eitaa logo
•| طَریقْ أَحْمَدْ |•
1.6هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
1.3هزار ویدیو
79 فایل
[امیــرالعـشقـ❣ والرضــوان] شہــیداحــمدمحمــدمشلبــ🌸🍃 نفرہفــ7ـٺم ٺڪنولوژےاطلاعــاٺ📱 ملقـــب بهـ شہیدBMWســوار🚘 لقبـ جہادےغــریب طوســ💔 ولادٺ1995 🤱 شہادٺ 2016 🖤 شرایطمونه😍 : @sharayet_tarigh
مشاهده در ایتا
دانلود
•| طَریقْ أَحْمَدْ |•
#مسیر عشق 39 بعد از پایان هنرنمایی شایان،همه تشویقش کردن اونم بلند شد و دست به سینه از همه تش
عشق 40 -کجا میخواین برید قرار بود بیلیارد بازی کنیم -شایان دخترا خسته شدن بریم انشالله دفعه بعد -یه دست بازی به جایی برنمیخوره قول میدم خستگیشون در بره میخواستم با یه چیزی بزنم تو دهنش خیلی رفته بود رو اعصابم😡 با اصرار زیادش بچه‌ها قبول کردن یه دست بازی کنن همه رفتن داخل ،شیوا دست منم کشیدبا هم رفتیم توی کلبه همه باهم رفتیم طبقه بالا یه جای کوچیک که میز بیلیارد بود با دوتا صندلی و میز کوچیک کامران و فرشید مشغول بازی شدن چی😳 چیکارمیخواست بکنه با دوتا شیشه مشروب اومد بالا که پسرا ذوق کردن چند دقیقه بعد با دو تا سری قلیون باز اومد. قیلون‌ها رو گذاشت روی میز -دخترا مشغول بشید -یه موزیک شاد گذاشت وصداش رو زیاد کرد نمیدونستم چی توفکرشه خودش هم رفت پیش کامران و فرشید توچند دقیقه اون جایی کوچیک شد پر از دود،صدای خنده نغمه وشیوا هم چند پیک خورده بودن حالم داشت بد میشد تپش قلب پیدا کرده بودم،از بس عصبی شده بودم معدم درد گرفته بود نغمه وشیوا حالت طبیعی نداشتن هرچند براشون عادی بود نفسم گرفته بود بااینکه اهل قلیون بودم ولی به این شایان اعتماد نداشتم بخاطر دود یکم به سرفه افتاده بودم مجبور شدم برم طبقه پاین تا یکم اب بخورم پله ها رو طی کردم رفتم طبقه پاین توی اشپزخونه یه لیوان برداشتم و داخل یخچال شیشه اب و بیرون اوردم لیوانمو پر کردم. اومدم اب بخورم که صدای شایان رو شنیدم -میگفتی اب برات میاوردم خشکم زد،به معنای واقعی ترسیده بودم لیوانو برداشتم اومدم از اشپزخونه برم بیرون که سد راهم شد -کجاعزیزم،نیومده میخوای بری یک قدم اومد جلوتر که من چند قدم رفتم عقب‌تر نویسنده(منیرا-م) @TarighAhmad
بسم‌رب‌احمد🌱♥️ . . امام زمان (عج) : 💠خدا با ما اسـت و نيازمند ديگرى نيستيم. حق با ما اسـت و باكى نيست كه كسى از ما روى بگرداند… 📚|الغيبة ؛ ص ۲۸۵ امروز : چهارشنبه 21مهر و 6ربیع‌الاول ✾✾✾══♥️══✾✾✾ @TarighAhmad ✾✾✾══♥️══✾✾✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برادࢪمـ این روزهـا دلـم عجیب هوایٺ را مے‌کند؛ خدا کند راسٺ باشد کھ مے‌گویند . .🚶🏻‍♂✨ ✋🏻 ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌ •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• @TarighAhmad ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌ •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈•••
✨💫انسان ۲۵۰ ساله | امام جواد علیه‌السلام؛ دشمن نفاق 🌸🍃حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «درس بزرگ ما این است که در مقابل قدرتهای منافق و ریاکار، باید همت کنیم که هوشیاری ‌مردم را برای مقابله‌ی با این قدرتها برانگیزیم. 🔅 امام جواد صلواةالله‌علیه همت بر این کار گماشتند که ماسک تزویر و ریا را از چهره‌ی مأمون کنار بزنند و موفق شدند.» ✴️۱۳۵۹/۷/۱۸ ❤️❤️👇👇👇 ╔═. ♡♡♡.══════╗ @TarighAhmad ╚══════. ♡♡♡.═╝
•| طَریقْ أَحْمَدْ |•
«بِسمِ رَبِّ الشُّهَدا وَ صِدّیقین» ✧شهید بابک نوری هریس✧ ◈❘ تاریخ ولادت: ۲۱ مهر ۱۳۷۱ ◈❘ محل ولادت: گیلان_رشت ◈❘ وضعیت تاهل: مجرد ◈❘ تاریخ شهادت: ۲۷ آبان ۱۳۹۶ ◈❘ محل شهادت: بوکمال_سوریه ◈❘ محل مزار: گلزار شهدای رشت  ◈❘نام کتاب: بیست و هفت روز و یک لبخند 📚مـنـبـع: حریم حرم ❅اَلـلّـﮪُمَّ عـَجـِّل لـِوَلـٻَۧـکَ الـفـَࢪَج وَ الـعـافـٻَۧـه وَ النَّصࢪَ❅ ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─ @TarighAhmad ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
•| طَریقْ أَحْمَدْ |•
«بِسمِ رَبِّ الشُّهَدا وَ صِدّیقین» ✧شهید بابک نوری هریس✧ ◈❘ تاریخ ولادت: ۲۱ مهر ۱۳۷۱ ◈❘ محل ولا
⁉ • • • ~بابک به ظاهرش می رسید اما از باطنش غافل نبود؛ مشارکت در فعالیت های اجتماعی و عام المنفعه مانند هلال احمر یکی از فعالیت های بابک بود. با این که سن و سال زیادی نداشت دفاع از اعتقادات و باورهایش را به خیلی چیزها مانند زندگی در اروپا ترجیح داده بود. بابک مسجدی، هیئتی، ورزکار، بسیجی و ... بود و حتی خانواده اش او را پس از شهادتش شناختند. .................«شادی روح پاکش صلوات»................. 📚منبع: نوید شاهد ... ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄ @TarighAhmad ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
⏰ ~ یـہ دعـاےفـرج بـخۅنٻـم بـراےآقامـوݩ,♥️ 🤲 •┈••✾◆✦✧✦◆✾••┈• @TarighAhmad •┈••✾◆✦✧✦◆✾••┈•
♥️ الإمامُ المهديُّ عليه السلام : «لا يَحِلُّ لأِحدٍ أن يَتَصَرَّفَ في مالِ غَيرِهِ بغَيرِ إذنِهِ.» ~بر هيچ كس روا نيست كه بدون اجازه ديگرى در مال او تصرف كند. 📚وسائل الشيعة : 17/309/4. _جهت تعجیل در ظهور آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف؛ پنج صلوات لطفا..._ /ʝסíꪀ➘ ⇝ @TarighAhmad
•| طَریقْ أَحْمَدْ |•
#مسیر عشق 40 -کجا میخواین برید قرار بود بیلیارد بازی کنیم -شایان دخترا خسته شدن بریم انشالله
عشق 41 -ترسیدی کوچولو؟ - سرجام وایسادم برو کنار میخوام برم پیش بچه‌ها -اونا سرگرم هستن،چطوره من و تو هم سرگرم بشیم بااین حرفش بدنم یخ کرد،این میخواست تلافی کنه -ببین شایان من وتو مشکلی نداریم. پس برو کنار -دقیقا مشکلی نداریم اگر مشکل داشتم که اینقدر محترم باهات برخورد نمیکردم جور دیگه از خجالتت بیرون میومدم اروم اروم اومد سمتم،اونقدری رفته بودم عقب که چسبیده بودم به دیوار دقیقا مقابلم وایساد،دستشو اورد نزدیک صورتم که یه لحظه دستمو اوردم جلو که لیوان از دستم افتاد روی زمین شکست مات ومبهوت فقط داشتم نگاه میکردم -اروم کوچولو،نترس،😂 با دستش چونمو محکم گرفت سرم رو چسبوند به دیوار اومدم پسش بزنم که با اون دستش دستمو محکم گرفت بقدری صورتش نزدیک صورتم بود که گرمی نفسش به صورتم میخورد -شایان،دستم شکست،ولم کن -ولت میکنم اما فعلا زوده کو اون زبونت ،خیلی بلبل زبون بودی،چرا الان ساکت شدی چشمام پراز اشک شد،ملتمسانه نگاهش کردم با دستش اروم کشید روی صورتم حالم داشت بد میشد نفسم بالا نمیومد تمام زورم رو جمع کردم خواستم دستمو از دستش بیرون بیارم نشد با دست دیگم به سینش محکم کوبیدم انگار یه کوه جلوم وایساده بود -ولم کن کثافت هنوز حرفم تموم نشده بود،که ضربه‌ای خورد توی گوشم بقدری محکم بودکه صدای زدنش تو گوشم پیچیده بود. داغی بالای لبم احساس کردم،متوجه شدم دماغم خون اومد خیلی صورتم درد گرفته بود،اشک از چشام سرازیر شد تقاص چیو داشتم میدادم،برای چی کتک خوردم،منی که پدرم، دستش روی من بلند نشده بود چرا اینجا بودم،چرا اینقدر تحقیر شدم -اینوخوردی تا همیشه بدونی با شایان باید درست حرف بزنی،حالا بیا بریم که خیلی باهات کار دارم پاهام بی حس شد،نمیدونستم چیکار کنم. به التماس کردن افتادم -ولم کن شایان،منکه کاری نکردم ،بزار برم ،خواهش میکنم اما انگار گوش‌هاش نمیشنید،دستمو کشید،میخواست ببرتم بیرون از اشپزخونه نباید میزاشتم،شروع کردم به جیغ و داد زدن. اما اینقدر صدای موزیک بلند بود که کسی صدامو نشنید به شتابی که کشیدم پرت شدم روی زمین،دستم توی دشتش بود داشتم بدبخت میشدم،میخواست زندگیم رو تباه کنه باتمام وجود داد زدم که این کارم باعث شد بیشتر حرصی بشه -کنارم روی زمین نشست،دستشو گذاشت روی دهنم -خفه شوحوصله صداتو ندارم فقط صداش تو سرم پیچیده بود،چشمامو بستم تا نبینمش چیکار کنم من😔 خدایا کمکم کن خدا نزار بدبختم کنه،خدایا مگه نمگیفتی حواست به بندهات هست پس کمکم کن اگر هستی ،اگر داری حال منو میبینی کمکم کن دیگه گریه امانم رو برید بود،باز ضربه محکم به شکمم زد از درد به خودم پیچیدم -بلند شو لعنتی،بلند شو که هنوز کارم باهات تموم نشده هیچوقت به این حقارت نیوفتاده بودم از ته دلم خدا رو صدا زدم،فقط صداش میزدم به زور منو روی زمین میکشوند،دستمو گرفتم به صندلی اشپزخونه اما انگار زور اون بیشتر بودصندلی افتاد کف اشپزخونه خرده شیشه‌ها تو دستم فرو رفت،اما دردی که داشتم میکشیدیم بیشتر از درد زخم شیشه‌ها بود خدایا به دادم برس،خدایا کمکم کن،نزار ابروم بره،خدایا اگر وجود داری منو نجات بده😭 با تمام قدرتم شروع کردم به جیغ و داد کشیدن همینطور که منو میکشوند منم هرچیزی دم دستم میومد پرت میکردم طرفش میخواست منو به زور ببره تو یه اتاقی اونقدری جیغ زدم که گلوم داشت میسوخت دراتاقشو باز کردخیلی سعی کردجلوشو بگیرم نویسنده(منیرا-م) @TarighAhmad
بسم‌رب‌الحسن🖤🌱 . . امام حسن عسکری(ع) : مجادله مکن که احترامت از بین می رود. تحف العقول، ص۴٨۶ امروز : پنجشنبه ۲۲مهر و ۷ربیع‌الاول ╔═.🍃.══════╗ @TarighAhmad ╚══════.🍃.═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اومدے تا برھ فصݪ دیوونگـۍ؛ شدے آرامشِ کݪ این زندگـۍ . .💚✨ ✋🏻 ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌ •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• @TarighAhmad ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌ •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈•••
🔹 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «شماها با قهرمانیِ خودتان اثبات میکنید که کارهایی که بظاهر نشدنی است، در واقع شدنی است؛ این برای کشور ما خیلی آورده‌ی مهمّی است؛ این پیام برای دوران ما بسیار ارزشمند است.» ۱۴۰۰/۰۶/۲۷ @TarighAhmad
پارت3 ☘🌷 🔹اخلاص یعنی برای خدا کار کردن. 🔹دو مدل نگاه داریم : ۱_نگاهی که میخواهد تصاحب کند ۲_نگاهی که میخواهد تصاحب شود 🍃🌱↷ 『@TarighAhmad
هدایت شده از تنهامسیر زندگی
تنها مسیر 1_جلسه بیست و ششم پارت 3.mp3
1.35M
🌱 راهبردِ اصلے در نظامِ تربیتِ دینے 🔔 پارت 3 دل بده ❤️
هم اکنون امام زاده اقا سید ابراهیم علیه السلام به نیابت از بردار احمد🙏🌸 @TarighAhmad
غم نهانیِ دل‌ها عیان شده یاران... و باغ شیعه دوباره خزان شده یاران... گرفته رنگ عزا شهر سامرا امشب، شب یتیمیِ صاحب زمان شده یاران... شهادت امام حسن عسکری تسلیت🥀🖤 ╔═🍃🕊🍃═════╗ @TarighAhmad ╚═════🍃🕊🍃═╝
~آقاجان یابن الحسن~ ما را شریک درد و غم خود حساب کن ما دل شکسته ایم ز احوال مضطرت... 😔💔 ┄•●❥ @TarighAhmad
🔴نحوه‌عملکرد‌کی‌پاپ🔴 1_آرمی فکر می کنه که هیچ آیدل خوب دیگه ای به اندازه BTS وجود نداره.یعنی استعداد و ویژگی های خفن دیگر آیدل ها را نادیده میگیرد .درواقع چشم ندارد ببیند. 2_ آرمی اغلب به آیدل های دیگر توهین می کند 3_ هنگامی که آیدلش مورد انتقاد قرار می گیره، انتقاد پذیر نیست در یک کلام هر چیزی را توهین می داند. 4_آرمی بسیار خودخواه و حساس تلقی می شود اگر آرمی نتونه نقدی نسبت به بی تی اس رو قبول کنه حمله می‌کنه . 5_ در صورت حمله ،آرمی بسیار بیش از حد پاسخ می دهد ، زیاده روی و وحشی بازی آبرو ریزی کردن. 6_آرمی نیز کاملاً متکبر و مغرور تلقی می شود . 7_آرمی اگرچه به BTS وفادار است ، اما در موارد مختلف کاملاً خودخواه تلقی می شود. 8_آرمی ها تشنه دستاوردهای مصنوعی هستند .رقم پرستی ( ما فلان عدد ویو و لایک و .... داریم ).تازه به شکل تماشای فیلم های BTS با ده ها حساب کاربری یا دستگاه ها دستاورد کسب میکنند . لازم به ذکر هست‌که‌ همون‌طرفدارای‌دو‌آتیشه‌کیپاپ‌‌و بی‌تی‌اس‌هستند. 😊 ┈┈••✾••✾••┈┈ @TarighAhmad ┈┈••✾••✾••┈┈
•| طَریقْ أَحْمَدْ |•
«بِسمِ رَبِّ الشُّهَدا وَ صِدّیقین» ✧ شهید نوید صفری✧ ◈❘ تاریخ ولادت: ۱۶ تیر ۱۳۶۵ ◈❘ محل ولادت: تهران ◈❘ وضعیت تاهل: متاهل ◈❘ تاریخ شهادت: ۱۸ آبان ۱۳۹۶ ◈❘ محل شهادت: دیرالزور_سوریه ◈❘ محل مزار: قطعه ۵۳_بهشت زهرا سلام الله علیها_ تهران ◈❘نام کتاب: شهید نوید 📚مـنـبـع: حریم حرم ❅اَلـلّـﮪُمَّ عـَجـِّل لـِوَلـٻَۧـکَ الـفـَࢪَج وَ الـعـافـٻَۧـه وَ النَّصࢪَ❅ ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─ @TarighAhmad ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
•| طَریقْ أَحْمَدْ |•
«بِسمِ رَبِّ الشُّهَدا وَ صِدّیقین» ✧ شهید نوید صفری✧ ◈❘ تاریخ ولادت: ۱۶ تیر ۱۳۶۵ ◈❘ محل ولادت:
⁉ • • • ~یک الگو برای بچه‌های بسیج پایگاه شهید شیرین بیان بود. در کارهای خیر پیشقدم بود و تلاش می‌کرد برای بچه‌هایی که دنبال کار بودند کاری دست و پا کند. خیلی مقید بود که شب‌های جمعه دعای کمیل حاج منصور را در حرم شاه عبدالعظیم(ع) حضور داشته باشد. یکی از مطالب خیلی خاصی که زیاد از آن روایت می‌کرد، علاقه خیلی شدیدش به شهید رسول خلیلی بود. عقدش هم بالای سر شهید خلیلی خوانده شد. در وصیت نامه‌اش هم خیلی اصرار داشت که او را در کنار شهید خلیلی دفن کنند. یک کروکی هم کشیده بود که دقیقا فلان جا من را دفن کنید. .................«شادی روح پاکش صلوات»................. 📚منبع: نوید شاهد ... ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄ @TarighAhmad ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
🖤 امام حسن عسكرى عليه السلام : «خَصلَتانِ لَيسَ فَوقَهُما شَى ءٌ : الإيمانُ بِاللّه ِ و نَفعُ الإخوانِ؛» ~دو خصلت است كه بالاتر از آنها چيزى نيست : ايمان به خدا و سود رساندن به برادران . 📚همان ، ج 78 ، ص 374 .................................. ✓تعجیل در ظهور آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف پنج صلوات بفرستید.🍁 ━━𖡛⪻𖣔🌺𖣔⪼𖡛━━ @TarighAhmad ━━𖡛⪻𖣔🌺𖣔⪼𖡛━━
⏰ ~ یـہ دعـاےفـرج بـخۅنٻـم بـراےآقامـوݩ,♥️ 🤲 •┈••✾◆✦✧✦◆✾••┈• @TarighAhmad •┈••✾◆✦✧✦◆✾••┈•
•| طَریقْ أَحْمَدْ |•
#مسیر عشق 41 -ترسیدی کوچولو؟ - سرجام وایسادم برو کنار میخوام برم پیش بچه‌ها -اونا سرگرم هست
عشق 42 ناامید شده بودم.تنها چیزی که اون لحظه تو ذهنم گذشت که از خدا کمک بگیرم یه میز که کنارمبل بود ،درست کنار در قرار داشت دستمو گرفتم به پایه میز باتمام توانم میز رو محکم کشیدم که موجب شد بیوفته روی زمین و گلدون روی اون خرد بشه. شایان با یه حرکت از روی زمین بلندم کرد محکم چسبوندم به در اتاق فشار دستش روی گلوم بقدری زیاد بود که احساس خفگی کردم -چیه وحشی شدی دختر توهمین حال بود که صدای پا یه لحظه به گوشم رسید. -بچه‌ها کجایید -صدای کامران بود کامران داشت میومد پاین کامران با این صحنه روبرو شد دست شایان روی گلوم شل شد به سرفه افتاده بودم احساس خفگی داشتم -اینجا چه خبره،سارا خوبی -تودخالت نکن کامی کامران دستمو محکم کشید و از دست شایان خلاصم کرد،شده بودم عین یه موجود متحرک به هوا احتیاج داشتم،خواستم برم سمت در، که شایان خواست جلومو بگیره -کجا لعنتی میدونی چند مدته به این فکر میکردم که چطور نزدیکت بشم،حالیت کنم شایان کیه؟ حالم بد بود،فقط اشک ازچشمام سرازیر میشد، خیلی تحقیر شده بودم کامران جلوی شایان رو گرفت و باهم گلاویز شدن سروصداشون خیلی بلند شده بود خودم رسوندم به بیرون از کلبه پاهام توان ایستادن رو نداشت روی زمین افتادم فقط سعی کردم بتونم نفس بکشم انگار بچه‌ها همشون فهمیده بودن صداشون میومد شیوا ونغمه و اومدن کنارم -سارا خوبی -سارا نفس بکش،زود باش دختر بلاخره راه نفسم باز شد،تونستم نفس بکشم فقط به صورت شیوا و نغمه خیره بودم و بی صدا اشک میریختم بلندم کردن ،کمکم کردن روی مبل بشینم نغمه با یه لیوان اب قند برگشت پیشم،به زور اب قند رو بهم دادن فرشیدهم موفق شده بود اون دوتا رو جدا کنه بعد از کلی سروصدا وبددهنی بهم کامران اومد طرفم یه نگاه بهم انداخت،باز بطرف شایان رفت -حیوون ببین چیکار کردی باهاش،نگاهش کن بایه مشت دستمال کاغذی اومد طرفم. خواست دستمو بگیره که دستمو کشیدم -شیوا اینو بزار روی زخم دستش تا خونریزیش قطع بشه -سارا یه چیزی بگو،ببخش که همون اول قبول کردیم بیایم اینجا -سارا یه چیزی بگو گلوم خیلی میسوخت،به زور به کامران گفتم -منواز اینجا ببر -حتما همگی وسایلشون رو جمع کردن با کمک نغمه و شیوا توی ماشین نشستم و حرکت کردیم از اون جهنم نویسنده(منیرا-م) @TarighAhmad
⭕️برای قائم ما دو غیبت هست ✍امام زین العابدین (علیه‌السلام) می‌فرمایند: 🔰یکی از آن دو، طولانی‌تر از دیگری است، و آن قدر طول خواهد کشید که اکثر معتقدین به ولایت، از او دست خواهند کشید. ⚠️در آن زمان کسی بر امامت و ولایت او ثابت قدم و استوار نمی‌ماند مگر آن که ایمانش قوی، و شناختش درست باشد و در نفس خویش، نسبت به حکم و قضاوت ما هیچ گرفتگی و کراهتی احساس نکند و تسلیم ما اهلبیت باشد. 📚کمال الدین و تمام النعمه ص۳۲۳و۳۲۴ ای منتظران گنج نهان می آید آرامش جــان عاشقــان می آید بر بام سحـر طلایه داران ظهـور گفتندکه صاحب الزمان می آید 🤲  🔺 ظهور بسیار نزدیک است 💚🌱||@TarighAhmad ||
{~♡}🦋 💢امروز علی به عالم مهدی ست 💢تنها گل بوستان محمد ص مهدی ست بر ثانیه ی ظهور مهدی عج صلوات🌿 ✨ اللّهم صل علی مُحمّد وال مُحمّد و عجل فرجهم ✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️کلیپ 📲؛ استوری 👤 استاد رائفی_پور 🔺 بچه‌هاتون رو نذر شهادت در راه امام‌زمان کنید... 🤱تربیت_مهدوی ══════°✦ ❃ ✦°══════ ♡ #ʝѳiɳ ↴ •| طَریقْ أَحْمَدْ |• ➣ @TarighAhmad
زنده بودن نصف زندگیست اما... امید داشتن همه زندگیست! هر لحظه ی زندگیتون پر از امید Join⬇️ @TarighAhmad