eitaa logo
•| طَریقْ أَحْمَدْ |•
1.6هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
1.3هزار ویدیو
79 فایل
[امیــرالعـشقـ❣ والرضــوان] شہــیداحــمدمحمــدمشلبــ🌸🍃 نفرہفــ7ـٺم ٺڪنولوژےاطلاعــاٺ📱 ملقـــب بهـ شہیدBMWســوار🚘 لقبـ جہادےغــریب طوســ💔 ولادٺ1995 🤱 شہادٺ 2016 🖤 شرایطمونه😍 : @sharayet_tarigh
مشاهده در ایتا
دانلود
•| طَریقْ أَحْمَدْ |•
🌹هوالمحبـــــــوب 🌹رمان زیبا و واقعے #اینڪ_شوڪران 🌹قسمت #چهل_وهفت دوست نداشت توی خواب بمیره. دو
🌹هوالمحبـــــــوب 🌹رمان زیبا و واقعے 🌹قسمت گاهی از نمازش می فهمیدم دلتنگ است....😞 که می شد،... نماز خواندنش میشد و . دوست داشتم مثل او باشم،... مثل او فکر کنم،... مثل او ببینم،... مثل او فقط خوبی ها را ببینم.... اما چه طوری؟ منوچهر می گفت _«اگر دلت با خدا باشد، خوردنت، خوابیدنت، خنده ها، و گریه هات باشد، اگر حتی عاشق شوی، آن وقت بد نمی بینی، بدی هم نمیکنی، همه چیز زیبا می شود » و همه ی زیبایی ها را در منوچهر می دیدم. با او می خندیدم و با او گریه می کردم. با او تکرار می کردم..... _"نردبان این جهان ما و منی ست عاقبت این نردبان بشکستنی ست لیک آن کس که بالاتر نشست استخوانش سخت تر خواهد شکست" چرا این را می خواند؟... او که با کسی کاری نداشت.پرسیدم گفت: _"برای نفسم می خوانم"😔 اما من نفسانیات نمی دیدم... اصلا خودش رو نمی دید... یادمه یه بار وصیت کرد _ "وقتی من رو گذاشتید توی قبر، یه مشت خاك بپاش به صورتم ." پرسیدم _"چرا؟" گفت _"برای اينکه به خودم بیام. ببینم دنیایی که بهش دلبسته بودم و به خاطرش معصیت می کردم یعنی همین " گفتم _"مگه تو چه قدر گناه کردی؟" گفت _ "خدا دوست نداره بنده هاش رو رسوا کنه. خودم میدونم چی کاره ام " حال منوچهر روز به روز وخیم تر می شد.... با مرفین و مسکن، دردش رو آروم می کردن... دی ماه حال خوشی نداشت. نفساش به خس خس افتاده بود. گفتم ولش کن امسال برای علی جشن تولد نمی گیریم... راضی نشد.... گفت _"ما که برای بچه ها کاری نمی کنیم. نه مهمونی رفتنشون معلومه نه گردش و تفریحشون.بیشترین تفریحشون اینه که بیان بیمارستان عیادت من ." خودش سفارش کیک بزرگی داد🎂 که شکل پیانو بود. چند نفر رو هم دعوت کردیم.... ادامه دارد.. دسترسی به پارت اول🦋✨ 👇 https://eitaa.com/Tarighahmad/8431 🌹شادے ارواح طیبہ شــہـــدا صلواٺ ✍نویسنده؛ مریم برادران ══════°✦ ❃ ✦°══════ ♡ #ʝѳiɳ ↴ •| طَریقْ أَحْمَدْ |• ➣ @TarighAhmad