هدایت شده از - | قُــدْرَتِ قـَلَم | -
ـ بسم غریب ترین دل های شهر ـ
- | قُــدْرَتِ قـَلَم | -
_
«بگذشت و چه گویم که چه بر من بگذشت..»
- | قُــدْرَتِ قـَلَم | -
_
«صبور؛
مثل درختی که در آتش میسوزد
و توان گریختن ندارد..»
- | قُــدْرَتِ قـَلَم | -
_
پناهگاه اصلی خانوادهس، شاید ایدهال
نباشه، ولی عوضش محکمه، امنه،
و میتونه ازت مراقبت کنه.
- | قُــدْرَتِ قـَلَم | -
_
دلش میخواست باقی عمرش را به کتاب خواندن در قطارها بگذراند.
هدایت شده از - | قُــدْرَتِ قـَلَم | -
ـ بسم غریب ترین دل های شهر ـ