eitaa logo
از گـــنـــاه تـــا تـــوبـــه
3.4هزار دنبال‌کننده
32.8هزار عکس
28.8هزار ویدیو
78 فایل
✨•°﷽°•✨ 🌱کانال تخصصی ترک گناه😊 ارتباط🕊️ 🔮 تبلیغات ارزان 🆔 eitaa.com/joinchat/800784548C35b1345b7e
مشاهده در ایتا
دانلود
! 🔶پادشاه می خواست، گردن مجرمی را از بدنش جدا کند. مجرم گفت: «ای امیر! تو را به خدا و پیغمبرش(ص) قسم میدهم، که قبل از این که مرا مجازات کنی، به من یک کاسه آب بده، که بسیار تشنه ام! بعد از اینکه آب را نوشیدم، هر کاری خواستی بکن" پاشاه گفت: "به خاطر قسمی که خورد، به او آب بدهید." 🔻مجرم وقتی آب را خورد، به رسم عرب گفت: "خداوند برکت زندگیت را زیاد کند." سپس ادامه داد و گفت: "ای امیر! من با همین یک کاسه آب، مهمان تو بودم. اکنون اگر رسم مهمانداری این است که مهمان را بعد از مهمانی بکشند، مرا بکش؛ و اگر رسم مهمانداری این گونه نیست، مرا ببخش تا من بتوانم از گناه خود توبه کنم"!!. 🔻پاشاه گفت: "راست می گویی. مهمان حرمت دارد و باید حرمتش را حفظ کرد. تو را می بخشم. برو توبه کن، که از این به بعد، دیگر مرتکب جرمی نشوی." 📙 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
! 🔶پادشاه می خواست، گردن مجرمی را از بدنش جدا کند. مجرم گفت: «ای امیر! تو را به خدا و پیغمبرش(ص) قسم میدهم، که قبل از این که مرا مجازات کنی، به من یک کاسه آب بده، که بسیار تشنه ام! بعد از اینکه آب را نوشیدم، هر کاری خواستی بکن" پاشاه گفت: "به خاطر قسمی که خورد، به او آب بدهید." 🔻مجرم وقتی آب را خورد، به رسم عرب گفت: "خداوند برکت زندگیت را زیاد کند." سپس ادامه داد و گفت: "ای امیر! من با همین یک کاسه آب، مهمان تو بودم. اکنون اگر رسم مهمانداری این است که مهمان را بعد از مهمانی بکشند، مرا بکش؛ و اگر رسم مهمانداری این گونه نیست، مرا ببخش تا من بتوانم از گناه خود توبه کنم"!!. 🔻پاشاه گفت: "راست می گویی. مهمان حرمت دارد و باید حرمتش را حفظ کرد. تو را می بخشم. برو توبه کن، که از این به بعد، دیگر مرتکب جرمی نشوی." 📙 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
! 🔶پادشاه می خواست، گردن مجرمی را از بدنش جدا کند. مجرم گفت: «ای امیر! تو را به خدا و پیغمبرش(ص) قسم میدهم، که قبل از این که مرا مجازات کنی، به من یک کاسه آب بده، که بسیار تشنه ام! بعد از اینکه آب را نوشیدم، هر کاری خواستی بکن" پاشاه گفت: "به خاطر قسمی که خورد، به او آب بدهید." 🔻مجرم وقتی آب را خورد، به رسم عرب گفت: "خداوند برکت زندگیت را زیاد کند." سپس ادامه داد و گفت: "ای امیر! من با همین یک کاسه آب، مهمان تو بودم. اکنون اگر رسم مهمانداری این است که مهمان را بعد از مهمانی بکشند، مرا بکش؛ و اگر رسم مهمانداری این گونه نیست، مرا ببخش تا من بتوانم از گناه خود توبه کنم"!!. 🔻پاشاه گفت: "راست می گویی. مهمان حرمت دارد و باید حرمتش را حفظ کرد. تو را می بخشم. برو توبه کن، که از این به بعد، دیگر مرتکب جرمی نشوی." 📙 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
! 🔶پادشاه می خواست، گردن مجرمی را از بدنش جدا کند. مجرم گفت: «ای امیر! تو را به خدا و پیغمبرش(ص) قسم میدهم، که قبل از این که مرا مجازات کنی، به من یک کاسه آب بده، که بسیار تشنه ام! بعد از اینکه آب را نوشیدم، هر کاری خواستی بکن" پاشاه گفت: "به خاطر قسمی که خورد، به او آب بدهید." 🔻مجرم وقتی آب را خورد، به رسم عرب گفت: "خداوند برکت زندگیت را زیاد کند." سپس ادامه داد و گفت: "ای امیر! من با همین یک کاسه آب، مهمان تو بودم. اکنون اگر رسم مهمانداری این است که مهمان را بعد از مهمانی بکشند، مرا بکش؛ و اگر رسم مهمانداری این گونه نیست، مرا ببخش تا من بتوانم از گناه خود توبه کنم"!!. 🔻پاشاه گفت: "راست می گویی. مهمان حرمت دارد و باید حرمتش را حفظ کرد. تو را می بخشم. برو توبه کن، که از این به بعد، دیگر مرتکب جرمی نشوی." 📙 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
! 🔶پادشاه می خواست، گردن مجرمی را از بدنش جدا کند. مجرم گفت: «ای امیر! تو را به خدا و پیغمبرش(ص) قسم میدهم، که قبل از این که مرا مجازات کنی، به من یک کاسه آب بده، که بسیار تشنه ام! بعد از اینکه آب را نوشیدم، هر کاری خواستی بکن" پاشاه گفت: "به خاطر قسمی که خورد، به او آب بدهید." 🔻مجرم وقتی آب را خورد، به رسم عرب گفت: "خداوند برکت زندگیت را زیاد کند." سپس ادامه داد و گفت: "ای امیر! من با همین یک کاسه آب، مهمان تو بودم. اکنون اگر رسم مهمانداری این است که مهمان را بعد از مهمانی بکشند، مرا بکش؛ و اگر رسم مهمانداری این گونه نیست، مرا ببخش تا من بتوانم از گناه خود توبه کنم"!!. 🔻پاشاه گفت: "راست می گویی. مهمان حرمت دارد و باید حرمتش را حفظ کرد. تو را می بخشم. برو توبه کن، که از این به بعد، دیگر مرتکب جرمی نشوی." 📙 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
! 🔶پادشاه می خواست، گردن مجرمی را از بدنش جدا کند. مجرم گفت: «ای امیر! تو را به خدا و پیغمبرش(ص) قسم میدهم، که قبل از این که مرا مجازات کنی، به من یک کاسه آب بده، که بسیار تشنه ام! بعد از اینکه آب را نوشیدم، هر کاری خواستی بکن" پاشاه گفت: "به خاطر قسمی که خورد، به او آب بدهید." 🔻مجرم وقتی آب را خورد، به رسم عرب گفت: "خداوند برکت زندگیت را زیاد کند." سپس ادامه داد و گفت: "ای امیر! من با همین یک کاسه آب، مهمان تو بودم. اکنون اگر رسم مهمانداری این است که مهمان را بعد از مهمانی بکشند، مرا بکش؛ و اگر رسم مهمانداری این گونه نیست، مرا ببخش تا من بتوانم از گناه خود توبه کنم"!!. 🔻پاشاه گفت: "راست می گویی. مهمان حرمت دارد و باید حرمتش را حفظ کرد. تو را می بخشم. برو توبه کن، که از این به بعد، دیگر مرتکب جرمی نشوی." 📙 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
! 🔶پادشاه می خواست، گردن مجرمی را از بدنش جدا کند. مجرم گفت: «ای امیر! تو را به خدا و پیغمبرش(ص) قسم میدهم، که قبل از این که مرا مجازات کنی، به من یک کاسه آب بده، که بسیار تشنه ام! بعد از اینکه آب را نوشیدم، هر کاری خواستی بکن" پاشاه گفت: "به خاطر قسمی که خورد، به او آب بدهید." 🔻مجرم وقتی آب را خورد، به رسم عرب گفت: "خداوند برکت زندگیت را زیاد کند." سپس ادامه داد و گفت: "ای امیر! من با همین یک کاسه آب، مهمان تو بودم. اکنون اگر رسم مهمانداری این است که مهمان را بعد از مهمانی بکشند، مرا بکش؛ و اگر رسم مهمانداری این گونه نیست، مرا ببخش تا من بتوانم از گناه خود توبه کنم"!!. 🔻پاشاه گفت: "راست می گویی. مهمان حرمت دارد و باید حرمتش را حفظ کرد. تو را می بخشم. برو توبه کن، که از این به بعد، دیگر مرتکب جرمی نشوی." 📙 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•