هدایت شده از تبلیغات موقت طب الزهرا (س) ⚘
آخر شب، صدای #رفیقای بابا بلندتر از هروقتی بود.
بابا در نبود مامان رفقاشو جمع کرده بود منم خودمو تو اتاق زندانی کردم سروصداشون که خوابید مانتویی تنم کردم تا گوشیمو که تو آشپزخونه جا مونده رو بردارم. هرکدومشون یه گوشه چرت زده بودن. گوشیمو که برداشتم #سمت_اتاقم دویدم، قبل از اینکه فرصت کنم درو ببندم...😰👇
https://eitaa.com/joinchat/1783824717C85cf54a460