eitaa logo
•| طَریقْ أَحْمَدْ |•
1.5هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
79 فایل
[امیــرالعـشقـ❣ والرضــوان] شہــیداحــمدمحمــدمشلبــ🌸🍃 نفرہفــ7ـٺم ٺڪنولوژےاطلاعــاٺ📱 ملقـــب بهـ شہیدBMWســوار🚘 لقبـ جہادےغــریب طوســ💔 ولادٺ1995 🤱 شہادٺ 2016 🖤 شرایطمونه😍 : @sharayet_tarigh
مشاهده در ایتا
دانلود
•| طَریقْ أَحْمَدْ |•
«بِسمِ رَبِّ الشُّهَدا وَ صِدّیقین» ✧شهید مهدی قره محمدی✧ ◈❘ تاریخ ولادت: سال ۱۳۵۸ ◈❘ محل ولادت:
⁉ ✨ویـژگـے هـاــے شـَﮪـیـد✨ ✍به روایت همسر شهید: 🔸 مهدی با تمام وجود خودش را وقف ما می کرد و به هیچ وجه یکبار از دروغ نشنیدم.  🔹 خیلی به بیت المال حساس بود و هر دینی که به گردن داشت را ادا می‌کرد. 🔸 خیلی منظم و قانونمند بود و تمام کارهایش روی اصول و برنامه ریزی و نظم بود. 🔹 مهدی خیلی دخترانش را دوست داشت و می‌گفت «دختر باید حتما محبت پدر داشته باشد». می گفت «نام فاطمه و زهرا را برای شما گذاشتم تا الگویتان حضرت فاطمه(س) باشد». 🔸 خیلی بچه ها را به قرآن خواندن تشویق می‌کرد و برای هر وعده نمازشان جایزه تعیین می‌کرد و می‌گفت «در راه تربیت بچه ها هر چقدر هزینه کنیم کم است! همه سیستم‌های جهانی دست در دست هم دادند تا بچه های ما را از راه به در کنند و باید تمام توان خود را در این راه انجام بدهیم». 🔹 در طی این دو سال که مأموریت های پی در پی برایش به وجود می آمد و نمی‌توانست به سوریه برود. یک دفعه گفت که «حتماً مشکلی در کار هست که نمی توانم بروم» به من گفت «شما راضی باش» من گفتم راضی هستم اما باید مادرت را راضی کنی. او به دست و پای مادرش افتاد و دست‌ها و پای او را بوسید تا بالاخره از مادرش رضایت گرفت. 🔸 مهدی سفارش کرده بود که پیراهن عزاداری اش را که 10 سال بود هر محرم می‌پوشید را همراهش دفن کنند. 📚تسنیم ❅اَلـلّـﮪُمَّ عـَجـِّل لـِوَلـٻَۧـکَ الـفـَࢪَج وَ الـعـافـٻَۧـه وَ النَّصࢪَ❅ 🌹 ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─ @TarighAhmad ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
•| طَریقْ أَحْمَدْ |•
«بِسمِ رَبِّ الشُّهَدا وَ صِدّیقین» ✧شهید علی زاده اکبر✧ ◈❘ تاریخ ولادت: ۴ خرداد ۱۳۵۵ ◈❘ محل ولا
⁉ ✨ویـژگـے هـاــے شـَﮪـیـد✨ 🔸 حافظ چند جز قران بود. مهمان نواز ساده زیست و با اخلاص و پر تلاش بود. 🔹 به امام رضا (ع) ارادت خاصی داشت و تا جایی که ممکن بود سعی میکرد هفته ای یکبار به زیارت برود. 🔸 ولايتمداري بارزترين خصوصيت اخلاقي او بود. حتي وقتي كه مي‌خواست براي آخرين بار براي دفاع از حرم حضرت زينب(س) به سوريه برود، به پدرش گفت: «اگر اتفاقي برايم افتاد بچه‌هايم را ولايتمدار بار بياوريد.»  🔹 جوان خداشناسي بود كه سعي مي‌كرد دائم در نماز جماعت شركت كند و هميشه او را در مراسم دعاي كميل و توسل و ساير مراسم مذهبي مي‌ديدند. 🔸 جوان زحمتكشي بود كه چند سالي را در نانوايي كار كرده و گرماي تنور آبديده‌اش كرده بود. او با دردآشنا بود و عاقبت انگيزه دفاع از حرم و حمايت از مردم مظلوم سوريه، علي را به سوریه كشاند. 🔹 حالات و خصوصيات اخلاقي علي طوري بود كه هر كس با او همنشين مي‌شد، احساس مي‌كرد شايد روزي به شهادت برسد. 📚وبلاگ کاشمری و زاده اکبر ❅اَلـلّـﮪُمَّ عـَجـِّل لـِوَلـٻَۧـکَ الـفـَࢪَج وَ الـعـافـٻَۧـه وَ النَّصࢪَ❅ 🌹 ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─ @TarighAhmad ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
•| طَریقْ أَحْمَدْ |•
«بِسمِ رَبِّ الشُّهَدا وَ صِدّیقین» ✧شهید عبدالله باقری ( ابوعلی)✧ ◈❘ تاریخ ولادت: ۲۹ فروردین ۱۳۶
⁉ ✨ویـژگـے هـاــے شـَﮪـیـد✨ 🔸 زمانی که به شدت عصبانی می شد حرف نمی زد. گاهی دو سه روز ساکت بود.  🔹 اهل داد و بیداد و دعوا نبود اما اگر می دید تعدادی جوان سر کوچه می ایستند به آنها تذکر می داد و می گفت: مگر نگفتم اینجا نمانید؟ زن و بچه مردم رد می شوند. 🔸 اگر کسی مخالف اعتقاداتش حرف می زد آن قدر صحبت می کرد تا قانعش کند. عبدالله با کسی رودربایستی نداشت و هر جا لازم بود حرفش را می زد. 🔹می دید کسی اسم غیر مذهبی روی بچه هایش می گذارد می گفت: چطور وقتی گرفتار می شوید خدا و اهل بیت را صدا می کنید یا می گویید یا ابوالفضل اما وقتی اسم می خواهید بگذارید برای فرزندانتان می گردید ببینید زمان فلان شاه اسم فلان آدم ایرانی چه بوده و همان را می گذارید؟ 🔸 سر سفره عقد از همسرش خواست برایش طلب شهادت بکند. بالاترین ذوقش این بود که بگویند بیا برو سوریه. 📚تبیان ❅اَلـلّـﮪُمَّ عـَجـِّل لـِوَلـٻَۧـکَ الـفـَࢪَج وَ الـعـافـٻَۧـه وَ النَّصࢪَ❅ 🌹 ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─ @TarighAhmad ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
•| طَریقْ أَحْمَدْ |•
«بِسمِ رَبِّ الشُّهَدا وَ صِدّیقین» ✧شهید عباس کردانی✧ ◈❘ تاریخ ولادت: ۲۰ اسفند ۱۳۵۸ ◈❘ محل ولاد
⁉ ✨ویـژگـے هـاــے شـَﮪـیـد✨ 🔸 بسیجی فعال و مربی آموزش‌های نظامی بود. زمانی که درگیری‌های سوریه و عراق آغاز شد، عباس هم فعالیت‌های خود در بسیج را زیاد کرد. 🔹 یکی از خصوصیات عباس این بود که خیلی رازدار بود. از همان کودکی هیچ وقت راز دلش را به کسی نمی‌گفت هیچگاه از کارهایش برای کسی تعریف نمی‌کرد. 🔸 از هفت، هشت سال قبل شهادت به همراه سردار تقوی، سردار سلیمانی، سرهنگ شهید محمدی و سرهنگ شهید قربانی رفت وآمد زیادی به کشور عراق داشت، زمانی که به عراق می‌رفت دائم در منطقه بود، فعالیت عباس در منطقه آموزش نظامی و تخریب‌چی بود. 🔹 چند مرتبه در سوریه مجروح و جانباز شده بود، به پاهایش تیر و ترکش اصابت کرده و از ناحیه گوش هم زخمی شده بود اما بعد از مداوا و معالجه جراحات دوباره به سوریه بر می گشت. 🔸 بیشتر حقوق خود را خرج نیازمندان می‌کرد. 🔹بعد از شهادتش خانواده متوجه شدند که عباس برای زنان بی‌سرپرست عراقی و کودکان یتیم آن‌ها، که جا و مکانی نداشتند و آواره بودند طی فعالیت‌های جهادی خانه‌های کوچک و اتاقک مانند، جهت سرپناه می‌ساخته است. 🔸صفات بخصوصی داشت که هر کسی این صفات را نداشت. صفاتی که ناشی از خودسازی‌های ایشان بود، هیچ گاه عصبانی نمیشد، حرف بد نمیزد حتی حرف‌های معمولی که گاهی بین مردم رواج دارد را هم نمی‌گفت. خیلی چشم و دل‌پاک بود. 🔹 چیزی که عباس را به شهادت نزدیک کرد این بود که عباس به شهادت و شهدا عشق می‌ورزید، دلبستگی‌هایش را از دنیا بریده بود و هیچ وابستگی به دنیا نداشت. 🔸 در واقع، عباس مهندس ساخت بمب و موشک‌های دستی و از نوابغ اهواز بود. یکی از دوستانش می‌گفت عباس می‌توانست سی نوع تله انفجاری درست کند. حتی در همین مدتی که در سوریه بود هم با استفاده از وسایل پیش پا افتاده یک تله انفجاری درست می‌کند و چند نفر از داعشی‌ها را با همین تله انفجاری ساده به هلاکت می‌رساند. 🔹یکی از ویژگی‌های شخصیتی عباس که در دوره‌های آموزشی بسیار ملموس بود و به چشم می‌آمد، محبوب‌القلوب بودن او بود، به طوری که همه به حرف او گوش می‌کردند و بها می‌دادند. عباس مشوّق بسیار خوبی برای نیروهای تحت آموزش بود. رفتارش با آن‌ها بسیار صمیمانه و برادرانه بود. 📚 مشرق نیوز ❅اَلـلّـﮪُمَّ عـَجـِّل لـِوَلـٻَۧـکَ الـفـَࢪَج وَ الـعـافـٻَۧـه وَ النَّصࢪَ❅ 🌹 ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─ @TarighAhmad ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
•| طَریقْ أَحْمَدْ |•
«بِسمِ رَبِّ الشُّهَدا وَ صِدّیقین» ✧شهید حامد (مهدی) کوچک زاده✧ ◈❘ تاریخ ولادت: ۲۸ شهریور ۱۳۶۱
⁉ ✨ویـژگـے هـاــے شـَﮪـیـد✨ 🔸 از ویژگی‌های بارز شهید، خوش ‌رویی و متواضع بودن، آراستگی ظاهری و پرداختن به مسائل فرهنگی بود و همین امر در تواضع و اخلاص، ایشان را محبوب دل اطرافیان کرده بود. 🔹 زیستن با او مساوی بود با تعطیلی غم و غصه؛ انفجار روحیه بود. پرهیز از ریا، شاخصه دیگر ایشان بود؛ ارادت خاص نسبت به اهل بیت علیهم السلام و تداوم ارتباطش با قرآن روح بی‌کرانه‌اش را زلال‌تر کرده بود. 🔸 بارها دیده بودند در مجالس عزاداری سرور و سالار شهیدان در مساجد و هیئات هرگاه مداح شروع به خواندن می‌کرد، خیلی زود اشکش روان می‌شد و در سینه زنی‌ها فریادش بلند و سینه‌اش از ضربات سنگین دست‌های لاغرش آزرده می‌شد. اشک به پهنای صورتش جاری بود. 🔹 معرفی کتاب‌های مذهبی و احیای کتاب‌خوانی در شهرستان از دیگر برنامه‌های جاری زندگی شهید بزرگوار بود. به کرات اقدام به برگزاری نمایشگاه کتاب در حوزه‌های مختلف نموده بود. 🔸 از حضور پررنگ او در معرکه‌های مختلف فرهنگی، سیاسی و اجتماعی و از غیرتش در مقابل فتنه گران سال ۸۸ به اشاره‌ای بسنده می کنیم؛ او نه فقط مدافع حرم زینبی‌(س)، بلکه سالیانی مدافع حریم فرهنگ عاشورایی در وطن مادریش بود. 📚بصیرت ❅اَلـلّـﮪُمَّ عـَجـِّل لـِوَلـٻَۧـکَ الـفـَࢪَج وَ الـعـافـٻَۧـه وَ النَّصࢪَ❅ 🌹 ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─ @TarighAhmad ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
•| طَریقْ أَحْمَدْ |•
«بِسمِ رَبِّ الشُّهَدا وَ صِدّیقین» ✧شهید مصطفی صدرزاده (سید ابراهیم)✧ ◈❘ تاریخ ولادت: ۱۹ شهریور
⁉ ✨ویـژگـے هـاــے شـَﮪـیـد✨ 🔸 مصطفی خودساخته، مسجدساخته و هیئتی بود. فعالیت‌های بسیاری در منطقه کهنز شهریار داشت که هیچ‌کدام فراموش نمی‌شود. 🔹 همیشه مشغول کارهای فرهنگی بود، برای مثال یک پارکی در منطقه کهنز وجود داشت که به منطقه ناامنی تبدیل شده بود و مرکز تجمع بیکاران بود، اما با تلاش‌هایی که مصطفی انجام داد این پارک به یک مرکز فرهنگ تبدیل شد و هنوز هم که هنوز است استفاده‌های متنوع و مختلفی از این محل به عمل می‌آید. 🔸 به‌دنبال این بود که با فعالیت‌هایش خود را خالص کند و این اتفاق به‌قدری که خداوند شهادت را نصیبش کند، افتاد. 🔹 مصطفی عاشق حضرت ابوالفضل(ع) بود و با مشقت بسیار هیئتی با همین نام تأسیس کرد که چند سال برقرار مانده است. 🔸 تمام وصیتش، سراسر پند و اندرز بود. ابتدای وصیتش را با عذرخواهی از خانواده‌اش آغاز کرده بود؛ چون فعالیتی که داشت چشم‌انتظاری و دلتنگی برای خانواده‌اش را به‌همراه می‌آورد. در ادامه توصیه‌هایی به دخترش فاطمه کرده بود تا فاطمی باشد و فاطمی زندگی کند. گفته بود: دخترم را در مسیر حضرت زهرا(س) تربیت کنید. 🔹 در وصیتش نوشت: «عمه سادات! گذشت روزی که به شما و اولادتان جسارت کردند، خون ناقابلم تقدیم شما». 🔸 گفته بود: "فقط و فقط خط ولایت را ادامه بدهید."، گفته بود: "فقط همین خط را جلو بروید که پیروزی نزدیک است". 📚تسنیم ❅اَلـلّـﮪُمَّ عـَجـِّل لـِوَلـٻَۧـکَ الـفـَࢪَج وَ الـعـافـٻَۧـه وَ النَّصࢪَ❅ 🌹 ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─ @TarighAhmad ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
•| طَریقْ أَحْمَدْ |•
«بِسمِ رَبِّ الشُّهَدا وَ صِدّیقین» ✧شهید سید مجتبی علمدار✧ ◈❘ تاریخ ولادت: ۱۱ دی ۱۳۴۵ ◈❘ محل ول
⁉ ✨ویـژگـے هـاــے شـَﮪـیـد✨ 🔸در مداحی سبک خوبی داشت؛ می گفت: دنبال سبکی می گردم که جوانها را جذب کند و با محتوا هم باشد؛ باید با این جوانها کار کرد و نگذاشت تا آنها گرفتار تهاجم فرهنگی شوند. 🔹 برنامه هیأت او، اول با سه چهار نفر شروع شد، اما بعد رسیده بود به سیصد، چهارصد جوان عاشق اهل بیت، که همه اینها نتیجه تواضع، فروتنی و اخلاص سید بود. 🔸 برای رسیدن به خدا خودش را هر روز موظف کرده بود به: حداقل ده آیه قرآن، دو رکعت نماز قضا، دو رکعت نماز تقرب قبل از خواب، در هفته حداقل دو بار نماز شب و... که برای انجام ندادن هر کدام جریمه قرار داده بود. 🔹 در تاریخ ۱۷. ۴. ۱۳۶۶ ملبس به لباس مقدس سپاه شد و پس از پایان جنگ در واحد اطلاعات عملیات لشکر ۲۵ کربلای ساری مشغول خدمت شد. 🔸 بیشتر عمرش را وقف مداحی کرد. او با عشق به امام حسین (ع) و امام زمان(عج) و ارادت به امام حسن مجتبی(ع) همیشه به ذکر مدح و مصیبت این بزرگواران می‌پرداخت. 🔹 جوانی پس از شهادتش چنین می گوید: سید مجتبی، علمدار و باب الحوائج ما جوانان است، هر حاجتی داریم بر سر مزار او می‌گوییم. گویی بی‌واسطه به خدا می‌رسد و حاجت روا می‌شویم. سیدمجتبی کسی را بی‌جواب نمی‌گذارد. از نقاط دور کشور حتی خراسان نیز سید زائر دارد. باید گفت که اینجا بیمارستان دردهایی است که بیمارانش فقط جوانان هستند. 📚 ولایت_ایسنا ❅اَلـلّـﮪُمَّ عـَجـِّل لـِوَلـٻَۧـکَ الـفـَࢪَج وَ الـعـافـٻَۧـه وَ النَّصࢪَ❅ 🌹 ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─ @TarighAhmad ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
•| طَریقْ أَحْمَدْ |•
«بِسمِ رَبِّ الشُّهَدا وَ صِدّیقین» ✧شهید حسین ولایتی فر✧ ◈❘ تاریخ ولادت: ۶ تیر ۱۳۷۵ ◈❘ محل ولاد
⁉ ✨ویـژگـے هـاــے شـَﮪـیـد✨ 🔸 هشت سالگی عضو جلسات قرآن مسجد حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف شد. حضور چندین ساله در فضای مسجد و جلسات تاثیر به سزایی در شکل گرفتن روحیات حسین گذاشت. 🔹 در 20 سالگی جذب سپاه شد. دوره‌های تکاوری را پشت سر گذاشته بود. محل خدمت حسین بعد از گذراندن دوره‌های ابتدایی اهواز بود. 🔸 در جمع رفقای هیئتی حسین لقب سردار داشت. همیشه می‌گفت: «من یک روز شهید می‌شوم.» هیچ‌وقت اهل ریا نبود، اما یکجا ریا کرد آنجایی که گفت:«بذار تا ریا بشه تا بقیه یاد بگیرند، من می‌دانم شهید می‌شوم.» 🔹 چند وقتی پیگیر اعزام به سوریه شد؛ اما شرایط جوری نشد که بتواند مدافع حرم شود. سرانجام در حمله تروریست‌ها به مراسم رژه نیروهای مسلح اهواز، در سن 22 سالگی به شهادت رسید. 🔸 حسین خود استاد کمین و ضد کمین بوده است. اگر می‌خواست در آن معرکه جان خود را حفظ کند امکان نداشت تیر بخورد. وقتی در آن سر و صدا و شلوغی و هیاهو همه می‌خوابند روی زمین، حسین جانبازی را می‌بیند که نمی‌تواند فرار کند و روی ویلچر گیر کرده، حسین هم به سمت آن جانباز می‌دود تا او را عقب بیاورد و جان او را حفظ کند. که چندین تیر به سینه‌اش خورده و به شهادت می‌رسد. 📚تسنیم ❅اَلـلّـﮪُمَّ عـَجـِّل لـِوَلـٻَۧـکَ الـفـَࢪَج وَ الـعـافـٻَۧـه وَ النَّصࢪَ❅ 🌹 ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─ @TarighAhmad ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
•| طَریقْ أَحْمَدْ |•
«بِسمِ رَبِّ الشُّهَدا وَ صِدّیقین» ✧شهید مهدی سامع✧ ◈❘ تاریخ ولادت: ۲۵ شهریور ۱۳۴۱ ◈❘ محل ولادت
⁉ ✨ویـژگـے هـاــے شـَﮪـیـد✨ 🔸 دانش آموز درسخواني بود و با دوستانش مهربان و با گذشت بود. رفتارش با خواهر و برادرانش بسيار خوب بود. به پدر و مادرش احترام زيادي مي گذاشت و در كارها به آنها كمك مي كرد. 🔹 بيشتر كتاب هاي مذهبي شهيد آيت الله مطهري و شهيد آيت الله دستغيب را مطالعه مي كرد و در جلسات قرآن مسجد صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف حضوري مستمر و فعال داشت. 🔸 مسجد و نماز جماعت را واجب مي دانست و نمازش را به جماعت و سروقت مي خواند و به خواندن قرآن مقيد بود. 🔹 هميشه با متانت حرف مي زد. با اقوام رابطه خوبي داشت و همه او را دوست داشتند . در سلام كردن هميشه پيشقدم بود. 🔸 هميشه كارهاي مشكل را قبول مي كرد و آنها را انجام مي داد و با صبر و استعدادي كه داشت خيلي زود كارها را ياد مي گرفت و مشكلات را حل مي كرد. اگر عصباني مي شد زود به حالت عادي برمي گشت . 🔹 ساده زيستي را بسيار دوست داشت. با توجه به جذابيت و اخلاق و نفوذ كلامي كه داشت افراد خيلي زود به او جذب شدند. و زماني هم كه يك نفر را امر به معروف و نهي از منكر مي كرد، چون همه حالات روحي ا و را درك مي نمود. زود تسليم مي شد. 🔸 دوست داشت از يتيمان و مظلومان حمايت كند. در مأموريت هايي كه در روستاهاي مستضعف داشت، با بچه هاي كوچك فقير مهربان بود و دست نوازش بر سرشان مي كشيد. 🔹 امام را خيلي دوست داشت بنابراين فرصت را غنيمت شمرد و 3 ماه به عنوان محافظ، در كنار امام بود كه اين مدت از بهترين روزهاي زندگيش بود. 🔸 با توجه به اينكه فرمانده بود در جمع خودش را مثل بقيه مي ديد. موقع غذا گرفتن آخرين نفري بود كه غذا مي گرفت چرا كه مبادا يك نفر رزمنده بدون غذا بماند و حداكثر كارهاي سخت را خودش انجام مي داد و نگران حال همرزمان و زيردستان خودش بود. 🔹 همرزمش، مي گويد: ما را به مراقبت از نفس و ارزش ها سفارش مي كرد و موقعي كه كار ضد ارزشي از ما مي ديد برافروخته مي شد و مي گفت: اين در شأن شما نيست و سفارش به تقوي مي كرد و خودش اهل عمل بود. 📚نوید شاهد ❅اَلـلّـﮪُمَّ عـَجـِّل لـِوَلـٻَۧـکَ الـفـَࢪَج وَ الـعـافـٻَۧـه وَ النَّصࢪَ❅ 🌹 ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─ @TarighAhmad ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
•| طَریقْ أَحْمَدْ |•
«بِسمِ رَبِّ الشُّهَدا وَ صِدّیقین» ✧شهید محمدرضا کارور✧ ◈❘ تاریخ ولادت: ۵ اسفند ۱۳۳۷ ◈❘ محل ولا
⁉ ✨ویـژگـے هـاــے شـَﮪـیـد✨ 🔸 به‌های دفاع مقدس که در بیشتر عملیات‌ها همراه شهید همت بود. هنگامی که خبر شهادتش را به شهید همت دادند، او گفت: با شهادت محمد رضا کارور کمر من شکست. 🔹 پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و با آغاز جنگ، فرماندهی گردان مقداد، مسئولیت طرح و برنامه تیپ ۲۷ حضرت محمد رسول ‌الله (ص) را بر عهده گرفت. 🔸 هنگامي‌كه به سن سربازی رسيد عهد بست كه به هيچ قيمتي حتي برای يك ساعت به رژيم طاغوت خدمت نكند. به اين دليل مجبور به فرار از خانه و كاشانه شد. 🔹 در اغلب صحنه‌های سرنوشت‌ساز كه سال 57 در تهران رخ مي‌داد، حضوری فعال داشت و در عين حال با ادامه تحصيل موفق به اخذ ديپلم رياضي شد. 🖇📌گزیده ای از وصیتنامه شهید: ما اگر خود را مسلمان مي‌دانيم و قرآن را كتاب خود قرار داده‌ايم و عمل به آن را رأس امور زندگي قرار داده‌ايم، رسيدن به سعادت جز اين نخواهد بود كه بايد رنج‌ها كشيد، گذشت‌ها كرد. براستي اگر ما اميد به عفو و رحمت الهي نداشته باشيم چه كنيم؟ آيا مي‌توانيم خجل و سرافكنده در پيشگاهش حضور يابيم و بگویيم كه ما از بندگان تویيم؟ آيا مي‌توانيم بر گناهاني كه در اين دنيا مرتكب شده‌ايم سرپوش گذاريم و ياری خواهيم كه در آن‌جا نيز باز ستارالعيوب باشد…. ای عزيزان! دست از اسلام برنداريد و به آن وابسته‌تر گرديد. از آن‌چه كه شما را به راهي جز راه حق سوق مي‌دهد دوری نمايید. راه تقواپيشگان را پيشه كنيد و از آن‌چه كه خدا روزی شما كرده، صدقه دهيد. انفاق و احسان كنيد. 📚فارس نیوز_رشد ❅اَلـلّـﮪُمَّ عـَجـِّل لـِوَلـٻَۧـکَ الـفـَࢪَج وَ الـعـافـٻَۧـه وَ النَّصࢪَ❅ 🌹 ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─ @TarighAhmad ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
•| طَریقْ أَحْمَدْ |•
«بِسمِ رَبِّ الشُّهَدا وَ صِدّیقین» ✧شهید علی اصغر الیاسی( کاک مقداد)✧ ◈❘ تاریخ ولادت: ۱۸ اسفند ۱
⁉ ✨ویـژگـے هـاــے شـَﮪـیـد✨ 🔸 چهار ساله بود که سرکار می‌رفت، او سرپرست خانه و بزرگ خانه بود. نوجوان که شد نمی دانستند معلم قرآن و مداح امام حسین علیه السلام است، نمی دانستند بسیجی است و از بسیج به سپاه پاسداران رفته است. 🔹 فقط می گفت برای ظهور امام زمان (عج) دعا کنید. در وصیت‌نامه‌اش پنج بار به حجاب سفارش کرده و گفته بود امر به معروف و نهی از منکر کنید. 🔸 خواهرش میگوید: زندگینامه شهدا را که می خواندم، می دیدم چقدر علی اصغر به شهدا شبیه است، به خودش که می گفتم، می گفت شاید به این خاطر است که خیلی دوست دارم شهید شوم. سال های بسیاری منتظر شهادتش بود. 🔹 خیلی به حجاب اعتقاد داشت و خودش هم هیچ وقت لباس نامناسب نپوشید. همیشه تیپ مردانه می زد و می گفت مردان هم مثل زنان باید حجاب داشته باشند. 🔸 هدفش از اینکه وارد سپاه شود سوریه بود. می گفت فقط به خاطر رفتن به سوریه به سپاه پاسداران می روم. خیلی تلاش کرد و در این راه امتحان زیادی پس داد. 📚دفاع پرس_هیأت رزمندگان اسلام ❅اَلـلّـﮪُمَّ عـَجـِّل لـِوَلـٻَۧـکَ الـفـَࢪَج وَ الـعـافـٻَۧـه وَ النَّصࢪَ❅ 🌹 ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─ @TarighAhmad ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
•| طَریقْ أَحْمَدْ |•
«بِسمِ رَبِّ الشُّهَدا وَ صِدّیقین» ✧شهید جواد جهانی✧ ◈❘ تاریخ ولادت: ۷ دی ۱۳۶۰ ◈❘ محل ولادت: مش
⁉ ✨ویـژگـے هـاــے شـَﮪـیـد✨ 🔸از دوران کودکی و نوجوانی علاقه خاصی به ائمه اطهار(ع) و انجام واجبات دینی داشت؛ یک روز وقتی هنوز به سن تکلیف نرسیده بود شروع به انجام واجبات کرد. 🔹 از وقتی که خودش را شناخت همیشه بیشتر نمازهایش را به‌جماعت در مسجد می‌خواند، در تمامی راهپیمایی‌ها حضور داشت و در حوزه فعالیت‌های فرهنگی و انقلابی بسیار فعال بود. 🔸 حدود 15 سال پیش و زمانی که هیچ جنگی نبود موقعی که به خواستگاری رفته بودند، نخستین حرفی که به خانمش گفت این بود که "اگر روزی جنگی رخ دهد من به جبهه می‌روم و نباید جلودار من شوی". 🔹 خودش راه شهادت را انتخاب کرده بود و می‌گفت "دوست ندارم به‌مرگ طبیعی بمیرم". 🔸 مادرش را به خانه شهیدان می‌برد تا با مادران آنها صحبت کند و راضی شود که به سوریه برود چون دوست داشت که مادرش راضی باشد. 🔹 روی نماز اول وقت و حجاب خیلی تأکید داشت. زمانی که به سوریه رفته بود پسر خردسالش می‌گفت "پدر من خدایی است" و وقتی دلیلش را پرسیدند گفت "چون خیلی نماز می‌خواند". 🔸 وقتی مراسم دعای ندبه و دعای کمیل داشتند شهید از ابتدا تا انتها اشک می‌ریخت و همیشه می‌خواست که همه با هم مهربان باشند. 🔹 واقعاً به حضرت فاطمه زهرا(س) ارادت و علاقه داشت و در وصیت‌نامه‌اش گفته که "اگر کسی می‌خواهد مرا یاد کند سه بار بگوید یا زهرا(س)". هرجا اسم ایشان می‌آمد بلند بلند گریه می‌کرد. 📚تسنیم ❅اَلـلّـﮪُمَّ عـَجـِّل لـِوَلـٻَۧـکَ الـفـَࢪَج وَ الـعـافـٻَۧـه وَ النَّصࢪَ❅ 🌹 ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─ @TarighAhmad ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─