اگر زنده ماندم و یک روزی باهم در یک خانه چای خوردیم، برایت تعریف می‌کنم که این روزها چقدر سخت و دیر و دور گذشت. _کیمیا رجبی

«می‌دانی از وقتی دلبسته‌ات شده‌ام همه جا بوی پرتقال و بهشت می‌دهد.»

الان اونجام که شاعر فرموده: "ویران شده را حوصله‌ی منت معمار نباشد ویرانه‌ی مارا بگذارید که ویرانه بماند..."

چرا مارو تاحالا تو عمرمون نطلبیدی نمیدونم ولی خب میدونی الان واجبی برام مشتی؟ میدونی نیاز دارم این‌حسی که همه تجربه کردنو، منم وسط اون حیاط بزرگت تجربه کنم میدونی نیاز دارم تکه بدم به دیوار بشینم تا میتونم گله کنم ،از زمینو هوا گله کنم برات مشتی بخواه که بیام پیشت؛

دشوار است تماشای درد کشیدن کسانی که جگرگوشه‌ی تو هستند، اما از تو کاری برای رنج و دردشان ساخته نیست..

تو را فقط به عنوانِ یک فرد دوست نداشته‌ام بلکه تو را بسانِ میهنی دوست داشتم که "وابستگی" به غیر از آن را نمی‌خواهم. _نزار قبانی

یاد اوری میکنم که این زندگی به درد نمیخوره

در‌روزنامه‌میخواندم‌پنج‌نفردرجنگلی‌گم‌شده‌اند قصه‌ی‌انگشت‌های‌من‌و‌موهای‌شماست..»

گوش‌کنید،بخوابید😔

نظریه‌ی احتمالاً نامحبوب: ‏کم توقع نباش دختر! پسرا تو رابطه با یک دختر پر توقع، احساس مرد بودن میکنند و قدر شناس تر هستند.

‌تو تکیه گاه امن منی،میان هر غم و اندوهی..

بسوزید🐈‍⬛️✨