امروز با خانم ورونیکا فاضلی
که اصالتا آلمانی هستند و مسلمان
شدند ، ضبط داشتیم . بعد از ضبط
که خلوت کردیم باهاشون چیزایِ
خیلی جالبی گفتند . .
ولی یکی از حرفاشون واسم یکم
سنگین بود . . میگفتند : من خیلی
راجب اسلام و شیعه تحقیق کردم ،
خیلی مطالعه کردم ، سرچ کردم و . .
اما من اسلام و از روضهها شناختم :)
از محرم شناختم . . وقتی میرفتم روضه
میدیدم یه عده خانم نشستند همینجوری
دارن گریه میکنند و سینه میزنند
ولی انگار نمیفهمیدن ! توجه نداشتن
که واسه کی دارن عزاداری میکنند
یعنی اون حالی که تو روضه داشتند
رو حس میکردند فقط باید تو روضه
داشته باشند و بعد از روضه کلا یک
آدم دیگه میشدن ، من سعی کردم
اون حالِ بعد روضههارو واسه خودم
نگهدارم ، اون حس خوب و سبک و
همیشه داشته باشم .
من وقتی مسلمان شدم ، خیلیا بهم
گفتن برو درسِ حوزه بخون
خیلی بهت کمک میکنه و . .
میخواستم بخونم ، اما چون سن
من گذشته بود و تا ۳۶ سال اجازه
داشتند و من ۴۰ سالم بود ، گفتن
نمیشه ، اما متوجه شدم
همین روضهها واسم بسه ؛
من با همین روضهها پیشرفت کردم
و مسیر خودمو پیدا کردم ..
؛).m4a
2.33M
دوست داشتیم بیشتر ضبط کنیم
اما انقدر محوِ صحبتاشون شده بودیم
که کلا فراموش شد . .