eitaa logo
•| طَریقْ أَحْمَدْ |•
1.6هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
1.3هزار ویدیو
79 فایل
[امیــرالعـشقـ❣ والرضــوان] شہــیداحــمدمحمــدمشلبــ🌸🍃 نفرہفــ7ـٺم ٺڪنولوژےاطلاعــاٺ📱 ملقـــب بهـ شہیدBMWســوار🚘 لقبـ جہادےغــریب طوســ💔 ولادٺ1995 🤱 شہادٺ 2016 🖤 شرایطمونه😍 : @sharayet_tarigh
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺قانون ۱۵ دقیقه چیست؟ این قانون به قدرت تغییرات کوچک اشاره دارد! ساموئل اسمایلز ، مولف کتاب اخلاق و اعتماد به نفس، بر این اعتقادست که تکرار کارهای کوچک نه تنها شخصیت انسان را میسازد بلکه شخصیت ملت ها را تعیین می کند. 1️⃣اگر روزی ۱۵ دقیقه را صرف خودسازی کنید در پایان یک سال، تغییر ایجاد شده در خویش را به خوبی احساس خواهید کرد. 2️⃣اگر روزی ۱۵ دقیقه از کارهای بی اهمیت خویش بکاهید، ظرف چند سال موفقیت نصیبتان خواهد شد. 3️⃣اگر روزی ۱۵ دقیقه را به فراگیری زبان اختصاص دهید از هفته ای یک بار کلاس زبان رفتن بهتر است. 4️⃣ اگر روزی ۱۵ دقیقه را به پیاده روی سریع اختصاص دهید از هفته ای چند بار به باشگاه ورزشی رفتن، نتیجه ی بهتری خواهید گرفت. 5️⃣ اگر روزی ۱۵ دقیقه مطالعه و سلول های خاکستری خویش را درگیر کنید؛ به پیشرفت های عظیم یادگیری دست خواهید یافت. زیبایی روش یا قانون ۱۵ دقیقه در این است که آنقدر کوتاهست که هیچ وقت به بهانه ی این که وقت ندارید آن را به تاخیر نمی اندازید. جالبتر اینکه، کشور ژاپن امروزه موفقیت خود را مدیون این قانون میداند. !!! 🌸•┄═•═┄•🌸 @TarighAhmad 🌸•┄═•═┄•🌸
گوش کن خواهر!☝️ قرار نیست ⛔️ چون من و تو چادر به سر داریم☺️ نگاهمان به هم جنس هایمان رنگ غرور داشته باشد، جنس برتری و خود بینی بگیرد😠☝️ قرار نیست ⛔️ چون من و تو حجابمان (فقط حجابمان) برتر است، تماما و از همه نظر برتر باشیم😒 قرار نیست ⛔️ دید خودمان به وضعیتمان را بالا و بالا تر ببریم☝️ مامور شده ایم که با خلق و خوی خوبمان☺️ خواهرهایمان را هم تشویق کنیم قرار نیست ⛔️ چون خودمان روی یک تار مو حساسیم😕 با آنهایی که هنوز(درک نکرده اند فلسفه ی حجاب را) قطع رابطه کنیم😥 قرار نیست دوستمان را رها کنیم🙁 مامور نشدیم که⛔️ مغرور شویم 😠 مامور شدیم که ✅ اگر لایق بودیم پند دهیم👌 مامور نشدیم⛔️ که قاضی شویم و حکم صادر کنیم 😯 مامور شدیم✅ که از عواقب بد بگوییم👌 نکند میان پند و اندرزهایی که به خواهرت میکنی😳 اخم بر چهره بیندازی و صدایت را کلفت کنی و دم بزنی، این جور اگر عمل کنی خدا لیاقتِ هدایتِ دیگران را به ما نمیدهد😏 یادت نرود خودت هم از همان اول چادر به سر نداشتی☝️ واقعه ای رخ داد و درونت انقلاب کرد☺️ چه قدر زیبا میشود اگر❗️ زمینه ای فراهم کنی برای یک انقلاب جدید انقلابی از جنسِ اسلامی با رنگ و بو و منشِ یک بانوی ایرانی ☺️👌 〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰 @TarighAhmad
دعای روز بیست و نهم ماه مبارک رمضان بسم الله الرحمن الرحیم 💎اللهمّ غَشّنی بالرّحْمَةِ وارْزُقْنی فیهِ التّوفیقِ والعِصْمَةِ وطَهّرْ قلْبی من غَیاهِبِ التُّهْمَةِ یا رحیماً بِعبادِهِ المؤمِنین. خدایا بپوشان در آن با مهر ورحمت وروزى کن مرا در آن توفیق وخوددارى وپاک کن دلم را از تیرگیها وگرفتگى هاى تهمت اى مهربان به بندگان با ایمان خود .ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ •┄❁🌹❁┄• @TarighAhmad •┄❁🌹❁┄•
شهیدی که وقتی نماز اول وقتش را از دست داد خیلی ناراحت و نگران شد و اشک از چشمان پاکش جاری شد... 🌷شهید محمد شالیکار🌷 ••●❥❤️❥●•• @TarighAhmad
•| طَریقْ أَحْمَدْ |•
الله و اکبر ✊ نصرمن الله و فتح القریب و بشر المومنین❤️ 💢 عاجل 💢 🌐شهر للددر سرزمین های اشغالی و نز
تیتر روزنامه صهیونیستی معاریو کشور در آتش سوخت شمارو نمیدونم ولی من از این آتش سوزی رایحه جان بخش گل نرگس به مشامم میرسه🌱 دور نیست روزی که بخونیم حاج قاسم نبودی ببینی شهر آزاد گشته💔 ༺════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌═════‌‌‌‌═ 💢 @TARIGHAHMAD 💢 ༺════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌═════‌‌‌‌═
•| طَریقْ أَحْمَدْ |•
تیتر روزنامه صهیونیستی معاریو کشور در آتش سوخت شمارو نمیدونم ولی من از این آتش سوزی رایحه جان بخ
به عنوان یه شیعه انقلابی نسبت به تحولات فلسطین و افغانستان بی توجه نباشید :) نصر وپیروزی رو برای هردوکشور برادر و مسلمان از خداوند مسئلت کنید🇮🇷🇵🇸🇦🇫
ظاهرا تنها چیزی که تو دنیا عادلانه تقسیم شده عقله چون هیچکس اعتراض نمیکنه، بگه مال من کمه!😂👌 ✾✾✾══😂══✾✾✾ @TarighAhmad ✾✾✾══😂══✾✾✾
|🍂| وَلَا تَحْزَنَ ، وَلِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ ... [قصص | ١٣] -شکستگی های دلم را نگه داشته ام، تو ترمیمشان کنی🍃 ➯ @TarighAhmad
🕊 •صبح زودیڪی ازاقوام خیلی دورمان ڪه رفت‌وآمدی باهم نداشتیم آمده‌بود براےتشییع‌مصطفی. •برایم عجیب بودڪه چطورما را پیدا ڪرده‌وسر ازاینجادرآورده، برایمان تعریف ڪردڪه ازحضرت عباس (ع) حاجتی داشتم قبل ازشهادت پسرتان خواب‌حضرت عباس (ع)را دیدم •درخواب حضرت به من گفتند: نماینده من در روزتاسوعاداره میادپیشم برید پیش اون. •وقتی بیدار شدم متوجه منظورحضرت عباس(ع)نشدم، دوباره خواب ‌‌‌دیدم، اینبار مادرمرحومم رو دیدم‌گفت: چرا نرفتی پیش نماینده حضرت عباس(ع) و بعدش‌عڪس مصطفی رونشونم داد، •بعداز بیدارشدن با پرس‌وجو فهمیدم این شهید ، ازفامیلهای خودمون هست. ♥️ •راوی: مادر شهید🌱 ••●❥🍃🌸✦🌸🍃❥●•• @TarighAhmad
هدایت شده از تنهامسیر زندگی
تنها مسیر 1_جلسه یازدهم پارت 3.mp3
5.09M
🌱 راهبردِ اصلے در نظامِ تربیتِ دینے 🔔 پارت 3 گوش جان بسپاریم 😌👆🏽
پارت 3 🌺💛 🔹خدا انقدر میزنه تا انانیتت رو از دست بدی. 🔹رنج را اگر نپذیری نمی توانی خداروشکر کنی. 🔹خدا برای انسان آسونی میخواد خدا برای انسان سختی نمیخواد. 🔹خدا دنبال بهونه میگرده که انسان رو ببخشه. 🍃🌱↷ 『@TarighAhmad
•| طَریقْ أَحْمَدْ |•
💎ناحله 🖋 #قسمت_شصت_و_سه شب قدر بودمامانم حال وروزم وکه میدید هرکاری که میخواستم رو انجام میداد. هنوز
💎ناحله 🖋 چون تعدادشون زیاد بود سریع ظرفا روشستن با ریحانه برگشتیم مسجدوکنار مامانم نشستیم تاآخرشب خیلی سبک شده بودم هیچ شب قدری خدارواینجوری و با عمق وجودم قسم نداده بودم انقدر خسته بودم‌که همچیو سپردم‌به خودش وگفتم اصن هرچی خودت میخوای همون شه فقط محمد با تمام وجود طعم خوشبختیو بچشه. زمان برگشتمون ندیدمش گذاشتم پای حکمت خدا،همینکه امشب تونستم یه بار ببینمش هم ‌خیلی بود تو ماشین که نشستیم یادم افتاد بهش سلامم نکردم یه لبخند که بیشتر شبیه پوزخند شده بود نشست رو لبام مامانم از اینکه میدید بهتر از قبلم مدام با لبخند روی صورتش نگام‌میکرد و پاشو رو پدال گاز فشار میداد محمد: رفتم که دوربین رو از ریحانه بگیرم. معلوم نیست تا کجا با خودش برده...! دوییدم تا آشپزخونه. میخواستم بگم یا الله و وارد بشم که دیدم یکی با ی صدای ضعیف صدام میکنه:+آقای دهقان فرد! عجله داشتم باید عکسا رو منتقل میکردم تو سیستم. برگشتم سمت صدا با تعجب خیره شدم به آدمی که رو به روم بود. قدش تقریبا تا شونم میرسید. چشم ازش برداشتم و منتظر شدم حرف بزنه. خیلی جدی گفت:ریحانه دستش بند بود داشتم از تعجب شاخ در میاوردم. این کی بود. سرمو آوردم بالاعه این همون دوستِ ریحانس که. اینجا چیکار میکنه‌.چرا این ریختی شده. داشتم به چادری که ناشیانه تو دستش جمع شده بود نگاه میکردم یه قسمت از چادرو تو مشتاش گرفته بود و هی فشارش میداد از کارش خندم گرفت که سعی کردم مخفیش کنم.با نگاش اشاره زده بود به کیف دوربینم. این دفعه کیف رو ازش گرفتم و با عجله ازش دور شدم. خدارو شکر کردم از اینکه هیچ حرفی نزدم.رفتم تو حسینیه و چند تا عکس دسته جمعی از بچه ها ک منتظرم بودن گرفتم. همش منتظر بودم ریحانه بیاد بپرسم دوستش چرا چادری شده و چیشده ک تغییر کرده‌ .شاید ازدواج کرده بود شایدم... شایدم ریحانه بهش اصرار کرده بود .. ولی حالا هر چی.‌.خیلی خانوم‌شده بود. حیف بود آدمای امثال این میدونستن چقدر با چادر خوب و با وقارن ولی از خودشون دریغ میکردن. کاش میتونستم باهاش صحبت کنم... کاش میتونستم قسمش بدم که حالا به هر دلیلی که چادر سرش کرده از این به بعد درش نیاره. مراسم هیئت تموم شده بود و مشغول جمع کردن شدیم. رضا شروع کرد به جارو برقی کشیدن و من و روح الله هم تو اتاق سیستم صوتی نشسته بودیم و محسن دونه دونه باندا رو جمع میکرد و میاورد تو . پامو انداخته بودم رو پام و داشتم عکسا رو ادیت میکردم که بزارم کانال هیات. که روح الله ریکوردر و از رو یکی از باندا در اورد و گذاشت کنارم. +بیا کارت تموم شد این مداحیا رو هم درست کن‌ بزار کانال‌ . _برو بابا من‌خودم کار دارم وظایفتو گردن من ننداز‌ . +عه محمد من باید برم کار دارم. _کجا؟ +خالمو برسونم. _عهههه خالتم مگه اومده؟+اینجوریاس دیگه آقا محمد؟ باید اسم خالمو بیارم ...؟ اره؟_باشه حالا! برو !خداحافظ +خداحافظ دادا. خواست بره بیرون که همزمان یه نفر درو از بیرون باز کرد و اومد تو . سرم تو کار خودم بود که دیدم صدای یه دختره!برگشتم سمت صدا ببینم کیه که با دیدن پرنیان خشکم زد. از جام پا شدم. نگاش به من نبود. داشت با روح الله حرف میزد. +‌کجایی پسرخاله؟بیا دیگه زشته دوتا خانوم ایستادیم گوشه ی خیابون. چشاش ک ب من خورد یه قدم رفت عقب. اروم سلام کرد. منم سلام کردم. نگامو از روش برداشتم ونشستم. دوباره مشغول کار خودم شدم بعد از رفتن پرنیان روح الله برگشت سمت منو : +چیشددد؟؟؟موش شدی برادر خانم گرام؟اینو گفت و با شتاب از اتاق سیستم رفت بیرون. منم سعی کردم لبخندی ک رو لبم جا خشک کرده بود و مخفی کنم. که محسن گفت بله بله؟چیشده اقا محمد!!!جریان چیه؟عاشق شدی؟ به ما نمیگی دیگه نه !باشه آقا باشه‌ . _هنوز چیزی نشده ک میگم برات. اینو ک گفتم از اتاق رفت بیرون. .منم رو زمین دراز کشیدم و مشغول کارام با لپ تاپ شدم. 📝 🔸 🔶 ‼️ ❗️ 🔹 🔷 ┄•●❥ @TarighAhmad ✨ 💙✨💙 ✨💙✨💙✨ 💙✨💙✨💙✨💙