#درمان_لکنت_زبان صفوان می گوید: قافله ای از خراسان به سوی کرمان راهی شد و راهزنانی که در کوه قفس کرمان ساکن بودند، به قافله شان زدند و از آن قافله مردی را که گمان می کردند بسیار پولدار است دزدیدند و او را شکنجه و دهانش را پر از برف می کردند که خودش را به مالی بخرد، پس زنی از راهزنان دلش به حال مرد سوخت و او را فراری داد، پس مرد به سوی خراسان فرار کرد، اما به سبب برفی که در دهانش کرده بودند، دهان و زبانش ضعیف و فاسد شده و قدرت تکلمش را از دست داده بود و نمی توانست درست حرف بزند، به سمت خراسان رفت و شنید که امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) در نیشابور است و در خواب دید که گویا کسی به او گفت: پسر رسول الله (صلی الله علیه و آله) به خراسان وارد شده است پس به نزد ایشان برو و درمان بیماری ات را جویا شو تا اینکه از این ناخوشی شفا یابی، آن مرد گفت که من در خواب امام علیه السلام را دیدم و به او شکایت کردم از آنچه بر سر من آمده بود، پس امام علیه السلام فرمود: زیره و آویشن و نمک طبیعی آسیاب کن و دو یا سه مرتبه در دهانت بریز و نگه دار پس همان عافیت می یابی، پس مرد از خوابش بیدار شد و خوابش را برای کسی تعریف نکرد تا اینکه به دروازه نیشابور وارد شد سپس به شهر رباط سعد وارد شد و نزد امام علیه السلام شرفیاب گردید و عرض کرد: یا ابن رسول الله، أمر من چنین و چنان شد و بر سخن گفتن قادر نیستم مگر به سختی، امام علیه السلام فرمود آیا من در خواب دوایی به تو نیاموختم؟ پس برو و آن دوا را استفاده کن که زود عافیت یابی، آن مرد گوید پس دارو را استفاده کردم و عافیت یافتم. عیون اخبارالرضا علیه السلام، ج۲،ص۲۱۱ 🌿 @TebbolAeme 🌿