eitaa logo
•| طَریقْ أَحْمَدْ |•
1.6هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
1.3هزار ویدیو
79 فایل
[امیــرالعـشقـ❣ والرضــوان] شہــیداحــمدمحمــدمشلبــ🌸🍃 نفرہفــ7ـٺم ٺڪنولوژےاطلاعــاٺ📱 ملقـــب بهـ شہیدBMWســوار🚘 لقبـ جہادےغــریب طوســ💔 ولادٺ1995 🤱 شہادٺ 2016 🖤 شرایطمونه😍 : @sharayet_tarigh
مشاهده در ایتا
دانلود
•| طَریقْ أَحْمَدْ |•
«بِسمِ رَبِّ الشُّهَدا وَ صِدّیقین» ✧شهید عقیل خلیلی زاده✧ ◈❘ تاریخ ولادت: ۱۲ بهمن ۱۳۶۱ ◈❘ محل و
⁉ ✨ویـژگـے هـاــے شـَﮪـیـد✨ 🔸 خیلی فعال بود با آنکه هنوز در ارگان نظام وارد نشده بود ولی هر کجا قدم می گذاشت موجی ایجاد می کرد وقتی در یکی از روستا ها برف سنگینی باریده بود، مردمی را اکیپ کرد تا پشت و بام مردم ضعیف را پارو کنند که موجب حادثه نشود. 🔹 وقتی که می دید در بحران هایی مثل برف سنگین آذوقه رسانی در روستا ها خوب مدیریت نمی شود پیاده از لاهیجان تا رشت حدود ۴۸ کیلومتر در برف یک متر و نیم را طی کرد تا خودش را به نیرو هوایی رشت برساند و با زور از فرمانده آنجا یک هلی برد گرفت تا بتواند آذوقه را به مردم روستا برسانند. 🔸 در مسابقات قرآن و رشته های مختلف ورزشی توانسته بود نفرات اول کشوری را از آن خود کند. 🔹 عقیل به خاطر کارش از خانواده دور بود هر وقت مرخصی داشت سریع می آمد و در زراعت سر زمین به پدر کمک می کرد. 🔸 بسیار دوست داشت کربلا و حج برود ولی به علت اقتضای شغلش نتوانست کربلا برود ولی قسمتش زیارت حج عمره شد و رفت و آمد حتی تالار عروسی برایش رزو کرده بودیم که به جای ماموریت دوستش می رود و به درجه شهادت می رسد. 🔹خیلی همرزمان عقیل می گفتند که در بسیاری از عملیات ها که در سوریه گیر می کردیم با توسل به شهید خلیلی زاده جلو می رفتیم. 📚نوید شاهد ❅اَلـلّـﮪُمَّ عـَجـِّل لـِوَلـٻَۧـکَ الـفـَࢪَج وَ الـعـافـٻَۧـه وَ النَّصࢪَ❅ 🌹 ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─ @TarighAhmad ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
⏰ یـه دعـای فـرج بـخونیم بـرای آقامـون❤️ 🤲 •┈••✾◆✦✧✦◆✾••┈• @TarighAhmad •┈••✾◆✦✧✦◆✾••┈•
رهبر انقلاب: واقعا یک دنیای رو به رشد غیرقابل توقف است، یعنی واقعا آخر ندارد... این یک بزرگی در اختیار هر کشوری میگذارد، هم در کنارش دارد. 🔹ما باید کاری کنیم که از این فرصت حداکثر استفاده را بکنیم، 🔹از این تهدیدها تا جایی که ممکن است خودمان را برکنار نگه بداریم . ●|@TarighAhmad |●
🕊 اگه میخوای پرواز کنی🌱 باید دل بکنی از دنیا و تعلقاتش.. در سجده‌یِ آخرِ نمازهایش❤️ این دعا را میخواند؛ " ‌اللهم أخرِجْنی حُب الدُّنیا مِن قُلوبِنا " •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• @Tarighahmad
تـلـنـگـــر• چند ساعت فیلم میبینیم ؟ چند ساعت بازی میکنیم ؟ چند ساعت وقتمون رو بیهوده توی فضای‌مجازی میگذرونیم ؟ یه حساب سرانگشتی کنیم اگه "روزی ۵ دقیقه" وقت مطالعه برای شناخت امام زمان عج بزاریم؛ •هفته ای ۳۵ دقیقه ، •ماهے ۱۵۰ دقیقه •سالی ۱۸۲۵ دقیقه درباره امام زمان مطالعه کردیم . . .🙃💛 •═•••◈🌙◈•••═• @TarighAhmad •═•••◈🌙◈•••═•
•| طَریقْ أَحْمَدْ |•
#مسیرعشق 4 ریموت ماشین رو زد سوارشدم بعد خودش سوارشد. ـ بهارسختت نیست باچادر میشینی پشت فرمون
5 استکانو برداشتم کمی از چای خوردم. -خوب اگه دوست داشتی شروع کن منم میشم یه شنونده البته اگر قابل بدونی بااون جو و اون مداحی که پخش میشد انگارخیلی راحتر میتونستم حرف بزنم. -میخوای از همون بچگیم ماجرا روبرات تعریف کنم؟ بهار دستمو گرفت وبادست دیگه اش اروم پشت دستمو نوازش کرد و گفت -البـــته.... میشنوم تکیه دادم به دیوار... چشمامو بستم وتمام لحظات زندگیم عین یک فیلم جلوی چشمام گذشت. نفس عمیقی کشیدم. -من از وقتی متولد شدم باپدرم زندگی کردم. پدر و مادرم بخاطر یکسری از اختلافات از هم جدا شدن ومن پیش پدرم بزرگ شدم بعد از دوسالگی من، پدرم ازدواج کرد. وخانواده دو نفری ما شد سه نفر. زیاد از بچگیم چیزی یادم نیست. ولی از یه سنی به بعد زندگی برام طعم خاصی نداشت. پدرم مرد فوق العاده مهربون وبااحساسی بود. همیشه برای رفاه حال خانوادش کارمیکرد وکمتر میدیدمش. روزها بامادرم زندگی میکردم. بااینکه همه میگفتن نامادریته. اما من همیشه بعنوان یه مادر قبولش داشتم . اما متاسفانه اون منو بعنوان دخترش قبول نداشت. بعداز گذشت چندسالی صاحب یه خواهرشدم. من خیلی خوشحال شدم فکرمیکردم دیگه تنها نیستم. اما برعکس شد تنهاتر از قبل شدم. مادرم بیشتر به او توجه میکرد. بهترین لباسها،بهترین غذا برای اون بود،اما بازم من دوستشون داشتم. فهمیدم خیلی تنهاشدم. زمانی که مدرسه بودم لحظات خوب من بود وقتی وارد خونه میشدم انگار وارد زندان میشدم. با بدرفتاری بامن برخورد میشد. میرفتم مشغول کارهای خانه میشدم. اجازه نشستن زیاد نداشتم. آرزوداشتم زود شب بشه تکالیفمو انجام میدادم وازبس خسته بودم گاهی روی همون دفتر کتاب خوابم میبرد. خلاصه که اتاقم شد اتاق تنهایی‌های من. شبها باخدا حرف میزدم. خیلی دوست بودم باخدا،گاهی بااون جنگ میکردم و گاهی میخندیدم. هروقت تنها میشدم باخیال راحت باصدای بلند باخدا حرف میزدم و از ارزوهام میگفتم براش. گاهی از اینکه دیگران فکر نکنن من دیوانه شدم و باخودم حرف میزنم اروم باخدا حرف میزدم. خلاصه این شده بود زندگی من. گاهی مینشستم زانوهامو بغل میکردم گریه میکردم بهش میگفتم خدایا چراسرنوشت من اینطوریه. مگه منودوست نداری.😔 مگه من چیکار کردم که باهام اینکارا رو میکنی. چرامن مامان خودم رو ندارم. چرامن باید اینهمه سختی بکشم. اینقدر حرف میزدم و گریه میکردم،اما دریغ از یه حرف کوچیک از خدا. اونروزا چون بچه بودم به دل نمیگرفتم. روزها و شبها همینطور ادامه داشت.هر روز تنهاتر و ساکتر میشدم.. روزهای عمرم بدون هدف سپری میشد. تااینکه برحسب اتفاقات خیلی زیاد وبرخلاف میلم به پیشنهاد دوستم با یک پسر اشنا شدم. دوستم مثلا میخواست بهم کمک کنه میگفت سارا تو تنهایی ،این پسر خوبه.ونیت ازدواج داره. بااینکه اهل نماز ومسائل دینی نبودم. وباقوانین دین غریب بودم. اما همیشه میدونستم ارتباط دوتا نامحرم درست نیست. هیچوقت از پسرا خوشم نمیومد. حتی در مسیرمدرسه هم به مردم و پسرا نگاه نمیکردم. بخاطر همین مخالفت کردم به پیشنهاد دوستی. نویسنده(منیرا ـــ م) @TarighAhmad
بسم‌رب‌الحسین🖤🌱 . . 💎 سخنی حکیمانه از مولای متقیان 🔻حضرت علی علیه‌السلام: اِنَّ رَأيَكَ لا يَتَّسِعُ لِكُلِّ شَئٍ فَفَرِّغْهُ لِلْمُهِمَّ؛ ◻️ تو گنجايش هر چيز را ندارد، پس آن را براى آنچه «مهم» است، فارغ گردان. 📚 غررالحكم، ج 2، ص 606 ‌ امروز : چهارشنبه ۱۷شهریور و ۱ ماه صفر ╔═✨═🌙═✨═╗ @TarighAhmad ╚═✨═✨═✨═╝ ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•|من موندمـ با چشماے بارونۍ💙☁️ •|لیلاے جزیرهٔ مجنونۍ🦋✨ ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌ •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• @TarighAhmad ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌ •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈•••
گفتم ... اگر در کربلا بودم تا پای جان برای حسین (ع) تلاش میکردم گفت ... یک حسین (ع) زنده داریم نامش مهدی (عج) است تاحالا برایش چه کرده ای؟ 😔💔 +سکوت کردم ... +هیچ‌کاری‌برایش‌نکردم... ╭┄══🌸══┄╮ @TarighAhmad ╰┄══🌸══┄╯
نارس بودی، حیا شکوفایت کرد.../ایمان تو نامدار دنیایت کرد.😇 یک سکه بی رواج بودی ای ماه.../این چادرِ شب بود که زیبایت کرد.🌚 ~میلاد عرفان پور 🤲 •°•✦❣❃❣✦•°• @TarighAhmad •°•✦❣❃❣✦•°•
💥 ‼️سعی کنیم با اعمالمان بلا آفرین نباشیم تا از ضرباتی که به سپرمان برخورد می کند کاسته باشیم". زیرا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف سپر بلای ما هستند..؛؛💘 ⚠️قلب مولایمان را دریابیم...٫ •°•✦❣❃❣✦•°• @TarighAhmad •°•✦❣❃❣✦•°•
•| طَریقْ أَحْمَدْ |•
«بِسمِ رَبِّ الشُّهَدا وَ صِدّیقین» ✧شهید مسلم نصر✧ ◈❘ تاریخ ولادت: ۲ شهریور ۱۳۵۹ ◈❘ محل ولادت: جهرم ◈❘ وضعیت تاهل: متاهل ◈❘ تاریخ شهادت: ۳۰ مهر ۱۳۹۴ ◈❘ محل شهادت: حلب_سوریه ◈❘ محل مزار: روستای موسویه 📚مـنـبـع: حر زمان ❅اَلـلّـﮪُمَّ عـَجـِّل لـِوَلـٻَۧـکَ الـفـَࢪَج وَ الـعـافـٻَۧـه وَ النَّصࢪَ❅ ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─ @TarighAhmad ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
•| طَریقْ أَحْمَدْ |•
«بِسمِ رَبِّ الشُّهَدا وَ صِدّیقین» ✧شهید مسلم نصر✧ ◈❘ تاریخ ولادت: ۲ شهریور ۱۳۵۹ ◈❘ محل ولادت:
⁉ ✨ویـژگـے هـاــے شـَﮪـیـد✨ 🔸 همیشه آرام و ساکت بود. در خانه با همسر و دخترشان مبینا شوخی می‌کرد ولی در جمع‌های خانوادگی اصلاً اینطور نبود و همیشه ساکت بود. 🔹 نماز خواندنش همیشه اول وقت بود. نماز شبش هیچ وقت ترک نمی‌شد. همیشه با وضو بود و شب‌ها هم با وضو می‌خوابید. 🔸 اواخر رفتارهایش خیلی تغییر کرده بود. روزی که داشت می‌رفت آرام و قرار نداشت. 🔹 می‌گفت شهید کجا و ما کجا، این حرف‌ها به ما نیامده است. خودش لیاقت شهادت را در وجودش نمی‌دید. هیچ موقع هم صحبت این مسائل را نمی‌کرد. 🔸 همیشه نمازهای شبش را با گریه می‌خواند. در مأموریت و پادگان هم که مسئول شب بود نماز شبش را می‌خواند. 🔹 آب وضویش را خشک نمی‌کرد. در کمک کردن به دیگران هم نمونه بود. حتی اگر دستش خیلی خالی بود و به او رو می‌زدند نه نمی‌گفت. 🔸 احترام زیادی به خانواده و پدر و مادرش می‌گذاشت. پدر و مادر خودش با پدر و مادر همسرش از لحاظ احترام گذاشتن برایش یکی بودند. 🔹 تأکید و حساسیتش روی حجاب بود. تابستان‌ها جهرم خیلی گرم است و با اینکه دخترش مبینا دو سال و نیمه بود وقتی می‌خواستند بیرون بروند می‌گفت بابایی روسری سرت کن. 🔸 اگر در جمعی می‌نشستند که کسی داشت غیبت می‌کرد اگر آن شخص آشنا بود و نمی‌توانست در جمع تذکر بدهد جمع را ترک می‌کرد و جای دیگری می‌رفت. می‌رفت تا نشنود چه می‌گویند. 📚تسنیم ❅اَلـلّـﮪُمَّ عـَجـِّل لـِوَلـٻَۧـکَ الـفـَࢪَج وَ الـعـافـٻَۧـه وَ النَّصࢪَ❅ 🌹 ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─ @TarighAhmad ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
⏰ یـه دعـای فـرج بـخونیم بـرای آقامـون❤️ 🤲 •┈••✾◆✦✧✦◆✾••┈• @TarighAhmad •┈••✾◆✦✧✦◆✾••┈•
🌄 مهمان داریم چه مهمانی 💔 عزیزمون داره میاد؛ اونم چه آمدنی! شهید که جانباز فتنه ۸۸ بود، سال ۹۴ تو خانطومان شهید شد و پیکرش تو منطقه موند؛ و حالا داره بر می‌گرده ... ‏فرازی از وصیتنامه شهید ‎ : از تمامي دوستان و آشنايان و خانواده خودم تقاضا دارم به فرامين مقام معظم رهبری گوش فرا دهند تا گمراه نشوند زيرا ايشان بهترين دوست شناس و دشمن شناس است. @TarighAhmad 🌿✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴نحوه‌عملکرد‌کی‌پاپ🔴 آیا BTS مروج فرهنگهای انحرافی است؟ در‌حال‌حاضر‌BTSدرحال‌ترویج‌ همجنس‌گرایی است‌به‌طرزعجیبی... واین‌برروی‌نو‌جوانان‌جهان به‌خصوص‌ایران‌تاثیرگذاشته‌است❌ وقتی نوجوانان خالی از معنویت، عاطفه و احساس که بار آمده باشند و طعم شیرین و آغوش آرام بخش خانواده که نباشد باید منتظر کودکان و نوجوانانی افسرده باشیم که برای تسکینشان به موسیقی، مواد مخدر، فرقه های پر جاذبه انحرافی، روابط آزاد و... پناهنده شویم. ❁❁═༅═🍃🌸🍃═ ═❁❁ @TarighAhmad ❁❁═༅ ═🍃🌸🍃═ ═❁❁
✅رهبر انقلاب: شما مادران و پدران، شما جوانان، همه با هم آنچه را که میگویم - که آرزوی همه‌ی ما است - از خدا بخواهید؛ پروردگارا اساسی‌ترین آرزوی ما این است که و حکومت اسلام در این کشور، روز به روز پابرجاتر و مستحکم‌تر شود. ●||@TarighAhmad ||●
☁️⃟☂¦⇢😎 میگفت: سَرِ نماز مثلِݪحرم امام رضاست...😍 🌿ڪفشاتو میدۍ به ڪفشداری تا بدونِ فڪر ڪفش،بری زیارت سر نماز ڪفشاتۅ (يعنۍهمون غصه های دنیاتۅ) از ذهنت دربیار بده به خدا...😌 بعد از نماز میبینی خدا ڪفشاتو واڪس زده بھت تحویل داده:)🥺💕 گاهی میشه خیلیامون میگیم فردا دیگہ درس میخونم📒 فردا دیگہ گنآه نمیکنم😊 فردا دیگہ کمتر میخورم...... 🙄خیلیآ خواستن از فردا شروع کننن...🌥 امآ..! بہ فردا نرسیدن😓💔 ✨اگه هم گاهی از‌ دسٺ ‌ڪسی‌ ناراحت‌ هستید دو رڪعت نمــاز‌ بخونید‌ و بگید: خدایا این‌ بنده‌ے ‌ٺو حواسش‌نبود! من از ‌او‌ن گــذشٺم 🤚🏻 توهَم ‌بگذر :)🥺♥️ چقدر اینجوری زندگی قشنگ تره😉💫 * باذکر صلوات*📿🕊️ 🍃✈️ 🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰 •••✾شهید احمد مشلب ✾••• @TarighAhmad
عشـق ٻـعنۍ استـخۅان و یـڪ ݒلـاڪ... ~سالـہـا ٺـنـہـاے تݩــہـــا زٻـر خـاڪ".😇 🎁 هدیه شما به شهید: پنج صلوات یا بیشتر... ❤️ 🤲 ✾✾✾══♥️══✾✾✾ @TarighAhmad ✾✾✾══♥️══✾✾✾
•| طَریقْ أَحْمَدْ |•
#مسیرعشق 5 استکانو برداشتم کمی از چای خوردم. -خوب اگه دوست داشتی شروع کن منم میشم یه شنونده البت
6 البته یه شناخت کمی داشتم از اون پسر،اونم بخاطر رابطه خانوادگی دوری که داشتیم. موقع آشنایی من باهادی ،من باخدا قهربودم چون هیچوقت کمکی نکرد. تمام لحظات کودکیم تنها بودم. بالاخره قبول کردم وبرای اولین بار هادی رو دیدم. خیلی میترسیدم و عذاب وجدان داشتم. میگفتم نکنه خداناراحت بشه،نکنه خدا منو رها کنه،ولی بعد خودمو قانع میکردم میگفتم تقصیر خودشه چرا جوابمو نمیده درضمن من که گناهی انجام ندادم. یک ماه از آشنایی من و هادی گذشته بود،که هادی به خانوادش گفته بود بیاین برای خواستگاری. مادر من هم درجریان تمام چیزا بود به پدرم گفت پدر منم ک مخالف صددرصد بود اجازه نداد بیان برای خواستگاری هادی خیلی اصرار کرد،اما خانواده من قبول نکردن ازاون روز به بعد عین جنایتکارا بامن برخورد میشد. تمام کارام زیرنظر بود. نویسنده(منیرا ـــ م) @TarighAhmad
بسم‌رب‌الحسین🖤🌱 . . امام‌علی(ع)فرمودند: بزرگترین نعمت سلامتی است🌿 امروز : پنجشنبه ۱۸شهریور و ۲صفر •┈┈••✾•🍃🕊🍃•✾••┈┈• @TarighAhmad •┈┈••✾•🍃🕊🍃•✾••┈┈•
بخند تا دگران کوࢪ شوند از حالٺ :)✨ ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌ •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• @TarighAhmad ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌ •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈•••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یابن الحسن اقا جان ✋💚 غرق گناهم حرِّ میدانم ولیکن باید که دستی سوی من باشد همیشه ...😭 شعرخوانی استاد علی اکبر رائفی پور در فراق امام زمان عجل الله فرجه 😔 پیشنهاد ویژه دانلود 👌 🌱💚||@TarighAhmad
✨ ☘ 🌹 *چادرت ای ماه من!🌙 آغاز صبحی دیگر است...٫ ابروانت زیر ابر روسری زیباتر است.✓🧕 ----•••~🌸~•••---- سخت گیری نیست چادر!"❌ ابتدای راحتی ست دخترم'! این بهترین ارثیّهٔ یک مادر است".🦋 📿 〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰 @TarighAhmad