eitaa logo
ترابـــ‌‌ ـِ نجف >>>
1.5هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
412 ویدیو
9 فایل
به عشق «حضرت ابوتراب» «ما غباريم... غبارى زِ خیابان نجف» ؛ 🌱 کپی‌آزاد‌!
مشاهده در ایتا
دانلود
انسان هم می تواند دایره باشد و هم خط راست! انتخاب با خودتان هست: تا ابد دور خودتان بچرخید یا تا بینهایت ادامه بدهید ... مثل ... 🌱🌹•●@karbalaah●•🌹🌱
من کزین فاصله غارت شده‌ی چشم توأم چون به دیدار تو افتد سر و کارم چه کنم؟ فوروارد کنید به عاشقانِ 💚کربلا💚 •●@karbalaah●•
قطعه‌ی گم شده‌ای از پر پرواز کم است یازده بار شمردیم و یکی باز کم است ... 💠 سه شنبه های مهدوی 💠 •●@karbalaah●•
شب را خبری نیست مگر آهِ دل ما تا کِی ز فراقش به خفا زار بگرییم...؟ 💚 کربلایی‌ها 💚 جا نمونند👇🏻 •●@karbalaah●•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همه‌ی دل‌خوشی‌ام آخرِ شب‌ها این است: دو سه خط با ❤️ تو ❤️ سخن گفتن و آرام شدن... •●@karbalaah●•
شلوغیای‌ حرم...ッ لھ‌ شدنا... بدون‌ ڪفش‌ راه‌ رفتن‌ تو‌ صحن... حس‌ ڪردنِ‌ سردی‌ِ سنگاش... فرشای قرمزش (: ڪفشداریاش... اون‌حوض ڪھ‌ وسطِ‌ صحنھ... آب‌ خوریای‌ شلوغش... راه‌ پلھ‌هاش... زیرگذرش.. بوسھ‌ به‌ درِ حرمش غذا‌ی حضرتے 💔 دلتنگتم یا ... 🌱🌹•●@karbalaah●•🌹🌱
غیر از این اشک نماند سرِ غربالِ فلڪ گر به اعمالِ منِ خسته، الک بردارند... 💚عاشقانه‌های کربلایی💚 👇🏻 •●@karbalaah●•
〽️ بالا نرفت! 👈🏻 آن‌که به پای تو پا نشد... یا ... •●@karbalaah●•
همین ڪه اهل توام ڪار من نه... ڪار ❤️ تو ❤️ بود رمیده از همه جا سمت تو ڪشیده شدم... •●@karbalaah●•
ڪرده وابسته مرا حال و هواے حرمت بهترین خاطره ها خاطره هاے حرمت... 💚عاشقانه‌های کربلایی💚 👇🏻 •●@karbalaah●•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چقدر دوست داری اینجا باشی...؟ فوروارد کنید به عاشقانِ 💚 قمر بنی هاشم 💚 •●@karbalaah●•
در انزوای خودم با ٺٌ عالمی دارم... 🥀 جمعه - ١:٢٠ 🥀 🌱🌹•●@karbalaah●•🌹🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸 آذین بندی حرم سیدالشهدا در آستانه و ⬅️ فوروارد ➡️ ما را به دوستانتان معرفی کنید👇🏻 •●@karbalaah●•
اگر صحابه نباشد فرج که زوری نیست... تو جمعه جمعه می آیی کسی چه می داند! 🌱🌹•●@karbalaah●•🌹🌱
"خدا نوشت به اسم شما سپیده‌دمان را و آفرید به نام شما زمین و زمان را نوشته بود خدا پیش از آفرینش دنیا به مهر حضرت صدّیقه آب‌های روان را به قلب پاک شما ریخت چشمه‌های یقین را ز کنه ذات شما دور ساخت حدس و گمان را... همیشه‌های خداوند بوده‌اید از آن رو که آفرید به پاس شما تمام جهان را... اشارتی‌ست به دست همیشه سبز شماها بهارتان که ندیده‌ست رنگ و بوی خزان را... به اسم اعظم زهرا گشوده‌اند رسولان اگر به معجزه‌ای قفل دردهای نهان را... در این همیشه که غربت نشسته بر سر عالم سپرده‌ایم به دستانتان دل نگران را..." ✍🏻 عباس شاه زیدی 🌱🌹•●@karbalaah●•🌹🌱
🤔 عیدی بدیم به رسم همیشه؟ ⬅️ فوروارد ➡️ ما را به دوستانتان معرفی کنید👇🏻 •●@karbalaah●•
👈🏻 بفرمایید عیدی🌹 🍃 عیدتون مبارک 🍃 و البته اینم بگم، ما کاره ای نيستیم این عیدی‌ها بانی داره 😁 بانی محترم گفته هر نفر یک عیدی🌷 لطفاً مراعات کنید تا تعداد بیشتری بتونند دریافت کنند🙏🏻 https://pay.eitaa.com/v/?link=bF2wH 🌱🌸•●@karbalaah●•🌸🌱
🌹از لطف شما شیعه شدم مادرجان.... 🌱🌸•●@karbalaah●•🌸🌱
📝 پایِ درسِ نور... فوالله... لا اغضبتنی و لا عصت لی امراً و لقد کنت انظر الیها فتنکشف عنّی‌الهموم والاحزان سوگند به خدا که فاطمه علیها السلام هیچ‌گاه مرا خشمگین نکرد و در هیچ کاری از من سرپیچی ننمود و من هرگاه به فاطمه علیها السلام نگاه می‌کردم، غم و اندوه از من زدوده می‌شد. 📚 بحارالانوار/43/134 🌱🌸•●@karbalaah●•🌸🌱
امشب دو تا عیدی خواهیم داشت 😊 با ما همراه باشید تا دقایقی بعد... ⬅️ فوروارد ➡️ ما را به دوستانتان معرفی کنید👇🏻 •●@karbalaah●•
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این از عیدی اول: در شام میلاد امام رضا علیه‌السّلام یکی از خادمین کانال، دعاگو و نائب الزيارة شما هستند. السلام علیک یا أباالحَسَن علي بن موسی الرضا.... 🌱🌹•●@karbalaah●•🌹🌱
اینم دومین عیدی🌹 إن‌شاءالله مبارک‌ترین عیدها که ظهور امام زمان علیه‌السّلام هست رو ببینیم😊 و البته اینم یادآوری کنم، ما کاره ای نيستیم این عیدی‌ها بانی داره 😁 ✅ بانی محترم گفته هر نفر یک عیدی🌷 لطفاً مراعات کنید تا تعداد بیشتری بتونند دریافت کنند🙏🏻 https://pay.eitaa.com/v/?link=bF2wH 🌱🌸•●@karbalaah●•🌸🌱
یک روز دعای مادرم می‌گیرد... 💚 اللهم عجل لولیك الفرج 💚 🌹🌼•●@karbalaah●•🌼🌹
من و حدیث کساء 1⃣ 🌱🌸•●@karbalaah●•🌸🌱
من و حدیث کساء 2⃣ 🌹🌼•●@karbalaah●•🌼🌹
من و حدیث کساء 3⃣ 🌱🌹•●@karbalaah●•🌹🌱
⁉️ نمیدونم این قضیه راسته یا نه... ولی قشنگه... اسمش عبدالله بود. تو شهر معروف بود به عبدالله دیوونه همه میشناختنش! مشکل ذهنی داشت خانمش هم مثل خودش بود... وضع مالی درست و حسابی نداشت و زوری خرج شکم خودش و خانمش رو می‌داد. تو شهرِ این آقا عبدالله دیوونه، یه هیئتی بود هر هفته خونه یکی از خادمای هیئت بود نمیدونم کجا و چطور ولی هرجا هیئت بود عبدالله دیوونه هم میومد... یه شب بعد هیئت مسئول هیئت اعلام کرد که هرکی میخواد هفته بعد هیئت خونه اش باشه بیاد اعلام کنه دیدن عبدالله دیوونه رفت پیش مسئول هیئت نمیتونست درست صحبت کنه به زبون خودش میگفت . . . حسین حسین خونه ما💔 مسئول هیئت و خادما تعجب کرده بودن گفتن آخه عبدالله تو خرج خودتو خانمت رو زوری میدی هیئت تو خونه گرفتن کجا بود این وسط. . . ! عبدالله دیوونه ناراحت شد به پهنای صورت اشک میریخت میگفت آقا ؛ حسین حسین خونه ما💔... خونه ما 💔💔 بعد کلی گریه و اصرار قبول کردن حسین حسین خونه عبدالله باشه ... اومد خونه به خانمش گفت خانمش عصبانی شد گفت عبدالله تو پول یه چایی نداری خونه هم که اجاره ست ... !! چجوری حسین حسین خونه ما باشه؟؟؟ کتکش زد... و گفت عبدالله من نمیدونم تا هفته دیگه میری کار میکنی پول هیئت رو در میاری... و اِلا خودتم میندازم بیرون از خونه عبدالله قبول کرد معروف بود تو شهر ، کسی کار بهش نمیداد هرجا میرفت قبول نمیکردن که. هی میگفت آقا حسین حسین قراره خونه ما باشه💔 ... روز اول گذشت ، روز دوم گذشت ... تا روز آخر خانمش گفت عبدالله وقتت تموم شد هیچی هم که پول نیاوردی تا شب فقط وقت داری پول آوردی آوردی نیاوردی درو به رو خودت و هیئتیا باز نمی کنم... عبدالله دیوونه راه افتاد تو شهر هی گریه میکرد میگفت حسین حسین خونه ما💔💔💔 رفت ؛ از شهر خارج شد بیرون از شهر یه آقایی رو دید آقا سلام کرد گفت عبدالله کجا ؟ مگه قرار نبود حسین حسین خونه شما باشه ؟! عبدالله دیوونه گریه‌اش گرفت تعریف کرد برا اون آقا که چی شد و . . . آقا بهش گفت برو پیش حاج اکبر تو بازار فرش فروشا بگو یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بهت بده ، بعد برو بفروش خرج حسین حسین خونه رو بده💔 عبدالله خندش گرفت دوید به سمت بازار فرش فروشا به هرکی میرسید میخندید میگفت حسین حسین خونه ما . . خونه ما💔 رسید به مغازه حاج اکبر گفت یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بده ! حاج اکبر برق از سرش پرید عبدالله دیوونه رو میشناخت گریه‌اش گرفت چشمای عبدالله رو بوسید، عبدالله ... !!! امانتی یابن الحسن رو داد بهش رفت تو بازار فروخت. با پولش میشد خرج ۱۰۰ تا حسین حسین دیگه رو هم داد ... با خنده دوید سمت خونه نمیدونم گریه میکرد ، میخندید میگفت حسین حسین خونه ما 💔 رسید به خونه شب شده بود ... دید خادمای هیئت خونه رو آماده کردن خانم عبدالله رفت چایی و شیرینی گرفت چه هیئتی شد اون شب 💔 آره یابن الحسن خرج هیئت اون شب خونه عبدالله دیوونه رو داد... عبدالله خودش که متوجه نشد ولی دیگه عبدالله دیوونه نبود ، خیلی خوب صحبت میکرد آخه یابن الحسن رو دیده بود❤️😍 میخوام بگم حسین... تو حواست به عبدالله بود... حواست بود خرج هیئتت رو نداره... اینجوری هواشو داشتی... آقا حتما حواست هست نوکرات دلشون برات تنگه💔 ... میشه یه شب حسین حسین بین الحرمین باشه؟!🚶🏿‍♂ میشه درد منم دوا کنی بیام حرم... 💔😔 آخه جایی رو غیر حرمت نداریم به خدا... کجا بریم ما ؟؟ خودت مارو بردی زیر عَلَم... آقا خودت مارو عاشق کردی... دوساله حرم نیومدم💔 عاشقا میفهمن چی میگم... خودمو میگم... منم عبدالله دیوونه... تو منم بخر... •●@karbalaah●•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همه‌ی دل‌خوشی‌ام آخرِ شب‌ها این است: دو سه خط با ❤️ تو ❤️ سخن گفتن و آرام شدن... •●@karbalaah●•