دیوانِ لعیا.
درسته که third of December تموم شد و به کسی سویشرت ندادم اما امروز seventh of December هست و عمهم به من سویشرت داده.
[ 🧔🏻♀️❤️🩹]
این روزها دیر میرسم خونه، چون وظیفهای دارم. بایدی روی دوشمه. بایدی از جنس خواستن.
من باید برای قدردانی از جهتی که باد به بارون میده، از خورشیدی که با همراهیِ ابرها تو آسمون میرقصه و هوایی که نفس کشیدنش هم قشنگه بیرون برم.
پاییز با من کاری میکنه که
قدم زدن توی کوچهها،
نگاه کردن به خیابونهای خیس
و دیدن رابطهی درختها [ وقتی یکی پس از دیگری هم رو خبردار میکنن که پاییز اومده!]
برام عین تسبیح گفتن بشه.
عین ستایش،
عین سجده و
عین اشک ریختن
در لحظهی ظهور شکوهِ خلقت.
پاییز، باران، آسمان و... خورشید.
֙⋆ #لعیا | پاییز به ما هم رسید