتاقم و درو محکم پشتم بستم ... 📝 🔸 🔶 ┄•●❥ @TarighAhmad ✨ 💙✨💙 ✨💙✨💙✨ 💙✨💙✨💙✨💙
💙✨💙✨💙✨💙 ✨💙✨💙✨ 💙✨💙 ✨ 💎 نآحِـــ🍃ـــــله 🖋 نشستم کف اتاق و شروع کردم به نق زدن اخه ینی چی مگه حکومت نظامیه !! این چه وضعشه ... من به جرم تک فرزند بودن همیشه محکوم بودم ب اطاعت کردن ولی خدایی صبرم حدی داره فک میکنه اینجاهم دادگاهه حکم میده و من باید اطاعت کنم خسته شدم از این همه سختگیری ...اه غر زدنام که تموم شد رفتم سراغ کیفم زیرشو گرفتمو برعکسش کردم تا کتابام تِلِپی بیوفته زمین ازین کار لذت میبردم همه محتویات کیفم خالی شد با دیدن گوشیم یاد اون دوتا پسره افتادم خودمو پرت کردم رو تختو قفل گوشیمو باز کردم و یه سره رفتم تو گالری عکسو باز کردم تا ببینم قضیه از چه قراره زوم کردم رو بنر یه نگاه به ادرس کردم خب از خونمون تا این ادرس خیلی راه نبود فوقِ فوقش ۲۵ دقیقه ساعتشم ۷:۳۰ غروب بود همینجور که در حال آنالیز بنر بودم چشمم افتاد به اونی که با اون مردک دست به یقه شد . یه چهره کاملا عادی با قد متوسط . ولی چهارشونه و خیلی اندامی با صورت گندم گون . قیافش نشون میداد تقریبا ۲۳ یا ۲۴ سالش باشه دستش درد نکنه به خاطر من خودشو تو خطر انداخت ممکن بود خودشم آسیب ببینه. ولی اینجور آدما خیلی کمن . به قول بابا نیستن همیشه کسایی که تو رو نجات بدن از دست آقا دزده . همینجور که داشتم به فداکاریش فکر میکردم و عکس و این ور اون ور میکردم متوجه شدم که دوستشم تو عکس افتاده با اینکه خیلی واضح نبود، عکسو زوم کردم رو صورتش ‌ تا عکسشو زوم کردم لرزش دستاش یادم افتاد برام خیلی عجیب بود. با دقت بهش نگاه کردم پسر قد بلند و تقریبا لاغری بود پوست صورتش برخلاف دوستش سفید بود ابروهای پیوسته ای داشت و محاسن رو صورتش جذبشو بیشتر میکرد چیز دیگه ای تو اون عکس بی کیفیت دیده نمیشد . موبایلمو زیر بالشم قایم کردم و کف اتاق دراز کشیدم عادتم بود با اینکه میز تحریر داشتم ولی اکثر اوقات رو زمین درس میخوندم . کتاب تست فیزیکمو باز کردمو بعد حل کردن دوتا سوال دوباره ذهنم رفت پیش اونا . چقدر زجرآور بود که نمیتونستم ذهنمو متمرکز کنم اعصابم خورد بود خواستم تست سومو شروع کنم که یاد مراسمشون افتادم که از فردا شب شروع میشد ‌. به سرم زد برای تشکر ازشون یه زمانی برم هیئتشون ولی با این اوضاعی که پیش اومد و حکمی که پدر دادن یه کار غیر معقول بود. البته برا خودمم سخت بود با کسایی که نمیشناسم حرف بزنم. بیخیال شدمو سعی کردم ذهنمو متمرکز کنم تایم‌گرفتمو سعی کردم به هیچی جز خودم و درسامو پزشکیِ دانشگاه تهران فک نکنم. با همین قوت پیش رفتم و تو نیم ساعت ۱۲ تا سوال حل کردم که ۵ تاش غلط بود از غلط زدنام اعصابم خورد میشد خو اگه بلد نیستی نزن چرا چرت وپرت میگی!! همینجوری حرص میخوردم و بلند بلند غر میزدم که مامان با یه ظرف میوه وارد اتاقم شدو گف + بس کن با این وضع میخوای دانشگاهم قبول شی؟ تو اگه بخوای اینجوری پیش بری بهت افتخار شستن دسشویی های بیمارستانم‌نمیدن چ برسه به پزشکی. با این حرفش پوکر شدم و بهش نگاه کردم و گفتم +اخه تو نمیدونی کهههه غلط زدنام احمقانسسس! قیافمو کج و کوله کردمو ادامه دادم +مامااان اگه یه وقت خدایی نکرده قبول نشدم میزاری برم آزاد بخونم مامان اخماشو تو هم کردو خیلی جدی گفت _اصلا فکرشم نکن .باباتو که میشناسی تو سعیتو کن قبول شی وگرنه باید دور دانشگاه و خط بکشی . با این حرفش دوباره بدبختیام یادم افتاد. خودمو کنترل کردم و گفتم +بله خودم میشناسمشون ظرف میوه رو گذاش رو زمین و خودش رفت بیرون ازش تشکر کردمو گفتم _مرسی یه لبخندی گوشه لبش نشست و از اتاق رفت بیرون ذهنم‌بیش تر از قبل مشغول شد علاوه بر اون انگار یه نفر با کفش پاشنه بلند رو اعصابم رژه میرفت! واقعا دلیل این همه سختگیری و نمیفهمیدم خواستم بیخیال همه ی اتفاقای که افتاده بود شم و خیلی بهتر از قبل به درسم بچسبم ولی نمیشد لپ تاپمو روشن کردمو رفتم دوباره اهدافیو که نوشتم با خودم مرور کردم. بعد اینکه کارم تموم شد از تو کتابخونه کتاب شیمیو برداشتم و جوری تو بهرش غرق شدم که گذر زمانو متوجه نشدم ____________________ با صدای در ب خودم اومدم _بفرمایید بابا بود در و آروم باز کرد و اومد تو با دیدنش حالتمو از دراز کشیده به نشسته تغییر دادم خیلی خشک گفت +نمیای برا شام؟ نگاش کردمو گفتم _نیام؟ روشو برگردوندو گف +میل خودته مظلومانه بش نگاه کردم و گفتم _هنوز از دستم ناراحتین در اتاق و باز کرد و رفت بیرون +زودتر بیا غذا سرد میشه با عجله پاشدم و رفتم دستشو گرفتم _تا نگین ازم ناراحت نیسین نمیام دستمو از رو دستش برداشت و گف +باشه بخشیدمت زودتر بیا شام سرد شد انقدم درس نخون یه وقت دیدی قبول شدی منم نمیتونم نه بیارم بعدشم یه لبخند بی روح نشست کنار لبش چشمی گفتم بعدش باهم رفتیم پایین..... 📝 🔸 🔶 ‼️ ┄•●❥ @TarighAhmad ✨ 💙✨💙 ✨💙✨💙✨ 💙✨💙✨💙✨💙
{🌱}•° یکے از کارهایے کہ هر روز بہ انجامش مبادرت میکرد؛ خواندن زیارت‌عاشورا بود و استمرار همین زیارت عاشوراها بهانہ‌ے شهادتش شد. ✨|•• 🌿|°° ••●❥🍃🌸✦🌸🍃❥●•• @TarighAhmad
تنها مسیر 1_جلسه ششم پارت 2.mp3
4.93M
🌱 راهبردِ اصلے در نظامِ تربیتِ دینے 🔔 پارت 2 با گوش دل گوش بده 🌸😌 🍃🌱↷ 『@TarighAhmad
پارت 2 🌹🌱 🔹نقطه آغازین کار انسان این است که بداند برای چه آفریده شده. 🔹دین برنامه ی مبارزه با هوای نفس است. 🔹دنیا به صورت ثابت و متغیر با هوای نفس تو مبارزه میکنه. 🔹عاشق هر چیزی بشی خدا ازش جدات میکنه. 🍃🌱↷ 『@TarighAhmad
< 🌊💙 > ارزشمندترین‌سرمایه‌ات‌خودتـی . پس‌ازش‌مراقبت‌کن‌ وفراموشش‌نکن ؛ ازتوفقط‌یکی‌تواین‌دنیـآست(:😌💕 ❁❁═༅═🍃🌸🍃═ ═❁❁ @TarighAhmad ❁❁═༅ ═🍃🌸🍃═ ═❁❁
الهی تو مارا جاهل خواندی از جاهل جز خطا چه آید 😔 مارا ضعیف خواندی از ضعیف جز خطا چه آید 😔 الهی تو ما را برگرفتی 😍 اکنون که برگرفتی وامگذار و در سایه لطف و عنایت خود به سلامت میدار 😍 {۲۳ فروردین دوشنبه } ◇۲۹ شعبان ◇ ذکر روز : ♡ یا قاضی الحاجات♡ ━━𖡛⪻𖣔🌺𖣔⪼𖡛━━ @TarighAhmad ━━𖡛⪻𖣔🌺𖣔⪼𖡛━━
ﺧﺪﺍﯾﺎ ! ﺧﺮﻭﺝ ﺍﺯ ﻣﺎﻩ شعبان و ورود به رمضان ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﻣﻘﺎﺭﻥ ﺑﺎ ﺧﺮﻭﺝ ﺍﺯ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ و ورود به سعادت و خوشبختی ﻗﺮﺍﺭ ﺑﺪﻩ... ﺍﻟﻬﯽ ﻧﺼﯿﺮﻣﺎﻥ ﺑﺎﺵ ﺗﺎ ﺑﺼﯿﺮ ﮔﺮﺩﯾﻢ، ﺑﺼﯿﺮﻣﺎﻥ ﮐﻦ ﺗﺎ ﺍﺯ ﻣﺴﯿﺮ ﺑﺮﻧﮕﺮﺩﯾﻢ. ﺍﻟﻬﯽ ﮐﯿﻨﻪ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﯿﻨﻪ ﻫﺎ ﯾﻤﺎﻥ ﺑﺰﺩﺍﯼ، ﺯﺑﺎﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺭﻭﻍ ﻭ ﺗﻬﻤﺖ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭ ﺍﮔﺮ ﻧﻌﻤﺘﻤﺎﻥ ﺑﺨﺸﯿﺪﯼ ﺷﺎﮐﺮﻣﺎﻥ ﮐﻦ، ﺍﮔﺮ ﺑﻼ ﺍﻓﮑﻨﺪﯼ ﺻﺎﺑﺮﻣﺎﻥ ﮐﻦ ﺁﺯﻣﻮﺩﯼ ﭘﯿﺮﻭﺯﻣﺎﻥ ﮐﻦ . "ﺁﻣﯿﻦ یارب العالمین" 🌕🌺🌙پیشاپیش حلول 🌕🌺🌙ماه 🌕🌺🌙رحمت 🌕🌺🌙و برکت 🌕🌺🌙ماه 🌕🌺🌙عبادت 🌕🌺🌙خدا 🌕🌺🌙ماه 🌕🌺🌙آمرزش 🌕🌺🌙گناهان 🌕🌺🌙برشما 🌕🌺🌙دوستان 🌕🌺🌙عزیز 🌕🌺🌙مبارک 🌕🌺🌙بــــــاد پیشاپیش ماه رمضان مبارک باد 🌸🌸 طاعات و عباداتتون قبول درگاه حق تعالی🙏 •┄═•🌤•═┄• @TarighAhmad •┄═•🌤•═┄•
امام صادق (ع)فرمودند:" یهود و نصاری ، همه می گوییند: که عیسی( ع) کشته شده... و این گونه نیست. غیبت قائم هم همین طور است، به خاطر طولانی شدنش آن را انکار می کنند، هرکس چیزی می گویید: _هنوز متولد نشد و... _از دنیا رفته _بیشتر از دوازده امام قبول دارند _روح قائم در کالبد دیگری حلول کرده... اما نه این حرف ها حرف های باطلی است... برای خدایی که عیسی را بدون پدر خلق کرد، اورا به سخن واداشت؛طول عمر دادن امری عادی است... و امر، امر خداست... معجزه کم و زیاد ندارد.ساعت و مکان ندارد. درفرمول و ذهن نمی گنجید. معجزه امر خداست امر،امر خداست... مثل خلقت من و شما که معجزه است مثل مردمک چشمی که یک میلیارد رنگ را تشخیص می دهد. مثل روز.... مثل شب.... همه ی ادیان معجزات پیامبران را هم می گوییند، هم تایید می کنند. دروغ گوها،سرمایه دارها،لذت طلب های خود خواه،کلاهبردارها،عقده ای ها....همه چیز را دروغ جلوه می دهند همه ی پیامبران را... خدارا... دروغ حرف های خودشان است و آنان که دلشان خدارا نمی خواهد،گول می خورند. "و زمان می گذرد و مرگ پایان لذت ها و دروغ هاست..." و خدا خالق معجزه مرگ است...🙂 💚🌱||@TarighAhmad||
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انگار با خورشـ☀️ـید عالم نسبتی داری امیـ🌱ــدِ چشمان من و هر صبح فردایی وقتی سحر با عکـس تو چشمم شود روشـ✨ـن اوقات خوبی دارم و روزی تماشایی :)🌷 «علی جعفری» ☘☘☘ ╭─┅═ঊঈ🇮🇷ঊঈ═┅─╮ 🆔 @TarighAhmad ╰─┅═ঊঈ🇱🇧ঊঈ═┅─╯
~°♡🍃 جنت نشانی از حرم توست "یا حسن" فردوس سائل کَرَم توست" یا حسن" ○>♡🍃 عرشِ خدا مدینه،دلِ انبیا بقیع جان شمع روشن حرم توست" یا حسن" •┄❁🌹❁┄• @TarighAhmad •┄❁🌹❁┄•
یه‌ࢪوز‌ڵباس‌ِټݩگ ... یه‌ࢪوز‌ڵباس‌ِگشـاد ... یه‌ࢪوز‌ڵباسِ‌ڪوټـاه ... یه‌ࢪوز‌ڵباس‌بڵݩد ... یه‌روز‌لباسِ‌ټیره ... یه‌ࢪوز‌ڵباس‌ِشاد ... یه‌ࢪوز‌ڵباس‌ِپاࢪه ... هێ‌ࢪفٺیم‌دݩباڵ‌ِمد ڪه‌یه‌وقٺ بھموݩ‌ݩگݩ‌عقب‌موݩدھ❗️ رفٺیم‌دݩباڵ‌سٺ ڪࢪدݩ‌ڪه بشیم‌شیڪ‌تࢪیــݩ‌آدمِ‌دݩیا :| یه‌وقٺ‌به‌خودٺ‌میاێ میبیݩے باشیطوݩ‌سٺ‌شدے !!! « ســـوࢪه‌اعـــࢪاف‌آیــھ²⁶ » . . 💕 ••●❥🍃🌸✦🌸🍃❥●•• @TarighAhmad
‏تو آمریکا اگه ۸ دقیقه برق قطع بشه ژاپن ازشون جلو میزنه. بعد من اینجا زنگ زدم اداره برق میگم از صبح برق نداریم میگه مشکل خودتون بوده که تابستون کرم شب تاب پرورش ندادین.😂😂😂😂 ‌ ✾✾✾══😂══✾✾✾ @TarighAhmad ✾✾✾══😂══✾✾✾
دختری با پدرش میخواستند از یک پُل چوبی رد شوند... پدر رو به دخترش گفت: دخترم دست من را بگیر تا از پل رد شویم. دختر رو به پدر کرد و گفت: من دست تو را نمیگیرم تو دست مرا بگیر... پدر گفت: چرا؟ چه فرقی میکند؟ مهم این است که دستم را بگیری و با هم رد شویم... دخترک گفت: فرقش این است که اگر من دست تو را بگیرم ممکن است هر لحظه دست تو را رها کنم، اما تو اگر دست مرا بگیری هرگز آن را رها نخواهی کرد! این دقیقا مانند داستان رابطه‌ی ما با خداوند است؛ هرگاه ما دست او را بگیریم ممکن است با هر غفلت و ناآگاهی دستش را رها کنیم، اما اگر از او بخواهیم دست‌مان ما را بگیرد، هرگز دست‌مان را رها نخواهد کرد! و این یعنی ... "دعا کنیم فقط خدا دستمونو بگیره" ╔═∞══๑ღ💌ღ๑══∞═╗ @Tarighahmad ╚═∞══๑ღ💌ღ๑══∞═
دست خط🖌 محبوب دلها خطاب به جوانان😍 @TarighAhmad 🎈🎀
🔴 روحانی چه باید بکند که مشمول عدم کفایت سیاسی بشود؟ ✍️ 🔹 اکنون یک پرسش در نزد افکار عمومی با بسامد بالا، این است که دولت روحانی چه باید بکند که مشمول شرط عدم کفایت سیاسی شود؟ آیا او هنوز لازم است کارهای دیگری نیز بکند که شرط عدم کفایت سیاسی را احراز کند؟ 1️⃣ آیا به خطر افکندن جان ایرانیان در کرونا، 2️⃣ بی حاصل کردن چند باره مجاهدت های کادر بهداشت و درمان و همراهی مردم در کنترل نسبی کرونا با تشخیص و اجتهاد شخصی(پیک کرونا پایان یافته است)، 3️⃣ نابود کردن دارایی مردم در بورس، بی اعتنایی به سایر نهادهای قانونی از جمله مجلس، 4️⃣ ایجاد شکاف در حاکمیت سیاسی جمهوری اسلامی در برابر جبهه متحد و پرفشار خارجی و خنثی و بی اثر کردن هر راهبردی در برابر این فشارها، 5️⃣ رکورد زدن در تورم، در افزایش نقدینگی و کسری بودجه، 6️⃣ در بی اعتبار کردن پول ملی، 7️⃣ در زوال رشد اقتصادی و رفاه اجتماعی، 8️⃣ در تشدید فقر و نابرابری، 9️⃣ در ایجاد حس بی قدرتی و بی اعتمادی در شهروندان و صورت بخشیدن به حوادث تلخی مثل آبان 98، 🔟 مرجعیت بخشیدن به خارج در حل مسایل کشور حتی تا آب خوردن و تضعیف استقلال ملی و..... کافی نیست؟ ✅ اگر اولا به هر دلیلی روحانی، مطابق عرف نظام های مردم سالار، قدرت را ترک نمیکند و یا ثانیا به مصالح گوناگونی نمی توان او را مانند رییس جمهور نخست جمهوری اسلامی کنار گذاشت و یا ثالثا اکنون زمان برای این اقدام دیرهنگام است، اینها نباید واقعیت عدم کفایت او در حکمرانی را منتفی کند و این واقعیت را به عنوان واقعیت، در سایه این مسایل به حاشیه ببرد. 💢 این دلایل و مصالح سه گانه قابل درک است و می توان حتی با آنها همدلی کرد اما هرگز نمی تواند واقعیت عدم کفایت حکمرانی روحانی را زایل کند. ✾✾✾══♥️══✾✾✾ @TarighAhmad ✾✾✾══♥️══✾✾✾
: *یڪ‌روایت‌عاشقانہ💍💕* مطمئن شده بود کہ جوابم مثبت است تیر خَـلاص را زد صدایش را پایین تر آورد وگفت : دوتا نامہ نوشتم براتون🗒 یکے توےِ حرم امام رضا(ع) یکے هم کنار شهداے گمنام بهشت زهرا! برگہ ها را گذاشت جلوے رویم کاغذ کوچکے هم گذاشت روےِ آنها درشت نوشتہ بود همانجا خواندم زبانم قفل شد: تو مرجانے ، تو دَر جانے تو مروارید غلتانے اگر قلبم صدف باشد میانِ آن تو پنهانے♥️🙃 روایتے از همسرِ↓ *~شهید محمدحسین محمدخانے~* ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌ •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• @TarighAhmad ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌ •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈•••
•|💚|• مَّا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِّن قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ(احزاب/۴) من عاشق این چیزهای بدیهی هستم که قرآن یادِ آدم می‌اندازد : ای آدم ما در سینه هیچ آدمی دو تا قلب نگذاشتیم ... :)🦋 ㄟ(ツ)ㄏ↧ʝσɨŋ↧ @TarighAhmad