eitaa logo
•| طَریقْ أَحْمَدْ |•
1.6هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
1.3هزار ویدیو
79 فایل
[امیــرالعـشقـ❣ والرضــوان] شہــیداحــمدمحمــدمشلبــ🌸🍃 نفرہفــ7ـٺم ٺڪنولوژےاطلاعــاٺ📱 ملقـــب بهـ شہیدBMWســوار🚘 لقبـ جہادےغــریب طوســ💔 ولادٺ1995 🤱 شہادٺ 2016 🖤 شرایطمونه😍 : @sharayet_tarigh
مشاهده در ایتا
دانلود
أشهد أنّ لا حبیبَ الّا ... تو أشهد أنّ لا أمل الّا .... تو أشهد أن لا عمل الّا .. تو شهادت می‌دهم ؛ نه رفیقی ... نه آرزویی ... و نه هیچ عمل صالحی... جز تو و انتظار تو نیســـت💫!!! آغاز ولایتت بر پهنای گیتی، بر ما مبارک است! و مبارک تر آن روز که؛ چشمان مهربانت، پناه تمام دلشوره‌هایمان شود! 🤝 .. 🌺『@TarighAhmad』🌺
اے شهـــــادٺ.....!! چه زیبا گلچین می کنی.‌.. خوبان عالم را..!! ومن!! مبهوت هرشهیدم.. چه زیبا می رود.‌‌.. تا عرش اعلا.. ╭━═━⊰❀❁❀⊱━═━╮ @TarighAhmad ╰━═━⊰❀❁❀⊱━═━╯
😒وقتی دید نمی تونه دل فرمانده رو نرم کنه مظلومانه دست به آسمان بلند کرد و نالید: « ای خدا تو یه کاری کن. بابا منم بنده ت هستم!...🙏» 🌛 حالا بچه ها دیگه دورادور حواسشون به اون بود. عباس ریزه یه دفعه دستاش پایین اومد. رفت طرف منبع آب و وضو گرفت. همه تعجب کردن. عباس ریزه وضوگرفت و رفت به چادر. 🌜 دل فرمانده لرزید. فکرکرد، عباس رفته نماز بخونه و راز و نیاز کنه. آهسته در حالیکه چند نفر دیگه هم همراهیش می کردن به سمت چادر رفت. اما وقتی چادر رو کنار زد، دید که عباس ریزه دراز کشیده و خوابیده، تعجب کرد ، صداش کرد: «هی عباس ریزه … خوابیدی؟ پس واسه چی وضو گرفتی؟»😳 عباس غلتید و رو برگردوند و با صدای خفه گفت: «خواستم حالش رو بگیرم!» فرمانده با چشمانی گرد شده گفت: «حال کی یو؟» عباس یه دفعه مثل اسپندی که رو آتیش افتاده از جا جهید و نعره زد: «حال خدا رو. مگه اون حال منو نگرفته!؟😳 چند ماهه نماز شب می خونم و دعا می کنم که بتونم تو عملیات شرکت کنم. حالا که موقعش رسیده حالم ومی گیره و جا می مونم. منم تصمیم گرفتم وضو بگیرم و بعد بیایم بخوابم. یک به یک!»😔😂 فرمانده چند لحظه با حیرت به عباس نگاه کرد. بعد برگشت طرف بچه ها که به زور جلوی خنده شون روگرفته بودن و سرخ و سفید می شدن. و زد زیر خنده و گفت: «تو آدم نمی شی. یا الله آماده شو بریم.»🌜 عباس شادمان پرید هوا و بعد رو به آسمان گفت: «خیلی نوکرتم خدا. الان که وقت رفتنه. عمری موند تو خط مقدم نماز شکر می خونم تا بدهکار نباشم!»😂 بین خنده بچه ها عباس آماده شد و دوید به سوی ماشین هایی که آماده حرکت بودن و فریاد زد: «سلامتی خدای مهربان صلوات!»😊 عیدتون مبارک 🎊🎊 ...•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•.... @TarighAhmad ....•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•....
[ ♥️ ] ••🌸•• خُدایا... سَرِ بِزَنگاه رسیدے، دَستَم را گرفتے تاجے از حِجاب بَر سَرَم نھادے! و گُفتے : اَشرَفِ مَخلوقات بودَنَت بہ کِنار! تُ دُردانہ ےعالمے ^-^💕 •┈┈••✾•♥️•✾••┈┈• @TARIGHAHMAD |√←
💢 بیانیه حزب‌الله لبنان در پی اهانت به رسول اکرم اسلام (ص)‌ ▪️ ما اهانت عمدی به مقام رسول خدا و موضع مداوم رسمی فرانسه در تشویق این توهین خطرناک را محکوم می‌کنیم. ▪️ ما احیای مجدد سوء‌استفاده و احساس نفرت همراه آن علیه اسلام و مسلمانان را محکوم می‌کنیم. ▪️ آنچه منتشر شده است بر احساسات بیش از دو میلیارد مسلمان از جمله جامعه اسلامی و عربی در اروپا و فرانسه تأثیر می‌گذارد. ▪️ همه ادعاهای دروغین آزادی‌بیان نمی‌توانند اهانت مردود به موقعیت رسول خدا را توجیه کنند. ▪️ ما از مقامات فرانسوی می‌خواهیم که به خرد و احترام به ادیان و ارزشهای دینی برگردند. ▪️ ما از مقامات فرانسوی می‌خواهیم که در جلوگیری از ایجاد دلایل بیشتر تنش در سطح بین المللی کمک مثبت کنند. منبع:مقاومت اسلامی نُجَباء ༺════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌═════‌‌‌‌═ 💢 @TARIGHAHMAD 💢 ༺════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌═════‌‌‌‌═
امام علی (علیه السلام) : هرکس چشمانش را از نگاه ناروا بپوشاند ، قلبش آسایش می یابد 😊 روز بیست و سوم چله☘ 💚 ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌ j๑ïท➺° .•|@TarighAhmad
نائب المهدی امام خامنه ای : دل انسان غمگین میشود و میشکند به‌خاطر این‌که چرا کسانی که نان انقلاب را خوردند، نان اسلام را خوردند، نان امام زمان را خوردند، دم از امام زمان زدند، دم از ائمّه معصومین زدند، حالا طوری مشی کنند که اسرائیل و امریکا و سیا و هرکسی که در هر گوشه دنیا با اسلام دشمن است، برایشان کف بزنند! 📗۱۳۷۸/۹/۲۶ •┄🍃🌹🍃┄• @TarighAhmad •┄🍃🌹🍃┄•
••🌸🌱•• حضرت‌صاحب‌الزمان‌خدا‌به‌شما‌صبردهد؛ زیرا‌ڪه‌او‌منتظر‌ماسٺ‌نه‌اینڪه‌ما منتظر‌اوباشیم. هنگامے‌مےشودگفٺ‌منتظریم‌ڪه‌خودرا ؛ولےاگرخودرا‌اصلاح‌نڪنیم‌ هیچگاه‌ نخواهدڪرد.[♥️] ••●❥🍃🌸✦🌸🍃❥●•• @TarighAhmad
تلنگر⚠️ ای انسان 👤 انتخابت چیست؟🔍 اینجا مرده ها⚰ را با لااله الا الله و شهدا 🌹 را با لبیک یاحسین🕊 تشییع می‌کنند ...⁉️⁉️⁉️ ══════°✦ ❃ ✦°══════ ♡ #ʝѳiɳ ↴ •| طَریقْ أَحْمَدْ |• ➣ @TarighAhmad
🎁 هدیه ی من به امام زمانم(عج)🎁 💌 متولدین فروردین: ده صلوات 💌 متولدین اردیبهشت:پنج سوره حمد 💌 متولدین خرداد:چهارده صلوات 💌 متولدین تیر: سه سوره قدر 💌 متولدین مرداد: ده سوره توحید 💌 متولدین شهریور:پنج صلوات و دو سوره حمد 💌 متولدین مهر:پنج سوره ناس 💌 متولدین آبان : یک آیه الکرسی 💌 متولدین آذر : پنج سوره فلق 💌 متولدین دی:پنج سوره کافرون 💌 متولدین بهمن:پنج صلوات با پنج سوره توحید 💌 متولدین اسفند:ده صلوات و یک سوره حمد @TarighAhmad
با همه گرم میگرفت و زود صمیمی میشد ... جای خودش را توی دل بچه رزمنده ها جا کرده بود. وقتی نبود جای خالی اش زیاد حس میشد انگار بچه ها گم کرده ای داشتند و بی تاب آمدنش بودند .... خبره که میدادند آقا مهدی برگشته دیگر کسی نمی ماند همه بدو میرفتند سمتش. میدویدند دنبالش تا روی دست بلندش کنند. از آنجا به بعد دیگر اختیارش دست خودش نبود. گیر افتاده بود، دست بچه ها مدام شعار میدادند: فرمانده آزاده ... بالاخره یک جوری خودش را از چنگ و بال نیرو ها در میاورد. مینشست گوشه ای دور از چشم بقیه، با خودش زمزمه می کرد و اشک میریخت ... خودش را سرزنش می کرد و به نفسش تشر میزد که: مهدی! فکر نکنی کسی شدی که اینها این قدر خاطرت رو میخوان. نه، اشتباه نکن، تو هیچی نیستی، تو خاک پای این بسیجی هایی ... و همینطور میگفت و اشک میریخت ...🙃🍂 نام شهید: مهدی زین الدین تاریخ تولد: 1338 محل تولد: تهران محل شهادت: جاده بانه سردشت، توسط ضد انقلاب تاریخ شهادت: سال 1363 مزار: گلزار شهدای علی بن جعفر(ع) قم 🍃🕊 ... ━━𖡛⪻𖣔🌺𖣔⪼𖡛━━ @TarighAhmad ━━𖡛⪻𖣔🌺𖣔⪼𖡛━━
🍭🌈 از دو مؤمنی که به هم برخورد میکنند ، آنکه دیگری را بیشتر دوست دارد ، بهتر است ❤️🌈 🍭 ••●❥💖❥●•• @TarighAhmad
°°[🌿🌹] 💢درابعاداستوری💢 لوح داماد آسمانی🦋✨ امام‌خمینے‌رحمة‌‌الله‌علیہ: جوانان‌ماوقتے‌به‌میدان ‌جنگ‌مےروند انگار‌به‌حــجله‌دامادے‌مے‌روند.|😍❣| ❁❁═༅═🍃🌸🍃═ ═❁❁ @TarighAhmad ❁❁═༅ ═🍃🌸🍃═ ═❁❁
•| طَریقْ أَحْمَدْ |•
°°[🌿🌹] 💢درابعاداستوری💢 لوح داماد آسمانی🦋✨ امام‌خمینے‌رحمة‌‌الله‌علیہ: جوانان‌ماوقتے‌به‌میدان ‌جنگ‌
°°[🌿🌹] 💢درابعادپروفایل💢 لوح داماد آسمانی🦋✨ امام‌خمینے‌رحمة‌‌الله‌علیہ: جوانان‌ماوقتے‌به‌میدان ‌جنگ‌مےروند انگار‌به‌حــجله‌دامادے‌مے‌روند.|😍❣| ❁❁═༅═🍃🌸🍃═ ═❁❁ @TarighAhmad ❁❁═༅ ═🍃🌸🍃═ ═❁❁
•{ ♥️🌿 🌸}• عیدی کانال به اعضا🎁🎉 🍃🌹🍃🌹 ══════°✦ ❃ ✦°══════ ♡ #ʝѳiɳ ↴ •| طَریقْ أَحْمَدْ |• ➣ @TarighAhmad
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
•{ ♥️🌿 🌸}• 🍃🌹🍃🌹 ══════°✦ ❃ ✦°══════ ♡ #ʝѳiɳ ↴ •| طَریقْ أَحْمَدْ |• ➣ @TarighAhmad
کاری که امروز انجام میدی آیندت رو میسازه ... پس بهترین رو انجام بده😊💪 🌿 🍃🌱↷ 『@TarighAhmad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•| طَریقْ أَحْمَدْ |•
✿❀بِسمِـ الرَّبِّ الشُّهداء والصِّدیقین❀✿ 💞 #ازســـوریہ_ٺامنـــا🕊 💞 قسمت #چهل_وچهار تلفن منزل ز
✿❀بِسمِـ الرَّبِّ الشُّهداء والصِّدیقین❀✿ 💞 🕊 💞 قسمت صالح در تکاپوی اعزام به حج بود و حسابی سرش شلوغ شده بود. خرید وسایل لازم و کلاس های آموزشی و کارهای اداری اعزام، حسابی وقتش را پر کرده بود. به اقوام هم سر زده بود و با بعضی ها تماس تلفنی داشت و از همه طلبیده بود. همه چیز خوب بود فقط تنها مشکلمان پدرجون بود که دکترش اکیدا فعالیت خسته کننده و پرواز را برایش منع کرده بود. حتی صالح پرونده پزشکی پدر جون را به چند دکتر خوب و حاذق که از همکاران دکتر پدرجون بودند، نشان داد اما تشخیص آنها هم همین بود. پدر جون آرام به نظر می رسید اما غم چشمانش از هیچکداممان پوشیده نبود. کاری نمی شد کرد. سلامتی اش در خطر بود و مدام می گفت: ــ خیره ان شاء الله. روزی که اعزام شد واقعا دلتنگ بودم اما این دلتنگی کجا و دلتنگی سفرهای سوریه اش کجا؟! این سفر، سفری بود که می دانستم سراسر شور بود و آرامش. صالح با تنی رنجور و قلبی بغض آلود می رفت که و بازگردد. مثل طفلی تازه متولد شده... دلم آرام بود. بغض و دلتنگی داشتم اما نگرانی نه... نگران بازگشتش نبودم و می دانستم گلوله ای نیست که جان صالحم را تهدید کند. توی فرودگاه همه ی زوار با وسایل لازم خودشان و ساک هایی شبیه به هم دسته دسته ایستاده بودند و مسئولین کاروان ها در تکاپو بودند برای گرفتن کارت های پرواز. خانواده ها برای بدرقه ی حجاج آمده بودند و همه جا اشک و لبخند با هم ترکیب شده بود. گاهی صدای صلوات از گوشه ای و در میان جمع انبوهی بلند می شد. سالن فرودگاه جای سوزن انداختن نبود. من و سلما و علیرضا و زهرا بانو و بابا هم با صالح آمده بودیم. پدرجون هم به اصرار با ما آمد. دوست نداشتیم جمع حاجیان عازم سفر را ببیند و داغ دلش تازه شود. هر چه بود و هر حکمتی داشت پدر جون یک، جامانده محسوب می شد. اما با این تفاسیر نتوانستیم در برابر اصرارش مقاومت کنیم و او هم همراهمان آمد. صالح آنقدر بغض داشت که نمی توانست حتی به جهتی که پدر جون ایستاده بود نگاه کند. لحظه ی آخر هم اینقدر دستش را بوسید و اشک ریخت که اشک همه را درآورد. ــ پدر جون از خدا می خوام ثواب سفرم رو به شما و روح مامان برسونه ــ برو پسرم... خدا به همراهت باشه. یه چیزی بوده که با عقل من و شما جور در نمیاد. فقط خدا خودش می دونه چی بود؟ دست حق به همراهت مراقب خودت باش... با همه خداحافظی کرد و به من رسید. ــ مهدیه جان ــ جانم عزیزم ــ هر بدی ازم دیدی . زحمتم خیلی به گردنت بوده. بخصوص تنهایی هات وقتی میرفتم ماموریت و جریان دستم و بچه و... خدا منو ببخشه بغض داشتم اما باید صالح را مطمئن راهی می کردم. من هر کاری کرده بودم بر حسب وظیفه ی همسری ام بود. ــ این چه حرفیه؟ وظیفه م بوده. تو هیچی برام کم نذاشتی. تو باید منو حلال کنی. مراقب خودت باش و قولت یادت نره. پیشانی ام را بوسید و زیر گوشم گفت: ــ شاید دیگه ندیدمت. از همین حالا دلتنگتم. دلم فرو ریخت و از بغض نتوانستم جواب حرفش را بگویم. همه به منزل بازگشتیم. آن شب سلما هم پیش من و پدرجون ماند. عجیب دلتنگ صالح شده بودم ادامه دارد... دسترسی به پارت اول🦋✨ https://eitaa.com/Tarighahmad/11398 🌹شادے ارواح طیبہ شــہـــدا صلواٺ به قلم ✍؛طاهره ترابی ══════°✦ ❃ ✦°══════ ♡ #ʝѳiɳ ↴ •| طَریقْ أَحْمَدْ |• ➣ @TarighAhmad
✿❀بِسمِـ الرَّبِّ الشُّهداء والصِّدیقین❀✿ 💞 🕊 💞 قسمت به محض اینکه در مدینه مسقر شده بود تماس گرفت. صدایش شاد بود و این مرا خوشحال می کرد. شماره ی هتل را داشتم و هر ساعتی که می دانستم زمان استراحتشان است تماس می گرفتم. صالح هم موبایلش را برده بود و گاهی تماس می گرفت. بساط آش پشت پا را برایش برقرار کرده بودم و با سلما و زهرا بانو آش خوشمزه ای را تهیه کردیم. پدر جون ساکت تر از قبل بود. انگار تمام فکر و ذهنش درگیر حج بود و حکمت نرفتنش... علیرضا بیشتر از قبل به ما سر می زد. سلما هم که تنهایمان نمی گذاشت و اکثراً منزل ما بود. سفر مدینه تمام شده بود و حجاج عازم مکه بودند و رسماً مناسک حج شروع می شد. ــ مهدیه جان ــ جونم حاج آقا ــ هنوز مُحرم نشدم که... ــ ان شاء الله حاجی هم میشی. ــ ان شاء الله.. خواستم بگم توی مکه چون سرمون شلوغه موبایلمو خاموش می کنم. اما شماره ی هتل رو بهت میدم هر وقت خواستی زنگ بزن. اگه باشم که حرف می زنم اگه نه بعدا دوباره زنگ بزن. ــ باشه عزیزم.. حداقل شماره مسئول کاروانتون هم بده. ــ باشه خانومم حالا چرا صدات اینجوریه؟ ــ هیچی... دلتنگت شدم ــ دلتنگی نکن خانوم گلم. نهایتش تا ده روز دیگه بر می گردم ان شاء الله. ــ منتظرتم. قولت که یادته؟ ــ بله که یادمه. مراقب خودم هستم. تماس که قطع شد دلم گرفت کاش با هم بودیم. روز عرفه فرا رسیده بود... و ما طبق هرسال توی حسینیه جمع شده بودیم برای دعا و نیایش خاطرات سال گذشته برایم تداعی شد و لبخند به لبم نشست ــ چیه؟ چرا لبخند ژکوند می زنی؟ ــ یاد پارسال افتادم. صالح باتو کار داشت و منو صدا زد که بهت بگم بری پیشش یادته؟ برای سوریه اعزام داشت. ــ آره یادش بخیر. واااای مهدیه چقدر داغون بودم. تو هم که تنهام نذاشتی و هیچوقت محبتت یادم نرفت. وقتی صالح برگشت سر و ته زبونم مهدیه بود خلاصه داداشمو اسیر کردم رفت. ــ حالا دیگه صالح اسیر شده؟ ــ نه قربونت برم تو فرشته ی نجاتی ادامه دارد... دسترسی به پارت اول🦋✨ https://eitaa.com/Tarighahmad/11398 🌹شادے ارواح طیبہ شــہـــدا صلواٺ به قلم ✍؛طاهره ترابی ══════°✦ ❃ ✦°══════ ♡ #ʝѳiɳ ↴ •| طَریقْ أَحْمَدْ |• ➣ @TarighAhmad
🌳یا باسِطَ الیَدیّنِ بِالرّحمَه🌳
ای آنکه رحمت می آوری برآن کس که بندگانت به او رحم نمی کنند 😔
ای آنکه به سوی خود می خوانی هر که را که ازتو روی برگرداند 💕
اینک این منم که آهنگ تو کرده ام 🕊
خواهش پنهانی مرا اجابت کن 🤲
و در آنچه از تو خواسته ام دست رد بر سینه ام مزن 
۶ آبان ماه 🍁 چهارشنبه🍇 ۱۰ ربیع الاول 🦋 ذکر روز :یا ارحم الراحمین 🍃🌱↷ 『@TarighAhmad
امام‌صادق‌؏‌: کسۍ‌ڪھ ‌در‌انتظار‌امام‌دوازدهمین‌خود‌به‌سر‌مۍ‌برد؛ همانند‌کسۍ‌است‌کہ ‌در‌رڪاب‌رسول‌خدا"ص"شمشیر‌ڪشیده و‌از‌آن‌حضرت‌دفا‌ع‌مۍ‌نماید. [کمال‌الدین،ص٦٤٧] •═•🍃🌼🍃•═• @TarighAhmad •═•🍃🌼🍃•═•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درشعر شاعران همه گشتم که مصرعی در شأن چشمان تو پیدا کنم نشد :)❤️ 🎞 ═════🇮🇷🇱🇧═════ @TarighAhmad ┅═══✼❤️✼═══┅┄
💐بزمی که حق آراسته الحق تماشایی بود🎉 💐جبریل مامورست و فکر مجلس آرایی بود🎊 💐میکائیل از عرش آمده گرم پذیرایی بود🎉 💐چشم کواکب خیره گر از چرخ مینایی بود🎊 🌷دهم ربیع الاول سلام الله علیها مبارک باد 🍃🌸|@TarighAhmad
•|♥|• •°•[خدايا...! اگر میدانستم با مرگ من يک دختر در دامان حجاب میرود، حاضربودم هزاران بار بميـرم، تا هزاران دختر در دامان حجاب بروند ]:) 💗✨ ┅═══✼❣✼═══┅┄ @TarighAhmad ┅═══✼❣✼═══┅┄
از وفای به عهد قطعا سوال خواهد شد ...🙂 سوره اسرا ٕ آیه ۳۴🌿 - روز بیست و چهارم چله 💚 🍃🌱↷ 『@TarighAhmad
نائب المهدی امام خامنه‌ای: هر حرکتی که برای دفاع از زنان انجام میگیرد، باید رکن اصلی آن رعایت عفاف زن باشد... ✅ مردان هم باید عفیف باشند.✅ منتها چون در جامعه، مرد به خاطر قدرت جسمانی و برتری جسمانی، میتواند به زن ظلم کند و برخلاف تمایل زن رفتار نماید، روی عفّت زن بیشتر تکیه و احتیاط شده است. 📅 بازخوانی یک دیدار | ۷۶/۷/۳۰ 🌸🌸❤️🌸🌸 @TarighAhmad
🔴 ادامه ارسال تجهیزات نظامی به ادلب توسط ترکیه 🔵 کمیته هماهنگی گروه‌های مسلح سوری گزارش داد یک کاروان نظامی ترکیه‌ای از گذرگاه "کفرلوسین" حومه شمالی ادلب وارد خاک سوریه شده و عازم مناطق جنوبی ادلب شده‌است. این کاروان شامل ۲۰ کامیون تجهیزات نظامی و لجستکی بوده‌است. ༺════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌═════‌‌‌‌═ 💢 @TARIGHAHMAD 💢 ༺════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌═════‌‌‌‌═
•| طَریقْ أَحْمَدْ |•
🔴 ادامه ارسال تجهیزات نظامی به ادلب توسط ترکیه 🔵 کمیته هماهنگی گروه‌های مسلح سوری گزارش داد یک کارو
🔴 حمله هوایی سنگین روسیه در ادلب به گروههای تکفیری مورد حمایت ترکیه / دست کم 78 نفر کشته شدند 🔹به گزارش خبرگزاریهای جهانی، در حمله هوایی روسیه به کمپ آموزشی گروه تکفیری فیلق الشام در ادلب، دست کم 87 تروریست تکفیری کشته و 90 نفر زخمی شدند. این حمله یکی از سنگین ترین حملات روسیه در ماههای اخیر بوده است. گروه فیلق الشام یکی از گروههای تکفیری مورد حمایت ترکیه است که در ادلب سوریه مستقر شده است. منبع:رسانه دمشق ༺════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌═════‌‌‌‌═ 💢 @TARIGHAHMAD 💢 ༺════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌═════‌‌‌‌═
تلنگر⚠️ میگفت: فعالِ مجازی زیاد داریم اما امام زمان عج دنبالِ فعالِ مهدوی هستند..✅ ※•﴾ @TarighAhmad ﴿•※