eitaa logo
•| طَریقْ أَحْمَدْ |•
1.6هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
1.3هزار ویدیو
79 فایل
[امیــرالعـشقـ❣ والرضــوان] شہــیداحــمدمحمــدمشلبــ🌸🍃 نفرہفــ7ـٺم ٺڪنولوژےاطلاعــاٺ📱 ملقـــب بهـ شہیدBMWســوار🚘 لقبـ جہادےغــریب طوســ💔 ولادٺ1995 🤱 شہادٺ 2016 🖤 شرایطمونه😍 : @sharayet_tarigh
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️♥️ قسمت فهيمه موافقت بچه‌ها را كه ديد خواندش را ادامه داد: _(از پايان ماه اكتبر سي نفر از سربازان وظيفه زن در گروهان صد وچهل وسوم تو پخانه ي ارتش آمريكا سوگند نظامي خود را شكستند و عليه سوء استفاده‌هاي وحشيانه جنسي، روابط نا مشروع، خشونت وتجاوزاتي كه عليه آنان و دوستان مونثشان كه از سوي مربيان و مقامات ارشد صورت مي‌گرفت. شكايت كردند، باشكوه ترين ارتش دنيا به ميدان جنگي نزول پيدا كرد كه هيچ دستور العملي سنتي نظامي در مقام مواجهه با آن نيست و اين ميدان همان مسائل ارتباطات دو جنس است.) مثل اين كه ثريا حوصله اش سر رفته بود. چون به فاطمه اشاره كرد و كتاب جلوي راحله را نشان داد. فاطمه از راحله اجازه گرفت و كتاب را سُراند طرف ثريا. فهيمه بدون اينكه اعتنايي به اين مسئله بكند، همچنان مقاله را مي‌خواند فهیمه-«ديويد ميل ؛ ژنرال باز نشسته اي كه كه دستور اعزام نيروهاي آمريكايي را به هائيتي صادر كرد، اعتراف ميكند: به خيال خودمان مشكل ادغام زنان و مردان را در نيروهاي مسلح حل كرده بوديم، ولي امروز بايد بپذيريم كه تنها آنرا سرپوش گذاشته بوديم. تزوير پنهاني كه سال‌ها كار همه را راحت كرده بود. چه براي زنان فيمينيسم نظريه پرداز طرفدار ادغام نظاميان زن و مرد كه از ارتش تك جنسي به عنوان آزمايشگاه بزرگ وآزادي و برابري جنسي بهره‌ها مي‌بردند و چه براي آقاياني كه به آن سربازان زن خجالت زده به چشم حرمسراي ستاره دار نگريسته بودند، اينك در اثر فرياد نه هزار زني كه در طول هفته با مراكز حمايتي جديد التاسيس تماس تلفني مي‌گيرند و تابه حال تعداد اين تماس‌ها به رقم بيش از چهل هزار مورد رسيده است، آشكار شده است. اكنون رفتارهايي از نوع رفتار گروهبان مرد پايگاه تگزاس كه سربازان تحت امرش چاره اي جز سكوت در برابر رفتارهاي جنايت كارانه اش ندارند عادي است. گروهباني كه شاگردان دختر تحت امر خود را به بهانه‌هاي كنترل بهداشتي مجبور به عريان شدن و پس از اعمال و رفتارهاي تحقير آميز و بازرسي بدني، دخترها را گلچين ميكند. » عاطفه نفسش را بيرون داد. پر صدا و پر هوا «پوف! » سرش را به نشانه ي تاسف تكان داد: - بيچاره ناصر الدين شاه! نگاه‌هاي حيرت زده بچه هادوره اش كرد. شانه اش رابه نشانه ناچاري تكان داد: عاطفه- منظورم اينه كه اون بيچاره اگه ميدونست كه روزي روزگاري، سيصد سال بعد، يه گروهبان ساده ميتونه به همين راحتي اين طوري اين همه دختر را گلچين كنه اون قدر زحمت حرمسراداري با اون همه خرج و مخارج را نميداد و بريز و بپاش رو به خودش نمي داد. بچه‌ها به لبخندي اكتفا كردند. سميه هم تاييد كرد: - واقعا هم اگه قديم الايام يه مرد به خاطر داشتن قدرت و پول مي‌تونست صدها زن رو تصاحب كنه و حرمسرا تشكيل بده و اين طوري به زنها ظلم ميكرد. امروزه با كمك سوغاتي‌هاي تمدن غرب، يه مرد فقط با داشتن ماشين و مقداري پول ميتونه هر طور استفاده اي از زن ببره. چيزهايي كه فتحعلي شاه و ناصر الدين شاه و هارون الرشيد با تمام دربارشون، حتي خوابش رو هم نمي تونستن ببنين. راحله حرفي نمي زد. فقط خود كارش را به طور متناوب ميكوبيد كف دست چپش. فاطمه درآمد كه: - بچه‌ها در طول تاريخ به زن خيلي ظلم شده. ولي ظلمي كه تمدن غرب هم به زن ميكنه رو دست كم نگيرن. راحله اعتراضي كرد: - آخه چه ظلمي؟! چرا اين قدر شلوغش ميكنين. اين فسادها توي تمام دنيا هست. مختص غرب هم كه نيست.😕 فاطمه- فقط فسادها رو نمي گم. ولي آخه اين ظلم نيست كه زن رو به عنوان وسيله لذت جوي مردها در آوردند؟! اين كه به خاطر اشباع يكي از پست ترين خصلت‌ها و غرايز مادي بشر به زن مقام داده بشه وبه زن احترام بذارن، بزرگترين توهين وتحقير اون نيست؟! مي‌دونين چند وقت پيش فرديناند دريفوس، يكي از نماينده‌هاي مجلس ملي فرانسه گفته بود: «الان ديگه حرفه ي فاحشگي، عملي شخصي به حساب نمي آد. بلكه به شكل تجارت و حرفه اي منظم در آمده كه نماينده‌ها و دست اندر كاران اون سود كلاني به دست مي‌آرن. امروزه اين كار وكلايي داره كه دختر‌ها و دوشيزه‌ها را فراهم كنند تا به چنين مراكزي بفروشن. اين حرفه بازارهاي منظمي داره كه دختر‌ها و نوجوان‌ها به شكل كالاي تجارتي در اونها وارد و از اون جا صادر مي‌شن و بيشترين تقاضاي اين بازارها براي دختر‌هاي كمتر از ده ساله. » ادامه دارد.... ❌ ••✾با ما همـــراه باشیـــــن😎👌 ✾•• ══════°✦ ❃ ✦°══════ ♡ #ʝѳiɳ ↴ •| طَریقْ أَحْمَدْ |• ➣ @TarighAhmad
☀️♥️ قسمت فاطمه-اين‌ها حرفهاي دريفوس بود، ولي من بهش اضافه ميكنم كه اين يعني «فاجعه»، يعني «وقاحت»، يعني «جنايت» يعني كه غرب يه سيستم «برده داري نوين» راه انداخته كه انسانها رو در اون معامله مي‌كنند و اين انسانها ديگه هيچي از خودشون ندارن! اون چيزي كه در غرب اسمش رو گذ اشتن آزادي، در حقيقت آزادي مرد‌هاي هرزه از زن‌ها مي‌باشد. عاطفه خنديد:😄 - پس اين همه شعار تساوي زن ومرد يعني كشك! فاطمه - اتفاقا مي‌خوام بگم كه اين تساوي فقط در وظايف و تكليفه! يعني اينكه هر كاري مرد مي‌كنه زن هم بايد بكنه. همون طور كه مرد عهده دار خرج خانواده است، زن هم بايد باشه. كار سنگين و سبك نداره! اون وقت كه زن‌ها توي ميدون رقابت نابرابر بايد پابه پاي مردها كار كنن و به هر كاري هم تن بدن، حتي خشن ترين كارها. حالا انصاف بگين در اين تساوي مرد بيشتر ضرر ميكنه يا زن؟! به بركت آزادي زن مرد امكان نوع لذت و سوء استفاده جنسي را داره و به اسم تساوي زن ومرد، هيچ وظيفه اي هم نسبت به اون نداره! راحله كلافه به نظر مي‌رسيد. اين سوالش به آخرين دست وپا زدن‌هاي يك غريق شبيه بود: راحله_ ولي شماها كدوم متفكر غربي رو سراغ دارين كه معتقد باشه زن از لحاظ ارزش‌هاي انساني كمتر از مَرده؟😕 _ هيچ متفكر و سياستمداري چنين چيزي رو نمي گه. چون اگه چنين حرفي رو بزنه، مورد اعتراض تمام دنيا قرار مي‌گيرن و كسي هم ديگه به حرفشون گوش نمي ده. ولي چيزي كه در عمل داره اتفاق مي‌افته، همينه! غربي‌ها نه فقط در زمينه كار و فعاليت‌هاي صنعتي، بلكه در زمينه ادبيات هم به زن ظلم كردند. شما امروز در آثار هنري، داستا نها، رمان ها، نقاشي‌ها و انواع كارهاي هنري نگاه كنين ببين چطوري به زن‌ها نگاه مي‌كنن! آيا جنبه‌هاي مثبت، ارزش‌هاي والا مثل روحيات مادرانه مورد توجه اند، يا جنبه‌هاي منفي؟ عواطف رقيق و اخلاق مهر آميزي كه خداي متعال در وجود زن قرار داده مورد توجه اند يا جنبه‌هاي شهواني و عشقي؟ راحله ديگر داشت در مي‌ماند، اين از نحوه ي سوال كردنش هم پيدا بود: - همه اين حرفها درست! من هم قبول دارم. ولي مي گم كه غلط عمل كردن يه گروهبان ارتش آمريكا، يا حتي تمام سياست مدارهاي كشورهاي غربي نميتونه به لحاظ تئوري، ارزش‌هاي نهضت فيمينيسم رو رد كنه. ما هم كاري نداريم كه اون‌ها خودشون چي كار كردن، ولي در تئوري كه مي‌تونيم از نظر‌هاي اون‌ها استفاده كنيم و زن امروزمون رو از این وضع خارج کنیم.😐 🔸فصل دهم🔸 فهيمه با نگاهي مشكوك پرسيد: -منظورت چه نوع فمينيسته؟ راحله با بهت و حيرت خيره شده بود به فهميمه. انگار سوال فهميمه را نشنيده بود. يا اين كه كسي بديهي ترين سوال عالم را از او پرسيده بود. فهميه سعي كرد بيشتر توضيح دهد: - منظورم اينكه كه كدوم فمينيسم؟ فمينيسم راديكال؟ فمينيسم فرامدرن؟ سوسيال فمينيسم؟ فمينيسم ليبرال؟ راحله كم كم داشت از گيجي بيرون مي‌آمد: - حالا چه فرقي دارن؟ مي‌دوني كه بالاخره همه شون طرفدار آزادي زن و احياي حقوق اون هستن ديگه!🙁 فهیمه- نه! قضيه اين قدرها هم كه فكر مي كني ساده نيست. عمده فمينيست‌ها معتقدند كه تفاوتي بين زن و مرد وجود نداره يا اگه هم تفاوتيه صرفا نوعي تفاوت‌هاي فيزيكي است كه منشا تفاوت‌هاي روحي و روان شناسي نمي شه. -درسته ديگه! - من نمي دونم. ولي فميميسم راديكال معتقده كه استعداد زن براي علم و تدريس و سايركارها نسبت به مرد بيشتره.😏 - اين هم درسته! فاطمه مچ راحله و فمينيست‌ها رو يكجا گرفت...😅 ادامه دارد.... ❌ ••✾با ما همـــراه باشیـــــن😎👌 ✾•• ══════°✦ ❃ ✦°══════ ♡ #ʝѳiɳ ↴ •| طَریقْ أَحْمَدْ |• ➣ @TarighAhmad
☀️♥️ قسمت -پس مگه نمي گفتين كه زن و مرد هيچ تفاوتي در استعدادها و مسائل روحي ندارند؟ حالا چطور شد كه استعداد زن‌ها بيشتر شد؟!😳 فهميمه مهلت نداد كه راحله دنبال جواب بگردد: فهیمه-تازه اين فمينيست‌هاي راديكال مرد رو انسان ناقص و زن رو انسان كامل مي‌دونن! بچه‌ها هيجان زده بودند: -اوه.!! -اون‌ها معتقدن كه اگه عقيده به هر مسئله اي باعث وابستگي زن و مرد بشه بايد اون اعتقاد رو كنار گذاشت. سميه پرسيد: -مثلا؟😟 فهیمه-مثلا اگه اعتقاد به خبيث دانستن ارتباط شهواني زن با زن سبب بشه كه زن به جنس مرد وابسته بشه بايد اين اعتقاد رو كنار گذاشت. چون كه زن‌ها با عقيده به صحت همجنس بازي مي‌تونن براي ارتباط جنسي به مردها وابسته نباشن. سميه رنگ و رويش سرخ شد و زير لب چيزي گفت كه من نفهميدم. فقط صداي طعنه آميز عاطفه را شنيدم: -فقط همين؟! فهیمه-نه! باز هم هست! اگه بخواهي بازم برات مي‌گم. بعضي از فمينيست‌ها معتقدن كه نبايد معاد رو پذيرفت; چون معاد از نظر اون‌ها مسئله اي براي ارضاي حس جاودانگي خواهي روحه و اين مطالب با دنياي مردها مناسبت داره; زيرا زن‌ها براي كه مادر بشن و نسلي از خودشون به جا بذارن! در اين صورت ديگه نيازي به اعتقاد به مفهومي نظير ندارن😕 سميه نگاه تندي به فاطمه كرد، انگار مي‌خواست اعتراض كند كه ( (هان! مي‌بيني به جاي زيارت چه مزخرفاتي توي گوشمون مي‌خونن. ) ) فكر مي‌كنم اعتراض راحله بايد بيشتر او را عصباني كرده باشه فاطمه-فهيمه چرا همه اش روي نقاط ضعف و نكات منفي فمينيسم مانورميدي؟ نكات مثبت هم كم نيست! راحله-چون كه اين هاواقعيت‌هايي ان كه وجود دارن. اگه قرار باشه ما راجع به فمينيسم حرفي بزنيم بايد اين‌ها رو مد نظر بگيريم. عاطفه خواست يك طوري به اين غائله پايان دهد: -حالا نكات مثبت رو هم تو بگو راحله! ما كه بخيل نيستيم! -مي دونين كه فمينيسم يكي از بزرگ ترين نهضت‌هاي اجتماعي آمريكاست. اين نهضت تونسته بعد از قرن‌ها زندگي زن‌هاي غرب و آمريكا رو از اين رو به اون رو كنه. حالا هم تو مراكز فرهنگي مهمي مثل دانشگاه‌ها بيشترين طرفدار رو داره. به طوري كه الان به عنوان فلسفه رسمي دانشگاه‌هاي مهم آمريكا دراومده! عاطفه چشمك خفيفي زد 😉كه معلوم نيست براي كيست؟ شايد مي‌خواست كه سميه را آرام كند. سمیه-حالا چي چي ميگن اين فمينيست ها؟ -ببينين! مي‌دونين كه معناي اصطلاحي فمينيسم يعني علاقه بسيار به رفاه زنان و بهبود وضع زندگي اون‌ها از طريق فعاليتهاي اجتماعي! نمونه بارزش راحت تر شدن زندگي زن‌ها تو غربه و تلاش‌هايي كه باز هم داره انجام مي‌شه تا اين زندگي باز هم راحت تر و خوشايند تر باشه عاطفه-پس گوشت رو بده به من تا بهت بگم كه اگه هدف فمينيسم راحتي زن هاست,فكر نمي كنم تموم چيزهايي كه فمينيسم در اين چند سال براي زن‌ها انجام داده به اندازه اختراع ماشين لباسشويي ارزش داشته باشه. سميه پوزخندي زد. عاطفه چشمك ديگري زد و به بيانات خودش ادامه داد: عاطفه-متاسفانه خيلي از اين ماشين لباسشويي ها,جاروبرقي,چرخ گوشت برقي و بقيه چيزها رو مردها اختراع كردن,كه ظاهرا فمينيست‌ها همچين روي خوشي هم نسبت به مردها ندارن. راحله-ببين عاطفه مشكل تو اينه كه همه چيز رو به شوخي مي‌گيري,حتي جدي ترين چيزهارو! 🙁 باز هم جواب عاطفه به همراه چشمك خفيفي بود: عاطفه-مشكل تو هم اينه راحله جون كه بعضي مسائل رو زيادي جدي مي‌گيري. حتي شوخي ترين چيزها رو. مثلا همين فمينيسم به نظر من شوخي كوچكي بوده كه يه موقع يكي از اين فيلسوف‌ها كرده و زن‌ها رو گذاشته سركار. تو هم حالا جدي گرفتي و فكر مي‌كني يه جايي يه خبري هست؟ نه خاله جون! هيچ جا خبري نيست. راحله انگشت‌هاي يك دستش را فشرد. تلق تلق! دندان هايش رو روي هم فشار داد و گفت:😬 -يعني چي كه زن‌ها رو گذاشتن سركار؟ عاطفه-يعني همين ديگه عزيزم! ببين مي‌دوني كه فيلسوفي بوده كه زنش ازش طلا مي‌خواسته. اون فيلسوف بدبخت هم كه پول نداشته براش يه انگشتر ساده بخره يه همچين خزعبلاتي رو سر هم مي‌كنه و تحويل زنش مي‌ده و خانم رو مي‌فرسته دنبال نخود سياه! راحله نفس عميقي كشيد. سعي داشت خودش را كنترل كنه: -مشكل ما اينه كه با مسخرگي و خودمون رو به اون راه زدن سعي مي‌كنيم نقاط ضعف خودمون رو بپوشونيم. ولي زن‌هاي غربي با واقع نگري,از اين فرصت شكل گيري نهضت فمينيسم,استفاده كردن و خيلي از حقوقشون رو به دست آوردن 😏 فاطمه-مثلا چه حقوقي؟😳 اين سوال را فاطمه پرسيد. راحله به سمت فاطمه برگشت. ظاهرا بدش نمي آمد از دست عاطفه نجات پيدا كند. ادامه دارد.... ❌ ••✾با ما همـــراه باشیـــــن😎👌 ✾•• ══════°✦ ❃ ✦°══════ ♡ #ʝѳiɳ ↴ •| طَریقْ أَحْمَدْ |• ➣ @TarighAhmad
به نام خداوند جان آفرین😅 حکیم سخن در زبان آفرین😍 خداوند بخشنده دستگیر😌 کریم خطابخش پوزش پذیر☺️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹رهبر معظم انقلاب : همین الان ڪسانے در دنیا هستند ڪه با شهدا بیشترے دارند ، در مشڪلات زندگے متوسّل بہ شهدا مےشوند و شهدا جواب مےدهند . ✍ اُنس با شهدا را امروز تجربہ ڪن : با شهدا ڪه انس داشتہ باشے ، یڪ قدم بہ خدا نزدیڪ ترے ... 🌱 ╭─┅═ঊঈ🇮🇷ঊঈ═┅─╮ 🆔 @TarighAhmad ╰─┅═ঊঈ🇱🇧ঊঈ═┅─╯
✨﷽✨ 💠جواب دندان شکن استاد قرائتی به وهابی یک ﻭﻫﺎﺑﯽ ﺩﺭ ﻗﺒﺮﺳﺘﺎﻥ ﺑﻘﯿﻊ ﺑﻪ آقای قرائتی ﮔﻔﺖ: ﭼﺮﺍ ﻓﺎﻃﻤﻪ، ﺣﺴﻦ و حسین ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﻣﯽ ﺯﻧﯿﺪ؟! در حالی که ﺁﻧﻬﺎ ﻣﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺧﺎﮎ شده اند! آنگاه خودکاری را ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ زمین، ﻭ صدا زد: ﺍﯼ ﺣﺴﻦ! ﺍﯼ ﺯﯾﻦ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﯾﻦ! ای ﺍﻣﺎﻡ ﺑﺎﻗﺮ! آن قلم را به من بدهید! بعد گفت: دیدی که پاسخ ندادند! ﭘﺲ ﺍینها ﻣﺮﺩه اند و ﻫﯿﭻ ﻗﺪﺭﺗﯽ ﻧﺪﺍﺭند! آقای قرائتی خودکار را گرفت و دوباره انداخت ﺯﻣﯿﻦ و گفت: ﯾﺎ الله! ﻗﻠﻢ ﺭا ﺑﻪ من ﺑﺪﻩ! بعد رو به وهابی کرد و گفت: ﺩﯾﺪﯼ که ﺧﺪﺍ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺩ! پس با منطق تو ﺧﺪﺍ ﻫﻢ ﻣﺮﺩﻩ است! مگر ﻫﺮ که ﺯﻧﺪﻩ است ﺑﺎﯾﺪ ﻧﻮﮐﺮ ﺗﻮ ﺑﺎشد؟! ~┄┅┅✿❀💛❀✿┅┅┄~ @TarighAhmad
↓ میدونی ڪِی از‌چشم‌ِ خدا‌ میوفتے؟! ❗️ زمانۍ‌ڪہ‌آقا‌ سرشو‌بندازه‌پایین‌و از‌گناه‌ڪردن‌تو خجالت بڪشہ ولے تـو‌انگار‌ نہ‌انگار..! ✨ رفیــق نزار‌ڪارت‌بہ‌ اون‌جاها‌ برسہ..!! ══════°✦ ❃ ✦°══════ ♡ #ʝѳiɳ ↴ •| طَریقْ أَحْمَدْ |• ➣ @TarighAhmad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌙 💕 🔸نصیحت های او را هنوز به یاد دارم. ما در زورخانه کسانی را داشتیم که بر خلاف ابراهیم، بسیار آدم های ناشایست بودند. ابراهیم ویژگی های این افراد را برای من توضیح می داد و با توجه به شرایط بد جامعه در آن زمان می گفت: مهدی، با کسی رفیق باش که زور تو از او بیشتر باشد. تا نتواند تو را اذیت کند. 🔹من کسی را در منزل نداشتم که برای ما وقت بگذارد و خوب و بد را یادآوری کند. ابراهیم خیلی برای ما وقت می گذاشت و نصیحت می کرد. بشتر نصیحت های او هم غیرمستقیم بود. بعد هم ما را به سمت مسجد کشاند. اوایل زیاد اهل مسجد و... نبودم. تا ابراهیم می رفت وضو، من هم از مسجد در می رفتم! اما رفته رفته جاذبه ی شخصیت ابراهیم ما را مسجدی کرد. 📚 سلام بر ابراهیم۲/ ص۶۲ 🌺 پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: اگر خداوند به وسیله ی تو یک نفر را هدایت کند، برای تو بهتر است از دنیا و هر آنچه در آن است. 📘 الحیاه، ج۱/ ص۶۹۲ ❤ ♥️اسلام علیک یا ابا عبدالله♥️ ┄┅┅☘☘💖☘☘┅┅┄ گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی ●▬▬▬▬ 🌱 🌸 ☘ ╭─┅═ঊঈ🇮🇷ঊঈ═┅─╮ 🆔 @TarighAhmad ╰─┅═ঊঈ🇱🇧ঊঈ═┅─╯
☘ گر به دادم نرسی میروم از دست بیا... نامت ارامش این قلب گرفتار من است 🙏🌹 ♥️اسلام علیک یا ابا عبدالله♥️ ┄┅┅☘☘💖☘☘┅┅┄ 🌸 ●▬▬▬▬๑۩ ╭─┅═ঊঈ🇮🇷ঊঈ═┅─╮ 🆔 @TarighAhmad ╰─┅═ঊঈ🇱🇧ঊঈ═┅─╯
برای اینکه امتحانات رو خوب بدید برای خودتون انگیزه ایجاد کنید...😉 ✊🏻✊🏽✊✊🏿 😅 ❤️❤️👇👇👇 ╔═. ♡♡♡.══════╗ @TarighAhmad ╚══════. ♡♡♡.═╝
☺️ لبخند بزن رزمنده 😁 قبل از عملیات بود ... داشتیم با هم تصمیم میگرفتیم اگر گیر افتادیم چطور توی بی سیم به همرزمامون خبر بدیم ... ڪه تڪفیریا نفهمن ... یهو سید ابراهیم (شهید صدرزاده) از فرمانده های تیپ فاطمیون😍 بلند گفت : آقا اگر من پشت بی سیم گفتم همه چی آرومه من چقدر خوشبختم ... بدونید دهنم سرویس شده ..... 😂😂😐 ♥️ 🌱🦋 🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰 •••✾شهید احمد مشلب ✾••• @TarighAhmad
سوال یک دختربچه ۹ساله شیعه ازمدیر خود که باعث شد تمام کارشناسان شبکه های وهابی جوابی بجز سکوت برایش نیافتند🙆👀💫 ما درکلاس ۲۴نفر هستیم، معلم ما وقتی میخواد از کلاس بیرون بره به من میگه : خانم محمدی ، شما مبصر باش تا نظم کلاس بهم نریزه . . . وبه بچه ها میگه: بچه ها ، گوش به حرف مبصر کنید ، تا برگردم . شما میگید پیامبر(ص) از دنیا رفت وکسی را به جانشینی خودش انتخاب نکرد ، آیا پیامبر(ص) ، به اندازه معلم ما ، بلد نبود یک مبصر و یک جانشین بعد از خودش تعیین کند که نظم جامعه . . . اسلامی به هم نریزد ؟! جواب مدیر اهل سنت به دانش آموز شیعه: برو فردا با ولی ات بیا کارش دارم ، دانش آموز رفت وفرداش با دوستش اومد. مدیرگفت: پس چرا ولیتو نیاووردی ، مگه نگفتم ولیتو بیار ؟ دانش آموز گفت: این ولیه منه دیگه . مدیر عصبانی شدوگفت: منظور من از ولی سرپرسته ، پدرته ، رفتی دوستتو آوردی؟ دانش آموز گفت: نشد دیگه اینجا میگی ولی یعنی سرپرست ، پس چطور وقتی پیامبر میگه این علی ولی شماست میگید معنی ولی میشه دوست . 👌🏻 ╭─┅═ঊঈ🇮🇷ঊঈ═┅─╮ 🆔 @TarighAhmad ╰─┅═ঊঈ🇱🇧ঊঈ═┅─╯
رفتیـــد... به امان ِخـــدا... من ، نشستہ ام کنار ِتمام ِ عهدهایـــمان !💌 ولی شمـا را به رسـم ِرفاقـت، گاهی نگاهے به پشت سر بڪنید...💔🍃 ••●❥❤️❥●•• @TarighAhmad
(😁) (😉✌️) بدون شرح😐🤣 (🙂😎) ❤️❤️👇👇👇 ╔═. ♡♡♡.══════╗ @TarighAhmad ╚══════. ♡♡♡.═╝
🔸همیشه آیه وَجَعَلنا (محافـظت در برابر دشمن) رو زمزمه میکرد. گفتم اینجا که دشمن نیست؟! گفت دشمنی بزرگ تر از هم وجود داره؟ 🌷 ╔═••⚬🇮🇷⚬••══╗ @TarighAhmad ╚══••⚬🇱🇧⚬••═╝
حاج حسین یکتا : 🌸🍃 رزمنده‌ای که در فضای سایبر و مجازی می‌جنگی! برای فشردن کلیدها و دکمه‌های کامپیوتر و موبایلت وضو بگیر! و با نیت قربةً إلی الله مطلب بنویس. بدان که تو مصداق و ما رمیت اذ رمیت هستی. ══════°✦ ❃ ✦°══════ ♡ #ʝѳiɳ ↴ •| طَریقْ أَحْمَدْ |• ➣ @TarighAhmad
باهم رفته بودیم ڪربلا، یک بار دیدم توی رواق روبروے ضریح خوابش برده و من هم برای بقیه جریان خوابیدنش را تعریف ڪردم. تا اینڪه یڪ روزڪہ مشغول دعا خواندن بودم، آمد ڪنارم و گفت چقدر دعا می خوانے؟!! برو بنشین با آقا حال ڪن ، با آقا حرف بزن ... میگفت: "خیلی خیلی لذت بخش است که خوابت ببرد ، چشم بازکنی و ببینی شش گوشه ارباب جلوی چشمانت است." بعد از اینڪه خبر شهادتش آمد و رفتیم معراج شهدا به او گفتم به خدا اگر می دانستم خوابت در حرم می خواهد این طور بشود و تورا به اینجاها ببرد من هم مےآمدم کنارت مےخوابیدم ... راوی : خواهر شهید ☘ ╭─┅═ঊঈ🇮🇷ঊঈ═┅─╮ 🆔 @TarighAhmad ╰─┅═ঊঈ🇱🇧ঊঈ═┅─╯
💎 ۅ اِمروز، مَن در حالِ بندگي‌ات هستم..! همین جايِ شکـر داڔد.. :)♥️ +مَگر نھ؟✨🙂 ╭─┅═ঊঈ🇮🇷ঊঈ═┅─╮ 🆔 @TarighAhmad ╰─┅═ঊঈ🇱🇧ঊঈ═┅─╯
•|🍃°|شهادت میخوای؟! پس بدان ڪه . . . •|❣°| تنها ڪسانی می شوند ڪه شهید باشند…•|🌙°| •|🌼°|به این سادگی ها نیستـــــ •|💥°|باید قتلگاهی رقم زد•|🔥°| باید ڪُشت!! ←منیت را✨→ ←تڪبر را🤨→ ←دلبستگے را🌍→ ←غرور را🥀→ ←غفلت را⚡️→ ←آرزوهای دراز را🌈→ ←حسد را🍁→ ←ترس را😨→ ←هوس را🤒→ ←شهوت را🖤← ←حب دنیا را🌗← باید از خود گذشت•|👣°| •|✌️🏻°|باید ڪشت «نَفس» را شهادت دارد!•|🥀°| •|💔°|دردش ڪُشتن " لذت " هاست... باید شویم تا شهید شویم! بايد اقتدا كرد به شهدا•|💛°| •♥😍• ╭─┅═ঊঈ🇮🇷ঊঈ═┅─╮ 🆔 @TarighAhmad ╰─┅═ঊঈ🇱🇧ঊঈ═┅─╯
🔹حاج حسین یکتا: 🌹گاهی میری یه جا مهمونی؛ دیدی غذا کم میاد! 🌹صاحبخونه بین اون همه جمعیت؛ میاد بهت میگه: اگه میشه تو غذا کم تر بخور، بذار به دیگران برسه...آخه تو واسه مایی...ولی اونا غریبه ان... وقتی واسه امام زمان باشی! آقا میگه میشه کمتر بخوری! میشه بیشتر سختی بکشی! بذار دیگران استفاده کنن... آخه تو واسه مایی... !!!❤️ 🌹بچه ها کاری کنید؛ امام زمان برنامه هاشو روی ما پیاده کنه... ╭─┅═ঊঈ🇮🇷ঊঈ═┅─╮ 🆔 @TarighAhmad ╰─┅═ঊঈ🇱🇧ঊঈ═┅─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من پیروز شدم ، من بردم ، من رسیدم ╭─┅═ঊঈ🇮🇷ঊঈ═┅─╮ 🆔 @TarighAhmad ╰─┅═ঊঈ🇱🇧ঊঈ═┅─╯
کتاب_یازهرا.pdf
2.81M
📚 متن کتاب یا زهرا؛ زندگینامه و خاطرات 📲 ╭─┅═ঊঈ🇮🇷ঊঈ═┅─╮ 🆔 @TarighAhmad ╰─┅═ঊঈ🇱🇧ঊঈ═┅─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️♥️ قسمت راحله-به نظر من يكي از كوچك ترين نتيجه هايش اين بود كه حس خودباوري و اعتماد به نفس در زن‌ها به وجود اومد. دليلش هم حضورشون درميدون‌هاي سياسي و اقتصادي و اجتماعيه!😏 فاطمه-ولي فكر نمي كني به خاطر همين حضور ناقص وبدون تحليله كه زن‌ها آلت دست بازي‌هاي سياسي شدن. چه در انتخاب‌هاي مختلف چه در سياست‌هاي بين الملل كه از اين شعارهاي زن‌ها سوءاستفاده مي‌شد تا رقيبشون رو تحت فشار قرار بدن 😟 راحله-به نظر من مهم اينه كه زن‌ها شروع به كار كنن. ممكنه اولش هم اشتباه كنن ولي بالاخره قواعد اين نوع بازي‌ها دستشون مي‌آد.👎 فاطمه دستش را به نشانه قبول تكان داد: -اگه اين حس خودباوري در زن‌ها به وجود اومده بود خودشون رو از اين كه فقط جنبه سكسي شون در نظر گرفته بشه و شان انسانيشون فراموش بشه نجات مي‌دادن و نميذاشتن كه ابزار توسعه اقتصادي نظام سرمايه داري باقي بمونن فاطمه -به هر جهت همين زياد شدن حضور زن‌ها در عرصه‌هاي علمي, ادبي, هنري و بالا رفتن سطح فرهنگيشون باعث مي‌شه كه اون شان انسانيشون رو به دست بيارن و نشون بدن كه جنبه‌هاي ديگه اي هم غير از جنبه‌هاي سكسي دارن. البته يادمون نره كه در بعضي از همين عرصه‌هاي ادبي و هنري,اين قدر كه به جنبه‌هاي سكسي توجه مي‌شه, به اون هويت از دست رفته زن توجه نمي شه و ضمنا قبلا كه بحثش شد نوع حضور زن‌ها در اين ميدون‌ها به قيمت گروني براي خودشون و جامعه غرب تمام شد. كم شدن در صد ازدواج ها,زياد شدن طلاق ها,و زياد شدن فحشا بهاي كمي نبود.😒 راحله با لحني معترضانه گفت: -اين‌ها مشكلات اجتماعي جهان غربن, ربطي به انديشه‌هاي اصلاح طلبانه فمينيسم ندارن!😐 فاطمه-ولي ريشه اش به همون فمينيسم بر مي‌گرده. فهميمه هم تاييد كرد: -واقعا هم همين طوره! چون كه انديشه فمينيسم اهميت زيادي براي استقلال اقتصادي و اجتماعي و حضورشون در صحنه‌هاي اجتماعي قائله,و هر چيزي رو كه مانع اون باشه,محكوم مي‌كنه! از جمله ويژگي ( (مادر بودن) ) و خيلي از وظايف سنتي زن‌ها رو كه قبلا موجب تحسين زن‌ها مي‌شد,تحقير مي‌كنند و در عوض از مشاغل تخصصي زن‌ها تعريف و تمجديد مي‌كنند. فاطمه رو به راحله كرد: -اون وقت مي‌دوني چي شد؟ سرپرستي بچه‌ها كه مسئله اي عادي براي زن‌ها بود,در غرب تبديل به شغل تخصصي شد: پرستار بچه! كه باز هم زن‌ها اين شغل رو انجام مي‌دهند و از طرف ديگه هم زن‌هاي ثروتمند كه از زير وظايف زنانه شان فرار مي‌كردن زن‌هاي فقيرتر رو استخدام مي‌كردن. ادامه دارد.... ❌ ••✾با ما همـــراه باشیـــــن😎👌 ✾•• ══════°✦ ❃ ✦°══════ ♡ #ʝѳiɳ ↴ •| طَریقْ أَحْمَدْ |• ➣ @TarighAhmad
☀️♥️ قسمت و بعد لبخند تاسف آميزي زد: فاطمه-اين طوري آدم به مادرش هم به چشم مجرمي نگاه مي‌كنه كه اجازه داده يه مرد بهش مسلط بشه! به همين علت; فمينيسم هم اگرچه شعار مبارزه با تحقير زن و زن ستيزي رو مي‌ده, ولي خودش هم زن رو تحقير مي‌كنه. چون كه به احساس مادري و همسري كه از راه‌هاي كمال زنانه ست حمله مي‌كنه. يعني اگر دشمن قديمي هويت زن‌ها مسائل جنسي بود, امروز به خاطر در نظر نگرفتن شرايط جنسيت زنانه توسط فمنيسم, اين انديشه شده دشمن هويت زن! اگر قبلا مردها زن‌ها رو بي ارزش مي‌كردن حالا خود زن‌ها اين كار رو مي‌كنن. مي‌خوام بگم از اون جا كه انسانيت رو نمي شه صرفا بر اساس جنسيت درك كرد, حتي روشنفكرانه ترين نظريه‌هاي فمنيستي هم نمي تونه درك متعادلي از انسان داشته باشه. اگر به فمينيست‌ها اجازه داده بشه كه خيالات خام خودشون رو تبليغ و ترويج كنن, نتايج اوليه فمنيسم بسيار خطرناك و نتيج نهايي اش فاجعه آميز خواهد بود😐 پيش بيني فاطمه درمورد اين آينده خطرناك، باعث شد كه جلسه ساكت شود. كسي حرفي نمي زد. شايد همه فكرمي كردند كه چه خواهد شد؟ راحله ظاهرش آرام بود، ولي نگاهش ناراضي به نظر مي‌رسيد. معلوم نبود او به چه چيزي فكر مي‌كند! فهيمه همان طور كه با بند عينكش بازي مي‌كرد، بعضي وقتها از زيرچشم به راحله نيز نگاه مي‌كرد. به نظر نگران مي‌رسيد. شايد نگران راحله بود! عاطفه و سميه هيجا ن زده به نظر مي رسيدند. فاطمه اما آرام و خونسرد بود. به ثريا نگاه مي‌كرد كه صفحات آخر كتاب را ورق مي‌زد. نمي دانم چه طوري به اين زودي رسيده بود به آخر كتاب! شايد هم مثل من كتاب مي‌خواند. 💭جاي پدر خالي كه حرص بخورد: _آخه اين چه وضع كتاب خوندنه دختر؟! كتاب رو كامل مي‌خونن! حتي سفيدي‌هاي حاشيه اش رو هم بايد بخوني! نه اين كه ده صفحه از اولش، ده صفحه از وسطش، و ده صفحه هم از آخرش بخوني! صداي فرياد هيجان زده ثريا همه چيز را به هم ريخت! سكوت جلسه، رشته فكر و نگراني‌هاي بچه‌ها را! خاطرات پدر را، نگاه آرام وخونسرد فاطمه را! ثریا- لعنت به همه تون!😠 همه صورت‌ها و نگاه‌ها برگشت به سمت ثريا. كمي لحنش آرامتر شد. فقط كمي! ثریا- پس كه اين طور! شما هم ...بله! به سرعت سرش را بلند كرد. هيجان زده بود! خواست چيزي بگويد كه نگاه بچه‌ها را ديد و چهره‌هاي متعجب وحيرت زده را! دهانش باز ماند. يادش رفت چه مي‌خواست بگويد. به آرامي دهانش را بست. زير نگاه‌هاي خيره بچه‌ها سر در گم بود. آرام نگاهش را پايين كشيد. نگاه ديگري به كتاب كرد و دوباره هيجان زده سرش را بلند كرد. اين بار نگاهش به راحله بود. فقط به راحله! هيجان زده و مشوش! ثریا- تو تموم اين كتاب رو خوندي؟ راحله جواب نداد. ترديد داشت. شايد هم متوجه نشده بود كه ثريا با كيست؟ جهت بعضي از نگاه‌ها عوض شد. فهيمه و عاطفه از ثريا به سوي راحله چرخيدند. بالاخره مطمئن شد كه او بايد جواب دهد. راحله- نه! تا همان جايي كه تو جلسه را به هم زدي و رفتي. ثريا اين طعنه را اصلا به روي خودش نياورد. شايد هم سوالش مهم تر بود! - پس، آخر كتاب رو نخوندي؟😏 راحله- فرض كن نخونده باشم! اشكالي داره؟ ثریا- اگه نخونده باشي ...نه! اشكالي نداره، ولي... و بعد يكهو جهت نگاهش عو ض شد. اين بار همه را نگاه ميكرد و بيشتر فاطمه را. ثریا- داشتم اين كتاب را ورق مي‌زدم. دنبال همان تكه اي مي‌گشتم كه راحله خوانده بود! ولي در عوض چيز ديگه اي پيدا كردم. مطلبي در آخر همين كتاب. فكركنم به گونه اي نتيجه گيري نويسنده همين كتاب باشه.😏 چرخيد به سوي راحله! بي قراربود. - راستي! گفتي اين خانم ( فالاچي) فمينيست هم هست، آره! راحله سرش را تكان داد.😟 - تقريبا! ثریا- پس جالبه كه نظريات همين خانم نويسنده رو راجه به وضعيت زن‌ها در غرب بشنوين. فكر كنم شنيدني باشه. بخصوص براي راحله كه از ديدن اون مادر سالارها اين طوري ذوق زده شده بود! و بعد چند صفحه آخر كتاب را ورق زد: ثریا- اين توصيفي از شهر نيويوركه كه براتون مي‌خونم: (در درون ساختمان‌هاي غرق در نور نئون، هرگز نور خورشيد به داخل آنها راه نمي يافت، هزاران تن از زنان، متحد و عليه مردان شرم زده، در تكاپو و مبارزه بودند و خود را نيرومند و فرمانروا ولي سخت تنها احساس مي‌كردند. هنگام ظهر كه ادارات براي صرف نهار خالي مي‌شود، اين زنان همچون آبشار پرخاشگر غم زدهاي از اتاق‌هاي خود فرو مي‌ريختند و در ( (بارها) ) در مقابل يك همبرگر ومقداري سالاد قرار مي گرفتند. ادامه دارد.... ❌ ••✾با ما همـــراه باشیـــــن😎👌 ✾•• ══════°✦ ❃ ✦°══════ ♡ #ʝѳiɳ ↴ •| طَریقْ أَحْمَدْ |• ➣ @TarighAhmad
☀️♥️ قسمت در خلال يك لقمه همبرگر و يك برگ كاهو گاهي سر خود را ميگرداندند تا با مردي كه درمقابل همبرگر و سالادش نشسته بود، سختي مبادله كنند. در اثنايي كه نور تمنايي محبت از مردمك چشمشان ساطع بود، نوري كه مرد به ديدگانش پاسخ نمي داد؛ زيرا از تقاطع تير مژگان هراسان بود. بعد از جايي بر مي‌خواستند، به شتاب حساب ميز را مي‌پرداختند و از فروشگاه «ماسي» چند شيء مورد نياز خود را باعجله خريداري مي‌كردند و لحظه اي هم به پيش بندهاي مردانه مي‌نگريستند كه تابلوي بزرگي با اين نوشته دربالاي آن‌ها جلب توجه مي‌كرد: (يكي از پيش بند‌هاي مردانه را براي شوهرتان كه در آشپزي به شما كمك مي‌كند، خريداري كنيد. ) سپس به سرعت به ادارات غرق نور خويش باز مي‌گشتند تا بار ديگر آن مبارزه تمسخر آميز خود را عليه جنس مرد كه خواهي نخواهي موفقيت آميز بود از سر گيرند.) ثريا كمي صبر كرد. مكث كرد. انگار شك داشت يا چيزي بود كه جلوي خواندنش را مي‌گرفت؛ جلوي حرف زدنش را. چيزي در گلويش! هر چيزي بود، روي چشم‌هايش اثر مي‌گذاشت. نگاهش غمگين بود.😒 ولي در لحنش ذوق و اشتياق غريبي موج مي‌زد. انگار لذت مي‌برد از خواندن اين متن😟 –غيرازجايي كه آگهي فروشگاه ماسي را مي‌خواند (يكي از پيش بند‌هاي مردانه را براي شوهرتان كه در آشپزي به شما كمك مي‌كند، خريداري كنيد.) كمي صبر كرد. دو صفحه ديگر را ورق زد. آب دهانش را به زحمت قورت داد. - دو ،سه صفحه بعد ادامه زندگي اين زن‌ها رو اين طوري تو صيف مي‌كنه: (شامگاهان هنگامي كه مترو آنان را همچون اژدهايي به درون خود فرو مي‌برد تا آنان را در مقابل آپارتماني كه با پول اين همه آزادي و استقلال خريداري كرده بودند، دوباره از درون خود فرو ريزد، غم و افسردگي جانكاهي قلب و مغزشان را فرا مي‌گرفت و گفتي تمام شهر نيويورك از اثر آه‌هاي خشم آلود آنان به ارتعاش در آمده است. بدين طريق بار ديگر فرار از خانه را بر قرار ترجيح مي‌دادنند و مجددا سوار مترو مي‌شدند و در مقابل يك سينما يا يك ( (با) ) فرود مي‌آمدند و چند گيلاس ويسكي مي‌زدند و بار ديگر به اين حقيقت تلخ مي‌انديشيدند: اين پيروزي كه توجه تمام جهانيان را به خود جلب كرده است تا چه اندازه براي آنان گران تمام مي‌شود. آري در مقابل اين مرداني كه در زن، حتي در منشي‌هاي خودشان تنها يك ( (مادر) ) تجسس مي‌كنند، زنان امريكايي نفوذ فراوان و خود كفايتي شاياني به دست آورده اند، ولي در عين حال از ته دل آرزو مي‌كنند چه خوب بود فروتني را جانشين غرور مي‌كردند و در اين جهان مرد وفاداري داشتند! زيرا درست است كه هيچ كس نمي تواند خويشتن را از قوانين آهنين جامعه رهايي بخشد، ولي در عين حال كاملا صحيح است كه انسان نمي تواند احساسات خويش، حتي ساده ترين عواطف خويش را پايمال كند. ) ثريا ديگر نخواند. صفحات كتاب را محكم به هم كوبيد. شرق! كتاب بسته شد. همچنان سرش پايين بود. 😔سرش را بلند نمي كرد. شايد مي‌خواست چيزي را كه در چشم‌ هايش بود، پنهان كند. من كه نفهميده بودم بالاخره او چه مرگش است!؟ 👈هر كس به نگاه مي‌كرد، مطمئن مي‌شد كه از آن عشاق سينه چاك غرب است، اما انگار اين طور هم نبود!👉 شايد او هم دريكي از خانواده‌هاي مادر سالار زندگي مي‌كرد. فاطمه حواسش به ثريا بود به زحمت نگاهش را از او مي‌گرفت و رو به بچه‌ها كرد: فاطمه- مطلب جالبي بود! 😊خيلي جالب! حداقل براي من كه اين طور بود. نشون مي‌داد حتي بعضي از خود متفكران غرب خود سردمداران و مدافعان فمينيسم هم فهميدن كه اشتباه كردن؛ 😏فهميدن هنوز هم به زن ظلم مي‌شه. ولي دليلش رو نمي دونن. شايد اگه مي‌دو نستن، مي‌تونستن كاري كنن. استاد ما مي‌گفت كشورهاي غربي چون ديرتر از بقيه ملت‌ها به مقام زن آگاهي پيدا كردن، مي‌خوان با اين جنجال‌هاي تبليغاتي عقب ماندگي شون رو به نحوي جبران كنن. ولي چون به جنبه‌هاي انساني و معنوي زن توجه نمي كنن، برداشت‌هاي الان اون‌ها هم اشتباهه. من فكر مي‌كنم براي همين هم هست كه هنوز هم نمي تونن به زن‌ها كمك كنن. يادمه استادمون تاكيد مي‌كردن كه {در مورد مسئله زن اين ما نيستيم كه بايد از موضع خودمان دفاع كنيم، اين فرهنگ منحط غرب است كه بايد از خو دش دفاع كند.}😏✌️ عاطفه گفت: - از بس اومد دم در مدرسه ما ايستاد و پشت سر ما راه افتاد، كار دست خودش داد! يه روز چند تا از مغازه دارهاي اطراف مدرسه يقه اش رو گرفتن: «مزاحم دختراي مردم مي‌شي مارمولك؟» و بعد هم يه فصل كتك مفصل زده بودندش. ولي پسره لجباز و يه دنده باز هم ... ادامه دارد.... ❌ ••✾با ما همـــراه باشیـــــن😎👌 ✾•• ══════°✦ ❃ ✦°══════ ♡ #ʝѳiɳ ↴ •| طَریقْ أَحْمَدْ |• ➣ @TarighAhmad