eitaa logo
کتابخانه عمومی توحید سوکهریز
165 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
226 ویدیو
19 فایل
نشانی: خرمدره، روستای سوکهریز، خیابان امام خمینی ره شماره تماس:۰۲۴۳۵۵۸۶۵۷۰
مشاهده در ایتا
دانلود
📗«تندتر از عقربه‌ها حرکت کن» پدیدآور:‌ بهزاد دانشگر ناشر: دفتر نشر معارف تعداد صفحات: ۳۰۴ چگونه باید یک کسب‌وکار ایجاد کنم، کارآفرین باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد، آیا ممکن است در شرایط کنونی کشور، بدون پارتی و سرمایه کسب‌وکاری آن هم از نوع دانش‌بنیان ایجاد کرد؟ مهمترین موانعی که بر سر ایجاد یک کسب‌وکارِ دانش‌بنیان در ایران وجود دارد کدامند و آیا می‌شود از راه صحیح و قانونی از این موانع عبور کرد؟ در حوزه کارآفرینی و موفقیت، کتاب‌های ترجمه‌ی بسیاری وجود دارد، اما کتابی که متناسب با شرایط جامعه‌ی ایران باشد (از حیث اقتصادی، فرهنگی، دینی، اجتماعی، امکانات، رویه‌های اداری و...) کم‌یاب و نادر است، اکثر کتاب‌های تألیفی هم مطالب و مثال‌هایشان برگرفته از همان کتاب‌های غیر ایرانی است و پر از مفاهیم انتزاعی و غیر کاربردی، اما این اثر که به واقع در موضوع خود منحصر به فرد است، در قالب یک داستانِ مستند (با قلم جذاب بهزاد دانشگر)، ضمن ارائه پاسخ برای پرسش‌های فوق، سرگذشت جوانی را حکایت می‌کند که کسب‌وکاری دانش‌بنیان و بسیار موفق را ایجاد می‌کند، آن هم بدون پارتی و سرمایه و با مدرک لیسانس (با معدل ۱۴!) با خواندن این کتاب که روح امید و انرژی مثبت را در مخاطب می‌دمد، عباراتی نظیر نابرده رنج گنج میسّر نمی‌شود؛ از تو حرکت از خدا برکت و... در ذهن تداعی می‌شود.
«گلستان‌خوانی برای کم‌حوصله‌ها (دفتر چهارم از مجموعه‌ی خرده مینا بر خاک)» پدیدآور: داوود غفّارزادگان ناشر: کتاب نیستان تعداد صفحات: ۸۳ 📗کتاب گلستان سعدی در میان آثار نفیس گنجینه ادب پارسی جایگاهی ویژه دارد؛ اما حوصله‌ی انسان مدرنِ امروزی کمتر به خوانش این اثر خوش‌خوانِ روح‌انگیز تمایل دارد؛ کتاب نیستان اما در این میان راهی برگزیده که طعم دل‌انگیز این آثار نفیس و خاصه گلستان سعدی، کام انسان کم‌حوصله معاصر را نیز بتواند شیرین کند. داوود غفّار زادگان با ذوق و سلیقه‌ای ستودنی، دسته گلی زیبا از گلستان سعدی چیده و با اعراب‌گذاری دقیق عبارات و توضیح معانی احیاناً نامأنوس برای مخاطب عمومی اثری خلق کرده که در عین وزانت ادبی و محتوایی باب طبع مخاطب امروز است. حکایت ذیل نمونه‌ای از ۸۵ حکایت بِه‌گزین شده‌ی پدیدآورنده‌ی این اثر دوست‌داشتنی‌ از گلستان‌ است: «پارسایی را دیدم در کنار دریا که زخم پلنگ داشت و به هیچ دارو بِه نمی‌شد. مدّت‌ها در آن رنجور بود و شکر خدای علی الدّوام گفتی. پرسیدندش که: شکر چه می‌گویی؟ گفت: شکر آن‌که به مصیبتی گرفتارم نه به معصیتی...»